تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه: قدرتهای خارجی به آرامش منطقه نیاز دارند | پروژههای بن سلمان به خوبی پیش میرود
محمد توکلی، انصاف نیوز: یک تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه با اشاره به تحولات چند سال اخیر در عربستان سعودی و تاثیر آن بر منطقه میگوید که همهی قدرتهای خارجی، اعم از آمریکا، چین و روسیه به آرامش در منطقه نیاز دارند.
محمدعلی مهتدی در گفتوگویی تفصیلی با انصاف نیوز به تحلیل مسائل مختلفی از جمله عملکرد محمد بن سلمان در عربستان و آثار آن بر منطقه، سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران و همینطور وضعیت اسرائیل پرداخته است.
بخش نخست گفتوگو با آقای مهتدی را میتوانید در ادامه بخوانید:
دخالت عربستان در خارج زیر پرچم وهابیت انجام میشد
انصاف نیوز – چه ارزیابی از تحولات این سالهای عربستان با محمد بن سلمان دارید؟
محمدعلی مهتدی: تحولات اخیر در عربستان در محافل سیاسی و دانشگاهی مورد بحث بسیاری قرار گرفته و میگیرد. آغاز این تحولات بر این اساس بود که آقای محمد بن سلمان در داخل عربستان تمام مراکز قدرت را سرکوب کرد. او تمام شاهزادههای سعودی را که هر کدام برای خودشان ادعایی داشتند و میتوانستند مخالف برنامههای بن سلمان باشند را سرکوب و زندانی کرد.
بن سلمان وهابیت را که به عنوان مذهب رسمی عربستان بود و دخالتهای این کشور در خارج زیر پرچم آن انجام میشد ملغی کرد. او گشت امر به معروف و نهی از منکر که نارضایتیهای گستردهای در جامعهی عربستان ایجاد میکرد را حذف کرد و برخی علمای وهابی را نیز بازداشت کرد.
محمد بن سلمان پروژهی عظیم 2030 را مطرح کرد که بر مبنای آن یک رشته پروژههای عظیم ایجاد خواهد شد که شهر نئوم اوج آن است. او با برنامهریزیهای گستردهای درآمدهای نفتی را در جهت ایجاد پروژههایی که به سود نسلهای آینده خواهد بود هدایت کرد.
بن سلمان بعد از اصلاحات در داخل سراغ سیاست خارجی آمد
آنچه اهمیت دارد این است که به سرانجام رساندن چنین پروژههایی نیاز به آرامش و ثبات دارد. برای اجرایی شدن این پروژهها هم در داخل و هم در خارج نیاز به امنیت، استقرار و آرامش است. از همین رو بن سلمان بعد از اصلاحات در داخل سراغ سیاست خارجی آمد و ما دیدیم که بازنگری اساسی در این حوزه انجام داد.
انصاف نیوز – مذاکرات و توافق با ایران هم ذیل هم همین بازنگری بن سلمان در سیاست خارجی عربستان تعریف میشود؟
مهتدی: از جملهی این موارد موضوع روابط با جمهوری اسلامی است. در این باره این سوال مطرح است که آیا واقعا محمد بن سلمان به شکل مستقل این تصمیمات را گرفته است یا خیر؟
برخی در پاسخ به این سوال گفتهاند که بن سلمان از زیر پرچم آمریکا خارج شده و به سمت روسیه و چین آمده و سیاست شرقگرایی را پیش گرفته است. افرادی که چنین دیدگاهی دارند سفر رئیس جمهور چین به عربستان و دیدارهای او که بسیار مهم بود را نشانهی این موضوع میدانند.
نافرمانی بن سلمان در برابر آمریکا؟!
انصاف نیوز – دیدارهای رئیس جمهور چین در عربستان از چه جهاتی مهم بود؟
مهتدی: دیدارهای رئیس جمهور چین در عربستان در سه سطح انجام شد؛ در سطح دو جانبه، در سطح دیدار با سران کشورهای ششگانهی شورای همکاری خلیج فارس و سطح دیگر هم دیدار با سران همه کشورهای عربی که به عربستان دعوت شدند.
در این سفر توافقاتی برای احداث کریدورهای مورد نظر چین که از عربستان گذر میکند انجام شد. برخی بر اساس همین اتفاقات گفتند که محمد بن سلمان در حال نافرمانی علیه آمریکا و خارج شدن از فشار این کشور است اما در مقابل این دیدگاه خیلیها هم معتقد بودند که امکان ندارد عربستان از چارچوب وظیفهای که آمریکا تعیین کرده خارج شود.
آنچه بنده دنبال کردم این است که همهی قدرتهای خارجی نیاز دارند تا این منطقه آرامش داشته باشد. آمریکا در درجهی اول خواستار آرامش در خلیج فارس است. اگر قرار باشد این روابط متقابل توام با تنش ایران و کشورهای عرب جنوب خلیج فارس ادامه داشته باشد و به برخورد نظامی برسد آن ثبات مورد نیاز همه قدرتهای جهانی از میان خواهد رفت.
حمله ایران به پایگاههای آمریکا در منطقه میتواند قیمت نفت را به 200 تا 500 دلار برساند
انصاف نیوز – واکنش احتمالی ایران به تنش چه تهدیدی را میتواند متوجه قدرتهای جهانی کند؟
مهتدی: ایران بارها اعلام کرده که از هر جایی مورد حمله قرار بگیرد آنجا را مورد هدف قرار خواهد داد. معنای این سخن آن است که تمام پایگاههای امریکا در جنوب خلیج فارس مورد هدف قرار میگیرند و منافع امریکا آسیب جدی خواهد دید.
از طرف دیگر وقوع چنین رخدادی میتواند قیمت نفت را به 200 تا 500 دلار برساند که به سود اروپاییها و دیگر کشورهای مصرفکنندهی نفت نخواهد بود. در نتیجه اگر منطقه آرام و با ثبات شود به سود آمریکاست.
البته که آرام بودن منطقه به این معنا نیست که عربستان در ایران سرمایهگذاری کند، بلکه روابط میتواند بهبود پیدا کند و سفارتهای دو کشور بازگشایی شود.
امریکاییها تنش را از خلیج فارس به شمال قفقاز و قرهباغ بردهاند
انصاف نیوز – تحولات قفقاز را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا در آنجا هم پای قدرتهای فرامنطقهای در میان است؟
مهتدی: آمریکاییها تنش را از خلیج فارس به شمال قفقاز و قرهباغ بردهاند. عملیات ایذایی در آن منطقه از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران انجام میشود و منافع ایران در آن منطقه را زیر فشار قرار دادند اما آنها نمیخواهند خلیج فارس کانون تنش باشد.
از سوی دیگر چینیها هم همین نگاه را دربارهی ثبات در منطقه دارند. آنها برای احیای جادهی ابریشم و طرح «یک کمربند و یک جاده» باید از خلیج فارس عبور کنند. در نتیجه این ثبات برای چین حیاتی و مهم است.
چین مسیری زمینی از آسیای مرکزی را نیز دنبال میکند که به ترکیه برسد و پس از آن نیز به اروپا ختم شود. در کنار آن مسیر دریایی نیز از دریای عمان و خلیج فارس و سعودی را دنبال میکنند. چین برای اجرای این طرحها خواستار آرامش است.
انصاف نیوز – روسیه چطور؟ آیا اهداف این کشور هم با آرامش در منطقه تامین می شود؟
مهتدی: روسیه هم خواستار آرامش است. روسها هم کریدور شمال به جنوب را با ایران دنبال میکنند که روسیه را به خلیج فارس متصل میکند. در نتیجه منافع قدرتهای بزرگ جهان در آرامش خلیج فارس است.
پروژههای بن سلمان در چارچوب چشمانداز 2030 به خوبی پیش میرود
انصاف نیوز – سیاستهای عربستانی چه نسبتی با این تحلیل پیرامون خواست قدرتهای خارجی در آرامش منطقه دارد؟
عربستان از این موقعیت استفاده کرده است و پروژههای بن سلمان در چارچوب چشمانداز 2030 به خوبی پیش میرود. او معارضی هم ندارد طوری رفتار میکند که گویی همه به عربستان نیاز دارند. آنها منابع نفتی بالایی هم دارند و درآمدهای بالای حاصل از فروش نفت را در همین مسیر استفاده میکند.
بهبود رابطهی عربستان با ایران بیشترین تاثیر را بر پروندهی یمن داشت
انصاف نیوز – توافق ایران و عربستان چه اثری بر پروندههای منطقه خواهد داشت؟
سیاست جدید عربستان و بهبود رابطهی آن با جمهوری اسلامی ایران بیشترین تاثیر را بر پروندهی یمن داشته است. عربستان 9 سال یمن را بمباران کرد اما یمنیها تسلیم نشدند. آنها با کمکهای جمهوری اسلامی ایران عربستان را ذله کردند. یمنیها با این کمکها میتوانستند آرامکو، بندرها و فرودگاههای عربستان را مورد هدف قرار داده و تا ریاض هم بیایند.
عربستان با توجه به پروژههای توسعهای که در پی آن بود نمیتوانست این وضعیت را ادامه دهد. چند روز پیش هیئتی یمنی با شخص بن سلمان در عربستان مذاکره کرد. ظاهرا عربستان تمام در خواستهای آنها را پذیرفته و هوایپمای اختصاصی هم به آنها هدیه کرده است. با توجه به این مذاکرات به نظر میرسد محاصرهی سیاسی یمن برداشته شده باشد و محاصرهی اقتصادی هم رفع میشود. آنها عربستان را قانع کردند که در بازسازی جنگ عربستان در یمن فعالیت کند.
تغییرات در سیاست خارجی عربستان ممکن است تاثیراتی روی بقیهی پروندههای منقطه از جمله عراق، سوریه و لبنان نیز داشته باشد. اما با توجه به اینکه یمن در اولویت قرار داشت تاثیر بر روی آن هم بیشتر بوده است.
عربستان حریری را کنار گذاشت و به سراغ سمیر جعجع رفت
انصاف نیوز – پیشبینی شما از تاثیر این تحولات بر تحولات سیاسی لبنان چیست؟
مهتدی: هر کدام از پروندهها مشکلاتی متفاوت از دیگری دارد. در لبنان قبلا عربستان روی مجتمع سنی و آقای سعد حریری و سنیهای بیروت حساب باز میکرد اما پس از سفر آقای حریری به عربستان و بازداشت او، این کشور خاندان حریری و سنیها را کنار گذاشت و به سراغ سمیر جعجع رفت. سفیر سعودی در بیروت کمکهای زیادی به او میکرد تا منافع عربستان را تامین کند اما این انتخاب به نفع سعودیها نبوده است. جعجع مارونی است و پروندهی سیاهی دارد. او در کشتار و قاچاق نقش داشته و سالها در زندان بود. اینکه چنین شخصی نمایندهی منافع سعودی باشد به نفع عربستان نیست.
اخیرا متوجه شدهام که ظاهرا میخواهند انتقالی را لبنان انجام دهند و سفیر سعودی در پی آن است که نیروهای جدیدی در لبنان را به سمت عربستان جلب کند. از سوی دیگر آمریکا در لبنان به شدت فعال است؛ مسئلهی اصلی برای آمریکاییها و رژیم صهیونیستی از بین بردن مقاومت در لبنان است.
میخواستند پس از تجزیه سوریه و عراق به سراغ ایران بیایند
این در حالی است که آنها حتی از طریق جنگ هم نتوانستهاند و این مقاومت بود که پیروز شد. در مقاطع مختلفی همچون جنگ 33 روزه که به یک معنا جنگ جهانی بود تا شکل منطقه را عوض کنند مقاومت به پیروزی رسید. آنها میخواستند بعد از اینکه در آن جنگ مقاومت را از بین بردند نیروهای ناتو را در مرز سوریه و لبنان مستقر کنند و در سال 2006 و بعد از آن هم به سمت تجزیه کل منطقه بروند. آنها میخواستند سوریه و عراق را به چند کشور کوچک تقسیم کنند و پس از آن هم به سراغ ایران بیایند تا خوزستان، بلوچستان، کردستان و آذربایجان را جدا کنند.
من در آن زمان بیروت بودم که کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه وقت آمریکا به لبنان آمد و در آنجا گفت آنچه که در حال انجام است زایمان خاورمیانه جدید است. واقعیت این بود که خاورمیانهی جدید بر اساس تجزیه منطقه طراحی شده بود. اما آمریکا در عمل نتوانست به مقصود خود برسد و پس از آن جنگ ترکیبی و نرم را در پیش گرفت و با ابزار تحریم در لبنان فساد را گسترش داد. الان وضعیت اقتصادی لبنان بسیار بد است؛ منابع مالی زیادی از این کشور خارج شده و بندر بیروت هم با آن انفجار عظیم نابود کردند.
همه در لبنان آچمز شدهاند
آمریکا پروندهی لبنان را به قطر داده است
از نظر اقتصادی لبنان در شرایط بسیار سختی قرار دارد؛ از طرف دیگر از نظر سیاسی هم آمریکا اجازه نمیدهد که احزاب لبنانی با هم تفاهم کنند تا رئیسجمهور انتخاب شود. آقای جعجع و آمریکاییها میخواهند فردی که مخالف حزبالله است انتخاب شود و حزبالله و گروههای نزدیک به آن هم اکثریتی را در پارلمان در اختیار دارند که میتوانند اجازه ندهند نامزدی مورد حمایت آمریکاییها انتخاب شود. بنابراین، در چنین شرایطی همه آچمز شدهاند.
اخیرا فرستادهی فرانسه تلاشهایی کرد که این مسئله را حل کند اما دست از پا درازتر به کشور خود بازگشت و کار به جایی نرسید. در حال حاضر آمریکاییها به قطر این ماموریت را دادهاند که مسئلهی لبنان را حل کند. مسئولان قطری هم فکر میکنند که با پول میتوانند مسئله را به سود نیروهای طرفدار آمریکا حل کنند. با توجه به اینکه آمریکا پروندهی لبنان را در اختیار قطر قرار داده به این معناست که دیگر عربستان در این کشور نفوذ کمتری خواهد داشت.
انصاف نیوز – آنچه میگویید به این معناست که عربستان در موضوع لبنان وارد نخواهد شد و دیگر تاثیری در تحولات این کشور ندارد؟
مهتدی: البته که عربستان تاثیر خواهد داشت اما با توجه به اینکه آمریکا پروندهی لبنان را به قطر داده و این نکته که معمولا عربستان اهل درگیری سیاسی با قطر نیست در مسائل لبنان ورود چندانی نخواهد داشت.
انصاف نیوز – وضعیت در سوریه و عراق چگونه است؟
مهتدی: همه انتظار داشتیم که سوریه بعد از اینکه عربستان موضع خودش را عوض کرد و کشورهای عربی خلیج فارس سفارتها را در دمشق بازگشایی کردند و این کشور به اتحادیه عرب بازگشت سرمایههای عربی وارد سوریه خواهند شد و بازسازی شروع خواهد شد. اما آمریکا اجازه چنین کاری را نمیدهد و فشار بر سوریه را زیاد کرده است. برای نمونه اسرائیل و آمریکا در سویدا سوریه تظاهرات بر ضد رژیم بشار اسد را به راه انداختهاند.
از سوی دیگر آمریکاییها بخشی از چاههای نفت سوریه که در منطقه کردنشین است در اختیار خود دارند. آمریکاییها همهی تلاش خود را به کار میبندند که مرز بین عراق و سوریه را ببندند تا ایران نتواند از طریق سوریه با لبنان و غزه مرتبط شود. آنها تلاشهای زیادی در مرز عراق و سوریه انجام میدهند و داعش را دوباره زنده کردهاند.
سفر بشار اسد به چین تحول مهمی بود
آنچه سوریه از عربستان میخواهد این است که در این کشور سرمایهگذاری کند. البته فکر نمیکنم آمریکاییها اجازه دهند عربستان در سوریه سرمایهگذاری کند. البته با این وجود در موضوع بازسازی سوریه تحول مهمی رخ داده است و آن هم سفر بشار اسد به چین است.
چینیها به طور ناگهان بشار اسد را دعوت کردند که به پکن بیاید. آنها هواپیمای اختصاصی به دمشق فرستادند تا بشار اسد و هیئت همراهش به پکن بیایند. پس از این سفر سوریها روی کمک چین خیلی حساب میکنند.
پرسش این است که چرا چینیها ناگهان به این فکر افتادند که دست سوریه را بگیرند؟! جواب این سوال را باید در کریدورهای تجاری شرق به غرب جستجو کرد. چینیها خیلی تلاش کردند تا کریدوری که میخواهند را به سرانجام برسانند. کریدوری که در خلیج فارس از طریق سعودی به عراق و به سوریه میرود و وارد مدیترانه میشود تا به سمت اروپا برود. اکنون که این تحول رخ داده خط جدیدی به نام کریدور هند را شخص آقای بایدن مطرح کرد. این کریدور از بندر بمئی شروع شده و از اقیانوس هند به دریای عمان رفته و بعد وارد خاک عربستان در ریاض میشود و به بندر حیفا در فلسطین اشغالی میرسد.
اسرائیل حامی این کریدور است تا گذرگاه چینیها نیز به حیفا برسد. درساحل مدیترانه منابع عظیم نفت و گاز کشف شده و اسرائیل هم مشغول استخراج آن است؛ آنها به اروپاییها اعلام کردند در صورتی که کریدور بر اساس خواست آنها پیش برود نیاز گاز کل اروپا را تامین خواهد کرد و در نتیجه نیازی به روسیه نخواهند داشت.
از سوی دیگر کریدوری که از سوی بایدن مطرح شده و مورد حمایت نتانیاهو است با مخالفت چینیها همراه شده و دعوت از اسد به پکن به آن شکل هم نوعی پاسخ به کریدوری است که بایدن ترسیم کرده است.
واقعیت این است که کریدور بایدن کشورهای عراق، ایران، سوریه و ترکیه را نادیده میگیرد و در نتیجه همهی این کشورها معترض هستند. البته محمد بن سلمان صحبتهایی کرده است که این خط بایدن علیه هیچ کشوری نیست و منافع ایران و عراق و ترکیه را در نظر دارند اما در عمل چگونه میتوان منافع این کشورها را در نظر داشته باشند هنگامی که قرار است این خط به بندر حیفا برود؟!
انصاف نیوز – از لحاظ اقتصادی کدام یک از این دو کریدور به صرفهتر است؟
مهتدی: به صرفهتر برای چه کسی؟! زمانی در روابط بینالملل جنگ سرد مطرح بوده و بحث بر سر یک قطبی و دو قطبی و چند قطبی بوده است. در حال حاضر توسعه و تجارت برای همه مطرح است نه ایدئولوژی و نه توسعهطلبی. همه به دنبال تجارت و اقتصاد و توسعه هستند و مهمترین مسئلهای که در سطح جهانی مطرح است کریدورهاست.
اگر کریدورهای مورد نظر چین به سرانجام برسد و چین بتواند کالاهای خود را به اروپا منتقل کند میتواند بزرگترین قدرت اقتصادی جهان شود. در نقطهی مقابل هم آمریکا ایستاده تا اجازه ندهد خدشهای به نقش دلار در سراسر کره خاکی وارد شود.
اکنون رقابت بر سر اقتصاد است. چین پس از آنکه ایدئولوژی را کنار گذاشت و به سراغ تولید رفت به این نتیجه رسید که باید راه ابریشم را احیا کند تا کالاهای خود را به مصرفکننده برساند.
مسئلهی حیاتی برای چین احداث دو خط زمینی و دریایی است. خط زمینی آسیای مرکزی تا اروپا را به هم متصل کند. این دو خط صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری کردند و با احداث جاده و خط آهن به دنبال آن هستند که با این خط وارد ترکیه شون. البته در ترکیه امکانات ریلی و خطی وجود دارد. پس از ترکیه این خط به سمت یونان و دیگر کشورهای اروپا تا بندر روتردام هلند خواهد رفت.
راه دریایی نیز قرار بود از دریای عمان عبور کند. برای به سرانجام رساندن این مسیر قرارداد 25 ساله با ایران بسته بودند تا این مسیر از جزیرهی کیش عبور کند. بر اساس این قرارداد میبایست تاسیسات آنجا ایجاد کنند. از سوی دیگر آنها میخواستند در جزیرهی بوبیان کویت که غیرمسکونی است 450 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنند تا تبدیل به مخزن بزرگ کالا برای صادرات شود. عراق در زمان نخست وزیری عادل عبدالمهدی نیز بخشی از این طرح بود.
در سوریه امریکاییها اجازهی به سرانجام رسیدن آن را ندادند، در ایران هم تبلیغات وسیعی کردند که «چه نشستید که چین کیش را در اختیار گرفته و چینیها حاکم ایران شدند». از طرف دیگر واقعیت این است که ما امکانات لازم را برای اجرای قرارداد 25 ساله هم نداشتیم و عملا اجرای این قرارداد متوقف شد و به اجرا در نیامد.
امیر کویت هم پس از امضای قراداد با چین امضا کرد، و در بازگشت از چین، ترامپ به او در فرودگاه زنگ زد که باید همین الان اعلام کند که قرارداد ملغی است و او هم لغو قرارداد را اعلام کرد. ترامپ به عادل عبدالمهدی هم گفت که حق اجرای این قرارداد را ندارد اما او قبول نکرد و اعلام کرد که این قرارداد به نفع عراق است. در نهایت آمریکاییها هم در عراق تظاهرات راه انداختنند و افرادی را کشتند و به گردن نیروی انتظامی عراق انداختند و محافلی را علیه عبدالمهدی شوراندند.
اینها ضرباتی بود که آمریکاییها به چینیها زدند. از طرف دیگر آمریکاییها در تلاش هستند که میان هند و چین و وسیه که هر سه عضو بریکس هستند رقابت ایجاد میکنند و به جای اینکه این سه در قالب بریکس همکاری کنند در حال رقابت باشند.
خط بمبئی – حیفا که آمریکاییها دنبال راهاندازی آن هستند چینیها را به شدت عصبانی کرده است. بنابراین میتوان گفت که بحث اصلی در رقابت قدرتهای جهانی با یکدیگر اقتصاد و به طور مشخص کریدورها است؛ نه ایدئولوژی. بر همین اساس غولهای اقتصادی جدیدی در حال رشد هستند.
البته در این میان روسیه در جنگ اوکراین زیر فشار قرار گرفته است. هدف مهم امریکا علاوه بر رقابت اقتصادی با چین؛ شکست دادن روسیه در اوکراین است. آمریکاییها میخواهند تا آخرین فرد اوکراینی با روسیه بجنگند. عملا روسیه درگیر اوکراین است و به مسائل دیگر نمیتواند بپردازد و بخش مهم توجه آمریکا هم به جنگ اوکراین است.
پایان بخش نخست
انتهای پیام
سلام
آقای مهتدی می شه بگی برجام حل شده بود در داخل نذاشتن؟
خجالت بکشید و حیا کنید .
واقعا همون اول مقاله تون بعد خواندن این جملات آن را ورق زدم و از شمآ می پرسم شما دنبال چی هستید ؟
از موضع گیری شما کاملا مشخصه حرف حسابتون چیه؟