مراجع تقلید | رضا بابایی
رضا بابایی، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
اعتماد به کارشناسان و پیروی از آنان، عین خردمندی است؛ بهویژه اگر همراه احتیاط و رایزنی و تعیین محدودۀ اعتماد و پیروی باشد. کسانی هم که سعادتمندی را در دینداری، و دینداری را در عمل به فروع دین (نماز، روزه، حج…) میدانند، از رجوع به کارشناس احکام شرعی (مجتهد) گزیری ندارند؛ مگر اینکه خود از عهدۀ استنباط احکام برآیند؛ یعنی به مقام علمی اجتهاد برسند. اما همیشه این سؤال در میان مؤمنان بوده است که در احکام شرعی، از کدام مجتهد، تقلید کنیم. پاسخ مشهور به این پرسش، این است که مقلد باید «اعلم= عالمترین» را شناسایی و رسالۀ او را نصب العین کند. اینکه تقلید باید از «مجتهد اعلم» باشد، سند خاص دینی (آیه و روایت) ندارد و کسانی که تقلید از اعلم را واجب یا احتیاط واجب دانستهاند، به «سیرۀ عُقلا» استناد کردهاند؛ یعنی همچنانکه خردمندان در هر مسالهای، سراغ بهترین کارشناسان میروند، در احکام شرعی نیز باید عالمترین را یافت و به فتاوای او گردن نهاد.
سخن دربارۀ نظام «تقلید و اجتهاد» و پیشینۀ آن در میان شیعیان، فراوان است و من در اینجا از آن درمیگذرم. از این نیز میگذرم که تشخیص مجتهد اعلم برای اکثر مردم عامی ممکن نیست و راههایی که برای آن پیشنهاد کردهاند، افزودن گره بر گره است. آنچه اکنون برای بسیاری از اهل ایمان، مشکلزا شده است، یافتن مجتهدی است که تقلید از او، مُجزی باشد و بهاصطلاح خیالشان را راحت کند که به وطیفۀ شرعی خود عمل کردهاند و تکلیف از آنان ساقط شده است. اكنون در قم و نجف، دهها و شاید چند صد مجتهد نامدار و گمنام زندگی میکنند. برخی از ایشان، رسالۀ عملیه منتشر کردهاند و برخی نخواستهاند یا به دلایل مختلف نتوانستهاند. مؤمنان با چه معیاری باید دست به انتخاب بزنند؟ در جستوجوی مرجع تقلید، چه نشانههایی را باید در نظر داشت؟
مشهور این است که مرجع تقلید باید در فقه، ملکۀ اجتهاد داشته باشد و بتواند از متون موجود، حکم خدا را استباط کند و در این فن، سرآمد یا یکی از سرآمدها باشد.
اگر این پاسخ را بپذیریم، پرسش دوم رخ مینماید: اجتهاد در فقه چیست؟ از میان دانشآموختگان فقه، چه کسانی به اجتهاد رسیدهاند و چه کسانی – به رغم برخورداری از دانش فراوان در فقه – به آستانۀ اجتهاد نیز راه نیافتهاند؟ این پرسشها به پرسشهای عمیقتر و پایهایتری راه میبرد؛ از جمله اینکه فقه چیست و فقیه کیست.
چیستی فقه و کیستی فقیه، به تأملات بیشتری نیاز دارد و بلکه «اجتهاد» را باید از همینجا شروع کرد؛ یعنی اولین نشانۀ مجتهد، این است که حتی در تعریف فقه و فقیه، پیرو محض پیشینیان نباشد. دستکم هر فقیهی باید نخست به این پرسش، پاسخ دهد که شریعت چیست و اجتهاد در فقه شرعی، به چه مهارتها و دانشها و بینشهایی نیاز دارد. پیشینیان، مهمترین دانشهای مؤثر را در اجتهاد، علوم عربی، اندکی منطق، اصول فقه و آشنایی با بخشی از متون دینی (حدود پانصد آیۀ قرآن و احادیث فقهی) میدانستند. بر پایۀ این تعریف، اجتهاد در فقه، از آشنایی با تاریخ (حتی تاریخ فقه)، دانشهای زبانی مدرن (حتی در حد زبانشناسی عمومی)، فلسفه (حتی فلسفۀ کلاسیک و اسلامی)، کلام و اعتقادات (مگر در حدی که پاسخگوی مراجعان عامی باشند)، تفسیر (مگر در حد آیات فقهی)، درایة الحدیث (مگر در حد روایات فقهی)، علوم جدید (حتی تاریخ ادیان و مللونحل) و… بینیاز است. بنابراین مجتهد در تعریف اکنونی حوزهها، کسی است که میتواند شیوۀ سنتی فقهای پیشین را ادامه دهد؛ نه کسی که میتواند در همۀ مبانی و مبادی و بنیانها تا سرشاخههای فقه، اجتهاد کند. از همین رو است که فقهای امروز و دیروز و نیز مجتهدان امروز، اختلاف مهم و چندانی با یکدیگر ندارند (مگر معدودی از فقهای معاصر، همچون مرحوم آیت الله سید محمد فضل الله)؛ زیرا مبانی و مهارتها و اداراک آنان از دین و شریعت، بسیار شبیه یکدیگر و بلكه به پیروی از یکدیگر است.
توصیۀ من به کسانی که وظیفۀ خود را در احکام شرعی، تقلید میدانند، این است که در انتخاب مرجع تقلید، به دو نکته توجه کنند: نخست اینکه جهانبینی دینی و جهانشناسی و دانشهای غیر فقهی آن بزرگوار را نیز در نظر گيرند؛ دیگر آنکه دایرۀ تقلید را تا آنجا نگسترند که شرعاً وظیفه ندارند؛ یعنی در همان مسائل و موادی باشد که در رسالههای توضیح المسائل آمده است.
انتهای پیام
مرجع تقلیدی را انتخاب باید کرد که ازاده بودن را از اباعبدالله ع اموخته باشد. و خودش را اقا و بچه اش را اقازاده نداند . بلکه خودش را بنده خدا و فرزندش را هم بنده خدا بداند. البته اینها معمولا گمنامند
ایا کار دین هم مانند معماری و طابت که باید به کارشناس یعنی فقها رجوع کرد ؟!
دین با دل و جان آدمی کاری ندارد و باید مانند رانندگی طبق آئین نامه (رساله عملیه) آئینه خودرو را تنظیم کنی و ترمز دستی را بخوابانی و کلاج بکیری و بزنی دنده یک و بروی و در انتها هم همان آدمی باشی که بودی و اگر خطایی هم کردی با خواندن دعایی یا زیارتی سابقه را پاک کنی و بوی به بهشت ؟!
ایا اشخاصی که به بهشت یا جهنم میروند تنها فرقشان این است که مستحق جهنم تعدادی برگ جریمه پرداخت نشده دارد ؟!
وای اگر از پس امروز بود فردایی !
احسن. فرمایش تان قابل تأمل است.
متاسفانه سالهاست که بوق وکرنای مداحان جایی برای شنیده شدن صدای مراجع تقلید نمیگذارند وامروزه نوجوانان وجوانان ما بطور ناخواسته بیشتر جذب مداحان میشوند تا مراجع بزرگوارتقلید