وعدههای عملینشدهی وزیران آموزش و پرورش در دولت سیزدهم
مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد، یادداشت این هفتهی خود را به ادعاها و وعدههای عملینشدهی وزرای آموزش و پرورش اختصاص دادهاست.
رضا سلطان زاده، مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد نوشت: «در دو سال اخیر پیرامون عدم آشنایی سیدابراهیم رئیسی با آموزش و پرورش و سخنان اغراقآمیز بعضی از نمایندگان در حمایت از وزیران پیشنهادی دولت که رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی را کسب ننمودند و پیرامون عملکرد یوسف نوری سومین وزیر پیشنهادی که رأی اعتماد را بدست آورد اما توفیقی در انجام وظیفه نداشت ضمن اینکه میخواست آمرانه و با تحکم وزارتخانه را اداره نماید و در اجرای عدالت آموزشی ناتوان بود و مجبور به استعفا از مقام خود گردید در این ستون مقالات متعددی درج شد. مناسب میداند در این شماره نکاتی پیرامون تغییر مدیران مدارس و اظهارنظر یوسف نوری و صحرایی درباره مدارس غیردولتی به اطلاع خوانندگان آیینه یزد برساند.
رضامراد صحرایی گفته است: «20 هزار مدیر مدرسه تغییر کردند تا در مدارس تحول ایجاد کنند، همچنین 7 هزار مدرسه در مسیر تحول، شناسایی شدند که امسال در 5 هزار مدرسه فعالیتهای خود را آغاز خواهیم کرد. تمامی مدارس شناسایی شده در مسیر تحول مدارس عادی و دولتی هستند، انشاءا… روحیه تحولی به این مدارس برده میشود و شاهد الگوسازی برای تمامی مدارس کشور خواهیم بود.»
از صحرایی باید پرسید تغییر بیست هزار مدیر آن هم چند روز مانده به شروع سال تحصیلی یعنی چه؟ چه فرد یا افرادی این ایده را مطرح نمودهاند؟ در کدام یک از نهادهای بالادستی چنین تصمیمی به وزارتخانه ابلاغ گردیده و در نهایت تصمیمگیرنده در این مورد کیست؟ آیا با این تصمیم استقلال و اقتدار و شخصیت مدیران در آموزشگاهها حفظ شده است؟ مگر نه این که برای انتخاب یا تغییر و حتی برکناری و در نهایت جابهجایی مدیران ضوابط و معیارهای خاصی باید بر آموزش و پرورش حاکم باشد؟ مگر نه این که باید به مدیران مدارس اختیار داد تا بتوانند به وظیفه اصلی خود عمل نمایند؟
وزیر آموزش و پرورش در نهایت باید در تاریخ آموزش و پرورش جمهوری اسلامی پاسخگو باشد که چرا برای برکناری بیست هزار مدیر آن هم با شعار توخالی و مشخص نشده «ایجاد تحول» دستور صادر کرده است؟ آیا مسئولان تصمیمگیرنده در وزارت آموزش و پرورش نمیدانند مدیری در آموزشگاه موفق است که مستقل باشد و تصمیمات را براساس مصلحت مدرسه و دانشآموز اتخاذ نماید؟ و مگر نه اینکه یکی از شرایط پیشرفت و توسعه و موفقیت در مدارس تثبیت مدیریت است و سوابق و تجربیات خوب مدیران در ارتقا کمی و کیفی مدارس اثرگذار و ارزنده است؟
نگارنده این سطور مناسب میداند جهت اطلاع خوانندگان آیینه و مقامات وزارت آموزش و پرورش نکاتی از آموزش و پرورش استان یزد در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را درج نماید. در شهر دارالعباده آنگاه که مردم استان نام مدیرانی نظیر آخوندزادهها، بامشادها، حجتها، سید ولیا… خاتمیها، شکوهیها، شمسالدین خرمیها، علوینژادها، علاقهمندها، قناعتگرها، مرشدیانها، مشکیانها، نوابرضویها، وثوقها و… را میشنیدند میدانستند که این افراد و دهها و صدها نفر از همکاران و همراهانشان برای تعلیم و تربیت دانشآموزان سعی و تلاشی وافر دارند جامعه آن روز برای آنان احترام خاصی قائل بود و اینگونه نبود که مطیع و دستنشانده حکومت وقت حتی مدیران آموزش و پرورش باشند.
نظر خوانندگان را به این نکته جلب میکند که پیش از انقلاب دبیرستان ایرانشهر از معروفترین آموزشگاههای یزد بود عدهای از مقامات و روسای اداراتی که به یزد منتقل میشدند سعی میکردند نام فرزندشان را در آن دبیرستان ثبت کنند معروف است یکی از مسئولان که متقاضی ثبتنام فرزندش در آن مدرسه بوده با سفارش رئیس وقت فرهنگ به رئیس دبیرستان «مرحوم ناصر مهریزی» مراجعه میکند تا درخواستش را عملی نماید ناصر مهریزی زیر توصیهنامه ولی دانشآموز مینویسد: «عرض میشود که نمیشود» میگویند این مدیر ثابت قدم در آن هنگام که دانشآموزی میان مرگ و زندگی قرار گرفته بود و میبایست برای خلاصی وی از این ورطه هولناک در یکی از دروس نمره قبولی کسب نماید و دبیر و اعضای شورا نیز با این امر مخالفت نموده بودند در آن موقعیت حساس زیر برگه دانشآموز مینویسد: «اینجانب ناصر مهریزی نمره این برگه را ده دادم و از هیچکس نمیترسم»
در سالهای 1356 و 1357 آنگاه که هنوز عدهای از طلاب و روحانیون یزدی با شهید محراب آیتا… شیخ محمد صدوقی همراه و همگام نشده و به صف انقلابیون نپیوسته بودند معلمان یزد با تشکیل جامعه معلمان در مسیر انقلاب و نهضت قرار گرفته و تحصنها و تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی را برپا مینمودند و در 22 بهمن 1357 بعد از مشورت با گردانندگان جامعه معلمان یزد بدستور و نظر آیتا… صدوقی مدیرکل وقت آموزش و پرورش نیز که حکومت سرنگون شده پهلوی ابلاغش را صادر کرده بود در سمت خویش ابقاء گردید. مدارک باقیمانده از ساواک منحله یزد و آنچه که بعد از آن در کتابهای تحقیقی و تاریخی که پیرامون انقلاب اسلامی در یزد به رشته تحریر درآمده به این نکات اشاره شده است. فداکاریها و دلاوریها و ایثارگریها و از خودگذشتگیهای دانشآموزان و فرهنگیان و خانوادههای معظم آنها در 8 سال دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی زبان زد خاص و عام میباشد و در دهها و صدها کتاب و مقاله ثبت و ضبط گردیده و دنیا به این امر واقف است.
اکنون صحراییها باید بدانند در آن دوران معلمان و مردم که بنابه گفته دکتر محمد مطهری «لباس روحانیت را تملقگویی از نظام نمیدانستند» و یا «لباس روحانیت را یونیفورم حکومتی قلمداد نمیکردند» بسیاری از معلمان و دانشآموزان در مسیر تعلیم و تربیت کوشا و موفق بودند بنابراین شعار اسلامی کردن آموزش و پرورش با استخدام ده هزار و بیست هزار طلبه اقدامی موثر و مورد قبول جامعه نخواهد بود. باید تلاش کرد عدالت آموزشی برقرار گردد، اختلافات طبقاتی کاهش یابد، مدارس غیردولتی دست عدهای از سوءاستفادهکنندگان کوتاه شود، مسئولان تجملگرا و آنان که زندگی اشرافی را برگزیدهاند نباید بتوانند با خیال آسوده و با پول مردم زمینه تحصیل فرزندانشان را در اروپا و امریکا فراهم نمایند و از همه مهمتر زمینهای فراهم نمود تا دانشآموزان به جای مدارس کانکسی و خشت و گلی و یا کنار دیوار و یا در فضای باز، ساختمان و مدرسه مناسب داشته باشند، کمبود معلم را باید جبران نمود، آمار دانشآموزان کلاسهای 45 نفره را کاهش داد محل تحصیل مناسب و شایستهای برای دانشآموزانی که پنج، شش سال پیش مدرسه محلشان در اثر سیل و زلزله تخریب شده احداث نمود، حق و حقوق معلم را داد و هرسال با افتخار نگوییم بیست درصد به حقوق بازنشستگان و کارمندان اضافه نمودهایم زندگی آنان را باید تامین کرد و به این موضوع پی برد که تورم و گرانی کمر بسیاری از حقوقبگیران را شکسته است و انجام هریک از این امور یعنی گام برداشتن در مسیر تحول.
با کمال تاسف بعد از گذشت چهل و چهار سال از پیروزی انقلاب با کمبود دهها هزار معلم روبرو هستیم و در حال حاضر صدها کلاس فاقد معلم است، کمبود فضای آموزشی و امکانات ورزشی و نبود کتابخانه و آزمایشگاه و سالن نمازخانه و دیگر کمبودها چشمگیر است که باید در این زمینهها چارهای اندیشید اما آموزش و پرورش اکنون به جایی رسیده که علیرضا پناهیان درخواست مینماید: «در آن را باید بست» وزارتخانهای که بنابه گفته پناهیان باید بسته شود بیست یا سی هزار طلبه هم نمیتوانند با حضور خودشان در آموزش و پرورش تغییری ایجاد کنند و نظر اولیای دانشآموزان را تأمین نمایند و با برکناری بیست هزار مدیر هم نه تنها هیچگونه تحولی ایجاد نخواهد شد بلکه بسیاری از فرهنگیان را نگران و آشفته خاطر خواهد نمود.
یوسف نوری در خردادماه 1401 در برنامه «ثریا» شبکه یک گفت: 80 درصد رتبههای زیر 3 هزار در تمام گروههای آزمایشی، به مدارس سمپاد و غیرانتفاعی تعلق دارد. در رقابتی ناجوانمردانه، تعدادی از داوطلبان پشت کنکور میمانند که اثرات آن زیاد است و برخی از این اثرات، جبرانناپذیر است و جامعه باید به سلامت روانی بچهها خیلی فکر کند… یک نکته درباره مدارس غیردولتی بگویم که از جمله آسیبهای برخی از این مدارس، کنکوری کار کردن است که پلی را ایجاد کردند تا نتوانیم از کنکور جدا شویم. نوری در واکنش به درخواست مجری و کارشناس برنامه مبنی بر اینکه «از مهر 1401 فرزندان معاونان و مدیران آموزش و پرورش از بین تحصیل فرزندان در مدارس غیردولتی و مسؤولیت در آموزش و پرورش یکی را انتخاب کنند»، گفت: «بله درخواست خوبی است و ابلاغ میکنم.» تمجیدکنندگان یوسف نوری پاسخ دهند آیا میتوانند حتی یک نفر از مدیران و معاونان را معرفی کنند که نام فرزندشان را در مدارس دولتی و در کلاس چهل یا چهل و پنج نفره ثبت نموده باشند؟
«رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در نشست تخصصی کارگروههای تخصصی سی و هفتمین اجلاس سراسری مدیران و رؤسای وزارت آموزش و پرورش به سیاست اصلی این وزارتخانه که توجه ویژه به مدارس دولتی است، اشاره کرد و افزود: تقویت مدارس دولتی کشور سیاست اصلی ما هست و نظارت و توسعه مدارس غیردولتی به صورت نظاممند جزو اولویتهای پایین این وزارتخانه قرار دارد. وی از وظایف مهم مدیران مناطق را تشکیل شورای مدیران مدرسه دانست و بر حضور پی در پی مدیران آموزش و پرورش مناطق با هدف شناسایی و رفع مشکلات مدارس، تأکید فراوان کرد… هنگامی که در شهرها، به تعداد مدارس غیردولتی افزوده میشود، بدین معناست که مدارس دولتی ضعیف عمل میکنند. وی به مدیران مناطق پیشنهاد کرد که فرزندان خود را برای تحصیل، در مدارس دولتی ثبتنام کنند، زیرا با این اتفاق، بر توجه مدیران مناطق نسبت به مدارس دولتی افزوده میشود.»
اکنون که یک ماه از سال تحصیلی 1403-1402 گذشته است وزیر آموزش و پرورش و همراهان و یاورانش بگویند یک نفر به فرمان و دستور مقام وزارت فرزندش را در آموزشگاههای آنچنانی دولتی ثبتنام نموده است؟
و کلام آخر اینکه، آقای صحرایی! اگر دستگاه تعلیم و تربیت و نظام آموزش و پرورش در دولت دیده نشود و به عنوان اصلیترین رکن نظام به چشم نیاید و افراد کاردان و شایسته و عالم و مجرب در رأس آن به کار گمارده نشوند و بهترین بودجه و بالاترین رقم درآمد کشور برایش تدارک نشود یقین بدانید و بدانند که به تمام ارکان کشور و نظام لطمه و آسیب جبرانناپذیر وارد خواهد آمد و علاج خسارتهای وارد ممکن نخواهد بود. والسّلام.»
انتهای پیام