خرید تور نوروزی

فلسفه ورزی با کودکان در آلمان

«فلسفه ورزی با کودکان» به جای «فلسفه برای کودکان» به منظور تاکید بر روش سقراطی انتخاب شده است. متن زیر را سهیلا جعفری ترجمه کرده‌است که در ادامه می‌خوانید.

فلسفه ورزی با کودکان در آلمان
فلسفه ورزی با کودکان در آلمان

فلسفه برای همگان نوشت: «فلسفه ورزی با کودکان در آلمان در دهه های 1920 و 1930 آغاز شد و در دهه 1980 و 90 بیش از دیگران توسط «هلموت شرایر» و «اکهارد مارتنز» که هر دو از محققان و استادان دانشگاه هامبورک بودند، توسعه یافت. اصطلاح «فلسفه ورزی با کودکان» به جای «فلسفه برای کودکان» به منظور تاکید بر روش سقراطی انتخاب شده است. همان طور که «مارتنز» نشان داد که فلسفه‌ورزی در سنت سقراطی مسائل خاص فلسفی، حالت شگفتی و حیرت و انواع خاصی از تفکر فلسفی را در برمی گیرد. «مارتنز» پژوهشگر روش ها و نظریه های آموزش فلسفه ادعا می کند که فلسفه ورزی یک تکنیک اساسی فرهنگی است که به همان اندازه خواندن، نوشتن، حساب و… اهمیت دارد. او پنج شکل اساسی یا «روش» تفکر فلسفی را مشخص کرده است که شامل این موارد است:

  1. تفکر پدیدار شناختی: توصیف دقیق و درست چیزی.
  2. تفکر هرمنوتیکی: درک خود، شخص دیگر، متن یا وضعیت از طریق تفسیر مکرر (بیان کردن تفسیر به روش های مختلف).
  3. تفکر تحلیلی: جدا سازی چیزی به اجزای آن، مقایسه و مقابله آن ها، طبقه بندی و نامگذاری آن ها، شفاف سازی عبارات به کار رفته و تعیین روابط بین اجزاء مختلف.
  4. تفکر دیالکتیکی: مشاهده چیزی از چشم اندازه های مختلف؛ تصدیق، سنجش و تحمل دیدگاه های مختلف.
  5. تفکر خیالپردازانه: به کار بردن خیال و تخیل برای کشف راه های جدید اندیشه.
فلسفه ورزی با کودکان در آلمان
فلسفه ورزی با کودکان در آلمان

برای بعضی از معلمان، به احتمال زیاد فلسفه ورزی به معنای بررسی مبحث سنتی فلسفی در زمینه هایی مانند معرفت شناسی یا اخلاق با استفاده از تفکر انتقادی و تحلیلی است. استدلال و بحث به عنوان ابزار اصلی این گفتمان فلسفی در نظر گرفته می شوند. با این حال، همان طور که «مارتنز» به طرز قانع کننده ای استدلال کرده است، دیگر انواع تفکر و مهارت های شناختی نیز ممکن است برای دستیابی به درک عمیق از یک موضوع ارزشمند باشد. از میان کسانی که در بالا نامشان ذکر شد، احتمالاً بیشتر فیلسوفان ارزش پدیدارشناسی، هرمنوتیک و دیالکتیک را به عنوان انواع تفکر که ممکن است درک بیشتر یک موضوع را افزایش دهند، را زیر سؤال نمی برند.

بیشتر معلمان علوم و ریاضی نیز احتمالاً موافق این هستند. اما ایده خیال پردازی به عنوان یک ابزار شناختی ارزشمند بیشتر بحث برانگیز است. همانطور که «مارتنز» توضیح می دهد خیال پردازی با تفکر تحلیلی که در فلسفه، علوم و ریاضیات مدرن غالب است، کاملاً متفاوت است. خیال پردازی مستلزم فاصله گرفتن از دانش عینی و عقلانیت منطقی و در عوض مستلزم اعمال تخیل و تفکر واگراست. در حالی که اهمیت آن در هنر احتمالاً بدون تردید است، ارزش آن در ریاضی و علم به همان اندازه بدون تردید نیست.

خیال پردازی نوعی تفکر و گفتمان است که بسیاری از کودکان از آن لذت می برند. وقتی در مباحث فلسفی اجازه دارند آن را بیان کنند، مشارکت آن ها ممکن است به جای استدلال محکم شبیه جریان هوشیاری تفکر باشد. محبوبیت خیال پردازی قابل درک است زیرا به کودکان (و بزرگسالان!) اجازه تمرین آن چه «اگان» از آن به عنوان «درک موهوم» یاد می کند، می دهد؛ یک روش تفکر معمولی دوره های تکامل فرهنگی قبل از علوم جدید و مراحل رشد شناختی قبل از سواد. «اگان» این نوع ادراک را وسیله ای درست برای کاوش در حوزه های جدید دانش در نظر می گیرد.

اهمیت احتمالی این نوع تفکر در مطالعات مختلف نشان داده شده است. به عنوان مثال «مالر» توسعه آن چه که او «تفکر جادویی» می‌نامند، بررسی کرده است که شبیه مفهوم درک موهوم «اگان» است. او دریافت که کودکان 4 تا 6 ساله کاملا قادر به تفکر منطقی هستند اما به وضوح از تفکر جادویی لذت می برند و به طور ارادی هنگام کاوش در زمینه های شناختی ناشناخته از آن استفاده می کنند. در مجموعه ای دیگر از تحقیقات، از مباحث فلسفی برای بررسی نگرش اخلاقی کودکان نسبت به طبیعت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که وقتی کودکان اجازه دارند خیال پردازی کنند، آن ها غالباً از تصور شخصیت انسانی برای اشیاء، به عنوان نوعی تفکر پیش ادراکی تخیلی برای درک بهتر و نتیجه اخلاقی گرفتن از طبیعت استفاده می کنند. «کالورت» ادغام تفکر خلاق و تخیلی در گفت و گو را با کودکان در تمرینات عملی بی شماری در آلمان دنبال کرده است. از نظر «انگلس» وهم و خیال که در آزمایش های فكری نقش اساسی دارند، جنبه اساسی تفکر خلاق هستند و از نظر«فریس» بهترین روش معرفت شناسی می باشند.

در نهایت «هاسبرگ» به طور تجربی نشان داده است که خیال پردازی یکی از مهارت هایی است که به همراه فلسفه ورزی با کودکان باعث افزایش خلاقیت کودکان می شود. در کلاس های ریاضیات این نوع تفکر وقتی که کودکان در مورد سؤال هایی مانند سؤال هایی که در ادامه می آید، می اندیشند، دیده می شود. بی نهایت چقدر بزرگ است؟ صفر دقیقا به چه معنی است؟ دنیای ما بدون اعداد چگونه خواهد بود؟ آیا اعداد ساخته بشرند؟ آیا واقعاً می توانیم جهان را با اعداد توصیف کنیم؟ گاهی کودکان این سؤالات را در طول آموزش مطرح می کنند. بررسی چنین سؤالات در کلاس ریاضی فکور بودن و مالکیت فکری را تقویت می کند.»

درباره‌ی «اهمیت فلسفه برای کودکان و نوجوانان» می‌توانید این ویدئو را ببینید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا