خرید تور نوروزی

امید به امر مطلوب ممکن‌الوقوع از نظر مصطفی ملکیان

امید به امر مطلوب شرایطی دارد که دانستن آنها کمک می کند تا بدانیم چه زمانی به وقوع می پیوندد. امیدورزی سه شرط لازم دارد که اگر این سه شرط وجود نداشته باشند، امیدورزی معنای خودش را از دست خواهد داد.

«امید به امر مطلوب ممکن‌الوقوع» عنوان یادداشتی است که مصطفی ملکیان در روزنامه‌ی اعتماد نوشته است: «گاهی امید به رویدادی در آینده است که این رویداد اولا مطلوب است و ثانیا این رویداد امکان وقوع دارد یعنی ممکن‌الوصول است، اگرچه صعب‌الوصول است و به آسانی قابل تحقق نیست. یعنی چهار ابزار من یعنی علم و تجربه و قدرت تفکر و عمق فهم من می‌گوید این رویداد محال و ممتنع نیست، اما تحققش دشوار است. ما معمولا در کاربرد امید به این معنا از آن توجه داریم؛ بنابراین امید همیشه معطوف به رویدادی در آینده است.

این رویداد که در آینده رخ می‌دهد، دو ویژگی شاخص دارد که اگر نداشت، متعلق امید من قرار نمی‌گرفت: ۱. این رویداد مطلوب است، یعنی برای من رویدادی مثلا خوشایند است یا وقوعش با خواسته‌ها یا نیاز‌های من مطابقت دارد و در هر حال از وقوع آن تلقی مثبت دارم؛ ۲. این رویداد محال نیست بلکه امکان وقوع در عالم دارد. معمولا امید‌های ما چنین است. البته اگر یقین داشته باشیم که یک رویداد در آینده رخ می‌دهد، دیگر به آن امید نمی‌گوییم؛ بنابراین تحقق آن رویداد باید اندکی دشوار باشد. اگر وقوع امری قطعا محقق باشد، نمی‌گوییم امید دارم که رخ بدهد، بلکه می‌گوییم می‌دانم که این رویداد رخ خواهد داد.

سه شرط امیدورزی به امید

آیا امید به این معنا قابل دفاع است و ما به لحاظ اینکه موجودی عقلانی هستیم، حق داریم به این‌گونه مصادیق امید بورزیم؟ سه شرط اگر در این امید محقق شود، انسان از آن رو که عقلانی است، می‌تواند امید داشته باشد، اما اگر تنها یکی از این سه شرط محقق نشود، باید گفت انسان از رو که عقلانی است، نباید این امید را بورزد و باید از این نوع امید اجتناب ورزد.

1- واقع‌نگری به جای آرزواندیشی: محاسبه برای امکان وقوع رویداد در آینده ولو به دشواری، کاملا ناظر به واقع باشد و آرزواندیشی نباشد و علم و دانش مربوط این امکان را تایید کند. یعنی آخرین دستاورد‌های علوم و معارف بشری، ممکن بودن و دشوار بودن وقوع رویداد در آینده را تایید کنند. مثلا اگر بیماری امیدوار به علاج بیماری صعب‌العلاجی است، باید آخرین دستاورد‌های زیست‌شناسی و فیزیولوژی و پزشکی و آناتومی و خون‌شناسی و… درمان این بیماری را تایید کنند؛ بنابراین امید نباید خود را از دستاورد‌های دانش و معرفت بشری بگسلد و اگر چنین کند تبدیل به آرزواندیشی می‌شود.

هر چه دانش و معارف بشری پیشرفت می‌کنند، امید‌های بشری نیز تغییر می‌کنند، یعنی برخی امید‌ها که قبلا به نظر واقعی و راستین به نظر می‌رسیدند، اکنون واهی و آرزواندیشانه می‌شوند و برخی امید‌هایی که قبلا واهی به نظر می‌رسیدند، اکنون با توجه به دانش و معارف بشری، واقعی می‌شوند.منظور از علوم در اینجا، علوم تجربی است. فلسفه در جهت امید در این نکته کمکی نمی‌تواند بکند، زیرا علوم تجربی اعم از علوم تجربی طبیعی (فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و…) و علوم تجربی انسانی (روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، سیاست و…) می‌توانند امکان یا عدم امکان تحقق امری در آینده را نشان دهند. علوم فلسفی و منطقی و ریاضی و تاریخی در این جهت خاص سودی ندارند.

2- مطلوب بودن واقعی رویداد در آینده و سازگاری نیاز و خواسته: ایتالیایی‌ها می‌گویند مراقب آرزوهای‌تان باشید، چون ممکن است برآورده شود. مطلوبیت یک امر برای من دو معنا دارد: اول سازگاری آن امر با نیاز‌های من، دوم سازگاری آن امر با خواسته‌های من.

هر کدام از این دو مشکلی دارد که دیگری ندارد؛ بنابراین اینجا باید با نوعی سنجشگری مواجه شویم. خواسته‌ها و نیازها، هر کدام، نسبت به دیگری از لحاظ مساله امید و امیدورزی امتیازی دارند. حسن خواسته‌ها نسبت به نیازها، این است که هر انسانی با هر درجه از علم و تجربه و قدرت تفکر و عمق فهم، از خواسته‌های خود با خبر است و هیچ کس بهتر از خود او از خواسته‌های او با خبر نیست. یعنی ما درباره خواسته‌های خود نیاز به متخصص (expert) نداریم و هیچ کس مثل خود من و به مراتبی پایین‌تر از خود من به خواسته‌های من آگاهی ندارد. من بزرگ‌ترین داور درباره خواسته‌های خودم هستم.

اما در باب نیاز‌ها چنین نیست. ما غالبا از نیاز‌های خود با خبر نیستیم. این متخصصان هستند که نیاز‌های ما را اعم از نیاز‌های جسمانی و ذهنی و روانی و ارتباطی تشخیص می‌دهند. حتی ممکن است فرد به لحاظ مفهومی نیاز خود را بفهمد، اما به لحاظ مصداقی باید به متخصص و صاحب‌نظر مراجعه کند. مثلا همه می‌دانیم که جسم سه نیاز کلی دارد: اول سلامت، دوم نیرومندی و سوم زیبایی.

اما صرف دانستن این سه فرد را از مراجعه به متخصص و پزشک بی‌نیاز نمی‌کند و باید به متخصص مراجعه کند تا دریابد چه چیز (هایی) جسم او را سالم نگه می‌دارد، چه چیز (هایی) او را نیرومند می‌سازد و چه چیز (هایی) او را زیبا می‌کند. یا ما می‌دانیم که ذهن به هشت چیز نیاز دارد یا روان به ۵۴ یا ۵۶ چیز نیاز دارد، اما صرف فهرست شدن این نیازها، ما را از رجوع به روانشناسان و روان درمان‌گران و مشاوران روانی بی‌نیاز نمی‌کند.

اما حسن نیاز نسبت به خواسته این است که خواسته‌های ما اولا خیلی متعددند و حکما و عملا تقریبا بی‌نهایت هستند، ثانیا با هم تنازع و ناسازگاری دارند و ثالثا ما را به رقابت و مبارزه با دیگران اعم از سایر انسان‌ها و حیوانات و گیاهان و جمادات سوق می‌دهند. خواسته‌ها رقابت‌انگیز و نزاع‌انگیز هستند و مثل سراب و افق هستند و هیچ‌گاه به طور کامل دست یافتنی نیستند. نیازها، اما اولا حد دارند و تعدادشان بی‌نهایت نیست، ثانیا با هم نزاع ندارند و با هم آشتی دارند، ثالثا اگر با نیازهای‌مان سر و کار داشته باشیم، میزان تنازع‌مان با هم‌نوعان‌مان به حداقل ممکن می‌رسد، البته به صفر نمی‌رسد.

باتوجه به تفاوت‌ها و امتیازات خواسته‌ها و نیازها، شرط دوم عقلانی بودن و قابل دفاع بودن امید به رویدادی صعب‌الوصول در آینده این است که بدانیم آنچه می‌خواهد در آینده رخ بدهد، یک نوع سازگاری و هماهنگی با نیاز‌ها ما داشته باشد. اما از کجا بدانیم وقوع یک رویداد در آینده مطابق با نیاز‌های ما است و صرفا یک خواسته ما نیست؟ تفکیک نیاز از خواسته به نظر من مهم‌ترین مساله زندگی یک آدم است. هیچ مساله مهم‌تر از این نیست که انسان بفهمد آیا خواسته‌ها و نیازهایش بر هم انطباق و همگامی و توازی دارند یا با هم ناسازگاری دارند.

کمال زندگی در این است که هر چه را نیاز دارم، بخواهم و هر چه را نیاز ندارم، نخواهم و به هر چه می‌خواهم، نیاز داشته باشم و به هر چه نمی‌خواهم، نیاز نداشته باشم. این یعنی انطباق کامل نیاز بر خواسته است. هر چه این انطباق کمتر بشود، فلاکت و ادبار زندگی بیشتر می‌شود و زندگی نابسامان‌تر و ناراضی‌کننده‌تر است. به همین خاطر حکیمانی مثل بودا و اسپینوزا می‌گفتند، در زندگی فقط دنبال نیازهای‌تان باشید و خواسته‌ها را فراموش کنید.

اما این تفکیک، در عین حال که بسیار مهم است، اصلا کار ساده‌ای نیست و خیلی تاملات فلسفی و مطالعات و تحقیقات تجربی و مباحث مربوط به تاریخ سرگذشت انسان لازم است تا بفهمیم که آدمیان به چه چیز‌هایی نیاز دارند و انسان سعی کند خواسته‌هایش را به اندازه نیازهایش تنظیم کند و بگوید من هر چه را نیاز ندارم، نمی‌خواهم، اما هر چه را نیاز دارم، حتما می‌خواهم؛ بنابراین شرط دوم عقلانی بودن امید به این توجه دارد که به وقوع امر صعب‌الوصولی امید نبندیم که فقط خواسته ما را برآورده می‌کند و نیاز ما را برآورده نمی‌کند.

3- امید به جای آرزو و خواستن به معنای واقعی: خواستن به معنای واقعی یعنی من برای آنچه می‌خواهم، آنچه از دستم بر می‌آید انجام دهم. فرق خواستن (want) با آرزو (wish) در این است که در آرزو، فقط آرزو می‌کنم و کسی از من چیزی توقع ندارد، اما وقتی می‌گویم می‌خواهم فلان رخداد، رخ دهد، باید به مقتضای آن بجنبم. در خواستن یک قصد بر سعی و یک سعی وجود دارد، اگرچه موفقیت در سعی تضمین شده نیست. اگر این سعی وجود نداشته باشد، امید نیست و فقط آرزوست. اما آیا من قصد بر سعی دارم و سعی می‌کنم یا خیر؟ هیچ کس بهتر از خود فرد نمی‌تواند در این زمینه داوری کند.

هیچ کس بهتر از خود فرد نمی‌داند که آیا برای امکان‌پذیر کردن یا تسهیل یک رویداد در آینده هر آنچه در توان دارد به کار بسته یا خیر؟ انسان با دو ویژگی صداقت و جدیت می‌تواند به خودش رجوع کند و دریابد که آیا واقعا برای امکان‌پذیر یک رویداد صعب‌الوصول در آینده و تسهیل آن، آنچه را از دستش بر می‌آید، انجام داده یا خیر؟ ناظر بیگانه نمی‌تواند درباره شخص دیگری در این زمینه داوری کند.

زیرا من از درون ذهن شما باخبر نیستم و نمی‌دانم که آیا با وسع باور‌ها و عقایدتان و با وسع احساسات و عواطف‌تان و با وسع خواست‌های‌تان، به اندازه کافی سعی می‌کنید یا خیر؟ بنابراین شرط سوم عقلانی بودن و دفاع‌پذیر بودن امید به یک رویداد صعب‌الوصول در آینده این است که امید داشته باشیم و نه آرزو و تا جایی که می‌توانیم هم تصمیم به سعی داشته باشیم و هم سعی بکنیم؛ بنابراین سه شرط بالا برای عقلانیت امید لازم است و اگر یکی از این سه شرط محقق نشود، امید غیرمعقول است. برای درک معنای امید عقلانی یا معقول باید به آثار فیلسوفان و متفکرانی، چون درک پارفیت، تامس نیگل، رونالد دوورکین و… مراجعه کرد. به یک معنا بیشترین تلاش در این جهت متعلق به جان راولز، فیلسوف عدالت معروف امریکایی است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا