پیش داوری های جنسیتی در علوم انسانی
بسیاری از صاحبنظران معتقدند در زمان حاضر ادبیات موجود در حوزه ی علوم انسانی در بسیاری از موارد، مسایل مربوط به زنان را نادیده انگاشته است؛ چنانکه در بخش مهمی از پژوهش ها با متغیر جنسیت، تقلیل گرایانه برخورد شده یا در نتایج تحقیق ها، تفسیر نادرست و مبتنی بر تفکر مردسالارانه از این متغیر صورت گرفته است.
توسعه و بهبود وضعیت زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور در گرو تولید ادبیات علمی متناسب با نیازهای روز زنان است. در این راستا، پژوهش در حوزه ی روش شناختی، به عنوان مهمترین ابزار تولید علم، امری بسیار ضروری به نظر می رسد.
در راستای این هدف همایش «پیش داوری های جنسیتی در تحقیقات علوم انسانی» روز شنبه گذشته هفدهم اسفندماه، همزمان با هشتم مارس روز جهانی زن از سوی کارگروه زنان موسسه ی رخداد تازه و با حضور تعدادی از استادان دانشگاه، پژوهشگران و علاقه مندان حوزه ی زنان برگزار شد.
در این همایش افزون بر ارایه و بررسی مقاله های متعدد، افراد برجسته یی نیز از جمله «رضا احمدی» پژوهشگر حوزه عرفان، «مصطفی ملکیان» پژوهشگر مسایل فرهنگی و دینی و «فاطمه صادقی» پژوهشگر مسایل اجتماعی به ایراد سخنرانی پرداختند.
«کلیشه های جنسیتی در علوم انسانی»، «فلسفه سیاسی فمینیسم به مثابه نظریه انتقادی»، «ایدئولوژی زدگی کل محور فمینیسم و نوستالژی معرفت شناختی اصیل آن»، «بررسی پیش فرض های جنسیتی در فلسفه غرب»، «تغییر طرحواره جنسیتی محققان ایرانی، عاملی برای کاهش پیشداوری در تحقیقات اجتماعی»، «ضرورت پرداختن به رویکردهای کیفی در پژوهش های جنسیتی در ایران» از جمله مقاله های ارایه شده به همایش پیش داوری های جنسیتی در تحقیقات علوم انسانی بود.
در ادامه گزارشی از مسایل ارایه شده در همایش ارایه می شود.
*** بن مایه های فکری فمینیست ها
مصطفی ملکیان فیلسوف و نظریه پرداز حوزه ی دین و اخلاق در این همایش ضمن تبریک روز جهانی زن، به بیان چکیده یی از بن مایه های فکری مکتب فمینیسم پرداخت و گفت: فمینیست ها به لحاظ ارزشی، جامعه ی مرد سالار یا پدر سالار و فرهنگ ها و تمدن هایی را که مشوق این جامعه بوده اند، مورد داوری قرار داده اند…منابع هنجارگذار اجتماعی در هر جامعه یی از 6 منبع حقوق، اخلاق، دین و مذهب، آداب و رسوم و عرف وعادات، زیبایی شناختی و مصلحت اندیشی هستند و فمینیست ها، جامعه ی مردسالار را از منظر هر 6 منبع، ارزش گذاری و داوری کردند.
وی در ادامه به بررسی نقد حقوقی فمینیست ها به جامعه پرداخت و اظهار داشت: تمام نقدی که فمینیست ها از منظر حقوق به جامعه دارند، این است که عدالت مهم تر از جنسیت است و بنابراین نباید به بهانه ی جنسیت، عدالت را فراموش کرد. به باور آنان، تا دوران فعلی، همیشه عدالت فدای جنسیت شده است. در واقع این رویکرد به دنبال این است که نشان دهد چه بی عدالتی ها و تبعیض هایی در طول تاریخ تنها به خاطر مقوله ی جنسیت صورت گرفته است.
این استاد علم اخلاق در بیان نقد اخلاقی پیروان مکتب فمینیسم بر جامعه هم گفت: از منظر اخلاقی، نقدی که فمینیسم بر جامعه دارد این است که تاکنون جوامع، عدالت را معیار و شاخص اخلاق در نظرگرفته اند. در حالی که فمینیست ها معتقدند که عدالت معیار حقوق است نه اخلاق. از سوی دیگر از نظر آنها عدالت «حداقل» اخلاقی بودن را فراهم می کند و برای اخلاقی بودن باید دو درجه از این بالاتر رفت. این نگاه، از آن جهت که مردان عدالت را نهایت اخلاق دانستند، به طور مطلق در اخلاق راه پیدا نکرده است.
