خرید تور تابستان

خالص‌سازي با اسم رمز «صورتي»

سيما پروانه‌گهر در روزنامه اعتماد نوشت: در سال‌هاي اخير پسوند صورتي در جريان اصولگرا كاربرد زيادي پيدا كرده است. پسوندي كه مي‌تواند پشت واژگان مداح، اصولگرا، ارزشي، حزب‌اللهي و حتي مذهبي بنشيند و مفاهيم جديدي را خلق كند. مفاهيمي كه مراد از خلق آنها و نيت خالقان‌شان را بايد در عرصه سياست داخلي و تسويه‌ها و خالص‌سازي‌هاي دروني در دوران تسلط كامل اصولگرايان بر نهادهاي مختلف كشور جست‌وجو كرد.

در سه سال گذشته و بعد از روي كار آمدن مجلس يازدهم كه نوعي تضمين براي پيروزي اصولگرايان و نيروهاي انقلابي در انتخابات رياست‌جمهوري 1400 بود، مساله اصلاح‌طلبان از دستوركار آنها خارج شد. حالا زمان تقسيم‌بندي‌هاي داخلي جديد بود. برنامه‌اي كه چند سال بعد با عنوان «خالص‌سازي» در نامه علي لاريجاني به خبرگزاري تسنيم نامگذاري و وارد ادبيات سياسي داخل كشور شد. همزمان با آغاز به كار مجلس يازدهم زدوخوردهاي اصولگرايان در فضاي مجازي و رقابت‌هاي سياسي و انتخاباتي قوت گرفت. اين عرصه فرصت و ميدان خلق واژگان و مفاهيم جديدي شد. قاليبافي‌ها، پايداري‌ها را سوپرانقلابي مي‌خواندند و پايداري‌ها، قاليبافي‌ها را متهم مي‌كردند كه به دنبال راي حرام هستند. تلفيق مفاهيم ارزشي، ديني و سياسي با يكديگر و برچسب‌سازي به مذاق جريان اصولگرا خوش آمده بود. يكي از پركاربردترين اين موارد صورتي خواندن هر جرياني بود كه از نگاه منتقدانش اهل تساهل و تسامح بود. همين شد كه مفهوم ارزشي صورتي، حزب‌اللهي صورتي و اصولگراي صورتي وارد ادبيات سياسي جريان راست به خصوص در فضاي مجازي شد. به‌رغم اين موضوعات، مرور چهره‌ها، رسانه‌ها و جريان‌هايي كه اين واژه‌سازي را در دستوركار دارند، تصوير دقيق‌تري از نيات و انگيزه‌هاي آن ارايه مي‌دهد.

حميد رسايي و حزب‌اللهي‌هاي صورتي

يكي از نخستين چهره‌هاي جريان راست كه به صراحت از عنوان «حزب‌اللهي صورتي» ياد كرد، حميد رسايي، نماينده سابق مجلس و البته عضو سابق جبهه پايداري بود. در سال‌هاي اخير سخنراني از او منتشر شد كه در آن از نحوه استفاده از نيروهاي حزب‌اللهي در شرايط مختلف انتقاد مي‌كند. در ويديوي منتشر شده از رسايي، او مي‌گويد: عده‌اي «حزب‌اللهي صورتي» سعي دارند در شرايط غير از بحران‌هاي خياباني نيروهاي حزب‌اللهي حقيقي را به تندرو بودن متهم كنند. يكي از فضاهايي كه در اين باره مورد نقد رسايي است، «صداوسيما» عنوان مي‌شود.

تقسيم‌بندي رسايي تلويحا مي‌گويد حزب‌اللهي كه در زمان‌هايي كه او «آشوب و بلوا و بزن بزن» مي‌خواند در كف خيابان چاقو و قمه مي‌خورد، حزب‌اللهي واقعي است و گروه‌هايي كه بعد از تنش سعي دارند «با همه خوب باشند» و گروهي كه رسايي آنها را «بچه‌هاي سفت و سخت» مي‌خواند، به تندروي متهم مي‌كند، «حزب‌الله صورتي» هستند. او در اين باره گفته است: «هر موقع كه آشوب و بلوا و بزن بزن است، ياد بچه حزب‌اللهي‌ها مي‌افتند كه اينها بايد بيايند در خيابان‌ها دفاع كنند و چاقو و قمه بخورند. بعد كه صلح و صفا مي‌شود، اصطلاحا مي‌گويند حزب‌اللهي صورتي آدم‌هاي تيتيش ماماني كه مي‌خواهند با همه خوب باشند و كار به كار كسي نداشته باشيم. الان دارند مي‌آيند. الان دارند مي‌آيند و وقتي مي‌آيند هم باز در تلويزيون اتفاقا همين بچه‌هاي سفت و سخت را ويشگون مي‌گيرند، جوري رفتار مي‌كنند گويا فقط آنها عاقلند و بقيه كه پافشاري روي دين اصول و ارزش‌هاي انقلاب مي‌كنند، طيف‌هاي تندرو و بر هم زننده اوضاع هستند. خير آقا! اين‌طوري نيست.»

البته اين تنها باري نبود كه حميدرسايي از پسوند صورتي در مناسبات سياسي و ديني استفاده كرد. در ارديبهشت امسال برگزاري جشن روز دختر در ورزشگاه حيدريان قم درباره نحوه شادي دختران و حاضران در اين ورزشگا ه واكنش‌هايي به وجود آمد. خبرگزاري دانشجو در همان زمان نوشت كه «نوع ميزانسن و نحوه قرار گرفتن مداح در ميان آن همه دختر و ايستاده برگزار شدن و بالا و پايين پريدن دختران» بسيار واكنش‌برانگيز شده است.

حميد رسايي در واكنش به مراسم ورزشگاه حيدريان قم آن را «صورتي‌بازي» و «اسلام صورتي» ناميد و خطاب به دست‌اندركاران و حاميان مراسم گفته بود: «آقايان! صورتي بازي در آوردن و رنگ گرفتن از نقشي كه آنها براي ما تعريف كرده‌اند، كم‌كم شما را مي‌كشاند به جايي كه در زمين آنها بازي كنيد.»

انتقاد از راويان صورتي مفاهيم جنگ و دفاع مقدس

خبرگزاري دانشجو در گزارشي كه در تاريخ نهم آذرماه سال 1399 با عنوان «باليوود مذهبي در ژانر روايت‌هاي صورتي» منتشر كرده، برخي روايت‌ها از شهداي دفاع مقدس را صورتي خوانده و نسبت به اين روايت از شهدا و موضوعات دافع مقدس انتقاد كرده است.

در اين گزارش قيد شده است كه «كتاب‌ها پرفروش مي‌شوند و در اين ميانه آنچه فدا مي‌شود خود شهيد است. روايت‌هاي صورتي ديگر پاسدار ارزش‌ها نيست، بلكه نگهبان خوانده شدن و ديده شدن است و درگير رقابتي شده است تا به تيراژ «دا» برسد. اين انتشارات خود را در بهترين حالت علمدار ديده شدن شهيد مي‌انگارند و گويي مبارزه‌اي سخت درگرفته است.»

يا در بخش ديگري از گزارش آمده است: «روايت‌هاي صورتي به بازار نيامد كه تربيت و سلوك شهيد را روايت كند، بلكه روايت دلخواه رمانتيك خود را از لحظات شخصي و خصوصي شهيد به زيور قلم آراست تا از ديده شدن شهيد و زندگي‌اش مراقبت كند. اگر تلخ نباشد اين خوداظهاري، ذات رسانه جديد و نسل بلاگر‌هاي اينستاگرام است كه هدف اولش خوداظهاري و هدف دومش كليك گرفتن (لايك) و خريده شدن است.»

گزارش در انتها نيز با نقد اين دست از راويان و نويسندگان «خطاب به مسوولان امر و متكفلين كار» نوشته است: «روايت‌هاي صورتي هشدار ذائقه‌سازي‌هايي زرد و نسلي لاعلاج را مي‌دهد كه نياز به جراحي‌هاي عميق تربيتي دارد. اين آغاز ماجرايي است كه شروعش با شما بوده و همچون دومينويي ادامه خواهد داشت و پايان و عواقبي دارد كه شايد غيرقابل جبران باشد.» از ديگر موارد استفاده شده از برچسب صورتي براي چهره‌ها و مفاهيم دوران جنگ نيز سوالي است كه هفته‌نامه پنجره در گفت‌وگو با حامد عنقا از فيلمسازان اصولگرايان، درباره شهيد محمد بروجردي طرح كرده است. خبرنگار از عنقا پرسيده كه «برخي مي‌گويند تصويري كه در اين فيلم از محمد بروجردي ارايه كرده‌ايد، بيشتر شبيه «حزب‌اللهي صورتي» است و سنخيتي با واقعيت اين كاراكتر انقلابي ندارد؟ اين گروه معتقدند بروجردي واقعي در مواضع انقلابي‌اش خيلي راديكال‌تر و قاطع‌تر از اين بوده كه مدام لبخند بزند.»

پاسخ نويسنده فيلمنامه و تهيه‌كننده فيلم سينمايي «غريب» به اين اتهام هم خواندني است: «چقدر خوب كه اين سوال مطرح شد؛ بعضي از اين افراد كه مي‌گويي، به ندرت تجربه فرماندهي يك گروهان در جبهه را هم نداشته‌اند؛ چه برسد به يك گردان! خيلي از كساني كه امروز ادعاي انقلابي‌گري دارند، هيچ ادراكي از آنچه بر انقلابي‌هاي دهه ۶۰ گذشته، ندارند يا هميشه از دور مشغول نقد و حرف بوده‌اند كه خب هزينه‌اي هم ندارد. اجازه بدهيد محكم‌تر بگويم؛ خيلي از اينها حتي يك‌بار از ابتدا تا انتهاي صحيفه حضرت امام(ره) را نخوانده‌اند.البته اين حرف به اين معنا نيست كه در سال‌هاي جنگ، آدم‌هاي راديكال نداشته‌ايم. خيلي هم داشته‌ايم. راديكال‌هاي آن زمان همان‌هايي بودند كه وقتي محمد بروجردي داشت با كومله مي‌جنگيد، در تهران دنبال اثبات التقاطي بودن محمد بروجردي بودند. آخر سر هم آنقدر گفتند سياسي است و گرايش‌هاي فلان دارد كه بروجردي خسته شد و رفت. البته درست‌ترش اين است كه بگوييم نرفت، بلكه راهي‌اش كردند! كما اينكه او از اولين كساني بود كه از گروه سياسي‌اش در ابتداي انقلاب خارج شد و لباس نظامي پوشيد.»

صورتي در حوزه سياست خارجي

نكته قابل توجه اينكه حوزه سياست خارجي نيز از مجادله لفظي با عنوان «صورتي» در امان نمانده است. در نمونه اخير در غائله و جنگ جديد بين نيروهاي حماس و اسراييل هر گونه عدم همراهي در فضاي نقد و نظر در شبكه‌هاي اجتماعي از جانب برخي كاربران با عنوان صورتي مورد عتاب و خطاب قرار گرفته است.

مذهبي صورتي با تمركز بر حوزه حجاب استايل‌ها

در يك‌سال گذشته با رونق حوزه حجاب استايل بخشي از جريان اصولگرا به نقد اين نمونه‌ها در فضاي مجازي پرداختند. هشتگ مشترك نقادان اين شرايط «مذهبي صورتي» بود. پنجم مردادماه، همزمان با تاسوعا، محمدسعيد احديان، دستيار سياسي و رسانه‌اي محمدباقر قاليباف، رييس مجلس به ترند شدن هشتگ «مذهبي صورتي» واكنش نشان داد و نوشت: «اگر هشتگ مذهبي صورتي براي مقابله با تساهل در حدود شرعي است، عالي است اما اگر برچسبي مي‌شود براي دفع طيفي از مردم كه آقا به اشك آنها حسرت مي‌خورند و حاج قاسم آنها را دختران خودمان مي‌دانست، خطري است كه برنامه اينترنشنال تقويت جريان دين‌ستيز را تكميل مي‌كند.» خبرگزاري فارس در ۱۵ خردادماه سال گذشته در گزارشي نوشت: «حجاب استايل بلاگرها نيز نقش همان مانكن را ايفا مي‌كنند كه لباس‌هاي مختلف را بر تن مي‌كند تا مشتري بتواند راحت‌تر انتخاب كرده و خريد كند. او جز لباسي كه به تن دارد ترويج‌كننده چيز ديگري نيست. بنابراين مخاطب او نبايد به چشم الگويي براي حجاب به او نگاه كند.»

يكي از مهم‌ترين بحث‌ها ذيل عنوان مذهبي صورتي در توييتر بين دو چهره نسبتا شناخته شده توييتري مطرح شد. زهرا رمضاني كه خود را پژوهشگر علوم سياسي معرفي كرده، آغازگر بحثي بود كه در آن ادعا شد: «اصطلاحا «مذهبي صورتي» به عمد ساخته شده تا فقط و فقط تفسير بنيادگرايانه تقويت و هر تفسير مبتني بر مدارا و همزيستي به مسخره گرفته شود.»

اين اظهارات اما با واكنش و پاسخ محمد پدرام، از روحانيون حوزه علميه قم مواجه شد و در پاسخ به رمضاني نوشت كه «اصطلاح مذهبي صورتي را خداوند باب كرده است». محمد پدرام كه در توييتر بسيار فعال است حتي سوژه خبرگزاري فارس نيز قرار گرفته و اين خبرگزاري در گزارشي نوشته كه پدرام از توييتر به عناون «منبر» استفاده مي‌كند. پدرام در بحث توييتري ديگري درباره اصطلاح مذهبي صورتي نوشته است: «اينكه چه كساني صورتي‌اند حرف ديگري است، اما قدمت مذهبي صورتي به درازاي مذهب است! مي‌خواهيد بدانيد قرآن در مورد صورتي‌ها چه مي‌گويد؟! آيات نفاق را بخوانيد.»

از واژه‌هايي مثل حزب‌اللهي صورتي

يا مذهبي صورتي نترسيد!

از ديگر چهره‌هايي كه درباره موضوع صورتي اظهارنظر داشته جليل محبي، دبير سابق ستاد امر به معروف و نهي از منكر است كه نقش مهمي در تدوين قانون جديد حجاب و عفاف نيز داشته است. ارديبهشت ماه سال جاري محبي در رشته توييتي نوشت: «از واژه‌هايي مثل حزب‌اللهي صورتي يا مذهبي صورتي نترسيد. چنين واژه‌هايي يا مشابه آنها در قرآن يا كلام معصومين وجود ندارد. اما تا بخواهي، جاهل متنسك و مانند آنها هست. جاهل متنسك چه كسي است؟ جاهل متنسك فرد بدون علم يا كم علمي است كه اهميت ظاهر به علت «جهل به باطن» يا «جهل به اهم و مهم» برايش فراوان است. عقل جاهل متنسك كمتر از آن است كه بتواند در شرايط كنوني اشكال دوقطبي جامعه، زدوخورد افراد با هم را متوجه شود. جاهل متنسك به ‌سادگي در زمين طراحي شده معاويه بازي مي‌كند و چون ابوموسي متعبدتر است ابن عباس را از دور علي كنار مي‌زند. جاهل متنسك نمي‌تواند درك كند فاصله او با كسي كه او را با ظاهر شرع تكفير مي‌كند بسيار كمتر از فاصله او با عالم رباني است. جاهل متنسك قدرت آن را ندارد كه به زورمند فاسد صاحب ثروت دربيفتد و اين‌گونه خود را ارضا مي‌كند كه به جان ضعيفي كه به ‌ظاهر از او پايين‌تر است، بيفتد. جاهل متنسك امروز در دستگاه‌هاي فرهنگي كشور خريدار دارد و از اين‌رو نفاق هم در ميان جاهلين سياه بسيار است. هر چه كم‌عقل‌تر و با شعار‌هاي تندتر مقرب‌تر. جاهل متنسك همان مذهبي سياه است كه نمي‌داند اين كارهايش به ضرر انقلاب است و اگر انقلابي نباشد و جمهوري اسلامي‌اي، بر او چه كساني حاكم مي‌شوند و او بايد به روستايش هجرت كند.»

ريشه‌يابي خلق «حزب‌اللهي صورتي»

به روايت خبرگزاري فارس

داوود طالقاني، به عنوان پژوهشگر حوزه فرهنگ در بهمن ماه‌ سال گذشته مصاحبه‌اي با خبرگزاري فارس داشته و «مذهبي صورتي را نمونه‌اي از فرآيند اباحه‌گري در جامعه ايراني» مي‌داند.

طالقاني خاستگاه «دينداران صورتي» را عده‌اي ثروتمند مي‌داند كه در شرايطي نابرابر اقتصادي به ثروت رسيده‌اند و براي تئوريزه كردن آن دست به توجيهات ديني زده‌اند و نوعي قرائت جديد از دين را بيان مي‌كنند.

او «حزب‌اللهي لاكچري» و «مذهبي صورتي» را شبيه هم مي‌داند و مي‌گويد اين قشر از مذهبي‌ها از ميدان فاطمي تهران به بالاي شهر زندگي مي‌كنند.

طالقاني در اين گفت‌وگو مي‌گويد: «دكتر علي شريعتي يك طرح جامعه‌شناسانه به نام «مذهب عليه مذهب» دارد كه در آن از اين بحث مي‌كند كه چرا و چگونه عده‌اي به اديان و مذاهب دروغين روي مي‌آوردند. او در پيگيري پروژه خود خلاقانه به اين موضوع مي‌پردازد كه در بسياري از مواقع ايجاد انحرافات ديني براي توجيه وضع موجود و شرايط اقتصادي صاحبان مذاهب دروغين است. به تعبيري افراد براي اينكه به ديگران نشان دهند اگر به ثروت هنگفت و بالايي دست يافتند از روي عدالت و انصاف بوده و در اين راستا براي تئوريزه كردن آن دست به توجيهات ديني زده و نوعي قرائت جديد از دين را بيان مي‌كنند.از همين روش و صورت قضيه مي‌توان براي فهم «علل گرايش به اباحي‌گري» استفاده كرد. قشرهايي از جامعه كه در شرايطي نابرابر به ثروت رسيده‌اند و به علت اينكه سرمايه و قدرت به وجود آمده با روايات مرسوم از دين ناسازگاري دارد، بايد براي توجيه آن دست به يك خوانش و روايت جديد از دين زد كه طي آن علل گرايش به اباحي‌گري بازتاب پيدا مي‌كند. او در اين باره تاكيد كرده است: «مثلا پديده «حزب‌اللهي لاكچري» يا «مذهبي صورتي» نمونه‌اي براي آن طيف مذكور است. كساني كه از لحاظ اقتصادي در وضع مطلوب و بالايي بوده و بايد از ميدان فاطمي تهران به بالا آنان را جست براي اينكه در جامعه‌اي همچون ايران كه مذهب و دين همچنان در آن بروز و ظهور دارد، توجيهي براي خود پيدا كند راهي جز تفسير جديد از دين ندارد تا اين حالت خود را بتواند در ذيل آن تعريف و مطلوب جلوه دهد. اين فرآيند به وسيله ابزار و هدف خاص صورت مي‌گيرد كه ما هدف و غايت از آن را بيان كرديم.»

عملكرد صورتي‌ها در بزنگاه‌ها

بر اساس آنچه در خبرگزاري اصولگراي فارس منتشر شده، يك خط تفكيك براي اين موضوع طبقه مرفه مذهبي عنوان شده است. طبقه‌اي كه احتمالا در بزنگاه‌هاي انتخاباتي و برهه‌هاي سياسي حساس نمي‌توانند يا نمي‌خواهند براي جريان اصولگرا به خصوص طيف‌هاي راست اين جريان و گروه‌هاي تازه نفس موسوم به انقلابي نقش پياده نظام يا پايگاه راي را داشته باشند. اين گروه به اين دليل صورتي تلقي مي‌شوند كه به‌رغم پايبندي و التزام به اصول كلي نظام اما در شرايط مقابله انتخاباتي و سياسي با گروه‌هاي ديگر و حتي در زمانه خالص‌سازي مطابق برنامه بخش‌هاي بنيادگرايانه‌تر اصولگرايان همراهي نمي‌كنند. تفسيري كه طالقاني در خبرگزاري فارس ارايه داده است «مساله شرايط اقتصادي» را حدفاصل تفكيك در نظر گرفته و در اين‌ باره صفت مذهبي صورتي را به آنها اطلاق كرده است.

گمانه‌زني درباره طراحان پروژه صورتي

با يك جست‌وجوي ساده در شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي داخلي به نظر مي‌رسد پايگاه خبري رجانيوز به‌ شدت به استفاده از مفاهيمي با پسوند صورتي اصرار و علاقه دارد. چهارشنبه 18 مرداد 1402، رجانيوز در مطلبي با تيتر «پرده‌برداري از قدرت تحليل تئوريسين‌هاي مذهبي صورتي/ غلبه حقد و كينه بر عقلانيت» نوشته است: «روز دوشنبه انتشار نتايج نظرسنجي يك مركز معتبر در خصوص انتخابات مجلس در رجانيوز، باعث شد اصلاح‌طلبان و مخالفين دولت به سرعت براي به حاشيه بردن نتيجه اين نظرسنجي، به تمسخر و لودگي بپردازند. در واقع آنها تلاش داشتند تا با جمع‌ زدن درصد هر يك از شخصيت‌ها كه عددي بالاتر از ۱۰۰ مي‌شود، دستاويزي براي حمله به دولت و محبوبيت رييس‌جمهور دست‌وپا كنند! در اين ميان اما واكنش برخي چهره‌هاي اصولگرا قابل‌ تامل بود. پرويز اميني كه همواره در تلاش براي نشان‌ دادن خود به عنوان يك تئوريسين بوده است، واكنشي زرد به اين نظرسنجي داشت. او با اين واكنش نشان داد كه همه تلاش‌هايش براي ساخت يك چهره آكادميك از خود بيهوده بوده و مرد پرادعاي عالم سياست و انديشه از درك يك نظرسنجي ساده عاجز است. او با حمله به حكمراني كشور سعي مي‌كند ژست منتقد به خود بگيرد تا با استفاده از اين مطالب ژورناليستي، فاصله‌اش را با دولت سيزدهم پررنگ كند.»

«صورتي» مقابل سوپرانقلابي؟

در بيست و يكم مرداد 1402 نيز يادداشتي از مهدي جمشيدي در اين پايگاه خبري منتشر شده است كه در آن نوشته شده: «برخي نيروهاي تجديدنظرطلب در درون جبهه انقلاب، نسبت به غيرانقلابي‌ها، ملايم و منعطف و مدارايي‌اند، اما انقلابي‌هاي اصيل را به ‌شدت، طرد و‌ نفي و سركوب مي‌كنند. اگر اينان به انقلابي‌هاي اصيل بگويند «سوپرانقلابي»، اختلاف و انشقاق ايجاد نكرده‌اند، ولي اگر انقلابي‌هاي اصيل به آنها بگويند «صورتي»، گسست‌آفرين و وحدت‌شكن هستند. در واقع، سيئات انقلابي‌هاي اصيل، حسنات اينان است. پس با معيارهاي دوگانه و خودخواهانه مواجه هستيم.تعبير دقيق‌تر و‌ زيباتري كه مي‌توان درباره اينان به كار برد، «انقلابي نمايشي» است؛ چون انقلابي‌گري‌شان، از برخي ظواهر و صورت‌ها فراتر نمي‌رود و عمق هويتي ندارد. وانمود مي‌كنند كه انقلابي‌اند، اما دچار چرخش و دگرديسي شده‌اند. شايد اولين برچسب را به اين جماعت، شهيد بهشتي زد كه به آنها گفت: «نيروهاي بينابيني». يعني هم اين طرف هستند و هم آن طرف. آدم‌هاي دوشخصيتي كه هنوز تصميم نگرفته‌اند چه باشند.»

علاوه بر اين ادبيات رجانيوز به تاسي از ادبيات جبهه پايداري واژگان جديد ديگري نيز براي خالص‌سازي دروني دارد . نمونه روشن آن پاسخي است كه رجانيوز در سال جاري در زدوخورد رسانه‌اي به نشريه صبح نو، نزديك به جريان قاليباف داشت و طيف قاليباف را وسط‌باز خواند. اساسا جريان پايداري و برخي جريان‌هاي ديگر سعي دارند با حذف بخش مياني جريان راست كه از نظر مختصات سياسي جريان قاليباف نيز در اين بخش قرار مي‌گيرد، حاكميت يكدست را از صافي عبور دهند.

به نظر مي‌رسد جرياني كه تنها بخشي از آن را با نام جبهه پايداري مي‌شناسيم در حال يك تسويه و خالص‌سازي دروني جدي از طرق مختلف است. برچسب صورتي براي نيروهايي است كه همگام با ديدگاه‌هاي پايداري‌ها يا طيف‌هايي تندروتر از پايداري‌ها قدم برندارند. تنها يك استراتژي براي تحقق اين خالص‌سازي است يا به اندازه ما پرسروصدا و تند هستي يا صورتي؛ حد وسط هم ندارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا