وضعیت غمبار مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهرداری تهران
شمس افرازی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
این روزها اخبار کم و بیش غمباری از وضعیت دانشگاه و نهاد علم می شنویم که به نظر می رسد این تنها مختص دانشگاه ها و دانشجویان و اساتید نیست. نهاد علم در اکثر مراکز تحقیقاتی نیز حال روز خوشی ندارد. در این میان مرکز مطالعات شهرداری تهران به عنوان یکی از تخصصی ترین مراکز پژوهشی شهری که اتفاقا از نهادهای با ثبات و قدیمی و به عنوان یکی از مهمترین مراکز مطالعاتی در حوزه شهرسازی و مدیریت شهری در خاورمیانه نیز محسوب میگردد دچار وضعیتی نابسامان و آشفته است. با این تفاوت که این نهاد یکی از غیر سیاسی ترین نهاد های مطالعاتی بوده که در دوره های مختلف به دلیل ذات مطالعاتی و علمی آن همیشه استقلال خویش را حفط کرده بود.
اما به نظر میرسد در دوره مدیریت شهری جدید و در دوره شهرداری آقای زاکانی این نهاد کاملا به سمت فروپاشی و اضمحلال پیش میرود. نکته جالب در این خصوص این بود که زمانی که دکتر زاکانی از مرکز پژوهش های مجلس پای در ساختمان بهشت گذاشت عده ای را گمان این بود که وی به حوزه دانش توجه بیشتری داشته باشد که اتفاقا به تعبیری دیگر اینگونه هم بود و خیلی سریع ریاست مرکز مطالعات را تغییر داد اما مدیر جوانی که مسئولیت را پذیرفت تغییرات مد نظر شهردار و تیم وی را بر نتافت و خیلی زود مجبور به استعفا شد. و جانشین وی که گویا مثل سایر مدیران زاکانی فردی خارج از ساختار شهرداری که باید اکنون دوران بازنشستگی خویش را بگذراند با اصرار و خواهش علیرضا زاکانی مسئولیت این نهاد مهم را عهده دار گشت.
عدم تسلط به حوزه مطالعات شهری عدم آشنایی با ساختار مدیریت شهری و عدم اعتماد به مدیران و کارشناسان مرکز و دانشگاهیان با سابقه وضعیت آشفته ای رابرای این نهاد تخصصی به وجود آورده است که در طول دوران کاری این نهاد بی سابقه بوده است. کوچ و مهاجرت این نیروها در ۶ ماه اخیر به خصوص خروج بسیاری از آنان از کشور و جذب آنان در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی شهری کشورهای اروپایی و امریکای شمالی از یک سو و خروج عده ای دیگر از شهرداری به دیگر سازمانها و ارگانها ضربه ای جبران ناپذیر را به این نهاد وارد کرده است. این فرایند آشفته متاسفانه شامل.خروج نیروهای پر سابقه نیز شده ست، نیروهایی که موتور محرک یک سازمان محسوب میگردند.
در ابن شرایط، تغییر ساختار آخرین حربه مدیران بی تجربه شهری مستقر بود که ضربه نهایی را نیز به مرکز مطالعات وارد کرد. در شرایطی که تمامی مطالعات علمی و حتی قوانین بالادست از کوچک سازی و چابکی ساختارها میگویند، و با کوچک سازی به راحتی میتوان از اتلاف سرمایه انسانی و مادی جلوگیری کرد. متاسفانه در شرایطی عجیب و کاملا غیر علمی و بدون هیچ مطالعه اصولی در مرکزی که وظیفه و ذات اصلی آن انجام مطالعات پشتیبان است تغییر ساختار در دستور کار قرار گرفت و با سرعتی عجیب ابلاغ شد.
از آن مهمتر نحوه ابلاغ و چگونگی تغییر این ساختتار تنها به پشتوانه تلاش شهردار و ریاست مرکز مطالعات، ساختار مرکز تغییر نمود و به مرکزی با تعداد زیادی از پستهای عجیب و غیر تخصصی مواجه شد به گونه ای که به این مرکز بیش از چند ده پست سازمانی و حدود 30 پست مدیریتی اضافه شد ساختاری سنگین و بسیط و بدون هیچ توجیه علمی اقتصادی و حرفه ای در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور و به تبع آن شهرداری هر روزدبدتر از گذشته است بسیار معنادار است.
آن هم در شرایطی که تهران به سختی نفس میکشد و روح این شهر در جنگل انبوهی از دود و اهن و سیمان محاصره شده و ضرورت طرح های مطالعاتی بنیادین مطابق با اصول و استانداردهای شهرسازی رخ مینماید، متاسفانه این مرکز به حیاط خلوت مدیران برای بکارگیری نیروهای سیاسی جریانی خاصی تبدیل شده است امری که گویا علیرصا زاکانی در مرکز پژوهش های مجلس نیز تجربه آن را داشت به نحوی که عملا این مرکز به فرصتی برای تولید رزومه نزدیکان شهردار تبدیل شده است.
ورود مدیران جدید با کمترین سطح دانش و تجربه خارج از ساختار مدیریت شهری شائبه تصمیمات غیر حرفه ای را دامن میزند اما آنچه در این میان غمبار است و دل را خون میکند توقف اکثر مطالعات و امور پژوهشی در نهادی پویا و کارآمد و آشفتگی وضعیت اداری آن است.
ناراحت کننده تر این است که تمام این تغییرات بنام تحول انقلابی در حال انجام است مدیرانی که داعیه اسلام را دارند اما فراموش کرده اند که فرد مومن و دلسوز و متعهد کاری که در آن تخصصی ندارد را نمی پذیرد. و اینگونه به جامعه و بیت المال آسیب نمیرساند در این میان شورای شهر و مرکز نوسازی و تحول اداری به عنوان متولیان و ناظران و به اصطلاح نمایندگان مردم در کجای کار قرار دارند امری است بر شهروندان پوشیده است.
انتهای پیام