تکلیف انسانی و نقشِ جهانی در جنگِ ارادهها و رسانهها
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
«جنگ کنونی در فلسطین «جنگ ارادهها و جنگ رسانهها» است»؛ این تعبیر دقیقی است که آیت الله سیدحسن خمینی در باره طوفان الاقصی و ادامه آن بیان می کند. در توضیح نیز نگاهش را چنین تبیین می کند که؛ «جنگ ارادهها، به این معنا که قدرت مقاومت و قدرت مردم در یک سو قرار گرفته و در طرف مقابل رژیم صهیونیستی قرار دارد. و جنگ رسانهها، به این دلیل که اسرائیلیها همواره پشت یک حریم مظلومیت پنهان شده بودند، اما به برکت همین شبکههای اجتماعی که گمان میرفت بلای دین داران باشد، آنها رسوا شدند و این شبکهها بلای جانشان شد».
ما امروز به واقع شاهد قدرتنمایی اراده فلسطینی هستیم. پس از هفتاد و پنج سال برای اولین بار است که صهیونیزم در برابر اراده مظلومان، زلزله در ارکان خویش احساس می کند. اولین بار است که جنگ اراده ها را واگذار می کند حتی اگر با بمب و موشک همه صاحب اراده ها را بکشد. تا همینجا این جنگ را باخته است.
چنگ انداختن او به دامن رسانه و پناه بردن به جعل و دروغ و تحریف و سانسور و حبس خبر، برای جبران شکست اراده ها در جنگِ رسانه هاست. اینجا هم البته نمی تواند پیروزی مطلق خود را -مثل ادوار گذشته- تحمیل کند چون رسانه های اجتماعی هستند که جهان را به واقعیت آنچه در غزه می گذرد آگاه کنند.
موج آگاهی در جوامع و ملل، مولود مبارک فضای مجازی است. چیزی که خمینی جوان به خوبی بدان توجه می دهد؛ «به برکت همین شبکههای اجتماعی که گمان میرفت بلای دین داران باشد، آنها رسوا شدند و این شبکهها بلای جانشان شد».
ما هم در این عرصه تکلیف داریم. باید به عنوان یک انسان آزاده، یک مسلمان، یک ایرانی ظلم ستیز، نقش خود را در توسعه آگاهی جهانی ایفا کنیم. باید صدای مظلومان باشیم. بلند و پر هیمنه به گونهای که دشمن بیمار کش مجبور شود دست از جنایت بردارد.
امروز صدا نه تنها چیزی از سلاح کم ندارد که می تواند سلاح را از نفس بیندازد. آیت الله به ضرورت بهره گیری از ظرفیت “شخص- رسانه” ها در ترازِ بین المللی هم توجه می دهد؛ «آقای ظریف خود یک تنه به اندازه خبرگزاری فعالی مانند الجزیره اثرگذار است. او در دورهای در جمهوری اسلامی مسئول بوده و این که امروز از توان و ظرفیت او استفاده نشود هیچ توجیهی ندارد. یا آقای خاتمی خود یک رسانه است. هر کدام از این شخصیتها اثرگذاری ویژهای در دنیا دارند و باید از ظرفیت آنها بهره جست»
به این فهرست می شود نام های دیگر هم افزود. کسانی چون دکتر روحانی که چهره شناخته شده ای است و دکتر صالحی که به شخصیت اخلاقی و علمی خود می تواند میدان داری کند.
بدون نگاه جناحی می شود از ساکتان واقعه هم خواست که به یاری مظلومان بشتابند. دکتر احمدی نژاد، کم کسی نیست در دیپلماسی عمومی. باید مهر از لبان بردارد در این معرکه مرد افکن و مرگ باران. دکتر جلیلی هم جای صدایش خالی است و خیلی های دیگر.
همه باید باشند و تکلیف خود را عمل کنند. حتی دو بانویی که جایزه نوبل گرفته اند هم تکلیف دارند به دفاع از مظلومان. جای کودکان تکه تکه شده و بیماران مرگباران شده در هندسه فکری و صلح طلبی آنان کجاست؟ ثابت کنند که این جایزه را به خاطر مخالفت با جمهوری اسلامی نگرفته اند بلکه برای دفاع از صلح دریافت کرده اند.
تلاش برای صلح هم در حصر جغرافیا نمی گنجد. اگر واقعا صلح طلب اند، برای فرونشاندن آتش در فلسطین تلاش کنند. دیگران و همه ما در دفاع از مظلومان به تکلیف انسانی خود عمل کنیم تا انسانیت نفس تازه کند. انشاءالله
انتهای پیام