ملکیان در بخش دیگری از سخنان خود به نقد و نگاه فمینیسم به جامعه از منظر دین و مذهب اشاره کرد و گفت: به زعم فمینیست ها، مهم ترین رکن دین و مذهب خدا است که فاقد جنسیت است؛ عنصر فاقد جنسیت را یا باید همچنان بدون جنسیت یا دارای جنسیت دوگانه عرضه کرد. اما مساله اینجا است که نمی توان برای آنچه مقدس است، ترکیب قایل شد. به لحاظ مابعدالطبیعی، هر انسانی هر قدر هم ساده لوح باشد، می داند که خدا جنسیت ندارد.
در موضوع نقد فمینیست ها از منظر آداب و رسوم نیز ملکیان توضیح داد: از این منظر گفته می شود که باید «همبستگی اجتماعی» وجود داشته باشد اما نه به قیمت اینکه کسی برای دیگری نابود شود. به عقیده ی فمینیسم، مردان از مطلوب بودن همبستگی اجتماعی این چنین برداشت کرده اند که این همبستگی با هر هزینه یی حاصل شدنی باشد. فمینیست ها بر این باورند که خود آنها هزینه ی این همبستگی را می پردازند و مردان تنها از فایده و سود آن برخوردار می شوند. آنها از همبستگی اجتماعی روی گردان نیستند، بلکه می خواهند از این همبستگی به اندازه ی هم سود و زیان برند. با این وجود، بسیاری از منتقدان فمینیسم معتقدند از زمانی که فمینیسم به صورت یک جنبش در آمده است، خانوادها در حال فروپاشی هستند.
ملکیان در ادامه سخنرانی خود به بررسی نقد فمینیست ها به جامعه از منظر زیبایی شناختی پرداخت و تصریح کرد: نقد فمینیسم از منظر زیبایی شناختی نیز این است که زنان نتوانسته اند همه ی زیبایی های خودشان را بروز دهند. به باور آنها اگر زنان مجال شکفتگی اجتماعی پیدا می کردند، آن وقت می توانستیم شاهد این باشیم که چه زیبایی های اجتماعی بی شماری در جنس زن به ودیعه گذاشته شده است.
به باور ملکیان اگر همه ی این زیبایی های درونی عرضه می شد، در وهله ی نخست، زیبایی تنها به جسم و تن زن منحصر نمی شد و در درجه ی دوم، در مورد این زیبایی زنانه و جسمانی مبالغه هایی مضحک صورت نمی گرفت.
وی همچنین درباره ی نقد فمینیست ها از منظر مصلحت اندیشی توضیح داد: بزرگترین نقدی که فمینیسم به جامعه های مرد سالار دارد این است که، این جامعه ها افزون بر اجحافی که در حق زن می کنند، جلوی شکوفایی نوع بشر را نیز می گیرند.
ملکیان پس از پرداختن به انتقادهای نظری فمینیست ها به ادعاهای آنان از منظر واقعی پرداخت و گفت: به زعم فمینیست ها این مسلم است که زن و مرد به لحاظ زیست شناسی صرف، تفاوت های با هم دارند؛ اما نکته حایز اهمیت این است که این تفاوت در همه ی قلمروهای ذهن نیست.
این پژوهشگر حوزه ی فلسفه افزود: برخی توانمندی های ذهنی زنان نیز با هم فرق دارد؛ اما زمانی که از ساحت جسم و ذهن، وارد ساحت روان شویم، مذکر و مؤنث بودن معنای خود را از دست می دهد و چنانچه به ساحت چهارمی، با عنوان «روح» قایل باشیم، دیگر هیچ تفاوتی به چشم نخواهد آمد. بنابراین انتقاد فمینیست ها در این است که چرا تفاوت در ناحیه ی تن، به تمام ابعاد وجودی آنان تسری پیدا کرده است؟
*** پیش فرض های جنسیتی در تحقیقات علوم دینی
رضا احمدی پژوهشگر حوزه ی عرفان و فعال در موسسه ی رخداد تازه نیز به عنوان یکی از سخنرانان ویژه ی این همایش به تشریح مقاله ی ارایه شده ی خود به عنوان «پیش فرض های جنسیتی در تحقیقات علوم دینی» پرداخت.
