خرید تور تابستان

نیمه‌ی پنهان 13 آبان | مهدی معتمدی‌مهر

مهدی معتمدی‌مهر در یادداشتی با عنوان «نیمه‌ی پنهان 13 آبان» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است فرضیه‌ای را درباره‌ی «نقش نومحافظه‌کاران آمریکایی و راستگرایان اسراییلی» در ماجرای اشغال سفارت آمریکا مطرح کرده‌است که در ادامه می‌خوانید:

همان‌گونه که «تحقیقات وزارت امورخارجه در ارتباط با اشغال سفارت آمریکا در 25 بهمن 1357 و شناسایی خانم ماری آلن اشنایدر در این ماجرا نشان داد که اقدام یادشده، یک رویداد مستقل و بی‌ارتباط با برنامه‌های راهبردی برخورد با انقلاب اسلامی و مقابله با نظام نمی‌توانست باشد»1 و بررسی‌های بعدی نیز ثابت کرد که «حمله به سفارت آمریکا در 25 بهمن، ارتباطی با چریک‌های فدایی خلق نداشت و کار یک گروه آمریکایی به مدیریت راس پرو صاحب یک شرکت کامپیوتری به نام EDS بود که با سیا، وزارت دفاع آمریکا و لابی اسراییل ارتباط داشت و هدف از این حمله این بود که آمریکا حکومت جدید ایران را به رسمیت نشناسد»2 عاملیت حمله به سفارت آمریکا در آبان 1358 را نیز با توجه به پیامدهای سهمگینی که این رخداد در مجموعه تحولات سیاسی ایران و مناسبات خاورمیانه ایجاد کرد، نمی‌توان منصرف از نقش عوامل بیگانه دانست و به تصمیم چند دانشجوی نگران و دغدغه‌مند فروکاست.

1. جناحی از سرمایه داران آمریکایی به سرپرستی راکفلر و چیس منهتن بانک و افرادی نظیر نیکسون که از دوستان قدیمی شاه بودند؛ کسانی بودند که کارتر را تحت فشار قرار دادند که به شاه، ویزای سفر به آمریکا را بدهد. این افراد، نمایندگان همان جریانی بودند که رقیب کارتر در انتخابات بعدی به شمار می‌آمدند و می‌خواستند که به هر قیمتی شده، مانع از انتخاب مجدد کارتر در مقام ریاست جمهوری شوند.

2. کارتر بر عواقب این تصمیم به دلایل زیر آگاهی داشت. «زمانی که اعلام شد یا حتی قبل از آن، وقتی احتمال داده شد که ممکن است شاه به آمریکا سفر کند؛ چند یادداشت رسمی از ناحیه وزارت خارجه ایران برای آمریکایی‌ها فرستاده شد و زمانی که اعلام شد دولت پرزیدنت کارتر با سفر استعلاجی شاه به آمریکا موافقت کرده است؛ دولت ایران رسماً به دولت آمریکا هشدار داده و عکس‌العمل خشمگینانه مردم ایران را در پی این سفر پیش‌بینی کرده بود. سولیوان سفیر آمریکا در تهران نیز همین خطر را بسیار جدی ارزیابی کرده و آن را به اطلاع مقامات وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا رسانده بود.»3

3. اقدام و انگیزه دانشجویان خط امام شاید بتواند وجوهی از دلایل اشغال سفارت را توضیح دهد، اما به هیچ وجه قادر نیست که ابعاد پیچیده و پیامدهای چندجانبه طولانی شدن گروگان‌گیری را تبیین کند. «بن بارنز، سیاستمدار آمریکایی که سابقه معاونت فرمانداری تگزاس و ریاست مجلس نمایندگان این ایالت را دارد، در گفت‌وگو با روزنامه نیوزویک از سفری سرنوشت‌ساز خبر داد که در تابستان 1980 به مقصد تهران انجام داده بود. هدف این سفر این بود که از سوی جان کانلی فرماندار وقت تگزاس به تهران پیام رسانده شود که گروگان‌های آمریکایی در ایران آزاد نشوند تا دولت دمکرات جیمی کارتر ضربه انتخاباتی بخورد. گری سیک هم نخستین بار این مطلب را در آوریل 1991 در نیویورک‌تامیز مطرح کرد و در نوامبر همان سال در کتابی با عنوان غافلگیری ماه اکتبر بسط داد.»4

پرسش مهمی که پس از گذشته بیش از چهار دهه بعد از این اتفاقات باید پاسخ داده شود این است که بن‌ بارنز با چه کسانی و کدام مقامات در ایران گفت‌وگو کرده است که قادر به ممانعت از استرداد گروگان‌ها بوده‌اند؟ دانشجویان خط امام تا کنون، گزارشی از این مذاکرات ارایه نداده‌اند و البته بعید است که آنان از چنین موقعیتی برخوردار بوده‌اند تا در این سطح، نقش‌آفرینی کنند. یادآوری جلسات مجلس شورای اسلامی اول که به رغم هشدارهای برخی نمایندگانی که مناسبات خارج از کشور را می‌شناختند و به تبعات روی کار آمدن ریگان هشدار دادند، بارها از حد نصاب افتاد تا این موضوع پیش از پایان مبارزات انتخاباتی کارتر به نتیجه نرسد، ممکن است سرنخ‌هایی به دست دهد و به شناسایی جریانی خاص منجر شود که تا کنون، ناشناخته باقی مانده است.

 چرا کارتر نباید در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز می‌شد؟

دلایلی که برای همکاری راهبردی میان نومحافظه‌کاران آمریکایی و تندروهای راستگرای اسراییلی در راستای ممانعت از پیروزی کارتر در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بر شمرد، از این قرارند:

نخست: در عرصه مناسبات سیاسی آمریکا

هدف اصلی به انفعال کشیدن و بلاموضوع ساختن جنبش ضد جنگ آمریکا بود تا از این طریق، افکار عمومی نسبت به ضرورت حضور و نقش‌آفرینی نظامی آمریکا در آن سوی مرزهای خود توجیه شود. «جنگ ویتنام؛ موجب تغییراتی در زمینه‌های اجتماعی در بین روشنفکران امریکا و پیدایش جنبش ضدجنگ و اعتراض شدید مردم به دخالت امریکا در ویتنام و در سایر کشورها شده بود. یکی از پیامدهای جنگ ویتنام و شکست مفتضحانه امریکا دراین جنگ، بروز پدیده اجتماعی – روانی معروف به سندرم ویتنام است. جنبش ضد جنگ و سندروم ویتنام، در صورت ادامه می‌توانست زمینه‌ساز تغیییرات بسیار گسترده‌ای درسیاست خارجی دولت امریکا بشود.

 گروگان گیری و ادامه آن تا 444 روز، این وضعیت را به کلی بر هم زد. آن دستاوردها را از بین برد و موجب روی کار آمدن دولت راستگرای ریگان شد. ادامه گروگان‌گیری با فرصت‌طلبی نومحافظه‌کاران آمریکایی از روان‌شناسی اجتماعی مردم آمریکا که متاثر از فضای سیاسی و هیجانی ناشی از احساس فراگیر تحقیرشدگی ملت آمریکا که با تجلیات شورانگیزانه‌ای مانند آتش زدن پرچم آمریکا تقویت می‌شد، جنبش ضدجنگ آمریکا را که باعث گسترش فزاینده اعتراض افکار عمومی به نقش‌آفرینی‌ها و ماجراجویی‌های فرامرزی دولت‌های آمریکایی می‌شد، منفعل کرد و به‌مثابه ابزاری تبلیغاتی عمل کرد و موجب شکست کارتر و به روی کار آمدن دولت ریگان شد که به شدت، هوادار اسراییل بود و آشکارا از مواضع جنگ‌‌سالارانه و حضور در خاورمیانه دفاع می‌کرد و ضرورت مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر را تبلیغ و توجیه می‌کرد.»5

دوم: در عرصه مناسبات سیاسی اسراییل

خصومت با کارتر معلول دلایل مهم‌تری بود: «آلن درشویتز صهیونیست شهیر آمریکایی، کتابی علیه کارتر با عنوان «پرونده‌ای علیه دشمنان اسراییل» دارد.خاخام مشهور یهودی ـ شمولی بوتیج ـ مقاله‌ای با عنوان «دشمنی جیمی کارتر با اسراییل» دارد و کارتر را به یهودی‌ستیزی متهم کرد. آبراهام فاکسمن مدیر سابق یکی از بنیادهایی که از لابی‌های مهم صهیونیستی در آمریکاست، احساسات ضداسراییلی کارتر را «همسایه خانه به خانه یهودستیزی» توصیف کرد. کارتر اولین و آخرین رییس جمهور آمریکا بود که تعبیر سرزمین مادری فلسطین [Palestian homeland] و شهرک‌سازی‌های یهودی را غیرقانونی دانست و نژادپرستی علیه فلسطینی‌ها را به‌مثابه ظلم سفیدپوستان آمریکایی علیه سیاه‌پوستان می‌دید و بدتر از آپارتاید آفریقایی جنوبی ارزیابی می‌کرد و حتی اوباما را به خاطر ناکامی در اتخاذ موضعی قوی در برابر شهرک‌سازی‌های یهودی مورد ملامت قرار داد و معامله قرن ترامپ را مخالف قوانین بین‌المللی دانست.»6

این شرح مختصر از شخصیت سیاسی کارتر می‌تواند بخش مهمی از دلایل مخالفت راستگرایان افراطی اسراییل پیرامون موفقیت وی در دور دوم انتخابات را توضیح دهد. این جریان، «روابط دمکراتیک مرکب از یهودیان، مسحیان و مسلمانان را نپذیرفته و معادل فروپاشی هویت صهیونیستی می‌داند. همچنین، قطعنامه‌های 194، 238 و 242 را معادل فروپاشی می‌داند و حتی مدل آفریقای جنوبی را هم نمی‌پذیرد.»7

کارتر در کتاب فلسطین، «صلح می‌خواهد و نه آپارتاید» توضیح می‌دهد که در کمپ دیوید، سادات به شرطی این پیمان را امضا کرد که اسراییل بپذیرد به مفاد قطعنامه 242 سازمان ملل عمل کند و به مرزهای قبل از 1967 عقب‌نشینی کند. اگر کارتر برای بار دوم رییس جمهور می‌شد، اسراییل را مجبور می‌کرد که به تعهداتش عمل کند و بهترین گزینه برای فرار از تعهداتش این بود که مانع از پیروزی کارتر در دومین دوره ریاست جمهوری‌اش شود.

دستاوردهای شکست انتخاباتی کارتر برای اسراییل

با روی کار آمدن ریگان، شرایط به صورت چشمگیری در سرزمین‌های اشغالی تغییر پیدا کرد. «اسراییلی‌ها رآکتور هسته‌ای عراق را نابود کردند. انضمام بلندی‌های جولان را به اراضی اسراییل اعلام کردند. روند شهرک‌سازی‌های یهودی را در سرتاسر کرانه‌ باختری و غزه تسریع کردند و در نهایت در 1982 به لبنان حمله نظامی کردند.»8

مخالفت راهبردی با وقوع صلح خاورمیانه

لابی راستگرایان افراطی اسراییل در آمریکا، همواره قدرتمندترین مخالفان عملیاتی شدن هرگونه قرارداد صلح با فلسطینیان و به رسمیت شناختن «کشور مستقل فلسطین» بوده‌ است. افزون بر تجربه اشغال سفارت آمریکا در ایران که روند مذاکرات کمپ‌دیوید را متوقف  کرد، به موارد دیگری نیز در همین راستا می‌توان اشاره کرد.

1. «به رسمیت شناختن اسراییل توسط ساف در 1988 و اعلام سیاست پایان مخاصمه مسلحانه با اسراییل که هم‌زمان با سیاست‌های گلاسنوست گورباچف شده و به پایان جنگ سرد کمک کرده بود، متحدان شوروی مانند سوریه را که حمایت نظامی و مالی شوروی را از دست داده بودند، به برطرف کردن تنش‌ها در خاورمیانه ترغیب کرد و سبب شد که بوش پدر، زمینه را برای برقراری صلح و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی در 1990 مساعد ببیند. بوش پدر به صراحت گفت که اکنون زمانی رسیده است که یک بار برای همیشه تصور غیرواقع‌بینانه «اسراییل بزرگ» را به کناری بگذارید و شهرک‌سازی را متوقف کنید و با فلسطینیان، همانند همسایگانی که شایسته حقوق سیاسی هستند، رفتار کنید. حافظ اسد هم گفت که مایل است در مورد بلندی‌های جولان با اسراییل همکاری کند که ناگهان صدام به کویت حمله کرد و جنگ اول خلیج فارس آغاز شد و تا بهار 1991 یعنی پس از پایان جنگ خلیج فارس، ایالات متحده هرگز به صورت متمرکز، هدایت فرآیند صلح در خاورمیانه را بر عهده نگرفت.»9

2. در اکتبر 1991 «بوش پدر با برگزاری کنفرانس مادرید سعی کرد که روند صلح را احیا کند و حتی تهدید کرد که بخشی از کمک روزانه ده میلیون دلاری آمریکا به اسراییل را تا توقف شهرک‌سازی‌های یهودی قطع خواهد کرد و تضمین وام‌های این کشور را به حالت تعلیق در خواهد آورد و بخشی از این تهدید را هم عملی کرد. اما بوش پدر برای دور دوم رای نیاورد و  روند صلح، مجدداً متوقف شد.»10

3. «در سال 1993 و در زمان بیل کلینتون، توافق اسلو میان دولت رابین در اسراییل و عرفات از سوی فلسطین امضا شد. اسراییل «ساف» را به عنوان تنها نماینده فلسطین در مذاکرات صلح به رسمیت شناخت و قرار شد که ظرف 5 سال آینده، پیشرفت بیشتر در عرصه صلح پدید آید. رابین به سرعت با اردن مصالحه‌ای منعقد کرد و تمایل خود به مذاکره با دولت سوریه را هم ابراز داشت. رابین و عرفات در می 1994 به توافقی در مورد نواز غزه و مناطق پیرامونی آن رسیدند. اما این روند با ترور رابین در نوامبر 1995 توسط یک راستگرای افراطی اسراییلی رنگ باخت. این شخص به صراحت، هدف خود را از ترور رابین، اخلال در روند صلح اعلام کرد.»11

اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 و به طول انجامیدن گروگان‌گیری به مدت 444 روز، خواسته یا ناخواسته فرصتی عظیم را در اختیار نومحافظه‌کاران آمریکایی و راستگرایان افراطی اسراییلی قرار داد و آنان را از فرصت جایگزینی راهبرد «جنگ پایان‌ناپذیر» به جای «صلح عادلانه و پایدار» برخوردار کرد؛ وضعیتی که در روند عملیاتی شدن کمپ‌ دیوید و فشار دولت وقت آمریکا در راستای به رسمیت شناختن «دولت مستقل فلسطین» دور از دسترس نبود و می‌توانست به عقب‌نشینی اسراییل به مرزهای 1967 منجر شود، به‌یک‌باره به کنار نهاده شد و جای خود را به تداوم وحشت‌بار تروریسم دولتی، نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت و جنگی خانمان‌سوز و بی‌حاصل برای ملت فلسطین داد که تا امروز ادامه دارد.  

منابع:

1. صادق طباطبایی: مصاحبه با خبرآنلاین 16 آبان 1391

2. ابراهیم یزدی: مصاحبه با شرق 4 آبان 1392

3. صادق طباطبایی: همان منبع

4. بی‌بی‌سی فارسی. 28 اسفند 1401

5. صادق طباطبایی: همان منبع

6.  هادی برهانی: کارتر؛ مردی برای فلسطین، خبرآنلاین 10 خرداد 1399

7. جیمی کارتر: فلسطین، صلح به جای تبعیض نژادی، مترجم علی عراقی، نشر صمدیه، مقدمه به قلم لطف‌الله میثمی، ص17

8. منبع پیشین: ص 135

9. منبع پیشین: ص165

10. منبع پیشین: ص167

11. منبع پیشین: ص171

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. چی بگیم که چاپ بشه و تبعات نداشته باشه؟؟ با یک نگاه سطحی میتوان کل قضیه رو فهمید مگه اینکه خودت رو به خواب زده باشی

    2
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا