خرید تور نوروزی

تحلیلی بر اعلام آمادگی طالبان برای مشارکت در جنگ با ارمنستان

امان الله دهقان‌فرد، دیپلمات سابق ایران در افغانستان در یادداشتی با عنوان «آمادگی طالبان برای مشارکت در جنگ با ارمنستان ادامه‌ی عملیات شیعه زدایی از اراضیِ آذربایجان!» نوشت:

چکیده) اقدامات گام به گام برای جایگزینی تکفیریان در مواطن «تمدن سویانِ» ایرانی و پیروان راستین امیر مؤمنان و رسول رحمانی. انتشار توهماتِ دینی و گرایشات مذهبیِ سَلفیانِ سُفیانی آنهم بمیزان حداکثری، با هدف ایجاد نفاق میان کشورهای اسلامی. ایجاد اتحاد بین وابستگان به مخالفانِ ظهور حضرت حجت و تضعیف جایگاه منادیان منجیِ آخرالزمانی. ازدیاد عِدّه و عُدّه‌ی سربازان و سمپاتانِ وابسته به وهابیت، یهودیت و مسیحیتِ صهیونیست در مناطق متعلق به مؤمنین و مسلمین جهانی. انتقال تعلیم یافتگان زیر دست انتحارپایگانِ منطقه ای و استقرار آنان در سرزمین های اصلیِ همسویان شیعی، علوی و رضوی. ادامه‌ی اتصال سرزمین های اشغالی با دیگر مناطق موعودی، بر اساس شعارهای مطروحه در مکاتبات و معاهدات تروریستان خونریز اسرائیلی. اعتبار زایی و اصالت آوری برای وابستگانِ سرویس های اطلاعاتی و‌ جاسوسیِ نوعثمانیان تُرکی! و در نهایت «شیعه زدایی» از دامان مناطق علاقمندان به راه و رسم حسینی، فاطمی و نبوی و.. تحقیقا بخشی از مقاصد و موارد مدّ نظر بانیان «طرح» جابجاییِ عوامل طالبان و سایر شِبهِ نظامیان در مناطق هم مرزِ ایران، بویژه جغرفیای سرزمینی با افغانستان، کردستان و آذربایجان بوده که با توجه به اهمیت موضوع، نکاتی را متذکر می شویم.

اول) در همین بدوِ امر شاید این پرسش برای خوانندگان گرامی پیش بیاید که:

۱) با این که حاکمیت و حاکمان فعلیِ کابل توسط هیچ کشور، نهاد و سازمان بین المللی و منطقه ای به رسمیت شناخته نشده و علی رغم فقر، جنگ زدگی و فرار نیمی از ساکنان مظلوم و محروم این سرزمین اشغالی، همچنان اما این «اقلیت روانی»!، موفق به تشکیل دولتی فراگیر و مورد قبول اکثریت مردمانش نیز نگردیده، چگونه آمادگیِ خود برای حضور در قفقاز جنوبی و مشارکت در نبردهای منطقه ای و طرف ارمنستانی را اعلام کرده است!؟

۲) ارتباط بین این اعلام حضور با اتحاد سیاسی، نظامی و امنیتی قبلیِ موسوم به «چهار برادران»، مرکّب از ترکیه، جمهوری باکو، رژیم صهیونیستی و پاکستان چیست؟ و اصولا چه مشترکات، مناسبات و مراوداتی موجب نزدیکی ایشان، و اخیرا اضافه شدن این «ضلع پنجم» به آن ها گردیده است.

۳) با این که سرزمین، حاضرین و ساکنینِ ارض آذربایجان، دارای تبار اصیل آذری و ایرانی و مکتب حقّه‌ی شیعی و اسلامی است و طبیعتا مناسبتی نیز بین ایشان با پشتونان، سَلفیان، تکفیریان، انتحاریان و «تُرکان» نوعثمانی! وجود ندارد، چگونه ممکن است آیا افراد مشابه و ناآشنا با مذهب، فرهنگ، تاریخ و تمدن بومیان، موفق به اخذ تابعیت و استقرار در مناطق شهری و روستایی، مخصوصا نقاط نزدیک به مرزهای ج.ا، شوند؟.

دوم) برای ارایه‌ی یک پاسخ کلی به این ابهامات جزیی، نظر شما را به موارد زیر جلب می کنم:

الف) مشابهت های متعددی بین حاکمان تحمیلیِ آذربایجان، صهیونیستان و سران اقلیت فعلی افغانستان وجود دارد و بر همین اساس می توان گفت طبیعی است از یک «همپوشانی»، «عمل» و «نگاهِ» نزدیک به یکدیگر نیز پیروی نمایند از جمله:

ب) هر سه اقلیت، اهمیتی برای مردمان شان قائل نیستند، وابستگیِ شدید فکری، نظامی و اعتقادی به دیگران دارند و برای حفظ تاج و تخت قبیله ای حاضرند حتی به جنایت علیه ساکنان خودشان هم اقدام نمایند!

ج) ضدیت و کینه‌ی عجیبی نسبت به پیروان خاندان رسول گرامی، شیعیان علوی، رضوی و حسینی دارند و از یک «آبشخور» ذهنی راجع به اینان برخوردارند و نهایتا در پیِ حذف ایشان از حاکمیت و محدود کردن شان در دولت و حکومت هستند.

د) در مخالفت با نسل ایرانیان، حاکمیت مبتنی بر انقلاب و نظام ج.ا.ایران و همچنین زدنِ اهداف و منافع عالیه ی کشور و همکیشان، همزبانان و همسویان، دارای اهداف و انگیزه های «القایی» و «آباییِ»! نزدیک به هم بوده اند.

با توجه موارد اشاره شده، به پاسخ های زیر عنایت فرمایید:

سران فعلی طالبان نه تنها از بیرون، بلکه توسط بخش قابل توجهِ بزرگان قوم و قبیله «اقلیت»خود، پشتونان، نیز مقبولیت نداشته و‌ بر همین اساس به دنبال کسب مشروعیت داخلی و جهانی است. تصور اشتباه شان بر این است که مشارکت در جنگ های منطقه ای و اصطلاحا کمک های «جهادی» به بلاد مسلمان!، می تواند آن ها را از این بن بست و بلاتکلیفی سیاسی خارج نماید!

امروز حتی برای «کم دان»ترین افراد جامعه‌ی جهانی نیز مشخص گردیده که پُشتِ تمامیِ گروه های تکفیری، سلفی و تروریستیِ گسیل داده شده به بلاد مسلمانان، رژیم کودک کُش و سفیانیِ صهیونیستی قرار گرفته و تعددِ «اسامیِ» مجموعه هایی همچون طالبان، سلفیان، وهابیان، بهائیان و اَمثال اینان، صرفا برای «راه گُم کنیِ» مردمان و ساکنان منطقه بوده، عملا اما در یک راستا حرکت و طیّ مسیر می نمایند!

به یاد بیاوریم که) «شیعه زدایی» از بلاد مسلمین و فتنه انگیزی میان مؤمنین، بویژه در سرزمین های نزدیک و متعلق به این نگاه اصیل آخرالزمانی، از اصلی ترین اهداف و انگیزه های پیروان یهودیان و مسیحیانِ سُفیانی بوده و بر همین اساس شک نداشته باشیم «تجمع» سربازان و فرماندهان تکفیری، سلفی، طالبانی و داعشی در کنار دیگر تربیت شدگان و پرورش یافتگانی مانند خانواده‌ی دیکتاتور تحمیلی به سرزمین اصالتا شیعی و ایرانیِ باکو و نخجوانی، دقیقا نقشه‌ی از پیش طراحی شده ای است که در صورت عدم توجه به فِعل و انفعالات منطقه ای و نقل و انتقالات پیرامونی! و زیر سایه ی سیاست ورزیِ برخی کارگزاران «شِبهِ نفوذی» و حامیانِ ساده اندیشِ حضوری در رسانه و دستگاه های مرتبط با چند همسایه ی شرقی، شمالی و غربی پی ریزی و دیر یا زود عملیاتی خواهد شد!

فاعتبروا…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام‌‌‌ظاهرا‌طالبان‌به‌نفع‌فلسطین‌
    برعلیه‌اسراییل‌‌‌نیز‌موضع‌گرفته‌از‌
    خیلی‌وقت‌پیش‌وسالها‌باسربازان
    امریکایی‌جنگیده‌وبیش‌ازهمه
    طالبان‌سرباز‌امریکایی‌کشته‌لذا‌به
    استناد‌مواًضع‌مقطعی‌نمیتوان
    حکم‌داد‌ازطرفی‌‌اخراج‌رژبم
    حامدکرزای‌واستقرار‌طالبان‌مورد
    حمایت‌انقلابیون‌اصولگرا‌واقع
    شد‌سوم‌شمابه‌استناد‌کدام‌شاخص
    میفرمایید‌درقفقاز‌سلفی‌گری
    حرف‌برتررا‌میزند‌‌امروز‌دریمن‌لبنان
    عراق‌‌وجمهوری‌آذربایجان‌و….
    علاقمندان‌اهل‌بیت‌.ع.روبه‌رشد
    وقدرت‌هستند‌.اما‌حلقه‌قدرت‌
    اصلی‌ایران‌است‌به‌شرطی‌که‌با
    خودخواهی‌وسیاستهای‌احمقانه
    پان‌فارسی‌وباستانگرایی‌وغیر
    عدالت‌محور‌مشغول‌نشود‌البته
    پرچم‌اهل‌بیت.ع.تازه‌دارد‌اهتزاز
    میگیرد‌‌خداوند‌اراده‌کرده‌
    مستضعفین‌حاکم‌جهان‌باشند‌‌
    روزگاری‌سلفیان‌و‌وهابیون‌و صدام
    جلو‌راه‌پیمایی‌اربعین‌را‌می گرفتند
    امروزچهل‌میلیون‌عراقی‌روز‌
    شماری‌میکنند‌دوباره‌اربعین‌دیگر
    برسد‌ودیگر‌کشورها‌هم‌به‌این‌
    صف‌خواهند‌پیوست‌.

    6
    9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا