۱۰ حقیقت درباره متیو پری؛ پادشاه طعنه و شوخطبعی
خبر پیدا شدن جسم بیجان متیو پری در جکوزی خانهاش باعث دلشکستگی و ناراحتی بسیاری از هواداران سریال فرندز در سراسر جهان شد و خیلی زود #MatthewPerry و #ChandlerBing ترند توییتر و اینستاگرام شد تا شوک و غم ناشی از شنیدن این خبر به گوش همه برسد. خیلی از کاربران مرگ متیو را به از دست دادن یک دوست قدیمی تشبیه کردند که این نشان از محبوبیت او و فهم و پذیرش طعنهها و شوخطبیعیهایش بین طرفدارانش بود.
در اکانت رسمی اینستاگرام سریال فرندز هم پستی به اشتراک گذاشته شد که در آن نوشته بود: «ما از در گذشت متیو پری بسیار غمگین و ویران شدهایم. او یک هدیه واقعی برای همه بود. قلب ما برای خانواده، عزیزان و همه طرفدارانش میسوزد.» به یاد این ستاره که تنها دو ماه از تولد ۵۴ سالگیاش میگذشت و با مهارت بازیگری شگفتانگیزش «چندلر بینگ» را خلق و در ذهن همه ما طرفداران فرندز جاودانه کرد، حقایقی درباره زندگی او بخوانید.
پیشنهاد بهترین قسمت های سریال فرندز
در نظر داشتن نقش راس برای متیو پری
ابتدا، تهیه کنندگان سریال فرندز متیو پری را برای نقش راس (که در نهایت به شویمر رسید) ایدهآل میدانستند. با این حال، پس از خواندن فیلمنامه، متیو برای نقش چندلر بینگ که کاملا با استعدادهای کمدیاش مطابقت داشت، تست داد و نقش را مال خود کرد. به حدی که وقتی در تست حضور داشت، حتی از فیلمنامه هم استفاده نکرد. متیو پری آنقدر با این شخصیت ارتباط برقرار کرده بود که دیالوگهای چندلر را در تمرین با دوست که ابتدا قرار بود نقش چندلر را بازی کند حفظ کرده بود. متیو در کتاب خاطراتش که سال گذشته منتشر شد نوشته بود: «چندلر یک شخصیت ویژه و متمایز برایم بود. اینطور نبود که فکر کنم بتوانم نقش چندلر را بازی کنم بلکه من چندلر بودم.»
کتک کاری با جاستین ترودو نخست وزیر کانادا
متیو پری یک بار جاستین ترودو جوان که حالا نخستوزیر کانادا است را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. ظاهرا آنها هم مدرسهای بودند و متیو در یک برنامه تلویزیونی در گفتوگو با جیمی کمل اعتراف کرده بود: «من در این مورد لاف نمیزنم. این وحشتناک است. من یک بچه احمق بودم که نمیخواستم او را کتک بزنم.»
ترودو هم در واکنش به مرگ متیو در توییتر نوشت: «درگذشت متیو پری تکاندهنده و غمانگیز است. من هرگز بازیهای حیاط مدرسه را که قبلا انجام میدادیم فراموش نمیکنم و میدانم که مردم در سراسر جهان هرگز شادی را که او برایشان به ارمغان آورد فراموش نمیکنند. ممنون برای همه خندهها، متیو. تو دوست داشتنی بودی.»
اعتیاد و دردسرهایش
پس از تصادف جت اسکی در سال ۱۹۹۷ به تجویز پزشکان به مصرف مسکن روی آورد اما به سرعت به قرصها وابسته شد و شروع به ترکیب آنها با الکل کرد و همین باعث شد اعتیادش بدتر شود. خودش در یک برنامه تلویزیونی به مشکلات اعتیادش در سریال فرندز اشاره کرد و گفت که دیدن سریال و آن مردی که در آن زمان در حال سختی کشیدن و عذاب در تاریکی بود برایش سخت است. به گفته او هر جا در سریال چاق است اعتیاد به الکل دارد و از جایی که دیگر لاغر میشود به مصرف قرص روی آورده. او از وزن ۷۰ کیلوگرم به چیزی کمی بالاتر از ۵۵ کیلوگرم رسیده بود.
شرکت در دو دوره توانبخشی همزمان با بازی در سریال فرندز
زمانی که متیو پری مشغول بازی در مجموعه فرندز بود، نه یک بار، بلکه دو بار در دوره توانبخشی برای ترک اعتیادش شرکت کرد. علیرغم تمام تلاشهایش برای پنهان کردن سوءمصرف الکل، خیلی زود همکارانش این موضوع را متوجه شدند. جنیفر آنیستون کسی بود که به او گفت ما میدانیم تو مشکل مصرف الکل داری و به گفته متیو، جنیفر یکی از کسانی بود که بیشترین نقش را در ترک اعتیاد متیو داشت. متیو درباره همراهی بازیگران فرندز برای کمک به ترک اعتیادش گفته بود: وقتی یک پنگوئن آسیب میبیند همه پنگوئنها دور او جمع میشوند و تا زمانی که خوب نشده کنارش میمانند. دوستان من در سریال فرندز برای من همین کار را کردند.
رابطه عاشقانه متیو پری با جولیا رابرتز
بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ متیو پری با جولیا رابرتز رابطه عاشقانه داشت. ظاهرا این رابطه اینطور شروع شد که NBC میخواست رابرتز در فصل ۲ فرندز مهمان اپیزود پس از سوپر بول باشد و رابرتز فقط در صورتی حاضر بود در برنامه حضور داشته باشد که نقشش در خط داستانی کاراکتر چندلر نوشته شده باشد. بنابراین متیو دستهگل بزرگی (سه دوجین گل رز) را با یک یادداشت برای جولیا فرستاد که نوشته بود: «تنها چیزی که هیجانانگیزتر از احتمال اجرای تو در برنامه است، این است که بالاخره بهانهای دارم که برایت گل بفرستم.» آنها تا بعد از بازی جولیا رابرتز در اپیزود مورد نظر یک زوج رمانتیک و خوشبخت بودند.
حتی متیو برای سال نو و آشنایی با خانواده جولیا به مکزیکوسیتی سفر کرده بود اما بعد از چند ماه رابطه عاشقانه، متیو جولیا را ترک کرد و جولیا بسیار متعجب شد. متیو در کتابش نوشته است: «قرار گذاشتن با جولیا رابرتز برای من خیلی زیاد بود. من دائم مطمئن بودم که او قرار است از من جدا شود. چرا؟ چون من کافی نبودم؛ من هرگز نمیتوانستم کافی باشم. شکسته، خم شده و غیرقابل دوست داشتن بودم. بنابراین به جای مواجهه با عذاب اجتنابناپذیر از دست دادن او، از جولیا رابرتز زیبا و درخشان جدا شدم.»
بازیکن تنیس کانادا
تعداد کمی از مردم از علاقه شدید پری به تنیس خبر دارند و اغلب او را به دلیل استعداد استثنایی بازیگریاش و به خصوص نقش چندلر بینگ میشناسند. آنها نمیدانند متیو قبل از اینکه وارد عرصه بازیگری شود، یک تنیسور درجه یک در تیم نوجوان در کانادا بود. او قبل از رفتن به لس آنجلس در سن ۱۵ سالگی، جایی که رقابت سختتر بود، تنیس را حرفهای دنبال میکرد. در بسیاری از مصاحبههای خود گفته است که سعی کرده در آمریکا هم تنیس بازی کند اما استعدادش به اندازه کافی خوب نبوده است.
نامزدی جایزه امی
فرندز برای متیو پری در در سال ۲۰۰۲ یک نامزدی جایزه امی به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد در یک سریال کمدی را در پی داشت. در حالی که مت لبلانش نیز برای همین عنوان نامزد شده بود اما هر دو آنها جایزه امی را به ری رومانو باختند.
عکسی تاریخی متیو پری روی جلد مجله
اولین باری که عکس متیو پری روی جلد مجله People قرار گرفت، نسخهای از آن را برای یکی از معلمان قدیمی خود به نام دکتر وب فرستاد، که یک بار گفته بود اگر مدام به شوخی ادامه دهد، هرگز به چیزی نمیرسد. بنابر این، آن مجله و عکس روی جلدش برای متیو تاریخی و ماندگار بود.
یک میلیون دلار برای بازی در هر قسمت فرندز
بر اساس گزارشها، هر یک از بازیگران از جمله متیو پری برای بازی در هر قسمت از سریال فرندز یک میلیون دلار دریافت کردند و بنابر ادعاهایی آنها هنوز میلیونها دلار از سندیکای سریال دریافت میکردند.
میراث متیو پری و خندههای ما
شاید او زمان رابطه با جولیا رابرنز خبر نداشت که چه شخصیت ویژه و خاصی دارد اما میلیونها طرفدار او در همه این سالها طور دیگری فکر میکردند. متیو برای دههها توانست از استعداد باورنکردنی خود در کمدی، تیز هوشی و قلب وسیعش استفاده کند، تا خانههای ما را پر از خنده و عشق کند. میراث او مطمئنا برای سالهای متمادی ادامه خواهد داشت و این بهترین واقعیت است. میراث او همان چیزی است که از سنین کم دوست داشت به مردم هدیه کند؛ خنده و شادی. او در کتاب خاطراتش نوشته است: وقتی پدرم خانه را ترک کرد، فهمیدم که من باید نقشی در خانه داشته باشم. وظیفه من این بود که دیگران را سرگرم کنم، دوستانم، عشقهایم، و این کار سخت که مردم را شادکنم، کاری کنم لذت ببرند، بخندند یا آرام شوند و اینکه مرا دوست داشته باشند. همین شد که به مرور دلقک حیاط مدرسه شدم.
خانواده بد بالاخره زندگی آدم رو نابود می کنه