نفاق دلخراش غرب در قبال غزه
فرارو نوشت:
غرب همدردی چندانی نخواهد داشت، زیرا بار دیگر فلسطینیان محاصره شده توسط اسرائیل بمباران میشوند رنج عظیمی که با اصطلاح “تلافی اسرائیل” توجیه میشود.
فرارو- جاناتان کوک، نویسنده و روزنامه نگار بریتانیایی مستقل که در مورد منازعه میان اسرائیل و فلسطینیان مینویسد. او در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی روزنامه نگار «گاردین» و «آبزرور» بوده است. کوک در سال ۲۰۱۱ میلادی برنده جایزه ویژه «مارتا گلهورن» برای روزنامه نگاری در حوزه خاورمیانه شد. علت اعطای جایزه به کوک آن بود که اهداکنندگان او را یکی از «حقیقتگویان قابل اعتماد در مورد تحولات خاورمیانه» تشخیص داده بودند. مقالات و گزارشهای متعددی از او در نشریات معتبر دیگری، چون لوموند دیپلماتیک، نیواستیتسمن، اهرام ویکلی و سایت شبکه خبری الجزیره منتشر شدهاند. کتابی از او تحت عنوان “اسرائیل و برخورد تمدن ها” با ترجمه “حسام الدین امامی” توسط موسسه جام جم به زبان فارسی چاپ شده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، فوران کنونی همدردی با اسرائیل باید هر کسی را که نیمی از قلب هنوز در سینه اش میتپد دچار مشکل کند. این را نمیگویم بدان خاطر که کشته شدن و رنج غیر نظامیان اسرائیلی وحشتناک نیست بلکه آن را بدان خاطر میگویم که غیر نظامیان فلسطینی در غزه در چندین دهه گذشته با تجاوزهای مکرر اسرائیل مواجه شده و رنج بسیار بیش تری را متحمل شده اند، اما رنج آنان هرگز باعث نگرانی سیاستمداران و افکار عمومی غرب نشده است.
نفاق و دورویی غرب در قبال مبارزان فلسطینی که صدها اسرائیلی را کشته و زخمی کردند و دهها نفر دیگر را به گروگان گرفته اند واقعا آشکار است. این نخستین باری است که فلسطینیهای محبوس در قفس ساحلی (غزه) موفق میشوند حمله قابل توجهی را در اسرائیل انجام دهند. آنان بیش از ۱۵ سال است که با توحش از سوی اسرائیل مواجه بوده و در قفسی به نام غزه محبوس شده اند زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۷ میلادی غزه را تحت محاصره زمینی، هوایی و دریایی در آورد.
رسانههای غربی فرار کنونی فلسطینیان از زندانی به نام غزه و حمله فلسطینیان را “بی سابقه” مینامند. نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل حماس را که اسما زندان روباز غزه را اداره میکند به آغاز یک “جنگ ظالمان و شیطانی” متهم کرده است. حقیقت، اما آن است که فلسطینیان هیچ چیزی را “آغاز” نکرده اند. آنان پس از تلاشهای بی شمار موفق شده اند راهی برای صدمه زدن به شکنجه گر خود بیابند. نتانیاهو میگوید فلسطینیان بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد. بله، اسرائیل به خاطر گستاخی زندانیانی به نام فلسطینیان آن را به شدیدترین شکل ممکن مجازات خواهد کرد. غرب برای مردان، زنان و کودکان فلسطینی که بار دیگر توسط اسرائیل کشته میشوند دلسوزی و اظهار نگرانی نمیکند بلکه رنج عظیم آنان را با بیان این اصطلاح که اسرائیل انتقام گرفته میپوشاند و توجیه خواهد کرد.
هیچ کس در سالیان گذشته اهمیت نمیداد که اسرائیل فلسطینیان را در محاصره قرار داده و آنان را ضروریات زندگی محروم کرده است. چند ده اسرائیلی به گروگان شده در مقایسه با دو میلیون فلسطینی که نزدیک به دو دهه توسط اسرائیل در یک زندان روباز به گروگان گرفته شده اند رقم زیادی محسوب نمیشود. زمانی که اسرائیل هر چند سال یک بار غزه محاصره شده را بمباران میکرد و صدها غیر نظامی فلسطینی را به قتل میرساند هیچ کس واقعا اهمیتی نمیداد و آن را به سادگی “چمن زنی” اسرائیل قلمداد میکردند.
ژنرالهای اسرائیلی این حملات را با افتخار بازگرداندن غزه به عصر حجر معرفی میکردند. زمانی که تیراندازان اسرائیلی پرستاران و افراد نشسته روی ویلچر که برای اعتراض به زندانی شدن شان توسط اسرائیل بیرن آمده بودند را هدف قرار داد هیچ کس واقعا اهمیتی نمیداد. نگرانی غرب از کشته شدن غیر نظامیان اسرائیل به دست مبارزان فلسطینی جالب است. آیا صدها کودک فلسطینی که در طول ۱۵ سال گذشته در جریان بمبارانهای مکرر اسرائیل در غزه جان باختند انسان نبودند؟ آیا زندگی آنان به اندازه جان اسرائیلیها اهمیت نداشت؟
این لحظه زمان برداشته شدن نقاب از چهره نژادپرستی پنهان در پایتختهای غربی است که آن را به عنوان نگرانی اخلاقی نشان میدهند. “ولودیمیر زلنسکی” رئیس جمهور اوکراین از این ریاکاری غرب تقلید میکند و فلسطینیان را تروریست خوانده و از اسرائیل حمایت میکند. به نظر میرسد زلنسکی همه اشکال تروریسم را نمیبیند. او تروریسم دولتی اسرائیلی که چندین دهه زندگی فلسطینیان را فلاکت بار ساخته نمیبیند. زلنسکی براساس چه دلایلی میتواند مسکو را هنگام شلیک موشک “در تلاقی” حملات اوکراین به خاک روسیه محکوم کند؟ اگر مقاومت فلسطین در برابر اشغال غزه توسط اسرائیل مصداق تروریسم است زلنسکی چگونه میتواند از مقاومت اوکراین در برابر اشغال روسیه دفاع کند؟
متحدان اسرائیل با فریبکاریهای شان در قبال اقدامات اسرائیل به آن رژیم اجازه داده اند مرتکب اقدامات بیش تری شود. نتانیاهو به مردم غزه میگوید آنجا را ترک کنند، اما گویا او متحدان غربی اش نمیدانند مردم غزه جایی برای فرار ندارند. هیچ مخفیگاهی برای آنان وجود ندارد. فلسطینیان توسط اسرائیل از زمین، دریا و هوا محاصره شده اند. تنها فلسطینیانی که میتوانند غزه را ترک کنند گروههای مسلحی هستند که از زندان تحمیلی اسرائیل بیرون آمدند و سیاستمداران و رسانههای غربی آنان را به عنوان “تروریست” محکوم میکنند.
مجازات دسته جمعی دو میلیون فلسطینی در غزه توسط اسرائیل مصداق جنایت جنگی است، اما غرب قطع برق آنان توسط اسرائیل را اقدام تلافی جویانه اسرائیلی خوانده و توجیه میکند. به طرز عجبی مقامهای غربی زمانی که روسیه نیروگاههای برق اوکراین را بمباران میکند آن را مصداق جنایت جنگی میدانند. آنان میگویند پوتین باید به دیوان کیفری بین المللی در لاهه برای محاکمه به اتهام ارتکاب جنایت جنگی سپرده شود پس چرا آنان استدلال مشابهی درباره اقدامات اسرائیل علیه غزه ندارند؟
دو درس فوری از رخدادهای اخیر وجود دارد که باید آموخت. نخست آن که نمیتوان روح انسانها را به طور نامحدود در قفس زندانی کرد. فلسطینیان غزه همواره به دنبال ابداع راههایی تازه برای رهایی از زنجیر هستند.
آنان شبکهای از تونلها را ساخته اند که اسرائیل بخش عمده آن را پیدا و ویران کرده است. آنان به طور دسته جمعی در مقابل حصارها تظاهرات کردند و توسط تک تیراندازهای اسرائیلی هدف حمله قرار گرفتند. اکنون آنان یک فرار جسورانه را ترتیب داده اند. مبارزه فلسطینیان برای کسب آزادی و شرافت پایان نخواهد یافت. آنانی که مسئول بیرحمی رخ داده در جریان تحخولات اخیر هستند اسرائیل و غرب خواهند بود.
درس دوم آن است که اسرائیل که تحت حمایت بی پایان غرب قرار دارد بر سر این موضوع به اجماع رسیده که فلسطینیان باید سرکوب شوند. این موضوع را در رویکرد اپوزیسیون اسرائیل در حمایت از حمله نظامی به غزه میتوان دید. در حال حاضر به اصطلاح “اسرائیلیهای خوب” یعنی یائیر لاپید و بنی گانتز رهبران اپوزیسیون در حال مذاکره با نتانیاهو برای پیوستن به او در یک دولت وحدت اضطراری هستند. کدام اضطرار؟ وضعیت اضطراری حال و وضع فلسطینیان است که خواستار حق زندگی کردن میباشند، اما در سرزمین شان زندانی شده اند. اسرائیلیها و غربیها میتوانند به ژیمناستیک ذهنی خود ادامه دهند تا ظلم و ستم علیه فلسطینیان را توجیه کرده و حق مقاومت آنان را برسمیت نشاسند. با این وجود، ریاکاری و خودفریبی آنان در معرض دید افکار عمومی در جهان قرار میگیرد.
به سه دلیل حمله اخیر حماس علیه اسرائیل متفاوت از حملات پیشین است
علیرغم آن که اسرائیل هزینههای ناشی از حمله غافلگیرکننده حماس را محاسبه میکند اگر این هزینه رهبری “بنیامین نتانیاهو” نخست وزیر آن کشور را نیز شامل شود شخص او نباید تعجب کند.
فرارو- دیوید راتکاف، روزنامه نگار امریکایی و تحلیلگر مسائل حوزه امنیت ملی است. او در سال ۱۹۹۳ میلادی به عنوان معاون معاون وزیر بازرگانی در امور سیاست تجارت بین الملل و توسعه به دولت کلینتون پیوست. او سپس به شرکت مشاوره بین المللی تاسیس شده توسط «هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق امریکا پیوست و مدیر عامل آن شرکت شد. او در سال ۱۹۹۹ میلادی به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت Intellibridge ارائه دهنده تجزیه و تحلیل بین المللی و اطلاعات منبع باز برای جامعه امنیت ملی ایالات متحده و سرمایه گذاران منتخب، سازمانهای مالی و سایر شرکتها همکاری کرد. راتکاف در سال ۲۰۱۲ میلادی سردبیر نشریه «فارین پالسی» شد. او عضو شورای روابط خارجی است.
به گزارش فرارو به نقل از دیلی بیست، حمله ناگهانی و عظیمی که حماس در روز شنبه علیه اسرائیل انجام داد ریشه در تاریخ طولانی درگیری دارد. ممکن است به نظر برسد که این حمله تکرار حملات گذشته بوده است اما از چندین جنبه کلیدی حمله اخیر بسیار متفاوت بود.
نخست آن که تا به امروز این پیچیدهترین حملهای بوده که حماس علیه اسرائیل ترتیب داده است. دوم آن که این حمله اسرائیل را کاملا غافلگیر ساخت و از بسیاری جهات فقدان آمادگی اسرائیل را برای مواجهه با حملات نشان داد. در واقع، این بزرگترین شکست اطلاعاتی اسرائیل در دست کم نیم قرن اخیر بوده است. در نهایت آن که علیرغم آن که اسرائیل و متحداناش از شدت عمل حماس خشمگین بودند خشم میلیونها اسرائیلی از جمله افراد نزدیک به سرویسهای امنیتی اسرائیل نیز متوجه سوء مدیریت فاجعه بار در حوزه امنیت ملی اسرائیل توسط شخص «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل و نحوه مدیریت او شد.
نتانیاهو اکنون در پاسخ به اقدام حماس وعده حمله «طولانی» به غزه را داده است. در جریان بودن هفتههای متمادی خونریزی قطعی به نظر میرسد. کنشهای دیپلماتیک از جمله مذاکرات «عادی سازی» رابطه بین اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده به احتمال زیاد متوقف خواهد شد. هم چنین، آینده دولت نتانیاهو و رهبری حماس به شدت در هالهای از ابهام وعدم قطعیت قرار خواهد گرفت.
حمله حماس که شامل پرتاب بیش از ۲۵۰۰ موشک و تهاجم مسلحانه به جنوب اسرائیل بود بیش از ۲۰۰ کشته و هزاران زخمی برجای گذاشته و نیروهای حماس دهها اسرائیلی را به گروگان گرفته اند. به دلیل همین موضوع و واکنش بزرگ ایجاد شده در اسرائیل ارتش آن کشور حملات هوایی را علیه غزه انجام داد که بیش از ۲۰۰ فلسطینی در جریان ان جانشان را از دست داده اند.
برخلاف امریکا و متحداناش که حمله حماس را محکوم کردهاند واکنش همسایگان خاورمیانهای اسرائیل تلاش برای ایجاد توازن در مسئولیت حملات بین اسرائیلیها و فلسطینیان بوده است. برای مثال، سعودی ها، مصریها و ترکها همگی از هر دو طرف خواستند خشونت را متوقف کنند و خطرات تشدید بیشتر تنش را کاهش دهند. در بیانیه رسمی عربستان سعودی آمده است: «عربستان نسبت به خطرات احتمالی تشدید تنش به دلیل اشغالگری و محرومیت مردم فلسطین از حقوق مشروع خود هشدار داده بود». روسیه نیز خواستن خویشتن داری طرفین درگیر شد.
نتانیاهو اعلام کرده ما در جنگ هستیم و نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل را فراخوانده است. با این وجود، موجی از انتقادات علیه نتانیاهو حتی در توئیتر مطرح میشود. آنان میگویند ارتش اسرائیل ماهها به نتانیاهو هشدار داد که تلاش او برای بازنگری دولت اسرائیل را در معرض خطر حمله چند جبههای قرار میدهد.
او هشدارهای آنان را با متهم کردن ارتش به «پیوستن به معترضان چپ» مخالف خود رد کرد. وزرای او گفتند که ارتش میتواند به جهنم برود و نظر آن نهاد را نادیده گرفتند. «عاموس گیلاد» ژنرال بازنشسته اسرائیلی میگوید منشاء این فاجعه در تغییر رژیم نهفته است که اشارهاش به قدرت گیری دولت افراطی تازه تحت رهبری نتانیاهو است. یک ژنرال بازنشسته دیگر در توئیتر مدعی شد که اسرائیل در معرض این حمله رها شده زیرا دهها گردان از جنوب اسرائیل به سوی سرزمینهای فلسطینی در کرانه باختری منتقل شده بودند.
«یائیر لاپید» رهبر اپوزیسیون اسرائیل پیشنهاد همکاری با نتانیاهو در قالب یک دولت اضطراری وحدت ملی را مطرح کرده و تاکید نموده که اسرائیل با وجود تیم افراطی و به گفته او «ناکارآمد» کنونی اطراف نتانیاهو قادر به جنگ نخواهد بود.
در مجموع، زمانبندی، حجم و شدت انتقادات مطرح شده علیه نتانیاهو نشان میدهد تصور این که نتانیاهو چگونه دقیقا از چنین شکست فاجعه باری جان سالم به در خواهد برد نیز دشوار خواهد بود.
در امریکا بایدن که اگر در لحظهای مانند لحظه فعلی در سالیان گذشته قرار داشت میتوانست انتظار حمایت دو حزبی از اقدامات خود را داشته باشد، بلافاصله از سوی طرفداران ترامپ و جمهوری خواهان مقصر حمله حماس علیه اسرائیل شناخته شد. آنان اشاره کردند که بایدن ۶ میلیارد دلار به ایران پول داده و ایران حمله حماس به اسرائیل را تامین مالی کرده است.
دونالد ترامپ نیز این دروغ را تشدید کرد و مدعی شد دلارهای مالیات دهندگان آمریکایی به تامین مالی این حمله کمک کرده است. این ادعا از سوی آنان در حالی مطرح میشود که امریکا هیچ کمکی به ایران نکرده و وجوه مورد نظر آنان به عنوان بخشی از توافق اخیر تبادل زندانیان میان ایران و امریگا به طور خاص تحت نظارت دقیق قرار گرفته تا اطمینان حاصل شود در اختیار حماس قرار نخواهد گرفت. با این وجود، همان طور که همه میدانیم این روزها دامن زدن به تفرقه از سوی جناح راست امریکا از دید آنان بسیار مهمتر از بیان حقیقت محسوب میشود.
درک انگیزههای واقعی پشت حمله حماس و به ویژه چرایی وقوع آن در حال حاضر پیچیدهتر است. با این وجود، به نظر میرسد انگیزه اصلی همان پیشرفت عربستان سعودی و اسرائیل در تلاش برای توافق بر سر عادیسازی روابط بوده است.
فلسطینیان به طور فزایندهای نگران بودند که اسرائیلیها و سعودی در مسیر معامله فیمابین عملیات، آنان را اصطلاحا زیر چرخهای اتوبوس بیاندازند. دولت راستگرای نتانیاهو نمیخواهد بر سر مسئله فلسطین امتیاز جدی ارائه دهد و به نظر میرسید که سعودیها نیز چنین امتیازی را مطالبه نخواهند کرد.
با این وجود، یک عامل مهم پشت این حملات قرار داشت. علاوه بر دههها بیاعتمادی باید اذعان کرد رفتار غیر انسانی اسرائیلیها با مردم فلسطین چرخهای مداوم داشته است. اقدامات دولت نتانیاهو برای الحاق اراضی فلسطینی به اسرائیل برای فلسطینیان تصمیماتی تحریک کننده محسوب میشد. دولت نتانیاهو یک حمله ویرانگر و طولانی را علیه حماس و غزه انجام خواهد داد. این حمله وحشت در پی خواهد داشت. حماس احتمالا ویران خواهد شد اما تماشاگران غیر نظامی ماجرا و زیرساختهای پرجمعیت غزه نیز ویران میشوند. اسرائیل بخشی از واکنش خود را توجیه خواهد کرد و بخشی از آن اقدامات بیش از اندازه و افراطی قلمداد خواهد شد.
مناظره بین المللی و محکومیت هر دو طرف ادامه خواهد داشت. هیچ یک از طرفین به صلح نزدیک نخواهند شد. تا زمانی که حملات ادامه یابد و برای مدتی طولانی پس از آن چشمانداز از سرگیری مذاکرات عربستان و اسرائیل تیره و تار خواهد بود. با این وجود، آن چه این بحران این را غیر عادی میسازد آن است که احتمال دارد در پی درگیریهای آتی و پس از بررسی ریشههای شکست گسترده اطلاعاتی و فقدان آمادگی دولت نتانیاهو مردم اسرائیل به این نتیجه برسند که این سرنوشتی میباشد که نتانیاهو به دلایل بسیار زیادی سزاوار آن است.
انتهای پیام