ضربه به هنر
امید کاجیان، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «ضربه به هنر» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
گفتهاید گروهی از چهرههای نامی سینمای ایران اجازه بازی ندارند. اینکه آنها را با استناد به کدام حکم از بازیگری محروم میکنید بماند. اما در این ماجرا چند نکته را نمیتوانید انکار کنید چه دلتان بخواهد چه نه، چه از سلبریتی ها خوشمان بیاید چه نه، اگر نگوییم همه، اما اکثریت آن چهرههای امروز محروم از بازیگری، بی تعارف و اغراق ستارهها و سوپراستارهای زن سینمای ایران بودند. کسانی که به واسطهشان سینما رونقی داشت و فروشی.
در کارنامه خیلی از این چهرههای زن که امروز مغرورانه و لجوجانه و در راستای تحمیل عقاید خود از محرومیتشان در سینما و تلویزیون و صحنه هنر حرف میزنید، بهترین و یا محبوبترین فیلمها وسریال های ایران و جوایز داخلی و خارجی بسیاری وجوددارد. این چهرهها نه تنها از پولسازترینهای زنان سینما و تئاتر بودند بلکه از کارکشتهترین هنرمندان این عرصه به شمار میآمدند.
البته حق هم دارید روزی که نخستین بار کتایون ریاحی را تحقیر میکردید و از بی اثر بودن این چهره در عرصه هنر سخن میگفتید و در صحبتهایی مشمئزکننده و زن ستیزانه از سن و سالش سخن به میان میآوردید، در خواب هم نمیدیدید که بعد از او اندک اندک به این جمع افرادی چون ترانه علیدوستی، باران کوثری، پانته آ بهرام، فاطمه معتمدآریا، ویشکا آسایش، پگاه آهنگرانی، گلاب آدینه، افسانه بایگان، شقایق دهقان، هنگامه قاضیانی و … نیز اضافه شوند و حالا با وجود مهاجرتهای چندین ساله امثال گلشیفته فراهانی و مهناز افشار به دیار غربت، علناً سینمای ایران تاپترین بازیگران زن خود را از دست داده است.
حتماً می گویید خب اینها نباشند کسانی دیگر را جایگزین آنان میکنیم که هم نظر و حمایت کننده ما هستند، اما آن وقت نتیجهاش چه میشود؟ اینکه سینمای ایران هم چیزی خواهد شد شبیه به صداو سیمای کنونی که کمتر کسی به عنوان مخاطب گذرش به آنجا میخورد و درنتیجه باید برای خودتان و دوستانتان برنامهسازی و فیلمسازی کنید و نه برای عامه مردم.
نکته دیگر اینکه مسلماً این بازیگران که امروز تعدادی از آنان ترک دیار کردند و عدهای هم در ایران ماندهاند، خیلی قبلتر از آن که شما آنها را محروم کنید پی محرومیت را به تن خود مالیده بودند و پیش ازاینکه شما بگویید علناً کار کردن در این رویه کنونی را غیر ممکن میدانستند، بنابراین لطفاً دست پیش نگیرید که در هر صورت پس افتادهاید!
البته چهرههای دیگر بازیگر زن هم هستند که به واسطه اقدامات مشابه اعتراضی هم ممکن است در لیست محرومیت باشند و یا خود از کار کنار کشیده باشند و یا گستره فعالیتهایشان را به تئاتر محدود کرده باشند. اما محدودیت هنرمندان قطعاً که فقط به هنرمندان زن ختم نمیشود چرا که پیشتر از آن شاهد حذف غیر رسمی بسیاری از چهرههای محبوب مرد هم بودهایم. این خود بیانگر نوع تفکر حاکم بر صنعت هنری کشور و سینمای کنونی است.
امروز مسئولین این بخش، مانند خیلی از مسئولین بخشهای دیگر به جای آنکه دوا و درمانی بر زخم موجود باشند نمکی بر آن هستند تا از این طریق بگویند که هرکس مخالف بود، حتی اگر از افتخار آفرینان این سرزمین باشد باید کنار گذاشته شود. نحوه رفتار امروز با مطرحترین چهرههای سینمایی و ممنوع الکاری و یا سوق دادن آنها به مهاجرت و خروج از کشور همان مسیری است که در عرصه ورزش هم طی میشود و دیدیم چگونه افتخار آفرینان این مملکت در این عرصه از کشور رفتند و برای مسئولان آب از آب هم تکان نخورد.
همانطور که دهههاست نخبگان علمی کشور رخت سفر میبندند و راهی کشوری غریب میشوند اما برای هیچ کس از این مسئولین زنگ خطری به صدا در نیامد و حتی به انتشار اخباری مانند اینکه بیش از هشتاد درصد رتبههای برتر کنکور و دانشگاهها در ایران از اینجا مهاجرت کرند «آخ» هم نگفتند.
شواهد نشان میدهد نه نخبگان علمی، نه ورزشی، نه هنری و فرهنگی برای این گروه از مسئولان ارزشمند نیستند و تنها آنهایی با ارزشند که مثل همین گروه فکر کنند و حامی آنان باشند و ظاهراً فقط همین قشر هم هستند که تا میتوانند باید بر جمعیت خود بیافزایند و چه بهتر که آنهایی که هم فکرشان نیستند از حقوق اجتماعی یا محروم شوند و یا راهی جایی به غیر از ایران!
باید اما به دست اندرکاران سینمای ایران گفت عیار هنرمند به سبک بازی بازیگر، جذب مخاطب و فیلمهای ماندگاری است که بازی میکند نه چیز دیگر، مطمئناً در تصمیم اخیر آنکه ضرر میکند صنعت سینمای کشور است و اقدامی دوباره برای فاصله گرفتن بیشتر مسئولین از مردم. ای کاش متوجه ضرری که این تحمیل عقاید بر کشور وارد میکند میشدید.
انتهای پیام