وی رویکردهای مختلف در باب معرفت شناسی علوم را در دو رویکرد اصلی «نسبی گرایی» و «مطلق گرایی» خلاصه کرد و گفت: بر اساس مطلق گرایی، در علوم و دانش های بشری، پاسخ به پرسش ها، قطعی و همیشگی است. برعکس در رویکرد نسبی گرایی، پاسخ ها همواره پیشنهادهای موقتی هستند و تنها در یک دوره ی تاریخی پذیرفته می شوند.
احمدی با تکیه بر رویکرد نسبی گرایی افزود: گفتمان دین اسلام گفتمانی متن محور است؛ این در حالی است که به عنوان مثال گفتمان مسیحیت گفتمانی نهاد محور است که در صدر آن، کلیسا به عنوان نهاد مرجع وجود دارد. بر این اساس، همه ی علوم اسلامی اعم از فقه، فلسفه، نحو، علوم بلاغی و عرفان در حاشیه ی متن پدید آمده اند. از آنجایی که این متن دارای سوژه های جنسیتی است، پس تمام گفتمان دینی ما مبتنی بر متن است. به عنوان مثال به نظر می رسد که در متن قرآن به مثابه ی متن مقدس و محوری گفتمان دینی، مرد مخاطب قرار می گیرد و زن مخاطب ثانوی است. همه ی متون دینی نیز در گفتمان جامعه بر اساس قرآن نوشته شده است. از طرف دیگر، متنی که در اختیار داریم یک متن تاریخی است و انعکاس یک گفتمان تاریخی است.
احمدی در ادامه به بررسی نگاه فمینیست ها پرداخت و گفت: فمینیست ها معتقدند که برای تغییر پیش فرض های رایج در جامعه، ناگزیر باید گفتمان جامعه را تغییر داد و آن را تعدیل کرد.
به باور پژوهشگر حوزه ی عرفان، از نگاه فمینیست ها، یکی از روش های ممکن برای دستیابی به این هدف، تمسک به رویه های پراکنده یی از جمله شعر، فیلم داستان، برگزاری همایش و … در جامعه و راهبرد دوم از نظر این گروه، تمسک به عرفان است.
*** ضرورت پرداختن به رویکردهای کیفی در پژوهش های جنسیتی در ایران
فاطمه صادقی دکترای علوم سیاسی، فعال حقوق زنان و مدرس موسسه ی رخداد تازه، یکی دیگر از سخنرانان ویژه ی این همایش بود که تلاش کرد پاسخی برای این پرسش ارایه کند که چگونه می توان به بحث جنسیت نزدیک شد و آن را مطرح کرد؟
صادقی کلیشه های ساخته شده از طرف سنتی ها درباره ی جنسیت و تاکید آنها بر ثابت ماندن سنت و نیز متهم کردن فمینیست ها به غربزدگی را، نقد کرد.
وی با استناد به برخی از منابع تاریخی از قبیل «شاهنامه» فردوسی و «معایب الرجال» نوشته ی «بی بی خاتون استرآبادی» در دوره ی قاجاریه که در آنها به موارد متعددی از نقش مهم و برجسته ی زنان اشاره شده است، برای فمینیسم قدمتی طولانی متصور شد.
وی ریشه ی اتهام های وارد شده به فمینیسم را اندیشه های استعماری و امپریالیستی دانست و گفت: در آثار مکتوب جوامع امپریالیستی بحث حقوق زنان در جوامع اسلامی بحثی به صورت کامل نو و تحت تاثیر خود غرب معرفی شده است. از این منظر سنت جوامع اسلامی یک سنت یکپارچه و مردسالارانه است که غرب رسالت آن را دارد که زنان جوامع اسلامی را از این انقیاد رهایی بخشد؛ به این ترتیب زن مسلمان به سوژه یی تبدیل شده است تا گفتمان امپریالیستی از آن طریق خود را نشان دهد.
این فعال حقوق زنان تصریح کرد: منظور من از امپریالیسم، مناسباتی است که در آن یک کلیشه به صورت دایم تکرار می شود و این کلیشه مبتنی بر برتری غرب بر «ما» است.
*** فلسفه ی سیاسی فمینیسم به مثابه ی نظریه ی انتقادی
در ادامه ی همایش «آمنه میرخوشخو» دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران به ارایه ی مقاله ی خود با عنوان «فلسفه سیاسی فمینیسم به مثابه نظریه ی انتقادی» ارایه داد.
موضوع اصلی این مقاله فلسفه سیاسی فمینیسم بود که به بررسی چرایی و چگونگی اهداف و مضامین سیاسی مبتنی بر انگاره های زنانگی پرداخت. بر این اساس فلسفه ی سیاسی فمینیسم در ماهیت خود یک هدف فراگیر دارد و آن عبارت است از شناختن، توضیح دادن و به چالش کشیدن سلطه ی نظام مند مردان بر زنان به منظور پایان یافتن آن.
در این مقاله نویسنده تلاش کرده بود به انگاره های مورد توجه فلسفه سیاسی فمینیسم که در ماهیت خود مباحثی معرفت شناسانه درباره ی علم مدرن و دیدگاه های روان شناختی است، بپردازد و نسبت آن را با مسایل مطروح و مورد توجه نظریه ی انتقادی مکتب فرانکفورت بسنجد. در این باره از آرای مکتب فرانکفورت درباره ی نقد عقل، نقد سوژگی، نقد سلطه، نقد شیء شدگی، نقد پوزیتیویسم استفاده شد و به گونه یی آن را در ارتباط با مفاهیم مطرح شده از سوی فلسفه ی فمینیستی، پیوند داد.
*** ضرورت توجه به رویکردهای کیفی در پژوهش های جنسیتی در ایران
«مژگان فراهانی» دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ی ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی، در مقاله ی خود در این همایش، به اهمیت و ضرورت رویکردهای کیفی در پژوهش های جنسیتی پرداخت و گفت: همانطور که تحقیق فمینیستی یک فرآیند سیاسی دارد، تحقیق کیفی هم رویکرد سیاسی دارد. در تحقیق های کلاسیک، مردان همیشه به عنوان کنشگران، محرکان و دگرگون کنندگان تلقی شدند و زنان همیشه در حاشیه و فرودست بودند.
وی با تاکید بر اینکه به لحاظ روش شناسی، تحقیق های فمینیستی از تحقیق های کلاسیک متمایز هستند، گفت: در همین ارتباط شعار تحقیق های فمینیستی این است که تحقیق باید برای زنان انجام شود نه در مورد آنان. تحقیق فمینیستی بر حذف رابطه ی نامتوازن بین تحقیق و مورد تحقیق تاکید می کند. از سوی دیگر، انگیزه در طراحی و انجام تحقیق کیفی سیاسی است؛ یعنی همان تغییر و تحول شرایط زنان در جامعه است که نقش اساسی در نابرابری های اجتماعی ایفا می کند. این تحقیق ها با دیدگاه ها و تجربه های زنان شروع می شود. تحقیق کیفی ساختار و ایدئولوژی را به چالش می کشاند تا این منجر به ناکارآمد دانستن زنان نشود. وی افزود: نظر به اینکه قرایت زنان و دیدگاه آنها از فیلم و رمان و کتاب متفاوت است، روش های کیفی در مطالعات فمینیستی با تغییر اجتماعی موقعیت زنان، آشکارسازی دیدگاه های زنان و شنیده شدن صدای آنها صورت می گیرد و به بررسی این موضوع خواهد پرداخت که محرومیت های قایل شده برای زنان و نادیده گرفتن آنها چقدر در دیدگاه های زنان تاثیر می گذارد.
فراهانی در پایان افزود: در پژوهش های کیفی، محقق می خواهد از چشم کنشگران به پدیده نگاه کند و به عنوان نمونه قرایت زنانه از پدیده ها را بررسی کند. در این رویکرد، آزمایشگاه محقق، «خود محقق» و «رابطه یا تعاملی» تلقی می شود که وی با مخاطبانش برقرار می کند. از دل این تعامل و گفت و گوها است که تولید دانش صورت می گیرد و به جای فاصله ی زیاد و یک سویه میان سوژه با ابژه، رابطه ی چندسویه میان سوژه ها با یکدیگر قرار می گیرد.
*** تغییر طرحواره جنسیتی محققان ایرانی، عاملی برای کاهش پیش داوری در تحقیقات اجتماعی
هدف از مقاله ی ارایه شده توسط «آرزو علومی» دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در همایش پیش داوری های جنسیتی در تحقیقات علوم انسانی بررسی دلایل تسری پدیده ی پیش داوری، به ویژه از نوع جنسیت زده ی آن در تحقیق های علمی است.
در این مقاله، پژوهشگر تلاش کرده است تا ضعف رویکردهای پوزیتیویستی و پیش داوری هایی که نسبت به جنسیت دارد را تبیین کند و همچنین اهمیت توجه به رویکرد کیفی و ضرورت بکارگیری آن را در پژوهش های علوم انسانی از دیدگاه صاحب نظران بررسی کند.
علومی در سخنرانی خود در همایش، پس از ارایه ی ساختار کلی تحقیق های علوم انسانی به ویژه علوم اجتماعی، عمده ی مسایلی را که محققان این دانش در ایران به بررسی و کنکاش آن می پردازند، فهرست کرد.
وی سپس به تعریف مفاهیم «پیش داوری» که بیشتر ناشی از «کلیشه های جنسیتی» است، پرداخت و تاثیرگذاری آن بر اهداف و روش های تحقیق های علوم اجتماعی را مورد سنجش قرار داد.
این دانشجوی مقطع دکتری رشته ی رفاه اجتماعی با اشاره به نظریه ی مورد استفاده در مقاله ی خود تصریح کرد: چنانچه الگوهای رفتاری روابطی که فرد در کودکی و در محیط پیرامون خود مشاهده می کند و بر اساس آنها، نظام باورهای او شکل می گیرد، حاوی رفتارهای مبتنی بر باور کلیشه های جنسیتی باشد، طرحواره های ذهن او به اصطلاح جنسیتی می شود. چنانچه در بزرگسالی و به مرور، این طرحواره های جنسیتی، با کسب دانش و مهارت های بازاجتماعی شدن، تغییر چندانی نکند، فرد آگاهانه طرحواره های خود را در جامعه و در ارایه ی اندیشه ها و رویکردش در قالب تحقیق ها تسری می دهد. نتیجه ی این روند، پیش داوری های جنسیتی موجود در تنظیم اهداف و روش های تحقیقاتی این فرد است.
***کلیشه های جنسیتی در علوم انسانی
یکی دیگر از مقاله های ارایه شده در این همایش مقاله یی بود که از طرف «آتوسا نجف لوی» دانشجوی فیلمنامه نویسی دانشکده ی صدا و سیما، نگاشته شده بود. در بخشی از این مقاله آمده است: در دنیای امروز به خصوص در مشرق زمین و بالاخص در جامعه اسلامی و ایرانی، با واقعیتی رویرو هستیم و آن ایجاد یک تضاد و یک بحران و دگرگونی و فروریختن و آشفتگی بسیار شدید در خصوصیات انسانی و رفتار و عادات اجتماعی و طرز تفکر و اصولا تغییر شکل انسانی که تیپ خاصی بنام روشنفکر و «زن و مرد متفکر» یا «تحصیلکرده» یا «متجدد» به وجود آورده است که با زن و مرد «سنتی» در تضاد است.
بر اساس این مقاله، کلیشه های جنسیتی که در فرم ها و شکل های گوناگون در بدنه های مختلف روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وجود دارند، به صورت هایی می توانند تقویت شوند و حتی بعد از تقویت شدن در این حوزه ها به صورت بارز و مشخص به پهنه اجتماع سرایت کرده و علیه زنان و یا هر کدام از افراد اجتماع عمل کنند. تقویت باورها و کلیشه های سنتی در خانواده های سنتی که به صورت نسل به نسل منتقل گشته است، از عوامل بازتولید و پرورش کلیشه ای جنسیتی و نهایتا انتقال آنها به درون جامعه است. جامعه و قوانین نابرابر یکی دیگر از منابع تولید کلیشه های جنسیتی است. به اعتقاد روشنفکران، کلیشه های رایج در ایران همچنان در خدمت نابرابری میان زن و مرد قرار دارد.
نویسنده این مقاله تاکید می کند که تلقی تبعیض آمیز از شیوه های رایج در سیستم آموزشی ورسانه ای ظاهرا برخاسته از مبنای انسان شناختی است که تفاوت های ذهنی و رفتاری زن و مرد را متاثر از نظام اجتماعی می داند و میان آنها با ویژگی های تکوینی ارتباطی برقرار نمی کند. البته این نکته مسلم است که تفاوت نقش ها، مسئولیت ها و حقوق نباید در نهایت به ظلم و بی عدالتی بیانجامد. تجربه فمینیسم در دنیای غرب نشان داده است که تشابه در نقش های زنان و مردان به هیچ روی نمی تواند ستم علیه زنان را محدود سازد بلکه گاه سبب ستم مضاعف می شود.
گزارش از ایرنا؛ مهناز میرعباسی، زینت السادات جلالی (گروه پژوهش های خبری)
انتهای پیام