انتقاد رضوی فقیه به کنشگری محدود خاتمی
سعید رضوی فقیه به کنشگری سیدمحمد خاتمی نقد جدی دارد و بر این باور است که به عنوان مهرهی اصلی گفتمان اصلاحات نتوانسته است این گفتمان را به خوبی هدایت کند. توضیح او را در این پرسش و پاسخ میخوانید.
انصاف نیوز: چه برداشتی از کنشگری آقای خاتمی به خصوص در دو سال اخیر دارید؟ آیا در گروه میانهروها قرار میگیرد و یا جز گروهیست که تحولخواه هستند یا خواهان گذار مسالمت آمیز هستند؟! کدام گروه و دسته بندی؟
من شخصا بسیار برای ایشان احترام قائل هستم و زیر سلطهی عاطفی ایشان هستم اما بهتر است بگوییم «عدم کنشگری» آقای خاتمی نه «کنشگری» آقای خاتمی! آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوریشان بسیار خردمندانه و نجیبانه عمل کردند اما در بسیاری موقعیتهای دیگر اصلا عمل نکردهاند و گرفتار «بیکنشی» شدهاند خصوصا در سالهای اخیر.
تبریک تولد یک عده یا تسلیت مرگ عدهای دیگر یا خواندن خطبه عقد کنشگری نیست خصوصا برای رهبر سیاسی اثرگذاری که خرداد 76 بیست میلیون رای جامعه ایرانی را داشته است. متاسفانه بعضی از مشاورین آقای خاتمی فکر میکنند اگر ایشان سرمایهاش را برای روز مبادا نگه دارد کار درستیست که خیر، اینطور نیست.
ایشان شخص خردمند و دلسوزیست برای کشور اما باید در بزنگاهها وارد عمل شود تا در بخشهایی از جامعه اثرگذاری داشته باشد که متاسفانه نگذاشته است.
انصاف نیوز: در این دو سال آقای خاتمی بسیاری مواقع موضع گرفتند شما چطور میگویید کنشگری ایشان چیزی جز تبریک یا تسلیت نبوده است؟
قبول دارم آنچه که گفتم مبالغه داشت. اما آقای خاتمی با توجه به شخصیتی که دارد انتظاراتی که ما از ایشان به عنوان رئیس جمهور اصلاحات را برآورده نکرده است.
اما هیچ یک از بیانیههای ایشان رشتهای به هم پیوسته نبوده است بلکه تک مهرههایی بوده که در هر جایی ایشان مقابل مخاطبین خود قرار داده است. ما نیاز داشتیم ایشان از این تک مهرهها با یک رشته نخ یک تسبیح بسازد. مسیر حرکت جریان اصلاحات مشخص نشده است که حالا ما بیاییم کامیابی یا عدم کامیابی آن را بررسی کنیم.
البته که ایشان کار کردهاند اما آیا ایشان در یک مسیر مشخص رفتهاند یا صرفا حمایتهایی از لیست افراد و کارهایی از این قبیل انجام دادهاند؟!
آیا تکرار آقای خاتمی برای لیست امید که از اعتبار آقای خاتمی هم خرج شد تاثیری روی سرنوشت اصلاحات داشت؟! با کدام مشاوره این کار را کردند؟! اینها تاکتیکهای کدام استراتژی بودند؟!
گفتمانی که آقای خاتمی در دو خرداد مطرح کرد و بعد هم آن را گسترش داد که مولفههای مشخص خود را داشت و تعداد زیادی آدم را از سطوح مختلف را به یکدیگر پیوند داده بود الآن به کجا رسیده است؟! الآن گفتمان آقای خاتمی چیست که فقط خود همین اصلاحطلبان را دور خود جمع کند؟!
شما میبینید خود اصلاحطلبان دو تکه شدهاند. جوانانشان از مسنترها بریدهاند. مسنترها آگاهانه انتخابات را تحریم نکردهاند بلکه با صندوق رای قهر کردهاند چون میبینند دیگر سهمی ندارند. من بعید نمیدانم اگر شورای نگهبان به آنها هم سهمی بدهد همین جوانانی که در در گفتوگوهای خصوصی شعار براندازی میدهند در ستادها فعال شوند.
تمام این تناقضات و کاستیها به این علت است که استراتژی، گفتمان، برنامه مشخص، نگاه تحلیلی به خصوصی به شرایط موجود و مطلوب وجود ندارد.
انتهای پیام
با بیشتر سخنان آقای رضوی فقیه موافقم. خیلی خوب یادم میآد که چند ماه مونده به انتخابات کذایی سال ۸۴ برای پاسخ به کسانی که از او انتظار رهبری حرکت اصلاحات را داشتند، جملهای منسوب به گالیله را تکرار میکرد که: بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد. اولاً این اندیشه مارکسیستی که برای قهرمان در روند تکاملی تاریخ نقش بیبدیل قائل نیست، دههها بوده رد شده و جناب خاتمی هنوز متوجه این بطلان نشده است. دوم اینکه آقای خاتمی حاضر نیست نقشی را که تاریخ از او انتظار دارد بر عهده بگیرد. توضیح: گاهی در تاریخ کسانی که حتی خودشان هم به خودشان باور ندارند، ناچار میشوند نقش قهرمان را بازی کنند. نمونهاش دکتر مصدق. اما او پذیرفت و کار خودش را کرد و بهایش را هم پرداخت. نمونه نزدیکتر مهندس موسوی است که هنوز در حال پرداخت هزینه هایش است.
بیایید نه اصلاح طلب باشیم نه اصولگرا تا خواهانی داشته باشیم .آیا راهی و تزی یا گفت و شنودی خارج از این دو داریم؟ خیلی سخته درها را بستن و به اصلاحات عادت کنیم .من که نمیدانم ولی رهبر و پیشرو کسی هست که در این میان فلسفه و تفکری داشته باشد چگونه میشه نمیدانم این کار سختیست ولی باید باوری نو دراندازیم سخته که با این دو بجنگیم هر دو هم شکستی فاحش داشته اند.بهر حال همینی هست که هست.درجا زدن در یک روش خودش شکستیست غیرقابل انکار.یا باید غروب کرد یا باید طرحی نو و قابل اعتنا درانداخت .
این آقایان هیچ برنامه ای برای حتی خودشان ندارند چه برسد به مملکت فقط حزب خود و جمع آوری رای برای خود
اتفاقابنظرمن كه زمانهاى دور باقاي خاتمى ارادتى داشتم و اميدوار،ايشون دقيقا مطابق شخصيت وشاكله وجودشون رفتار ميكنند!!يك ادم بشدت ترسو ومحتاط…
بقول خودشون” ازيك يزدى محتاط كه بيشترازاين نبايدانتظار داشته باشيد”
ومن نميدانم چرابزرگترين خيانت به اصلاحات شد و ادمى مثل اقاي خاتمى رييس جمهورشدسال٧٦؟!
ادمى بسيارترسو و مصلحت خودانديش!!
متاسفانه وبدبختانه!!
بنابراين :ادمى نوبايدو انديشه اى نوتر