خبرچین یا سیاهنما؟
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «خبرچین یا سیاهنما؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
۳۰ مهر یعنی روز تولد ۳۱ سالگی نیلوفر حامدی، بالاخره حکم بدوی دادگاه او و الهه محمدی صادر شد؛ ۲۵ سال زندان برای هر دو نفر که الهه باید ۶ سال و نیلوفر ۷ سال آن را تحمل کند؛ البته فعلاً تا تکلیف دادگاه تجدیدنظر مشخص شود.
درباره این پرونده، به اندازه معلوماتم برایتان نوشتهام که میتوانید در همین سایت انصاف آن یادداشت را بخوانید. ایرادات عمیق حقوقی این پرونده هم در محدوده دانستههای من نیست و اهل فن، درباره آن فراوان نوشتهاند. نقطهای که در آن توقف کردهام، مربوط به شبهمستندی به نام خبرچین است که یک نهاد امنیتی ساخته و توسط رسانهها پخش شد.
اول؛ در این فیلم بر سیاهنمایی توسط الهه و نیلوفر تاکید شده بود. به طور مشخص، آنها علیه حجاب [البته از نوع اجباری] و گشت ارشاد سیاهنمایی! کردهاند. سیاهنمایی وقتی معنی پیدا میکند که آن موضوع سفید یا خاکستری باشد. وقتی اطلاعرسانی در خصوص وقایع و حقایقی تلخ که ناشی از «سیاستها و تصمیمهای غلط است» صورت میگیرد، چطور میشود عنوان سیاهنمایی را به آن اطلاق کرد؟
زمانی از این صفت استفاده میکنند که برخی نخواهند صدایی مخالف آنچه در خصوص یک موضوع به مردم القا میکنند، شنیده شود. وقتی روایت رسمی این باشد که همه مردم از گشت ارشاد حمایت میکنند و وجود آن لازم و ضروری است، به طور طبیعی گزارش تیراندازی در پارک پردیسان، سیاهنمایی مطلق است!
بالاتر از مساله حجاب اجباری، وقتی روایت این باشد که اوضاع خوب است اما «اشکالات جزئی» وجود دارد، دیگر گزارشهایی مثل گورخوابی، اتوبوسخوابی، پشتبامخوابی، خانههای اشتراکی برای چند خانواده، کودکهمسری، زنکشی و … نیز قطعاً سیاهنمایی است. چه معنی دارد گزارشی بر خلاف روایتهای رسمی منتشر شود؟
دوم؛ روزنامهنگاری که نقدی در این شرایط مینویسد یا گزارشی تهیه میکند که امکان دارد برخوردی با خط قرمزها داشته باشد، برای بسیاری از برچسبها و البته، برخوردها آماده است. این نقدها و گزارشها ممکن است سر از شبکههای تلویزیونی یا دیگر رسانههای فارسیزبان در بیاورد.
کارويژه و خط مشی آنها مشخص است و میدانیم که چرا این نقدها را منتشر میکنند. آنها به دنبال القای ناکارآمدی هستند اما روزنامهنگاری که داخل کشور است و با تمام سختیها و موانع طبیعی و مصنوعی به کارش ادامه می دهد، این مسائل تلخ را منعکس میکند که شاید گوش شنوایی برای شنیدن و حل آنها پیدا شود.
او دارد وظیفه ذاتی خود یعنی اطلاعرسانی را انجام میدهد تا مردمی که حق دارند از وقایع باخبر شوند، به این آگاهی دست پیدا کنند. حالا که آن رسانههای مستقر در خارج از این گزارشها استفاده میکنند، گزارشهای مربوط به برخوردهای گشت ارشاد یا هر سوژه تلخی نباید منتشر شود؟ گزارشهای افزایش چند ده برابری قیمت هر متر مربع مسکن چطور؟ هیچ منطق و قانونی نمیگوید که یک رسانه اجازه انتشار این گزارشها را ندارد چرا که «ممکن» است فلان رسانه آن طرف آبی، از آن استفاده کند.
اگر به صرف انعکاس گزارشها، یادداشتها و اظهارنظرها در این گونه رسانهها باشد، حسین شریعتمداری باید از سالها پیش در زندان ساکن میشد چون هر چه میگوید و مینویسد، معمولا در این رسانههای خاص منعکس میشود.
سوم؛ پیشنهادم این است که به جای زدن برچسب سیاهنما به روزنامهنگاران، مستندسازان و فیلمسازان مستقل، ریشههای درد را پیدا کنید. پرداختن به آنچه برخی به نام سیاهنمایی میشناسند، عین صداقت و شرافت، و چشم بستن روی آنها و اصرار بر گزاره «همه چیز خوب است» مصداق بارز دروغگویی است. فرض کنیم رسانه شرق حادثه تیراندازی در پارک پردیسان را پوشش نمیداد. یا دیگر رسانهها بر موضوع سپیده رشنو چشمهایشان را میبستند؟ چه سرنوشتی در انتظار این حوادث بود؟ خبرگزاری فارس به این مساله ورود میکرد؟ تسنیم دنبال حقیقت میرفت؟ کیهان به ارزیابی جنبههای مختلف آن میپرداخت یا روزنامه جوان؟ همانطور که به موضوع مهسا امینی ورود و تلاش کردند با تمرکز بر علت مرگ، اصل فوت یک دختر بیگناه پس از بازداشت توسط گشت ارشاد و انتقال به پلیس امنیت اخلاقی را «بیاهمیت» جلوه دهند؟ خطی که همین امروز آن را دنبال میکنند.
چهارم؛ برخی رسانهها در کشور ما بیشتر حکم روابط عمومی نهادهای مختلف حاکمیتی را دارند. چرا که دنبال کشف حقیقت نمیروند. علت آن چیست؟ فکر کردن به علت را به خودتان میسپارم.
پنج و آخر؛ اکبر گنجی – روزنامهنگار پیشکسوت – دقیقا ۲۴ سال قبل در شماره ۴ آبان روزنامه عصر امروز نوشته بود: «مطبوعات در درجه اول وظیفه اطلاعرسانی را بر دوش دارند. در مرحله بعد، مطالبات اجتماعی را به هزینه خصوصی به اطلاع دولت میرسانند. مطبوعات چیزی را خلق نمیکنند. حداکثر قدرت آنها در انعکاس زوایای پنهان جامعه نهفته است.»
لطفا این دو جمله را بارها و بارها با خودتان تکرار کنید: مطبوعات چیزی را خلق نمیکنند. حداکثر قدرت آنها در انعکاس زوایای پنهان جامعه نهفته است.
انتهای پیام