خرید تور نوروزی

گفتارهای بی ساختار و ساختارهای بی گفتار

محمد جواد روح، روزنامه نگار در یادداشتی تلگرامی نوشت:

✍ منبر زمانی یکی از نمادها و نشانه های مقدس بود. در صدر اسلام، تنها پاک ترین پاکان را به منابر راه بود. امام جمعه و جماعت به شرط آن امامت داشت که عدالت و سلامت او برای پیروان احراز شده باشد.

✍ دوران تقدس منبر اما خیلی کوتاه بود. از پس خلفای راشدین، حاکمانی بر روی کار آمدند که منبع مشروعيت آنها نه انتساب به وحی بود و نه اتکاء به خلق.

✍ معاویه، یزید و از پس آن سایر سلطان های خليفه پوش اموی و عباسی نه چون پیامبر مشروعيت الهی داشتند و نه چون خلفا مشروعيت مردمی. آنها مشروعيت بالرعب و الخدعه داشتند.

✍ جنگ صفین و داستان معروف بر نیزه رفتن قرآن ها، نقطه عطف مهمی در تاریخ اسلام است که مشروعيت الهی-مردمی حاکم (خلیفه) را کنار می گذارد و گونه ای تازه از مشروعيت را پایه می گذارد که تعبير “زور، زر و تزویر” دکتر علی شریعتی برای آن دقيق ترین توصيف است.

✍ قرار دادن قرآن های پاره در برابر قرآن ناطق در صفین، تنها رخدادی لحظه ای و ماجرایی در یک جنگ نبود؛ بلکه نقطه آغازی بود برای برساختن نوعی تازه از مشروعيت برای حکومت.

✍ الگوی مشروعيت جدید، مزورانه ظاهر دین را در برابر پاک ترین پاکان و اولین دینداران به کار می گرفت تا دهان دینداران ظاهربین را ببندد. دینداران غیرظاهربین را نسخه زور می پیچید و دنیاخواهان بی دین را حواله زر می بخشید.

✍ در این دستگاه تازه و در این الگوی نازل، منبر هم تغییر کارکرد می داد. از تریبون دعوت به حق، پاسداشت عدل و انذار خلق به اسباب تزویر حکومت و تحمیق امت و تکفیر اهل مخالفت.

✍ نقطه بحران اما همینجا بود: گفتارهایی که بر این گونه از منابر تولید و توزیع می شد، نمی توانست آنسان که انتظار می رفت؛ برای حکومت مشروعيت بتراشد، امت را همراه سازد و مخالفان را به حاشیه راند.

✍ در مقابل، گفتارهای متکی یا منتسب به منابع مشروعيت الهی-مردمی پیشین، علیرغم همه محدوديت ها و فشارها زمینه نفوذ اجتماعی بالایی داشتند.

✍ ظهور قیام عاشورا و سایر قیام های شیعی ضداموی و در ادامه موقعیت اجتماعی ائمه در دوران انزوای خلفای پسبن که حاکمان را در نهایت به قتل آنها وا می داشت؛ همه و همه نشانه های بارزی از ناتوانی منابر و تبلیغات رسمی برای مشروعيت زایی برای حکومت و مشروعيت زدایی از مخالفان و منتسبان مشروعيت الهی-مردمی پیشین بود.

✍ به گمانم، تعبير “گفتارهای بی ساختار و ساختارهای بی گفتار” را برای این نوع از منابر، سخنرانی ها و در عصر جدید مقالات و برنامه های تبلیغی رسانه ای می توان به کار برد.

✍ این نوع گفتارها “بی ساختار” هستند. به این معنا که چون از یک منطق درونی مستقل از قدرت بی بهره اند؛ فاقد ساختار درون متنی عقلانی هستند و اصولا، نیازی به داشتن منطق نمی بینند؛ چون تصور می کنند خلق به زر یا تزویر گفتارهای آنان را (هرچند بی ساختار و محتوا) می پذيرند و مخالفان این گفتارها هم، با زور خاموش می شوند.

✍ “گفتارهای بی ساختار” در مجموع، به شکل دهی “ساختار بی گفتار” می انجامد. یعنی، ساختاری که علیرغم در اختیار داشتن منابع مالی گسترده، سازمان های انحصاری تبلیغی و تهییجی، تعداد بسیار بالای پرسنل، آموزش و تربیت خطیبان، طلاب و دانشگاهیان همسو و…. نمی تواند گفتاری تولید کند که برد و نفوذ اجتماعی داشته باشد.

✍ “ساختار بی گفتار” همواره دچار بحران مشروعيت است و در نتیجه، هراسی مدام نسبت به نقدها، شفاف سازی ها، هشدارها و حتی طرح نام چهره های متفاوت و متمایز از خویش دارد و جمله آنها را توطئه می انگارد.

✍ “گفتارهای بی ساختار” مولد “ساختار بی گفتار” است و به همین جهت، از برقراری ارتباط عقلانی با مخاطب ناتوان خواهد بود و ناچار، همچون اسلاف خویش به ابزار زور جهت حذف گفتارهای رقیب تکیه می کند.

✍ نسبت و موقعیت ساختار سیاسی امروز ایران با این چارچوب تحلیلی چیست؟ آیا این ساختار را نیز باید با رویکردی رادیکال بی گفتار دانست یا آنکه امکان های دیگری نیز می توان از آن سراغ گرفت؟

✍ به نظر می رسد، وجود مشروعيت های چندگانه در ساختار جمهوری اسلامی امکان تداوم رویه هایی یکسویه مبتنی بر “گفتارهای بی ساختار” را از بین برده یا دست کم کاهش داده است.

✍ گرچه در عموم نهادهای غیرانتخابی و در میان سخنگویان منابر و رسانه های رسمی چنین گفتارهایی در جریان است؛ اما متقابلا نهادهای انتخابی، جامعه مدنی، رسانه های غیررسمی و شبکه های اجتماعی گفتارهایی تولید می کنند که این “گفتارهای بی ساختار” را به چالش می کشد.

✍ از این منظر، برخلاف جریان هایی که بروز تنازع، دوقطبی و مواجهه در عرصه مباحث نظری و عملی حکومت را مشروعيت زدا و بحران آفرین می دانند؛ باید تاکید داشت که یکی از مهمترين عوامل تداوم مشروعيت نسبی ساختار سیاسی موجود، همین تنازع گفتارهاست که مانع از حاکمیت کامل “گفتارهای بی ساختار” و تبدیل جمهوری اسلامی به “ساختاری بی گفتار” می شود.

✍ امروز، نظام سیاسی ایران می تواند بگويد در کنار گفتارهای بی ساختاری که در منابر و رسانه های رسمی با هزینه بالا و بازده اندک (و در بسیاری موارد: بازده منفی) تولید می کند و گاه اسباب طنز و هزل مخاطب را در محافل عمومی و فضای مجازی فراهم می سازد؛ گفتارهایی از جنس حسن روحانی، علی مطهری، محمود صادقی و حتی علی لاریجانی را هم تولید می کند که دارای انسجام درون ساختاری نسبی هستند و مورد توجه مخاطب واقع می شوند و مهمتر اینکه ساختار را از “بی گفتار شدن” و بحران مشروعيت نجات می بخشند.

✍ مقایسه منازعات کلامی روزهای اخیر، از این منظر واجد اهمیت است و با رویکردی مستقل، نشان می دهد کدام گفتارها خود دارای ساختارند و برای ساختار، گفتار می سازند و کدام یک، آشفته و بی محتوا و بی ساختار هستند و نفوذ گفتاری و مشروعيت از ساختار می ستانند؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا