زیدآبادی: هیچگاه نفهمیدم چرا به خود انقلابی میگویند!
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: احمد زیدآبادی با اشاره به عملکرد دولت ابراهیم رئیسی میگوید: بسیاری از افرادی که در دولت فعلی حضور دارند شایستگی لازم برای این مناصب مدیریتی ندارند. برخی مقامات ارشد هم این موضوع را متوجه شدهاند که این افراد در این حد و اندازه نیستند.
این روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی بر این باور است که در حال حاضر آنچه بر چپگرایی و راستگرایی غلبه پیدا کردهاست تشکیل نیرویی سیاسی است که با این تلقی که «حامی اصلی نظام» است، در پی تصاحب مدیریت بر مجموعههای بزرگ اقتصادی است.
بخش دوم گفتوگوی انصاف نیوز با آقای زیدآبادی پیرامون چپگرایی در میان جریانهای سیاسی داخلی و اپوزیسیون، و همینطور نسبت عملکرد ساختار سیاسی با تفکر چپ را میتوانید در ادامه بخوانید.
انصاف نیوز – در میانهی جدال سیاسی و اقتصادی چپگرایان و راستگرایان ساختار سیاسی و اقتصادی ایران به چه سمت و سویی در حرکت است؟
بنا بر شاخصهای بینالمللی آزادی اقتصاد، ایران یکی از بستهترین اقتصادها را دارد و برای مثال دولت بسیاری از قیمتها را تعیین میکند و دخالت گستردهای در قیمتگذاری دارد. از سوی دیگر بسیاری از بنگاههای اقتصادی که قرار بر واگذاری آنها به بخش خصوصی بوده هم به قول معروف «خصولتی» شده و به نهادهایی که به قدرت وصل هستند واگذار شده است. این وضعیت از هر جهتی مضر است و هم جنبههای منفی اقتصاد آزاد را دارد و هم جنبههای منفی اقتصاد دولتی. ظاهراً بسیاری از دعواهای سیاسی هم که ما از بیرون متوجه دلایل و ریشههای آن نمیشویم بر سر تصاحب همینها است.
یک نیروی سیاسی در ایران شکل گرفته که خودش را حامی اصلی نظام تلقی میکند و در مقابل تمام بلایا و خطرات از نظام دفاع میکند و به ازای این دفاع هم مدیریت و موقعیت طلب میکند در حالی که توانایی متناسب با آن را ندارد. برای مثال، در دولت فعلی هم بسیاری از افرادی که حضور دارند شایستگی لازم برای این مناصب مدیریتی را ندارند. فکر میکنم که برخی مقامات ارشد هم این موضوع را متوجه شدهاند که این افراد در این حد و اندازه نیستند.
در دورههای گذشته دستکم افرادی نخبه در اطرافشان بود و از آنها استفاده میشد البته اجازه داده نمیشد که آنها کار کنند و به اصطلاح فلجشان میکردند. در این دوره کارشکنی نمیشود اما خودشان بلد نیستند کاری کنند. کاری هم با آنها نمیشود گفت و وضعیت مثل همان حرفیست که آن مجری تلویزیون [محمدرضا شهبازی] گفت که من را باید نگه دارید چه خوب اجرا کنم چه خوب اجرا نکنم زیرا من از شما دفاع میکنم و اگر من نباشم دیگر کسی نیست از شما حمایت کند.
سیستم باید برای حل این معضل به فکر چارهای باشد. این نوع مسائل را باید با حاکمیت روی میز گفتوگو قرار دهیم و بگوییم که این مسائل میتواند باعث اضمحلال شود و در نتیجه میباید پایگاههای جدیدتری را برای خود ایجاد کنند.
سیستم موجود برای ایجاد کارآمدی و جلب رضایت مردم میباید گرایشی به سمت طبقات میانه و با سوادتر نشان دهد و این افراد هم اگر چنین اتفاقی رخ داد پذیرا باشند. وضعیت به سمت و سویی میرود که اگر از آن طرف هم به سمت این نیروها بیایند گفته میشود که نباید از این حرکت استقبال کرد و حرکت به سمت آنها به معنای «شریک شدن در جرایم» است. کسانی که طرفدار براندازی نظام هستند هم از این طرف مسیر را میبندند.
به همین دلیل وضعیت بسیار بغرنجی ایجاد شده است اما نیروهای میانه و عاقل نباید مغلوب این فکر شوند. اگر سیستم به این نتیجه رسید که از آن پایگاه که در نهایت کشور را زمین خواهد زد عبور کند نیروهای میانه نباید مثل دورههای گذشته که دعوتهای این چنینی را پس میزدند و انقلاب روی دست کشور میگذاشت نباید رفتار کنند. این نیروها باید با توجه به تجربههای گذشته اگر سیستم خواست به سمت آنها بیاید «نه» نگویند. برای «نه» نگفتن این نیروها باید خودآگاه باشند و تحلیل دقیقی از شرایط جامعه و سیاست داشته باشند و ادبیاتی که به کار میبرند نیز این مسیر را مسدود نکند.
انصاف نیوز – به نظر میآید که در طیفی از جریان اصلاحات شاهد نوعی ژست عدالتخواهی هستیم؛ برای مثال افرادی که کارفرما هستند اما به یکباره مدافع کارگران میشوند و یا مالکان مدارس غیرانتفاعی هستند اما از مخالفت با خصوصیسازی آموزش میگویند. دلیل این تناقضها و ژست عدالتخواهی چیست؟
تفکر چپ همچنان در ایران هژمونیک است و طرفدار دارد. همه در ایران دوست دارند که محبوب همه باشند و میخواهند هر حرفی که میزنند لایک شود و اگر عدهای حرفشان را نپسندند احساس ناامنی میکنند. در نتیجه فکر میکنند که همیشه باید حرفی بزنند که همه از آن خوششان بیاید.
در حال حاضر هر حرفی علیه سیستم بگویید لایک میخورد و بعضی هم حرف چپ و راست را جابجا میزنند که فقط حرفی زده باشند که مورد پسند همه باشد.
برای نمونه، همه از «سرکوب قیمتها» ابراز نارضایتی میکنند. معنای مخالفت با «سرکوب قیمت» آن است که باید قیمتها را آزاد کنید. وقتی این کار را کنید باز هم فریادشان بلند میشود که چرا کسی مانع گرانیها نمیشود. اینها با هم در تناقض است.
این حاصل یک وضعیت پوپولیستی است که همه میخواهند حرفی بزنند که لایک بخورد. مخاطب هم به حرفها خیلی گوش نمیدهد و همین که احساس کند که این حرف ضربهای را به سیستم میزند لایک میکند. این وضعیت که به اذهان سیاسیون مسلط شده همه را از جایگاه خود خارج کرده است.
به همین دلیل است برخی که دیدگاه راستگرایانه دارند به جهت اینکه میبینند اگر حرف مبتنی بر تفکر راست بزنند لایک نخواهد شد با چپگرایی سخن میگویند. در این وضعیت صداقتی وجود ندارد در حالی هر کسی میباید افکار خود را همانطور که درست میداند عرضه کند. یک پراکندگی ذهنی وجود دارد و افراد بدون آنکه به یک سیستم فکری مشخص وفادار باشند نظرات متناقضی را مطرح میکنند.
در سیاست خارجی هم همینطور است؛ برای مثال من معتقدم که سیاست خارجی کشور ستیزهجویانه است در نتیجه وقتی تعامل در دستور کار قرار میگیرد و مشکل را با کشوری حل میکنند از آن استقبال میکنم اما برخی دوستان ما با وجود آنکه چنین دیدگاهی دارند اما تا دولت به این سمت حرکت میکند باز هم اعتراض میکنند که چرا در گذشته انجام ندادید و مانند آن.
مشکل اصلی در عدم انسجام ذهنی و تابع افکار عمومی متعارض بودن است.
انصاف نیوز – جریانی که خودش را «انقلابی» مینامد چه نسبتی با چپگرایی دارد؟
البته دو دسته ادعای انقلابی بودن دارند؛ دستهای که طرفدار سیستم هستند و دستهی دیگر که میخواهند آن را براندازی کنند. عنوان انقلابی به آنهایی که دنبال براندازی هستند برازندهتر است زیرا با آن مخالفند و میخواهند با انقلاب تغییرش دهند. اما آنهایی که طرفدار وضع موجود هستند چه چیزی را میخواهند بربیندازند که میگویند انقلابیاند. من هیچگاه این را نفهمیدم که چرا این گروه به خود انقلابی میگوید. اگر منظورشان این است که طرفدار انقلاب سال ۵۷ هستند که خب آن اتفاق افتاده و به چنین فردی که انقلابی نمیگویند. انقلاب به معنای به هم ریختن یک وضعیتی است و طبیعتا کسی که سیستم و نظامات آن را قبول دارد نمیتواند انقلابی باشد.
این اصطلاح «انقلابی» تبدیل به نوعی دکّان سیاسی شده است. اینها نسل جدیدی هستند که در تعارض با افکار اصلاحطلبانه و بعد اعتدالی شکل گرفتند و خودشان را در ضدیت با دولت خاتمی تعریف کردهاند و بر همین اساس شعارهایی را در نقطهی مقابل تساهل و تسامح و تشنجزدایی در روابط خارجی و مانند آن برای خود درست کردند. بخشی از آنها هم به همین وضعیت در دورهی دولت روحانی و شعار اعتدالگرایی شکل گرفتند و خودشان را هم به عنوان انقلابی مطرح کردند.
گرایش اقتصادی دولتهای روحانی و خاتمی اقتصاد آزاد بود در نتیجه اینها هم بر اساس آن ضدیت با گرایش چپ خود را معرفی کردند. به دلیل آنکه چپ بودن هم چندان جذابیتی ندارد خود را در این سالها «عدالتخواه» نامیدهاند. اما هیچکدام هم بحث دربارهی اینکه این عدالت به چه معناست را نمیپذیرند. تعریف عدالت به این سادگی نیست و از زمان یونان باستان دربارهی آن بحث میشود.
انصاف نیوز – اگر تسلط تفکر چپ بر اقتصاد و سیاست ایران را بپذیریم؛ آیندهی ایران را معطوف به این موضوع چگونه میبینید؟ و چپگرایی چه تاثیری بر توسعهی ایران خواهد داشت؟
توسعه معمولا در جایی موفق بوده است که به بخش خصوصی توجه داشته و توسعه به سبک دولتی تقریبا در جایی موفق نبوده است. الگوهای موفق توسعه بر مبنای توجه به بنگاههای خصوصی که رقابت سالمی با هم دارند و رشد در بخش عمومی شکل میگیرد.
تعارضات فکری باعث میشود که یا برنامهی توسعهای نوشته نشود یا اگر برنامهای هم بنویسند برنامهها عملی نمیشود.
متاسفانه خیلی از مسئولان کشور چشمانداز بحرانی پیش رو را باور ندارند و با وجود آنکه اعتراضات ۱۴۰۱ تکانهای در ذهنشان ایجاد کرد اما باز هم به حالت گذشته برگشتند و گفتند اتفاقی نیفتادهاست. در حالی که ترکیب نارضایتی و ناکارآمدی وضعیتی بحرانی را ایجاد میکند. در نتیجه ابتدا باید افرادی که در مسئولیتها هستند را قانع کرد چنین مشکلات بسیار جدی بر روی زمین وجود دارد.
واقعیت این است که تفکر چپ که طرفدار سوبسید و مخالف هرگونه اصلاح قیمتها است کشور را فلج کرده است. همه فکر میکنند قرار است رئیسجمهور شوند و میترسند کسی از آن که حرفی بزنند ناراضی شود. بعد هم تا حرفی زده شود میگویند ما عدالتخواه هستیم، این چه عدالتی است؟!
البته ذکر این نکته هم ضروری است که طیفی از چپها هم هستند که حامی آزادی اقتصادی هستند اما میگویند سیستم تامین اجتماعی گستردهای هم باید وجود داشته باشد که حرف نادرستی هم نیست و همه آن را قبول داریم. اما اینکه دولت در همه جا مداخله کند، قیمتگذاری دستوری کند و مانند آن پذیرفتنی نیست. به این شکل فقط کسانی سود میبرند که مدیریت بنگاههای خصولتی را در دست دارند و همین الگوی اقتصادی را بهعنوان الگویی عدالتطلبانه حفظ کردند و به اصطلاح «سر مردم را شیره میمالند».
انصاف نیوز – علاوه بر چپهایی که در میان اصولگرایان و اصلاحطلبان هستند مسئولانی را هم داریم که با وجود تفکر چپ ژست اقتصاد آزاد و لیبرال را میگیرند اما در عمل چپگرا هستند. دلیل تناقض میان رفتار و گفتار آنها که رفتاری چپگرایانه اما گفتاری راستگرایانه دارند چیست؟
بخشی از مسئولان در عمل متوجه شدند که بار سنگینی روی دوش دولت است و این بار را باید زمین بگذارد و تحت عنوان «مردمی کردن اقتصاد» مطالبی را مطرح میکنند اما در عمل نمیتوانند زیرا موانع اجتماعی تحقق آن زیاد است. برای مثال آزاد کردن قیمت انرژی همیشه با معضل و موانع اجتماعی روبرو میشود.
انصاف نیوز – وضعیت چپگرایی را در اپوزیسیون چطور میبینید؟
وقتی از اپوزیسیون صحبت میکنیم افراد زیادی خودشان را مصداق آن میدانند. برای مثال من هر بار به بخشی از اپوزیسیون انتقاد میکنم یکی از آقایان خودش را مصداق حرف میداند و به سرعت واکنش نشان میدهد در حالی که اصلا او طرف صحبت من نیست. باید مشخص کنیم که منظور از اپوزیسیون دقیقا کدام گروهها و افراد است.
ما در حال حاضر در اپوزیسیون یک جریان مشروطهخواه داریم که راست هستند، جریان مدیریت گذار هم تمایل دارد خودش را لیبرال معرفی کند. «سازمان مجاهدین خلق» هم در اپوزیسیون هستند که مشخص نیست اصلا چگونه فکر میکند. آنها از یک نگاه فوقالعاده افراطی ضدآمریکایی که داشتند حالا به جایی رسیدند که از جان بولتون و مایک پمپئو و امثال آنها دعوت میکنند و کمک میخواهند.
البته سلسله گروههایی هم داریم که خودشان را سوسیال دموکرات معرفی میکنند که شامل گروههای چپ گذشته، نیروهای ملی مذهبی و نیروهای دانشجویی میشود.
همان پراکندگی فکری که در اینجا وجود دارد در بین اپوزیسیون هم دیده میشود و انتقادات آنها به عملکردها هم همینطور التقاطی است و مبنای انتقادشان این است که حکومت چه کاری انجام دهد تا در نقطهی مقابل آن موضع بگیرند. این بی مبالاتی فکری و بی پرنسیپی در هر دو متاسفانه وجود دارد.
انصاف نیوز – رسانههای فارسیزبان خارج از کشور که مالکیت آنها هم با چپها نیست چطور؟ گاهی دیده میشود آنها هم از چپگرایی دفاع میکنند.
مبنای عمل آنها هم به این شکل است که دولت در اینجا چه کار کند تا دربارهاش انتقاد کنند. اگر دولت به سمت راست برود آنها از چپ دفاع میکنند و اگر به چپ برود از راست دفاع خواهند کرد. هدف آنها این است که دولت به معنای عام آن را بزنند و بقیهی موارد در خدمت این هدف قرار دارد. حتی بیبیسی هم در دورهی جدید خود به مخاطب نگاه میکند و اگر بخواهند خیلی حرفهای رفتار کنند این ترس را دارند که مخاطب خود را از دست بدهند. در نتیجه وقتی فضا رادیکال میشود آنها هم خودشان را با این رادیکالیسم همراه میکنند. مدتهاست که اخبار بیبیسی اغراقآمیز است و بعضاً بیطرفانه نیست. لایکگرایی در همه جا افراد و رسانهها را هدایت میکند.
انصاف نیوز – تا اینجای مصاحبه شما به تحلیل دیگران پرداختید. تفکر خودتان در حوزهی اقتصاد چیست؟ ظاهراً شما هم در زمانهایی طرفدار چپگرایی بودید و حالا نگاه دیگری دارید.
به دلیل شرایط اقتصادی زندگی و فقر در ابتدا با خواندن آثار مرحوم شریعتی جذب اندیشهی چپ اقتصادی شدم اما اندک اندک احساس کردم که آن سطح از «برابری اقتصادی» مستلزم وجود یک نظام سیاسی سلطهجو در همهی ابعاد است و چنین سیستمی آزادیهای شما را سلب خواهد کرد. آزادی فکر، عقیده، سبک زندگی و فعالیت برای من مهمتر از کمتر خوردن و بیشتر خوردن بود. و از طرف دیگر دیدم که عوارض چپگرایی بسیار زیاد بود.
در حال حاضر اعتقاد به یک نظام اقتصادی باز دارم که در آن رقابت وجود داشته باشد و دولت پای خودش را از اقتصاد بیرون بکشد اما وجود درجهای از تامین اجتماعی را هم لازم میدانم.
انتهای پیام
مثل همیشه صحبتهای دکترزیدابادی نکته های قابل تامل دارد ،ولی اینها راهکار بسامان کردن این وضعیت بغرنج وخطرناک ایران نیست/البته ایشان نظرشلثان راگفته اند/کاش عقلایی هنوز موجودباشند واین هشدارهارابشنوند/قبل ازاینکه خییییلی دیرشده باشد/
با درود مجدد به دکتر زیدآبادی
متأسفانه طرف مصاحبه شما از انصاف نیوز ذهنیتی عامیانه از چپ دارد و گزنکرده هر شیوه اقتصاد دولتی و حتا مافیایی را به چپ احاله میکند! معلوم است این جناب مصاحبه کننده هیچ چیز از تجربه بیش از یک قرن جنبش جهانی چپ نمیداند. او نه از تاریخ کشورهای سوسیالیست مثالی آورده و نه از اقتصاد مختلط چیزی میداند و نه از تجربه کشورهای اسکاندیناوی و ایضاً نه از نظرات مکتب فرانکفورت و مارکسیستهای همین یک دهه اخیر. حالا چطور اینهمه در مورد چپ اظهارنظر میکند از ویژگیهای جامعه ایران است لابد!!
شما هم متأسفانه مسیر بحث را هدایت نکردید و تصحیح مسیر نکردید. چرا؟!
صرف تمایل به قول بچهها حالگیری از چپها که نباید سخن گفت! باید به دانش خواننده افزود.
اما در مورد اینکه چرا این جماعت خود را انقلابی میدانند بنده میتوانم بگویم دلیلش فقط مردمفریبی است: اینها از هر دستاویزی برای تحمیق مخاطب استفاده میکنند و ذره ای برای مردم احترام قائل نیستند. همان گونه که قبلاً گفتم اینها نه چپ اند نه انقلابی، اینها راست ارتجاعی اند، خلاص!
آقای زیدآبادی خیلی شیرین و با صداقت و دوست داشتنی هستند. خیلی صریح و سر راست هم عقاید خود را بیان می کنند و البته از این بابت هم خیلی اذیت شده اند متاسفانه. امروز هم از این تعریف انقلابی گری خیلی خوشم آمد. راست هم می گویند انقلابی یعنی کسی که خواستار تغییر وضعیت موجود است. اصولا این خود انقلابیون پندارها باید خود را محافظه کار بنامند یعنی عدول نکردن از عقاید خود.