به روزرسانی عصیانی بدوی در نمایش فاستوس 2016
امیرحسین ناظری کنزق، انصاف نیوز: نمایش «فاستوس 2016» که این شبها در سالن مولوی روی صحنه است، تلاشی است برای نوعی به روز رسانی شخصیتهایی از دل تاریخ و دغدغههایشان. چالشی که شخصیتهای نام آشنای نمایش دچار آن هستند، و رسیدن به آرمانهایشان در یک عصر نو. عصری که به آن تعلق ندارند! نکتهی قابل توجه نمایش پرداخت زیبا و دقیق به جزییات است. جزییاتی که در متن، صحنه، آکسسوار و … وجود دارند و به هارمونی و پختگی قابل توجهی رسیدهاند. اما متاسفانه به دلیل عدم استفاده از چهرههای شاخص این نمایش بسیار دیدنی از دید تماشاچیان پنهان مانده. «فاستوس 2016» تا 23 آذر ماه هرشب ساعت 18 در سالن مولوی اجرا خواهد شد.
در ادامه گفتگوی کوتاهی داریم با «فرشاد منظوفی نیا»، کارگردان نمایش.
انصاف نیوز: آقای منظوفی نیا! برایمان از متن بگویید، چطور نوشته شد و به این مرحله رسید؟
فرشاد منظوفینیا: در حقیقت نوشته شدن این متن دغدغهی مشترک من و استاد یوسف فخرایی بود. در پی صحبتهایی که با یکدیگر داشتیم، نطفههای اولیهی متن شکل گرفت، به تدریج پرداخت شد، نوشته شد، بارها بازنویسی شد تا به دست ما رسید برای اجرا. بنابر مقتضیات و الزامات اجرا هم ما بخشهایی را کم کردیم، همچنین بخشهایی را اضافه کردیم تا در نهایت این چیزی شد که الان روی صحنه شما شاهد هستید.
پس این پختگی که میبینیم برای این است که شما حین اجرا هم متن رو پرداخت کردید؟
بله، ببینید! تمرینات این کار از خردادماه شروع شد. ما شش ماه تمرین کردیم. در واقع در این شش ماه با توجه به صحنههایی که داشت شکل میگرفت متن هم به نوعی کمال رسیده.
شخصیتهای نمایش، همان شخصیتهای آشنای تاریخی و اسطورهای بودند که دچار تغییر شدند، در پی این تغییر، چقدر به اصل خودشان نزدیکند؟
فقط خط قصهی اصلی آنها و آن سبقه و پیشینهای که همه در تاریخ ادبیات نمایشی از آنها میشناسند. ولی همهی آنها آمدند به 2016 بنابراین با چالشهای امروز ما مواجه میشوند و باید در برابر این جهان، جهانی که امروز ما در آن زیست میکنیم بتوانند واکنشهایی را داشته باشند، که متناسب باشد.
با وجود حضور مدرنیته و ابزار آشنای سال 2016 از جمله لپ تاپ، تلفن همراه، ویدئو پرژکتور و …در بستر و فضایی که تاریخی بود، شاهد هارمونی بسیار خوبی در آکسسوار و صحنه هستیم. هیچگونه اختلاف و فاصلهی آزاردهندهای در این مورد دیده نمیشود. چطور به این هماهنگی رسیدید؟
ببینید! طبیعتاً این موضوع هم مثل متن، مثل بازیگرها از یک جایی شروع شده و در طول تمرینات به کمال و پختگی خودش رسیده. اساساً در هیچ کجای دنیا، شما اگر نگاه کنید اشیا و آکسسوار واقعی روی صحنه نیست. هیچ جا شمشیر واقعی روی صحنه نمیآورند و امثال اینها. همهی اینها ساخته میشود برای اینکه طبیعتاً باید تناسب با صحنه داشته باشند. در همین راستا هم تمامی آکسسوارهای ما ساخته شدند و لباسهای گروه نیز همینطور. ما با یک فضای رئالیستی مواجه نیستیم. لذا بازیهای ما خیلی درشت نمایی شده، گریمها همینطور و لباسها. شما لباسی رو میبینید که مختص این صحنه است و لباس عادی نیست که مردم پوشیده باشند؛ که بازیگر ما با لباسی که از بیرون میآید با همانها بخواهد برود روی صحنه. لحظه به لحظهی کار فکر شده است، برایش طراحی شده. درست مثل موسیقی، لباس، گریم، نور، صحنه و …
راجع به کلمهی «رقص» در نمایش بگویید.
رقص در حقیقت همان کلمه عصیان است. و زمانی هم که فاستوس میگوید: «در آغاز رقص بود…» منظور گناه اولیه ست. عصیان اولیهای که انسان میکند علیه آن ممنوعیتی که براش گذاشته شده بود.
و حالا در 2016 دنبال عصیان هستند؟
بله، در 2016 ما در جهانی زیست میکنیم که حاکمیتی که بر زمین باید بنا بشود، شاید دیگه روی بنیانهایی مثل مهربانی و زیبایی نمیتواند بنا بشود و نیاز به ابزارهای دیگری دارد، شاید ابزارهایی مثل خشم و عصیان.
در مورد تفاوت شخصیت واگنر برامون بگید. اسم این تفاوت رو چه میشود گذاشت؟
در حقیقت، واگنر تنها شخصیتی است که به کلیت این عصیان باور ندارد، به خاطر اینکه ایده آلیست نیست. دیگران یک جامعهی ذهنی را برای خودشان تصویر کردند، یک جامعهی ایده آل! که برای رسیدن به آن ایده آلها تلاش میکنند. اما واگنر این را نمیپذیرد و بیشتر سعی میکند با واقعیات موجود، هرچند تلخ، مواجه بشود تا با رویاهای شیرین.
انتهای پیام