خرید تور نوروزی

زن، چالش دو دیدگاه غالب و مغلوب | ابوالفضل نجیب

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «زن، چالش دو دیدگاه غالب و مغلوب» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

رویکرد جدید برخی در دولت به آنچه تفکیک جنسیتی یا بنا به آنچه به محارم‌سازی در مدارس تعبیر می‌شود، خواسته یا ناخواسته شباهت‌های غریبی با آنچه در امتداد انقلاب درونی مجاهدین موسوم به انقلاب ایدئولوژیک رخ داد، را تداعی می‌کند. آنچه باید اذعان داشت اینکه رویکرد برخی و حداقل تا این مقطع در مقایسه با آنچه رهبری سازمان در خصوص تفکیک جنسیتی از دهه هفتاد به این سو ذیل بند ج و با هدف تبعیض جنسیتی و با توجیه پالوده کردن تشکیلات از تمایلات جنسی اعمال نمود، بسیار تعدیل یافته و محافظه‌کارانه‌تر است. اما به نظر می‌رسد ماهیت هر دو نگاه جنسیت زدگی به زن و از سخیف‌ترین نوع آن است.

صرفنظر از نگاه همسویانه و مشترکات، اما آنچه نگاه مجاهدین به موضوع تفکیک جنسیتی را تأمل برانگیز می‌کند، داعیه اسلام مترقی داشتن در تقابل با اسلام به اصطلاح فقاهتی است که سازمان از ابتدای تأسیس به بنیادگرایی و ارتجاع تعبیر و متهم کرده و می‌کند. در این خصوص می‌توان به نگاه جنسیت زده محمد حنیف‌نژاد به موضوع زن، ازدواج و مناسبات خانوادگی ارجاع داد که بعضن با مضحک‌ترین و زشت‌ترین تعابیر همراه بوده است.

حتی به موضوع حذف زن و زنان در تشکیلات در سال‌های اولیه تشکیل سازمان. و حتی بعدها که رهبری سازمان به ضرورت بازخوردهای مشکلات ناشی از انحرافات و لغزش‌های جنسی، ناگزیر به پذیرش زنان در تشکیلات سازمان شد. ناگفته نماند بخشی از ضرورت پذیرش زنان در تشکیلات گذشته از برآورده کردن نیازهای جنسی اعضای تشکیلات، به استفاده از زنان به مثابه محمل و سپر امنیتی در مواجهه با نیروهای امنیتی معطوف بود.

آن نگاه جنسیت‌زده و صریح‌تر بگویم صرفن جنسی به زن، در امتداد و نهایت به تدوین مجموعه مبانی ایدئولوژیکی درباره زن و زنان تبدیل شد که مدخل و ورودی آن تفکیک جنسیتی ذیل بند پروژه به اصطلاح بورژوازدگی در مناسبات تشکیلاتی و با هدف تسهیل سرنگونی بود.

این پروژه بعد از شکست سازمان در عملیات موسوم به فروغ جاویدان و در نشست‌های مربوط به ریشه یابی دلایل شکست عملیات فروغ جاویدان کلید خورد. طی این نشست ها که ماه‌ها به طول انجامید، آنچه رجوی در جمع بندی نهایی به عنوان علت العلل شکست اعلام نمود، ناظر بر مانع یا به تعبیر رجوی حائل میان رهبری و تشکیلات بود.

در نگاه رجوی حائل چیزی جز وابستگی‌های زناشویی و تعلق خاطر متقابل زنان و مردان به یکدیگر نبود. راه حل عاجل این مانع به زعم رجوی طلاق‌های اجباری بود. این راه حل اما برای نیروهای مجرد بی معنی بود. به همین دلیل رجوی فاز دوم حائل‌زدایی را تحت عنوان بند ج مطرح کرد. به این معنی که رجوی معتقد بود طلاق‌های ایدئولوژیک به تنهایی راه حل حائل‌زدایی نیست. بلکه ذهنیت جنسی است که مانع و حائل میان او و تشکیلات است.

رجوی این ذهنیت را به ابتلا، لحظه یا لغزش تعبیر و آن را معادل گناه و خیانت در حق رهبری سازمان قلمداد کرد. او برای رهایی از این ابتلا سوای مجبور کردن افراد به گزارش نویسی روزانه از لحظه‌های ابتلا یا لحظه و لغزش به تغییرات اساسی در مناسبات و روابط درون تشکیلاتی میان زنان و مردان دست زد.

بخشی از تغییر روابط درون تشکیلاتی به ممنوعیت هر گونه تعامل، تلاقی و برخورد زنان و مردان در قرارگاه اشرف مربوط می‌شد. در راستای این ممنوعیت می‌توان به تغییر ساختار تشکیلاتی و تا حد زنانه، مردانه کردن رده‌های تشکیلاتی از رأس تا سطح هرم تشکیلات، به جز در پاره‌ای موارد که با حضور و نظارت صورت می‌گرفت اشاره کرد.

در بقیه مناسبات تفکیک جنسیتی از جداسازی معابر رفت و آمد و ترددهای تشکیلاتی و تفریحی و… جاده‌ها و وسایل نقلیه و اتوبوس‌ها و حتی پمپ بنزین‌های تفکیک شده و زنانه – مردانه کردن کلیت سازمان را شامل می‌شد.

از نکات جالب‌تر این تفکیک ممنوعیت استفاده از صندلی مشترک در موارد اتفاقی بود. به این معنی که هیچ عضو مردی حق ندارد روی صندلی‌ای بنشیند که چند لحظه قبل آن خانمی نشسته باشد، به این دلیل که رطوبت و نمناکی حاصل از نشستن یک زن می‌توانست به منزله تحریک و ابتلا مرد به لحظه و لغزش باشد. رجوی اگر چه این ممنوعیت را به زبان روز و علمی تئوریزه می‌کرد، اما جالب این است که این روزها حامیان تفکیک جنسیتی و کسانی که قصد تفکیک اتوبوس‌های درون شهری به زنانه و مردانه کردن را دارند، همین دیدگاه‌های رجوی را شرعیزه هم می‌کنند!

درباره اشتراکات تفکیک جنسیتی نگاه رجوی با رویکردهای تازه برخی در دولت به مراتب بیش از این فکت‌ها می‌توان اشاره کرد. آنچه این محدودیت‌ها را تأمل برانگیز می‌کند شباهت‌هایی است که گاه در اشکال بهت انگیز نمود پیدا می‌کند. به گونه‌ای که انگار برخی دولتمردان حوزه عفاف مشغول گرته‌برداری از آموزه‌های کسانی هستند که سال‌های متمادی است آن‌ها را به زن ستیزی متهم می‌کنند.

به نظر می‌رسد با روالی که برخی دولتمردان در این حوزه در پیش گرفته، عنقریب شاهد باشیم سازمانی که تا دیروز از جانب منتقدین غربی و جداشدگان و نهادهای حقوق بشری و جریان‌های مدافع حقوق زن به زن ستیزی شهره عام و خاص بوده، به عنوان مدعی مبارزه با تفکیک جنسیتی در موضع طلبکاری قرار بگیرند.

نگارنده پیش‌تر در یادداشتی با عنوان رهایی و آزادی زنان در ایدئولوژی اپوزسیون برانداز ضمن اشاره به نگاه جنسیت زده در داخل و اعمال محدودیت‌ها در مورد زنان اما به این نکته و خطاب به زنان مخالف حجاب اجباری تاکید کردم؛ «… اگر مخالفین حجاب اجباری در ایران از کم و کیف دیدگاه‌های سازمان در این باره اطلاع می‌داشت، همین اندک تساهل درباره حجاب و آنچه به محدودیت تعبیر می‌شود سرمه می‌کنند و به چشم می‌کشند. شرح چرایی این ارجحیت می‌تواند موضوع جداگانه‌ای باشد که شاید به ضرورت به آن خواهم پرداخت.»

متاسفانه این ضرورت در زمانی ایجاب کرد که دیگر به هیچ وجه نمی‌توان تفکیکی در شکل و ماهیت نگاه جنسیت زده رجوی و برخی دولتمردان قائل شد. این شباهت‌ها متاسفانه روز به روز بیشتر و به یک معنی به این همانی تبدیل می‌شود. آنچه این روزها در اعمال محدودیت برای نوع پوشش و محدود کردن آن به چادر و حتی به نوع و رنگ کفش و… مطرح می‌شود، بر رویکرد متحدالشکل کردن زنان در فضاهای آموزشی و اجتماع همچون زنان تشکیلات سازمان دلالت و همخوانی دارد.

اگر چه متحدالباس بودن در سازمان نوعی الزام تشکیلاتی و سازمانی است، اما فراموش نکنیم رجوی به این سنت سازمانی و تشکیلاتی ممنوعیت‌های دیگری اضافه و افزون کرد که شرح آن مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است. و به نظر می‌رسد این شباهت‌ها قصه‌ای دراز در پی دارد. واقعیت این است آنچه از مسیر اتخاذ شده و دستورالعمل‌ها و چشم انداز استنباط می‌شود برخی دولتمردان راه نرفته‌ای از آنچه فرقه رجوی طی کردند و می‌کنند، باقی نخواهند گذاشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا