مرجع سازی؛ واقعیت یا ادعا؟
حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی از شخصیت های روحانی صاحب تالیف، خوش فکر، عمیق، متخلق و آشنا با زمانه است. دغدغه دین دارد، تعاریف مشخصی برای رسالت های روحانیت ارائه می دهد، قوت و ضعف و نیازهای روز حوزه را می شناسد و برای اصلاح وضع موجود و نیل به وضع مطلوب چاره اندیشی می کند. از نابسامانی ها، پراکندگی ها و فقدان نقشه راه جامع در سازمان روحانیت نگران است و در این حال با توجه به توانمندی های ذاتی حوزه علمیه شیعی به آینده امیدوار است.
واعظی در گفت و گویی صریح با شفقنا، وضعیت فعلی سازمان روحانیت و رسیدن به شرایط مطلوب و نیاز به تحول در این زمینه را مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: وقتی راجع به اصلاح، تحول و بهینه سازی حوزه و ایفای نقش عمیق تر و موثرتر حوزه بحث می کنیم، سه محور کلان بحثی را پیش روی داریم؛ اولین محور «وضعیت شناسی حوزه» امروز است، مراد از وضعیت شناسی بررسی آسیب ها، امکانات، فرصت ها، ظرفیت ها و انتظارات بیرونی و هر آنچه که می تواند تصویر روشنی از وضع موجود به ما دهد و توصیف واقع بینانه و همه جانبه ای از حوزه و روحانیت امروز عرضه کند، هست؛ این وضعیت شناسی دیدگان بصیری می خواهد که ابعاد مختلفی را توصیف و تبیین کند، چون توصیف غیر از تبیین است و تبیین بررسی علل است بدین معنا که اگر آسیبی می بینیم به علل آن توجه کنیم تا بتوانیم راجع به آن تصمیماتی بگیریم.
وجود اختلاف نظر در ترسیم وضع مطلوب حوزه
واعظی افزود: فضای کلان دیگر بحث، ترسیم «حوزه مطلوب» است که معرکه آراست، در مورد اینکه حوزه مطلوب چه حوزه ای است و مولفه های آن چیست، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد و می توان در این زمینه مثال های بسیار روشنی زد، به عنوان مثال اختلاف نظر است که در ترسیم وضع مطلوب حوزه رویکرد پیشینی داشته باشیم یا رویکرد پسینی.
مفهومی از رویکرد پیشینی و پسینی
رییس دفتر تبلیغات اسلامی توضیحاتی در مورد رویکرد پیشینی و پسینی داد و گفت: «رویکرد پسینی»، رویکرد کارکرد گرایانه است؛ بدین معنا که باید دقت کنیم با توجه به تحولات اجتماعی و تغییراتی که در گروه های مرجع اثرگذار در محیط فرهنگی و دانشی وجود دارد و با توجه به همه تغییراتی که در سبک زندگی مردم متاثر از مدرنیته اتفاق افتاده چه کارکردهایی به طور عینی و بالفعل برای روحانیت باقی مانده و پس از آن عناصر این کارکردها را از عناصر ترسیم وضع مطلوب بدانیم. «رویکرد پیشینی» یک رویکرد هنجاری است، بدین معنا که باید با مراجعه به منابع دینی و بایسته های حوزه اجتماع و فرهنگ یک نگاه ارزشی داشته باشیم چرا که حوزه ها در تعامل با فرهنگ و جامعه هستند؛ گاهی نقطه ثابت پرگار را روی فرهنگ و جامعه می گذاریم و می گوییم هر چه تغییر کرد، حوزه هم به تبع آن تغییر کند و در واقع تعریفی از رویکرد کارکرد گرایانه حوزه مطلوب را ارایه می کنیم و گاهی با یک نگاه هنجاری ارزشی، ما تقدم و پیشینی می گوییم که دین و منابع دینی ما چه وظایفی را به ما محول کرده و آن نگرش های ارزشی که نسبت به انسان، جامعه، فرهنگ و مقولات انسانی داریم چه وظایفی را متوجه حوزه ها می کند؛ اگر بخواهیم وضع مطلوب روحانیت و حوزه ها را براساس این مولفه ها ترسیم کنیم، این خود می تواند در حوزه های مطلوب بسیار تاثیر بگذارد.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی به منظور روشن شدن رویکرد پسینی و پیشینی در ترسیم وضع مطلوب حوزه، نمونه های دیگری نیز عنوان و اظهار کرد: اگر عنصر سیاست و انقلاب اسلامی را در نظر بگیریم و اگر حوزه نسبت به سیاست و انقلاب اسلامی درآمیختگی یا مرزگذاری داشته باشد، بسیار بر چگونگی ترسیم حوزه مطلوب تاثیر می گذارد یا مثلاً دایره بحث نیازها، ما می گوییم حوزه های علمیه فقط باید نیازهای دینی مردم را پاسخ دهند، این یک نگرش از وضع مطلوب است، گاهی نیز می گوییم علاوه بر نیازهای فرهنگی و دینی جامعه، نیازهای نظام اسلامی که شکل گرفته را نیز باید برآورده کنیم چرا که این امر در آموزش، کادرسازی، برون داد و تعامل حوزه با نظام از اهمیت بسیاری برخوردار است. گاهی هم می گوییم علاوه بر نیازهای جامعه، نیازهای حوزه بین الملل را باید برطرف کنیم بدین معنا که حیطه تعامل اسلام و حوزه را به داخل جامعه شیعه یا جامعه اسلامی محدود نکنیم، بر این اساس معتقدیم در حوزه بین الملل، رسالت هایی متوجه حوزه است و حوزه باید در این بخش فعال باشد. همه این گزاره ها حیطه نیازهایی که حوزه باید درگیر آن شود را ترسیم می کند و می بینیم که چقدر می تواند در ترسیم وضع مطلوب حوزه تاثیر بگذارد.
وجود اختلاف نظر در نحوه برون رفت از وضع موجود به وضع مطلوب
واعظی حوزه کلان سوم را بحث نحوه برون رفت از وضع موجود به وضع مطلوب عنوان کرد و گفت: این مورد مانند موارد دیگر محل اختلاف است و اینطور نیست که اگر در وضعیت شناسی به یک هم افقی و اجماع نظری رسیدیم و دست بر قضا راجع به حوزه مطلوب هم به یک سازگاری فکری و هم نوایی نظری رسیدیم، بگوییم که اکنون نقشه راه بسیار روشن است بلکه نحوه برون رفت از وضع موجود به وضع مطلوب، خود محل اختلاف است؛ به عنوان مثال میان کسانی که می گویند حوزه باید متحول شود، در مورد اینکه کتاب های درسی باید تغییر کند یا نکند محل بحث وجود دارد حتی در مورد اینکه طلبه چه مباحثی را بخواند، چه کتاب هایی را بخواند و چقدر نیاز است که بخواند، اختلاف نظر وجود دارد.
در حوزه های علمیه از دو ناحیه آشفتگی وجود دارد
او به وجود آشفتگی در حوزه ها اشاره و تصریح کرد: این آشفتگی از دو ناحیه است، یکی اینکه کسانی که دغدغه تحول حوزه را دارند، بدون توجه به وضعیت شناسی لازم، بدون مباحث جدی و عمیق راجع به حوزه مطلوب و بدون ترسیم نقشه راه فعالان عرصه، متحول شدند و برای فعالیت به عرصه آمدند؛ همین امر سبب ایجاد مشکلات بسیاری شده است، در حال حاضر یکی از مشکلات ما، فاعلان عرصه تحول است، آنان فاقد نقشه ماهواره ای هستند بدین معنا که خودشان را در یک سطح بالا نیاوردند تا بتوانند با یک تحلیل عمیق و علمی، وضعیت شناسی کرده باشند. به نظرم مشکل دیگری که وجود دارد، خنثی کردن و آسیب رساندن به مزیت های مطلق و نسبی موجود حوزه است، بدین ترتیب که وقتی چند نفر روی سیستمی که عیب ها و کارکردهایی دارد، کار می کنند تا این سیستم را اصلاح کنند، اصلا با هم هماهنگ نیستند و مدل تعریف شده ای برای اصلاح این سیستم ندارند لذا حرکت آنان غیر از اینکه وضع موجود را بر هم می زند، ثمر دیگری ندارد.
نهاد روحانیت و حوزه های علمیه احتیاج به مفکرین بسیار قوی دارد
واعظی برای حل این نا هماهنگی ها و مشکلات، پیشنهادی داد و اظهار کرد: پیشنهاد عینی و عملی بنده این است که مقوله تحول و ایجاد پیشرفت در حوزه و بهینه سازی نهاد روحانیت و حوزه های علمیه احتیاج به اتاق فکر بسیار قوی دارد. این اتاق فکر قوی باید با اولیای حوزه مرتبط باشند و به جای انجام اقداماتی که می تواند ویژگی های مثبت وضع موجود را قدری مخدوش کند و ناهنجاری و آشفتگی ایجاد کند و برهم خوردن سیستم را در پی داشته باشد، بتواند با تدبیر و فکر طراحی شده ای، تحول در حوزه ها را به وجود بیاورد؛ به عنوان مثال در حال حاضر صداهایی از ناحیه بعضی تحول خواهان به گوش رسیده می شود که حاکی از کمال ناپختگی و نا آشنایی است، مثلا برخی طلاب کم سابقه جمع می شوند و پیشنهادهایی که گاهی توسط آنها مطرح می شود برای دلسوزان حوزه و کسانی که سابقه و ریشه عمیقی در علوم اسلامی دارند، جز ضربه زدن به مطلوبیت های موجود حوزه چیز دیگری نیست، گاهی به اصل علم اصول حمله می کنند و خواهان حذف بعضی از ابواب علم اصول هستند در حالی که کسی که اندک آشنایی به اجتهاد فقهی داشته باشد می داند که بدون پشتوانه علم اصول، اجتهادی صورت نمی گیرد. این مثال نشان دهنده این است که ما فاعلانی داریم که نه تنها از وضع موجود بلکه از وضع مطلوب هم ترسیم روشنی ندارند و وارد میدان شدند و زمینه را برای اقداماتی که می تواند، انجام گیرد، خراب می کنند.
نهادهای حوزوی ترسیم درستی از وضع مطلوب حوزه و نقشه راه ندارند
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم در پاسخ به اینکه نهادهای حوزوی نقشه راه ندارند یا این نقشه را اعلام نکردند؟ گفت: نهادهای حوزوی که شامل بسیاری از سازمان ها می شود، نه ترسیم درستی از وضع مطلوب حوزه دارند و نه نقشه راه دارند. اوضاع بیشتر به مانند این می ماند که یک خود آگاهی ایجاد شده که حوزه و روحانیت امروز در مقابل سیل نیازها و انتظارات کفایت نمی کند و باید تحول پیدا کند. منتها سامانه برای این کار به وجود نیامده و با توجه به شناختی که از بافت و تاریخ حوزه و واقعیت و هویت این نهاد وجود دارد، مسیر بهینه کردن اوضاع و ایجاد تحول این نیست که اکنون در حال رخ دادن است. هیچ کسی تعریفی از اینکه چه تحولی و چه کسی و چگونه باید انجام شود، ندارد؛ در صورتی که هرجا که از تغییر صحبت می کنیم و می خواهیم مهندسی شده و طراحی شده و برنامه ریزی شده تحولی ایجاد کنیم به یک تغییری احتیاج داریم؛ ما باید یک صورت وضعیت مطلوب داشته باشیم در غیر این صورت بعدها نمی توانیم برای فعالیت ها سنجش و ارزیابی داشته باشیم.
او مثالی در مورد وجود معیار وضعیت مطلوب و سنجش آن در گذشته حوزه اشاره و اظهار کرد: حوزه دیروز با حوزه امروز تفاوت دارد، اکنون سطح و کمیت انتظارات به غایت گسترده شده است، حوزه در گذشته کار ویژه های بسیار محدودی داشت و از آن حیث موفق بود، مثلا در شاخه های مختلف علوم اسلامی وضعیت مطلوب این بود که می توانست مجتهدان و عالمانی را بپروراند، در فقه و اصول، کتب درسی، سیستم آموزشی و انتخاب استاد یک بازار رقابت آزاد علمی و آموزشی وجود داشت بدین ترتیب که این طلاب و فضلا بودند که انتخاب می کردند به درس کدام استاد بروند و این کیفیت درس ها بود که مرغب افراد برای حضور در کلاس های درس می شدند، در واقع این مقبولیت طبیعی بود و به خاطر اعمال مدیریت از ناحیه یک نهاد رسمی در حوزه ها نبود، به همین دلیل حوزه ها خروجی های خوبی داشتند و این نظام قوام و رشد داشت و در کارکرد تبلیغی هم تا حدی خطبای خوبی پرورش پیدا می کرد و کار انجام می گرفت.
در کارکردهای کلان حوزه و روحانیت، بازیگران صحنه متکثر شدند اما نقشه راه وجود ندارد
این استاد حوزه علمیه قم وضع موجود حوزه و به طورکلی سازمان روحانیت را تبیین کرد و گفت: در حال حاضر یکی از نکاتی که باید در وضعیت شناسی به آن توجه کنیم، این است که آیا نهاد حوزه به لحاظ نهادها و عناصر اثرگذار همان وضع گذشته را دارند یا تغییراتی در میان آنها اتفاق افتاده، باید بگویم تعریف حوزه و نقش ایفا کنندگان در کلان حوزه، با گذشته و حال فرق می کند. در گذشته مراجع در اعمال مدیریت نقش اصلی داشتند، حتی حوزه ها نهاد اداری نداشتند، اما بعد از انقلاب مرکز مدیریت تاسیس شد و یک شکل رسمی پیدا کرده در عین حال که نهادهای دیگر عهدهدار امور آموزشی، پژوهشی و تبلیغ نیز هستند به گونه ای که اکنون شاهد یک وضعیت پیچیده هستیم. به عنوان مثال در عرصه تبلیغ، بازیگران صحنه تبلیغ حوزوی و روحانیون متکثری داریم، از دفتر تبلیغات سازمان، تبلیغات دفاتر مراجع و اوقاف به این بخش ورود می کنند، حتی گاهی برخی از نهادهای غیر حوزوی روی علاقه مندی خود به فضای فرهنگ دینی می آیند و نظری می دهند. مثال دیگر اینکه در حوزه علمیه قم حدود ۷۰۰ موسسه آموزشی و پژوهشی وجود دارد که از یک مرکز واحد مدیریت نمی شوند.
او بخش آموزشی را دارای سه بخش دانست و خاطر نشان ساخت: در حوزه، آموزش های منتهی به مدرک دانشگاهی داریم که توسط نهادهای حوزوی و شخصیت های حوزوی تاسیس شده و دانش آموختگان عمدتا از حوزویان هستند که به آنجا می آیند مثل دانشگاه باقرالعلوم، موسسه امام خمینی(ره)، دانشگاه مفید و دارالحدیث. بخش دوم آموزش، آموزش های منتهی به مدرک حوزوی است که سطح ۲ و ۳ می دهند و بخش سوم موسسات آموزشی هستند که منتهی به مدرک نیستند، اما آموزش هایی که طلبه ها در دانش افزایی و مهارت افزایی نیاز دارند به آنها آموزش داده می شود. برخی از این بخش ها از نظر مالی توسط نهادهای حوزوی پشتیبانی می شوند، بعضی ها بودجه دولتی دریافت می کنند و برخی توسط خود حوزه پشتیبانی می شوند و برخی توسط مراجع پشتیبانی می شوند و برخی دیگر خود منابع مالی متکثر دارند و برخی از اطراف جذب امکانات می کنند. کلیت کلامم این است که در کارکردهای کلان حوزه و روحانیت، بازیگران صحنه به قدر توانشان متکثر شدند و ما یک مرکزیتی نداریم که بخواهد تمام این امور را مدیریت کند.
واعظی در پاسخ به اینکه در وضعیت شناسی معاصر حوزه باید چه نکاتی را مدنظر قرار دهیم، گفت: در وضعیت شناسی معاصر حوزه، باید این را بفهمیم که بازیگران صحنه یا فاعلان متکثر هستند، بحث هنجاری این است که آیا این تکثر مطلوبیت هایی داشته یا خیر؟! قطعا این تکثر برآمده از احساس نیازها بوده بدین ترتیب که وقتی می دیدند وضع موجود کافی نیست، سراغ گشودن عرصه های جدید می رفتند ولی نقشه راهی برای آن وجود نداشته است.
نکاه سخت گیرانه در صلاحیت تدریس را نمی پسندم
حجت الاسلام والمسلمین واعظی در پاسخ به اینکه این درست است که ما در همه عرصه های حوزه و روحانیت خواستار تمرکز و اعمال مهندسی باشیم؟ اظهار کرد: بنده شخصا مخالف این هستم که آزادی عمل طلاب، فضلا و علما در درس دادن و درس رفتن گرفته یا محدود شود، البته این درست است که کسانی که می خواهند درس بدهند باید صلاحیت هایی داشته باشند منتها این نگاه سخت گیرانه در قضیه صلاحیت ها را نمی پسندم. البته ممکن است نظری مخالف من هم وجود داشته باشد، مثلا عده ای معتقدند کسی تا فلان سطح را نداشته باشد نمی تواند درس خارج دهد؛ یا عده ای دیگر از ابتدای ورود طلبه به حوزه تا خروج او، خواستار عدم اعمال مدیریت هستند.
او ادامه داد: ممکن است یک نگاه رادیکال آزادی گرا تا نگاهی که می خواهد همه چیز را متمرکز کند و تحت مهندسی و مدیریت در بیاورد، در حوزه وجود داشته باشد، من شخصا این افراط و تفریط را نمی پسندم، به نظر من ما هم باید بازیگران را بشناسیم و هم بدانیم که بازیگران صحنه چه کسانی هستند و با یک دقت نظر به برخی از تکثرها، نمره مثبت دهیم.
واعظی در یک نگاه اجمالی به مولفههای مثبت و به اصطلاح فضاهایی که اکنون در حوزه های علمیه گشوده شده، اشاره و تصریح کرد: یکی از امتیازات و تغییراتی که بعد از انقلاب در حوزه اتفاق افتاده، بالا رفتن سطح تماس علمی و آشنایی حوزه امروز با علوم انسانی به ویژه در حوزه فلسفه و شاخههای مختلف فلسفه، حوزه تفکر سیاسی و اندیشه سیاسی، حوزه اقتصاد، روان شناسی و علوم تربیتی است؛ عده ای از فضلا و روحانیون آشنایی بسیار قابل قبولی از این حوزه ها دارند و این یک امتیاز و در واقع پیشرفتی است که حوزه امروز نسبت به گذشته دارد.
او یادآور شد: در گذشته ما تک ستاره هایی داشتیم در حوزه که در واقع از فضای علوم رسمی حوزوی پا را فراتر میگذاشتند و سعی میکردند آشنایی هایی با حوزههای علمی پیدا کنند آن هم اغلب از طریق ترجمه ها و کتب فارسی موجود بوده است اما اکنون اتفاق خوبی که در حوزه ها افتاده، این است که آشنایی با فضاهای دانشی بیرونی گاهی اوقات از طریق مراجعه مستقیم به منابع دست اول حاصل میشود و این هم یک امتیازی است که در این فضا ایجاد شده است. امتیاز و تغییر دوم که می تواند وضع موجود را ترسیم کند، این است که حوزه امروز درک عینی تر و واقعی تری از مشکلات و موانع تحقق بخشیدن به وجه اجتماعی دین پیدا کرده است؛ قبل از انقلاب برخی متفکرین حوزوی و برخی از شخصیتهای آن روز، فضلا و علمای حوزه عطف توجه به مباحث اجتماعی دین میکردند و در زمینه لزوم عینیت بخشی به آموزه ها و ارزشهای اجتماعی دین و اینکه اسلام در بستر جامعه پیاده شود، نوشتههای متعددی وجود داشت و سخنرانی هایی میشد مخصوصاً در طیف انقلابیون حوزه که در واقع همسو با جریانات اصلاح طلب جهان اسلام بودند یعنی حرکتهای اصلاحی که با سید جمال اسد آبادی شروع شد و با ادامه آن توسط کواکبی در سوریه، مصر و کشورهای دیگر موجی درست شد که اسلام تنها یک دین فردی و انزوا طلبانه نیست بلکه وجه حکومتی و اجتماعی هم دارد، این نگاه قبل از انقلاب خوب بود و منادیانی هم داشت.
بین ارزشهای کلی تا بستر عینی جامعه، نیازمند حلقههای واسطه ای از نظریه پردازی هستیم
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم، اظهار داشت: به نظرم اتفاق خوبی که اکنون افتاده این است که تشکیل جمهوری اسلامی و آغاز شدن فعالیت ها در جهت به کرسی نشاندن و عملی کردن آموزههای دینی در عرصه اجتماع و تشکیل حکومت و جامعه دینی این پیامد و دستاورد را برای حوزه امروز ما داشته که حوزه امروز با دشواری ها، مشاکل و موانع پیاده کردن وجه اجتماعی دین بیشتر آشنا شده است، یعنی درک کرده که مطالب کلی در این زمینه ها دردی را دوا نمیکند و احتیاج به نظریه پردازی و ارایه راهکارهای عینی در جهت عملیاتی کردن آن ارزش یا آموزه های کلان دینی در بستر جامعه است. به عنوان مثال اینکه بخواهیم اقتصاد ما اسلامی شود و بدین منظور برخی احکام کلی اسلامی را داشته باشیم، کفایت نمی کند. حوزه امروز ما درک میکند برای داشتن اقتصاد اسلامی، باید بانکداری را اسلامی کنیم، بانکداری را بخواهید اسلامی کنید با انواع و اقسام مشکلات دنیای امروز و نظام مالی امروز روبرو هستیم؛ اکنون مشکل ما این است که بین احکام و ارزشهای کلی تا بستر عینی جامعه، یک حلقههای واسطه ای از نظریه پردازی احتیاج داریم که آن هم احتیاج به داشتن اطلاعات خوب از دانش اقتصاد و ساختار اقتصاد ایران دارد.
در حوزه تعلیم و تربیت نیز اگر بخواهیم نظام آموزشی و تربیتی را اسلامی کنیم چند آموزه کلی در زمینه مسائل تربیتی به تعبیر آیات و روایاتی که در این حوزه ها هست، حکم ارائه جهت گیری ها را دارد، اما وقتی می خواهید واقعیتهای عینی این جامعه را عملیاتی کنید، کار علمی خاصی از حوزویان، مجریان و متخصصان این حوزه ها میبرد.
او با بیان اینکه قبل از انقلاب تصور می شد که به سهولت می توان جامعه را دینی و مناسبات اجتماعی را اسلامی کرد، اما به نظرم اکنون این درک درحال حاصل شدن است که این کار به آسانی نیست؛ در حقیقت درک بسیط جای خود را به درک پیچیده داده است، گفت: میان فضلایی که به هر صورت در این حوزه ها مشغول هستند و در حقیقت دغدغه احیای تمدن اسلامی یا اقتصاد اسلامی را دارند، فضلایی هستند که دستی در علوم انسانی و اسلامی دارند و متوجه شدند که این کار آسان نیست، قبل از انقلاب تصور این بود که بین آموزههای اسلامی و پیاده شدن در جامعه فقط عنصر مانع وجود دارد یعنی یک حکومت طاغوتی مانع است و اگر این حکومت کنار رود، برای تحقق این امور بسیاری از موانع و مشکلات از بین می روند؛ گمان می کنم در حال حاضر برخی از حوزویان در حال رسیدن به این جمع بندی هستند که کارهای جدی علمی برای حل این مشکلات و موانع نیاز است.
در حال حاضر خروجی کار فقهی حوزه، کفایت نمیکند
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم یادآور شد: در حال حاضر خروجی کار فقهی حوزه، کفایت نمیکند و باید با پیچیدگیهای دنیای امروز بیشتر آشنا شد و به فقه البته فقه جواهری با حفظ اصول اجتهاد پویایی داد، اما باید دید را باز کرد، واقعیتهای پیچیده جهان امروز را درک کرد و نوعی اجتهاد را رقم زد تا بتوان گره ها را باز کرد، تشخیص و سفارش امام خمینی(ره) هم همین بود، اما متأسفانه باید بگویم در تریبونهای رسمی که امروز به نام حوزه در حال فعالیت هستند، چنین مساله ای حس نمی شود. محققین و کسانی که فارغ از وجوه رسمی، اعلامی یا مدیریتی دستی بر آتش دارند به لایه هایی که به امور فکری، تحقیقاتی، اندیشه ورزی و به وجه اجتماعی دین معطوف است، میپردازند و کم کم در حال رسیدن به این خودآگاهی هستند که کار به آن آسانی که فکر می کردند، نیست و باید در حوزههای مختلفی کار کنیم. گاهی شخصی به دلیل خیال و اندیشه ای خام اینطور فکر میکند که همه چیز حاضر و آماده در منابع دینی وجود دارد و تنها باید برداریم و مصرف کنیم، گاهی هم این نگاه وجود دارد که آنها منابع استنباط هستند و میتوان به عنوان منبع استخراج و استنباط نگاه دینی از آنها استفاده شود، اما این استنباط، تلاش علمی میخواهد.
واعظی ادامه داد: آموزه ها، یک ارزش، هدایتگر و امری مطلوب هستند، اگر شما بخواهید در بستر عینی جامعه مناسبات را بر وفق آموزه یا ارزش تغییر دهید، نظریه های واسطی برای این امر لازم است یعنی شما در حوزه اقتصاد باید راجع به خدمات، تولید، بانکداری و نقش پول نظریه داشته باشید و از سوی دیگر واقعیتهای ملموس حوزه اقتصاد، نابسمانیهای عینی و ضعفهای ساختاری موجود را بدانید تا نسخهای که مبتنی بر این نظریههای واسط پیاده می کنید، نسخه ای اعلا باشد و با واقعیت گره بخورد تا بتواند واقعیت را تغییر دهد.
در حوزه، بعضا سهل اندیشی و خام اندیشی نسبت به وجه اجتماعی دین وجود دارد
واعظی در پاسخ به پرسشی درباره عملکرد و تلقی حوزه نسبت به وجه اجتماعی دین اظهار داشت: من معتقدم سهل اندیشی و خام اندیشی قبل از انقلاب در حوزه ها نسبت به وجه اجتماعی دین و اجرایی کردن آن، اکنون بسیار ملموس و محسوس است و در بخشهایی از حوزه خودآگاهی ایجاد شده است، ممکن است شما با بعضی از فضلای حوزوی یا با بخشی از کسانی که به نوعی مسئول در حوزه هستند، صحبت کنید و مشاهده کنید که آنها اصلا این ضعف ها را نمی بینند در صورتی که ما باید به جد تلاش عالمانه، نظریه پردازی و تولید علوم اسلامی کنیم.
حوزه مطالبه گر دیروز به حوزه پاسخگوی امروز تبدیل شده است
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم به اتفاق دیگری که میتواند به وجهی به عنوان امر مثبت و به وجهی دیگر تهدید محسوب شود، اشاره و اظهار کرد: هم فرصت و هم تهدید به این بستگی دارد که ما چه واکنشی با این امر نشان دهیم یا چگونه آن را مدیریت کنیم، به نظر من اتفاق دیگری که حوزه امروز را با حوزه دیروز متفاوت میکند، این است که حوزه دیروز، حوزه مطالبه گر و به نوعی نسبت به حاکمیت ستیزه گر و پرخاگشر بوده است یعنی واکنش و موضع حوزه نسبت به تمام نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه و تمام اتفاقاتی که ما به عنوان آسیب در جامعه ایرانِ قبل از انقلاب مشاهده میکنیم، مطالبه گرانه، ستیزه گر و منتقد بود؛ پژواک این موضع گیری حوزه، پژواک اجتماعی خاص خود را داشت، اما حوزه امروز، حوزهای است که جایگاهش تغییر کرده، نه اینکه به اختیار خودش تغییر کرده بلکه شرایط پیروزی انقلاب اسلامی، پیوند بین حوزه و روحانیت با نظام و حاکمیت و اینکه خاستگاه حاکمیت موجود، حوزههای علمیه است و این انقلاب ریشه در روحانیت و حوزههای علمیه دارد، حوزه امروز را تبدیل به حوزه پاسخگو کرده است.
بی توجهی حوزه نسبت به آسیب های اجتماعی و مشکلات فرهنگی موجب سقوط این نهاد می شود
واعظی پاسخگو بودن حوزه در شرایط فعلی را نوعی تهدید و فرصت دانست و افزود: جایگاه پاسخگویی حوزه از این جهت فرصت است که باعث تحرک، احساس مسئولیت و پویایی حوزه می شود. به هر حال اکنون چشم اذهان جامعه به حوزه و روحانیت است و روحانیت و حوزه را نسبت به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مسئول میدانند. این مساله از جهتی دیگر میتواند تهدیدی برای حوزه باشد و آن اینکه اگر حوزه شرایط تاریخی، وضعیت پاسخگو و مسئول بودن خود را درک نکند و سعی نکند از عهده آن به خوبی برآید، این امر تهدیدی برای حوزه است و باعث سقوط جایگاه حوزه و روحانیت در اذهان مردم میشود. عکس آن اگر حوزه به این خودآگاهی تاریخی برسد که وضعیت تفاوت کرده و ما مسئول هستیم و نمیتوانیم نسبت به آسیبهای اجتماعی، مسائل فرهنگی بی تفاوت باشیم، فرصتی برای رشد و ارتقای حوزه محسوب می شود.
برخی روحانیون نسبت به مسایل فرهنگی تنها مطالبه گرند، باید به خود نهیب بزنیم و وظیفه مان را به نحو احسن انجام دهیم
این استاد حوزه علیمه قم ادامه داد: مشاهده میکنیم که متاسفانه برخی از روحانیونی که صاحبان تریبون هستند و بعضی از ائمه جمعه و کسانی که در متن مسوولیت های حوزه و روحانیت هستند، نسبت به نابسامانیهای فرهنگی انتقاد دارند و تنها مطالبه می کنند در حالی که اگر منصفانه به صحنه نگاه کنند، ما به عنوان روحانیت وظیفه داریم در این نا بسامانی ها به خودمان نهیب بزنیم و مسوولیت و وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهیم؛ این مساله اگر به خوبی درک شود، موجب تحرک بیشتر حوزه، تماس عمیقتر و وسیعتر حوزه با بدنه جامعه و حضور بیشتر و تلاش در جهت ایفای نقش موثرتر در حوزه فرهنگ میشود.
او به یکی دیگر از فرصت و تهدید بودن جایگاه پاسخگویی حوزه اشاره و تصریح کرد: محیط بیرونی، عرصه و جغرافیای تماس حوزه روحانیت امروز بسیار وسیع تر از روحانیت قبل از انقلاب است. حوزه تماس روحانیت قبل از انقلاب با مردم، منحصر در مقولات دینی میشد، اما امروز حضور روحانیت در عرصه های مختلف مانند دانشگاه ها، حوزه قضایی و غیره به وضوح دیده می شود. به نظر من این مساله یک امکان و فرصت است بدین شرط که روحانی، روحانی بماند بدین معنی که وقتی روحانی منصبی را ورای مناصب رسمی حوزوی و دینی عهده دار شد، هویت طلبگی و روحانیت خود را حفظ کند؛ همین امر فرصتی است تا این روحانی بتواند نقش اجتماعی گسترده تری در تعمیق باور دینی و ترویج اخلاق اسلامی داشته باشد؛ اما اگر این تماس گسترده با حفظ هویت طلبگی و روحانیت توأم نشود، باعث ضربه زدن بیشتر، اعتمادسوزی و ایمان سوزی حتی در بین اقشار می شود.
واعظی به تفاوت دیگری که قبل و بعد از انقلاب در حوزه روحانیت به لحاظ وضعیت سنجی اتفاق افتاده، اشاره و تصریح کرد: یکی از تفاوت ها احداث تشکیلات در روحانیت است، برای این تفاوت مثالهای بسیار روشنی وجود دارد مانند اینکه قبل از انقلاب تشکیلات و ستاد رسمی نبود، برای تعیین امام جماعت مساجد، هیأت امنایی که مسجد را میساختند، یک روحانی را دعوت می کردند یا برای راهنمایی در این زمینه خدمت بعضی از مراجع تقلید میرفتند یا تقاضا میکردند که فردی را به عنوان امام جماعت به آنها معرفی کنند، اما اکنون تشکیلات رسمی وجود دارد و ستاد ائمه جمعه و جماعات، ائمه جمعه و ائمه جماعات کشور را تعیین و مشخص می کنند؛ این تشکیلات می تواند وجوه مثبتی و منفی داشته باشد و این امر به عملکردها، نوع نگاه ها و میزان درک از جامعه برمی گردد؛ در این صورت است که نیاز سنجیهای بهتری صورت می گیرد و مشخص می شود که در انتخاب افراد، معیارها، شاخص ها و مولفه هایی که در نظر میگیرند، چقدر تنگ نظرانه و چقدر واقع بینانه باشند.
او به امتیازاتی که جزء هویت حوزههای علمیه شیعی است، اشاره و اظهار کرد: این امتیازات اموری هستند که مقومات حوزه شیعه را میسازند و دارای چند محور هستند؛ اولین محور، جایگاه اخلاق، تهذیب و جهاد معنوی است که هنوز هم آن را در حوزه می بینیم؛ اینکه افرادی دارای مدرک دکتری و فوق لیسانس به سمت حوزه می آیند و خواهان تحصیل در این فضا هستند، نشانه جذابیت های اخلاقی و معنوی حوزه است.
اخلاق گرایی جزء هویت حوزه است
حجت لاسلام واعظی در پاسخ به اینکه آیا اخلاق گرایی لازمه حوزوی بودن نیست؟ گفت: اخلاق گرایی جزء هویت حوزه است، وقتی طلبه در فضای درسی حوزه قرار میگیرد چیزی که از او خواسته میشود و به سوی آن ترغیب و تشویق میشود، بحثهای معنوی، اخلاقی و عبادی است منتهی باید واقعیتی را در نظر گرفت و آن اینکه در طول تاریخ بین وضعیت معنوی و اخلاقی حوزه ها و وضعیت معنوی و اخلاقی جامعه یک تناسبی برقرار بوده است.
او به وضعیت فعلی حوزه در عرصه حریت در نقد و بیان اندیشه اشاره و اظهار کرد: در رابطه با روحیه طلبگی در بحث، مواجهه با نظرات استاد، هم بحثی در مباحثات و آزاداندیشی در حوزه ها باید دو مقوله را از هم تفکیک کنیم، یکی آنچه در بطن و متن درسهای حوزه جاری است که هنوز آن سنت قبلی وجود دارد، اما دچار یک تغییراتی هم شده است، مثلاً در زمان گذشته حتی زمانی که ما خودمان هم طلبه بودیم، درس میخواندیم و مباحثه کردن جزء واجب، تلقی میشد یعنی اگر درسی را مباحثه نمیکردیم، احساس میکردیم ترک واجبی کردیم؛ اکنون مشاهده می کنم و شنیدم که در حوزه میان طلبه ها آن اهتمام سابق به مباحثه وجود ندارد، بعضی از طلاب همچنان بسیار مقیدند که پس از گرفتن هر درسی مباحثه کنند، اما عده ای دیگر مقید نیستند و این ضعفی است که مشاهده میشود.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم، ادامه داد: هنوز به سنت گذشته، آزادانه اشکال گرفتن در سر درس استاد و درگیر علم شدن وجود دارد، البته ممکن است جدیت علمی در درس خواندن نسبت به گذشته کمتر شده باشد، من وقتی تدریس هایی که اخیراً در حوزه داشتم را با تدریس های ۲۰ سال پیش مقایسه می کنم، می بینم که طلبههای آن زمان در درس خواندن جدی تر بودند یعنی اشتغال و اهتمام علمی حوزه دیروز نسبت به حوزه امروز مقداری بیشتر بود.
در پاسخ به اینکه حوزه امروز در مقایسه به حوزه دیروز، از نظر عمق علمی در چه وضعیتی قرار داد؟ واعظی گفت: عمق علمی تابع اهتمام علمی است. اکنون با بسیاری کمیت و تکثر عناوین درسی مواجه هستیم، درسهای جنبی در حوزه زیاد شده است، طلبه نمیتواند در بعضی از درس ها تعمیق لازم را داشته باشد. از جهت آزادی، هنوز هم این سنت در حوزه وجود دارد، اما در فرای درس و بحث حوزوی یا در واقع در فضای عمومی حوزه نسبت به بحثهای فکری، موضع گیری ها، مسایل سیاسی و اجتماعی، آن فضای آزاداندیشی در طرح نظرات جدید و متفاوت وجود ندارد.
در گذشته جریان اصلی حوزه حرکت به سمت قله ها بود و اکنون آفات در این مسیر بسیار شده است
او در پاسخ به اینکه از نظر علمی در حوزه با نقصانی هایی مواجه هستیم یا خیر؟ گفت: قضاوت کردن کمی دشوار است. مثلاً اکنون اساتید سطح بالای حوزه، شاگردان آقای خویی، شاگردان امام خمینی و شاگردان آقای گلپایگانی هستند، شاید بسیاری از افراد باورشان این باشد که اساتید بالاتر از شاگردان بودند، در حقیقت کمی این عظمت و ابهت شخصیتی نسل قبلی بیشتر بوده، اما راه باز است. زمانی بحث مصداقی و موردی میکنیم و میخواهیم مثلاً میان حضرت آیت الله خویی و دو تن از شاگردان در قید حیات ایشان مقایسه کنیم و گاهی هم می خواهیم روندی نگاه کنیم و بگوییم آیا روند حوزه ها به سمت مجتهد پروری و قله پروری است یا خیر، من در این زمینه تغییری نسبت به گذشته نمیبینم، اقدامات خوبی در حال انجام است، به عنوان نمونه در گذشته هر مرجع و استاد بزرگی، چندنفر از شاگردان زبده خود را با اهتمامی خاص تحت پوشش قرار میداد و میپروراند، در حال حاضر موسساتی تشکیل شده که طلبه را از سطح پایین تر میگیرند، تحت اشراف در میآورند و استاد راهنما و استادیار برایشان قرار میدهند، طلبه مجبور است درسی که استاد میدهد را مطالعه کند و نزد استاد عرضه کند تا او تصحیح کند؛ این روشی است که میتواند در مقیاس گسترده تری مجتهد پرور باشد، اما از یک نکته ای نباید غفلت کرد و آن اینکه در گذشته، جریان اصلی حوزه حرکت به سمت قله ها بود و اکنون آفات در این مسیر بسیار شده و به تعبیر برخی از اساتید حوزه، نهال فروشی میشود بدین معنا که یک طلبه به جای اینکه یک فرد مثمر ثمر و تنومند شود و به عرصه اجتماع بیاید، وقتی یک نهال است جذب دانشگاه ها یا نهادها می شود.
بررسی وضعیت استقرار آداب و مراتب علمی در حوزه و رسیدن طلبه به قله مرجعیت
استاد حوزه علمیه قم در پاسخ به اینکه آیا امروز استقرار آداب و مراتب علمی در حوزه به گونهای است که طلبه به قلهای به نام مرجعیت و استقرار مرجعیت برسد؟ گفت: اصل این مساله حفظ شده و دچار ویرانی یا دگردیسی نشده است، اما خلاهایی وارد شده است، به عنوان مثال یکی از خلاها این است که متأسفانه اختلافات سیاسی قدری باعث شده که بعضی از طلاب یا فضلای جوان به خودشان اجازه دهند برخی از مسایل که از نظر ما هتک و بی احترامی است، صورت بگیرد، گاهی عدم رعایت شأن بزرگان حوزه در بیانات، موضع گیری ها و برخوردها مشاهده میشود که این امر خوشایندی نیست، چون قوام حوزههای تشیع و استواری آنها به عمود این خیمه ها بوده و عمود خیمههای حوزههای علمیه مراجع هستند و این چیزی است که حتی پس از انقلاب با طرح بحث ولایت فقیه و اقتدار و نفوذی که حضرت امام خمینی(ره) پیدا کردند، به حفظ شأن مراجع در حوزه ها تأکید شد و در حال حاضر هم مقام معظم رهبری به مدیران حوزه نسبت به حفظ شأن و جایگاه مراجع تقلید بسیار تأکید دارند چون واقف به این نکته هستند که اساس و قوام حوزههای علمیه به مراجع عظام تقلید است.
مقایسه قدرت و قوت مرجعیت دیروز و امروز
واعظی در پاسخ به اینکه آیا امروز در مقایسه با گذشته مرجعیت قدرت و قوت لازم را دارند یا بر اثر فشارهایی از داخل و بیرون این قدرت تضعیف شده است؟ گفت: ما باید یک واقعیتی را درک کنیم و آن این است که پس از انقلاب اسلامی ایران و طرح بحث ولایت فقیه، ولی فقیه در رأس هرم قدرت سیاسی قرار گرفت و به طور طبیعی قدرت نهاد مرجعیت را تقسیم کرد و تحت الشعاع قرار داد؛ در ایران قبل از انقلاب اسلامی تمام قدرت معنوی و نفوذ روحانیت، در نهاد مرجعیت تبلور پیدا میکرد، پس از انقلاب اسلامی، تمام عطف توجه ها به مرجعیت حوزه علمیه نجف یا قم بود، اکنون گرچه رهبری هم وجه مرجعیتی دارد اما این حاکمیت برای خود مراجع هم یک پیشتیبانی هایی آورده است.
او افزود: از جهت توجهات معنوی مردم، تکثر و توزیع ایجاد شده یعنی خود وجه حاکمیتی برای ولی فقیه یک جاذبه خاصی دارد، مثلاً مردم به فلان مرجع از حیث مرجعیت شان احتراماتی قائل هستند؛ زعیم سیاسی و در رأس حاکمیت بودن برای ولی فقیه از سوی مردم و حتی از سوی مقلیدن مراجع منزلت و توجهاتی را می آورد.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی در پاسخ به اینکه آیا دخالت ها در حوزه یا مجموعه شرایط سیاسی داخل و خارج، تنگناهای جدیدی برای حوزه ایجاد کرده؟ اظهار کرد: دخالت ها در کار مراجع و حوزه از ناحیه رأس حاکمیت و نهاد رهبری اصلاً صورت نمیگیرد، امام خمینی(ره) و رهبری نسبت به این مساله تحفظ داشته و دارند. امام خمینی(ره) با اینکه مملکت دست ایشان بود خیلی تلاش داشت در دادن شهریه فاصله معناداری با شهریه آقای خویی و آقایان دیگر پیدا نکند، رهبری هم این تحفظ را دارد. ایشان حتی خدمات رسانی به طلاب را از طریق خودشان انجام نمیدهد بلکه نهاد سازی کرده اند. به نظر من این اقدام از روی علم و آگاهی صورت گرفته تا برای تضعیف نهاد مرجعیت اقدامی صورت نگیرد؛ اما اینکه رگه هایی در جریانات سیاسی، نهادهای غیرمسئول و غیرمرتبط با حوزه بخواهند بر حوزه اعمال فشار، نفوذ و تأثیرگذاری داشته باشند را نمی توان نفی کرد چون به طور کلی بسیار روشن است که جایی با پتانسیل و ظرفیت حوزه میتواند مطمع نظر جهات مختلف سیاسی باشد منتهی میزان و تأثیرگذاری آن برمی گردد به هوشمندی که مراجع و اولیای حوزه دارند و باید مراقبت کنند که این تاثیرات بیرونی اتفاق نیفتد.
مرجع سازی؛ واقعیت یا ادعا؟
حجت الاسلام والمسلمین واعظی در پاسخ به اینکه آیا با پدیدهای به عنوان مرجع سازی مواجه هستیم یا این بیشتر یک ادعا است؟ گفت: اگر بخواهم خیلی واقع بینانه صحبت کنم ممکن است براساس تمایلات سیاسی تلاش هایی در خصوص حمایت های خاص از برخی شخصیت ها و اساتید در رده های پایین حوزه صورت بگیرد و به آنها امکاناتی داده شود، اما در رابطه با رده بالای مرجعیت این اتفاق نیفتاده و نمی افتد.
در سیستم آموزشی و پرورشی حوزه دارای نقشه راه مشخص و تعریف شده ای نیستیم
حجت الاسلام و المسلمین واعظی در ادامه گفت و گو با شفقنا در پاسخ به اینکه سرمایه گذاری صورت گرفته در حوزه نسبت به ضعف های نظام آموزشی و تبلیغی این نهاد، قابل ارزیابی است و در چه سطحی قرار داد؟ گفت: به نظر من وضعیت نظام آموزشی و تبلیغی حوزه نسبت به سرمایه گذاری صورت گرفته در این بخش ها برخلاف نظر عده ای کاملاً قابل ارزیابی است و این ارزیابی مثبت نیست؛ یکی از ضعفهای عمدهای که در نظام آموزشی حوزه داریم این است که برای کارویژههای روحانیت نیرو تربیت نمیکنیم بدین معنا که در حوزه به قلههای دانش توجه داریم و به افراد میگوییم بیایند فقه اصولی بخوانند تا به مرجعیت برسند، اما سیستم آموزشی برای این امر طلبه تربیت نمی کند و همه طلبه ها را به مسیری هدایت می کند که مجتهد مطلق شوند، برخی از طلبه ها نه استعداد و نه اهتمام بر این مساله دارند و نه شرایط زندگی به آنها اجازه میدهد که این مسیر را تا آخر بروند و مجتهد مطلق شوند و به قلههای دانش در حوزههای علوم اسلامی برسند، متأسفانه ما در سیستم آموزشی حوزه نقشه راه پرورشی نداریم، این در حالی است که دنیا در رشته و زمینه های مختلف دارای سیستم آموزشی و پرورشی تعریف شده و مشخص است.
او ادامه داد: در نظام آموزشی حوزه، موفق ترین قسمتِ نقشه راه تربیتی، پرورش مدرس است، بدین ترتیبت که اگر کسی اصول فقه، رسائل، مکاسب و درس خارج بخواند، می تواند مدرس این کتاب ها شود، اما ما در این فضا دارای نقشه راه پرورشی و تربیتی، فضای فقه و اصول، حذف کار ویژه ها و نیازها نیستیم. اگر به دانشگاه ها هزار نفر وارد شوند، خیال ها راحت است چون این بخش سیستم آموزشی منظمی و مشخصی دارد و قابل ارزیابی است، اما در حوزه چون سیستم آموزشی و پرورشی مشخصی وجود ندارد، اصلا خیال ها راحت نیست و همه موارد را به همت فردی و انگیزههای درونی خود طلبه واگذار می کنیم؛ به نظر من علاوه بر نبود نقشه راه آموزشی و پرورشی، حذف کار ویژه ها یک ضعف بزرگ در نظام آموزشی حوزه است.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم، در پاسخ به اینکه حذف کار ویژه ها به دلیل نبود استاد کافی در حوزه است؟ گفت: نسبت به کارویژههای روحانیت که باید کادرسازی کنیم و نظام آموزشی و پرورشی خود را وفق و تنظیم کنیم، استاد برای پرورش کارویژه ها کافی است، ما متون مناسب و نقشه راه مشخصی برای این امر نداریم.
در حوزه نسبت به ادیان و مذاهب دیگر اقبال عمومی وجود ندارد
واعظی در مورد نا آشنایی طلاب با مذاهب و ادیان دیگر و ضعف علوم تطبیقی در حوزه گفت: ورای اینکه فضاهای دانشی امروز در چه وضعیتی به سر میبرند، ما در یک زمینه هایی نسبت به قبل بهتر شدیم، مثلاً حوزه در مورد آشنایی با فضای تفکر غرب، نسبت به قبل از انقلاب، خیلی جلوتر است به گونه ای که گاهی بعضی از صاحب نظران غربی در کنفرانس هایی که در قم برگزار می شود، شرکت می کنند و نظرات را می شنوند، تعجب میکنند، در جلسهای که خود بنده ترتیب دادم عدهای که ارتباط زیادی با حوزه نداشتند و بیرون از فضای حوزه بودند، به این جلسه آمدند، عده از فضلای حوزه را نیز به این جلسه دعوت کرده بودم، افراد خارج از حوزه چنان تحت تاثیر میزان آشنایی فضلای حوزه با فضای فکری جدید شدند که به من گفتند حوزه، آکسفورد شده است!
اما این اهتمام در حوزه نسبت به فقه و علوم حوزوی جهان تسنن و جهان عرب وجود ندارد، بالعکس قبل از انقلاب، اقبال حوزه به جهان عرب و جهان اهل تسنن بیشتر بود، شاید هم بخشی از آن به منازعات سیاسی و روابط فعلی که وجود دارد، برگردد، به هر دلیل نسبت به ادیان و مذاهب دیگر در متن و بطن حوزه اقبال زیاد و عمومی وجود ندارد، اما مراکزی مانند دانشکده ادیان و مذاهب وجود دارند که علاقمندان به آنجا میروند و در رشته های مربوط تحصیل میکنند.
او در مورد اتهام وارده به روحانیت شیعه از سوی عده ای مبنی بر اینکه در مفاد درسی خود به موضوع قرآن کمتر توجه می کنند، گفت: در مدارس اهل سنت وقتی طلبه وارد می شود، عمده ثقل کاری او روی قرآن و حفظ قرآن است، اما در حوزه های علمیه اینگونه نیست، البته در سال های اخیر توجه به این موضوع مهم بیشتر شده و در این زمینه برنامه ها و درس هایی گذاشته شده، اما باز هم با وضع مطلوب فاصله داریم.
در حوزه تبلیغ دین در مرحله سوم قرار گرفته و بسیار آسیب زاست
استاد حوزه علمیه قم در مورد اینکه عده ای معتقدند تبلیغ حوزه از محتوا تهی شده و عرصه برای بیان محتواهای فقهی کم شده لذا فضا برای ذاکرین و مداحان از گذشته فراق تر است، به بیان نظر خود پرداخت و گفت: در رابطه با مساله تبلیغ محورهای بحث بسیاری وجود دارد، یکی بحث فرهنگی در حوزه هاست که مربوط به نظام زیبایی شناختی در حوزه میشود و به نظام ارزشی در حوزه بر میگردد، در حوزه علمیه آنچه از جایگاه رفیع برخوردار است، تدریس و استاد شدن است، تولید محتوا و پژوهش در رتبه دوم قرار دارد و در مرحله نازل تر، بحث تبلیغ وجود دارد و یکی از مواردی که ما از آن ضربه میخوریم، همین مساله است.
گاهی با تعبیر تخفیف آمیز گفته می شود که فلانی منبری است و در واقع این منبری بودن به عنوان یک جهات مخففه ذکر می شود در حالی که تبلیغ دین اصلی ترین و ضروری ترین خروجی حوزه هاست و باید باشد، مبلغی کار انبیا و اولیای خداست؛ یکی از مراجع فعلی میگفت وقتی شاگرد حضرت امام(ره) بودم، روزی به امام گفتم ایام رمضان و محرم که به تبلیغ میرویم، از بحث درس عقب می مانیم، امام نگاهی کرد و گفت: از سخن تو تعجب میکنم ضروری ترین کار برای یک طلبه و روحانی تبلیغ دین است.
او افزود: بسیاری از اهل فضل و حوزه به طرف تبلیغ نمیروند، برخی از آنها نمیتوانند جلسه سخنرانی مذهبی و تبلیغی را اداره کنند و این ضعف بزرگی است. یک بار حضرت آیت الله جوادی به من گفتند که وقتی علما تبلیغ نروند، کار به فضلا میرسد، فضلا تبلیغ نروند، کار به طلاب معمولی میرسد، وقتی کار به طلاب معمولی برسد دین خدا دست مداحان میافتد؛ این خسارت بزرگی است که خودمان داریم، وارد میکنیم و باید افراد در این زمینه از ناحیه مراجع ترغیب شوند و مبلغین در عرصه از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
واعظی ادامه داد: برخی از مراجع کنونی، زمانی مبلغین بسیار خوبی بودند، مانند حضرت آیت الله وحید خراسانی، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و حضرت آیت الله سبحانی منبر می آمدند، من یاد دارم که قبل از انقلاب پای منبرهای این بزرگان می نشستم و این بزرگان در منبرشان به پرسش های مذهبی افراد پاسخ می دادند که بسیار برای شرکت کنندگان جذاب بود، اکنون هم باید تبلیغ دین در حوزه مرسوم شود بسیاری از مدرسین سطوح بالای حوزه با انگیزه هایی که در آنها ایجاد شده به فضای تبلیغ آمدند و مبلغین بسیار خوبی هستند.
او در مورد علاقه مردم امروز به سخنان روحانیون بر منبر اظهار کرد: من ایمان و باور دارم که مردم فطرتاً در مقابل دو چیز خاضع هستند، یکی علم و دیگری اخلاق و معنویت لذا اگر هر روحانی و مبلغی از این دو ویژگی برخوردار باشد و فضل و علم و اخلاق و معنویت خوبی داشته باشد، نهایتاً جاذب است.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم، در مورد نگرش معیشتی و شغلی در حوزه تبلیغ و آفت های ناشی از آن، یاد آور شد: اینکه یک مذهبی و مبلغ برای امر تبلیغ خود از قبل مبلغی ذکر کند و قراری بگذارد، درست نیست، نباید اجازه دهیم پیوند معیشتی مردم و روحانیت قطع شود؛ با این حال این خیلی خوب است که مردم با میل و رغبت خودشان از یک روحانی دعوت می کنند تا برایشان وقت بگذارد و در حد معقول معیشتشان را تأمین می کنند.
بهترین راه اداره معیشتی روحانیت وقف است
واعظی در پاسخ به اینکه نگرش معیشتی به تبلیغ توسط برخی از روحانیون، منجر به عوام زدگی وعظ و روحانیت نمی شود؟ گفت: بهترین راه اداره معیشتی روحانیت وقف است، این نظر شخصی من است. خیرانی که حوزه می سازند، برای حوزه موقوفه هم بگذارند تا معیشت روحانی از این راه تأمین شود.
حوزه و روحانی بینش سیاسی داشته باشد، اما فعال سیاسی نباشد
او در پاسخ به اینکه آیا در شرایط فعلی خطر حزبی شدن روحانیت در عرصه های سیاسی و سایه آن بر حریت حوزه، جدی و نگران کننده است؟ خاطر نشان ساخت: در مورد اینکه در حوزه و محیط روحانیت به فعالان سیاسی احتیاج داریم، حرفی نیست، در مورد اینکه تمام حوزه باید فعال سیاسی شوند، حرف وجود دارد. این مساله را من قبول ندارم؛ حوزه و روحانی امروز باید بینش سیاسی داشته باشد، اما لزوماً نباید فعال سیاسی باشد. بین فعال سیاسی که کار حزبی و سیاسی میکند با کسی که منازعات سیاسی، موضع گیری و اظهارنظرهای سیاسی می کند، تفاوت وجود دارد. چه کسی گفته همه طلاب و علمای ما باید سیاسی به معنای فعال سیاسی باشند؟! اما اینکه حوزه مبرای از فعال سیاسی باشد هم درست نیست. آنچه امام خمینی(ره)، رهبری و نظام پذیرفته، این است که در نهاد حوزه و مدیریت، جامع مدرسین حوزه کانون فعال سیاسی باشد؛ اکنون جامعه مدرسین نهادی است چندمنظوره؛ از معرفی مراجع گرفته تا فعالیت سیاسی و اظهار نظرهای سیاسی را زیر نظر دارد؛ حال اینکه این نهاد اثرگذاری لازم را دارد و ندای حوزه هست یا نیست، بحث دیگری است.
خطر جناحی شدن در حوزه وجود ندارد
واعظی در مورد وجود خطر جناحی شدن برای حوزه، گفت: خطر جناحی شدن در حوزه وجود ندارد چون آزادی که در حوزه نسبت به جهات علمی وجود دارد، نسبت به جهات سیاسی هم هست و اینطور نیست که مثلاً موضع گیری جامعه مدرسین باعث شود که حوزه جناحی و حزبی شود.
او در پاسخ به اینکه آیا این خطر برای خود جامعه مدرسین وجود دارد که در یک جناح قرار بگیرد؟ گفت: ترکیب جامعه مدرسین به گونه ای است که جناحی نشده و نخواهد شد، منتهی گاهی برخی از افراد در جامعه مدرسین فعال تر از برخی، ظاهر میشوند و برخی در جلسات کمتر شرکت میکنند و این باعث شده در برهه هایی شائبه هایی راجع به جناحی شدن جامعه مدرسین پدید آید، البته لازم و ضروری است که جامعه مدرسین به نصایح رهبری که فرمودند: «لازم نیست در هر انتخاباتی راجع به افراد ورود کنید، شما وارد مصادیق نشوید» گوش کند.
واعظی در پاسخ به اینکه عده ای معتقدند به دلیل شرایط موجود رویکرد نقد قدرت حوزه بسیار قوی نیست و رویکرد آن بیشتر متوجه مردم است و در موارد خاص مانند حجاب و موسیقی نمایان می شود، آیا چنین مسئله ای در حوزه وجود دارد یا ممکن است به عنوان یک آفت شکل بگیرد؟ بیان داشت: بحث مصلحت اندیشی و مصلحت سنجی چیزی است که با جوهره سیاست ورزی و شئون کلان عجین شده، تمام کسانی که نسبت به شئون کلان جامعه احساس مسئولیت میکنند طبعاً مصلحت اندیش میشوند. حال این مصلحت اندیشی چقدر در مواردی به جا باشد و چقدر نابه جا باشد، مصداقاً محل بحث است. شاید حوزه، حوزویان و مراجع تشخیص دهند که باید برخی از مسوولین را به شکل خصوصی امر به معروف و نهی از منکر کنند چرا که اگر به شکل علنی امر به معروف و نهی از منکر کنند ممکن است باعث تنشهای اجتماعی و تضعیف نظام شود؛ اما باید به این نکته هم توجه کنیم که در برخی از موارد اگر علنی امر به معروف و نهی از منکر کنیم به جایی برنمی خورد، یعنی ارکانی تضعیف نمیشود یا پیامد اجتماعی بسیار سنگینی ندارد؛ اگر کسی تصور کند که آقایان فقط و فقط به این دو یا سه مسئله حساس هستند و به مسائل دیگر هیچ حساسیتی ندارند و هیچ ورودی نمیکنند، جفا و بی انصافی است، چون آقایان به هر جهت در جلسات خصوصی صریحاً مواردی را به مسئولین مربوطه میگویند، نهی از منکر میکنند، موضع میگیرند و بر آن تأکید میکنند.
دنیا طلبی پاشنه آشیل حوزه های علمیه و روحانیت
رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم، در مورد ورود افراد به حوزه به منظور کسب منصب و قدرت سیاسی و یا حتی ورود به فعالیت های اقتصادی که در واقع نوعی دنیال طلبی و عافیت طلبی محسوب می شود و اینکه همین امر موجب ایجاد شکاف طبقاتی خواهد شد، به ارایه نظر خود پرداخت و گفت: این مساله یکی از نگرانی های حضرت امام بود، امام(ره) پاشنه آشیل حوزههای علمیه و روحانیت را دنیاطلبی می دانست و به نظر من هرچیزی که این فضا را باز کند و زمینه ها را گسترش دهد، آفتی جدی برای کیان تشیع و روحانیت است و باید با این امور مقابله کرد؛ در حقیقت باید فاصله طبقاتی که در حوزه اتفاق میافتد و پیامد اجتماعی که دارد، سامان پیدا کند و به وجهی مهار شود و جلوی این امر گرفته شود، اگر حتی عنوان فساد هم نداشته باشد عنوان سوءاستفاده از موقعیت هم نداشته باشد که عدم سوء استفاده از موقعیت ها بعید است وجود نداشته باشد، اگر هیچ یک از این مسایل هم وجود نداشته باشد اصلاً دنیا طلبی و عافیت طلبی با شأن و فلسفه وجودی روحانیت در جامعه شیعی تناسب ندارد.
او در پاسخ به اینکه برخی از روحانیت به نام اقتضای حکومت وارد مناصب شدند، از طرف دیگر وسعت دادن حوزه به دلیل نیازهای جدیدی که به وجود آمده، وابستگی حوزه به بودجه های دولتی را بالا آورده و ممکن است حوزه شیعه با خطر الازهری شدن مواجه شود، یعنی یک تشکیلات وابسته به دولت. آیا این امر به آرامی آزادی و حریت تلاش اجتماعی، فقهی، حکومتی، علمی و دینی را از آنها نمی گیرد؟ گفت: خیر! چون من بین نظام و دولت تفکیک قائل می شوم. نظام اسلامی باید نسبت به حوزه فرهنگ و فرهنگ دینی موظف باشد. بخشی از دارایی و ثروتی که دولت از نظام می گیرد باید برای فعالیت دینی صرف شود، تجربه نشان داده که حوزه ها عملاً به نظام ربط دارند، ولی به دولت و به ماهو دولت هیچ ربطی ندارند چون امکاناتی که از ناحیه بودجه عمومی کشور به نهادهای حوزوی تعلق میگیرد، عمدتاً براساس مراقبت و نظر رهبری است و برخی از این نهادها که مستقیماً از رهبری بودجه میگیرند، با فشار، تأیید و تأکید رهبری و دفتر رهبری، مجلس و دولت را موظف به حمایت می کند، این در حالی است که اگر این امر به دولت ها واگذار شود بعضی از نهادها این وظیفه را انجام نخواهند داد.
واعظی در پایان در پاسخ به اینکه وابستگی حوزه به نظام، استقلال حوزه را خدشه دار نمی کند؟ اظهار کرد: تجربه عینی من نشان می دهد که این امر به استقلال حوزه خدشه ای وارد نمی سازد. من در دوران مسئولیتم با دو دولت مواجه بودم و به عنوان فردی که مسئول بخشی از حوزه هست. شهادت شرعی میدهم که فعالیتها، جهت گیریها و موضع گیریهای علمی و فرهنگی ما ابداً متأثر از این دو دولت نبوده و با تغییر دولت ها رنگ عوض نکردیم. تمام ناظرین بر ما از مراجع گرفته تا فضلا و علمای حوزه و نهادهای رسمی، هیچ کدام تحت تأثیر و زیر سلطه دولت ها نبوده و نیستند؛ از امکانات دولتی استفاده می شود اما این استفاده رنگ جریانات سیاسی به خود نمی گیرد.
انتهای پیام