خرید تور نوروزی

نگاهی متفاوت به قصه تجاوز به زنان در یک نمایش

«امیرحسین ناظری کنزق»، انصاف نیوز: تجربه‌ای متفاوت از یک اجرای محیطی. بداهه پردازی یک متن در یک کتاب فروشی با مشارکت بیننده‌ها. این‌ها توصیفاتی است از پنجاه و دومین برنامه از سری برنامه‌های «سه شنبه‌های هنوز» که نشر «هنوز» در محل فروشگاه خود برگزار می‌کند. اجرای نمایش »پیکر زن، همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی»، نوشته‌ی «مانلی وینسلی یک» به کارگردانی «امید دوستی».

پیکر زن داستان زنی است آسیب دیده که در جنگ بوسنی به او تجاوز شده و حالا دارد با یک روان شناس مشورت می‌کند. اما این اجرا کمی متفاوت بود و تمام تماشاچیان نقش مشاور و آن زن را ایفا می‌کردند و در نمایش مشارکتی داشتند.

با طراح و کارگردان این نمایش گفتگویی داشتیم در همین باب.

انصاف نیوز: سلام برای ما از ایده کار بگویید.

امید دوستی: سلام، من سعی کردم که از قابلیت‌های محیط یک کتاب فروشی استفاده کنم و نمایشنامه را در این محیط اجرا کنم. و از خود نمایشنامه جز یک کانسپت هیچ ایده‌ای نداشتم و سعی کردم آن مفهوم را در این قالب اجرا کنم.

چه چیزی در این نمایشنامه دیدید که به سراغش آمدید؟

اولاً که نمایشنامه به عنوان یک متن ادبی جذاب هست. ماجرا هم جذاب هست اما ما خیلی خودمان را درگیر قصه نکردیم.

دوم اینکه فکر پشت نمایشنامه، جنگ. و مخصوصاً زنان در جنگ که چه بلایی ممکنه که سر آنها بیاید. مساله تجاوزی که به زنان می‌شود. اتفاقی که در جنگ بوسنی افتاد. در جنگ جهانی افتاد. و شاید حتی در جنگ ایران هم این اتفاق افتاده باشد.

فکر می‌کنید. چقدر نمایش شما برای مخاطبی که قبلاً نمایشنامه را نخوانده بود قابل فهم بود؟

من بیشتر از اینکه برای مخاطب قابل فهم باشد این برایم مهم بود که این تجربه‌ی گروهی شکل گرفت. ما بخش‌هایی از متن را به تماشاچیان دادیم تا بخوانند و بخش‌هایی با مخاطبان دیالوگ برقرار می‌کردیم. اما همانطور که دیدید بعضی از مخاطب‌ها وارد دیالوگ نمی‌شدند و من مجبور می‌شدم که بگذرم.

چقدر احترام گذاشتید به حریم شخصی افرادی؟

خیلی کم، من سعی کردم اون مرز را حفظ کنم که احترام بگذارم. اما برای کار لازم بود. ببینید تئاتر به سمتی می‌رود که تماشاگر از ارکان اصلی اجراست و تماشگرها باید از یک جایی این اتفاق را درک کنند که باید در اجرا شریک شوند. و من سعی کردم این اتفاق را رقم بزنیم.

راجع به مکان غیر متعارفی که در اون کار کرده بودید. یک کتاب فروشی. چقدر میزان سن‌ها رو چیده بودید و چقدر بداهه بود؟

کاملاً بداهه بود. حتی من نمی‌دانستم بازیگر مقابلم چگونه می‌خواهد بازی کند. ما فقط دیالوگ‌ها را حفظ کردیم. می‌خواستم همانگونه که نمایش برای مخاطب غافلگیر کننده بود برای خودمان هم غافلگیر کننده باشد.

اگر نکته‌ای هست در خدمت شما هستیم.

من یک توضیحی در رابطه با مکان اجرا دارم و اون هم اینکه من تجربه‌هایی داشتم در سالن‌های کوچک که اخیراً هم تعداد آنها زیاد شده. ولی دیدم که خیلی نتیجه‌ی مناسبی ندارد چون اکثراً آشنایان به دیدن نمایش می‌آمدند و آن‌ها مخاطب من نبودند. و روی آوردم به اجراهای محیطی در محل‌های شناخته شده. – که اجرای قبلی ما هم در گالری مارکوف بود – و اتفاقی که افتاد این بود که تعداد نفرات غریبه خیلی بیشتر است در محیط و ما مخاطب خود را راحت‌تر پیدا می‌کنیم.

45621

45631

45641

45651

45661

45671

45681

45691

45701

45711

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا