اختلاف نظر از دیدگاه فلسفه
مدرسه تردید نوشت: «اختلاف نظر با دیگری پدیدهای بسیار آشنا است. ممکن است در خانوادهی خود، در محل کار خود، در گروههای کوچک یا بزرگی که عضو آن هستیم یا در جامعهای که در آن به سر میبریم با دیگران اختلافنظرهایی ساده یا پیچیده داشته باشیم. اختلافنظر با پیروان فرهنگها و فرقههای مذهبی نیز بیانگر اختلافنظری نه درونگروهی بلکه جهانشمول است که از دیرباز یکی از مسائل مهم انسانی به شمار آمده است. آیا این اختلافنظرها میتوانند درخور مباحثهی فلسفی باشند؟ معرفتشناسی اختلافنظر شاخهای نسبتاً جدید در مباحث معرفتشناسی است که دقیقاً به همین پرسش میپردازد.
مطابق آنچه معرفتشناسان اختلافنظر گفتهاند، هر اختلافنظری واجد اهمیت فلسفی نیست. ممکن است اختلافنظر بین کسی رخ دهد که در شاخهای از دانش بشری متخصص به شمار میآید و کسی که در آن زمینه چیزی نمیداند. ممکن است اختلافنظر بین کسانی رخ دهد که از حیث دسترسی به شواهد و دلایل ذیربط در سطحی برابر نیستند و، برای نمونه، یک طرف به اطلاعات و شواهد دسترسی ندارد در حالی که طرف دیگر مدعایش را بر اساس اطلاعاتِ سنجیده و ارزیابیشده مطرح میکند.
تکلیفِ چنین اختلافنظرهایی پیشایش روشن است: با در نظر داشتن همین شرایط، رأی کسی را باید پذیرفت که واجد تخصص است؛ ادعای کسی را باید پذیرفت که به اطلاعات، شواهد و دلایل دسترسی مناسبی دارد. آنچه میتواند پدیدهی اختلافنظر را به سطح بحث فلسفی ارتقا دهد بروز آن بین کسانی است که بهاصطلاح «همتا» شمرده میشوند، یعنی کسانی که از نظر قوای معرفتی، فضیلتهای فکری و دسترسی به دلایل و شواهد و دانش پسزمینهای در سطحی تقریباً برابر قرار دارند؛ مثلاً هر دو (یا چند) طرف اختلاف متخصص محسوب میشوند یا باورهای خود را از طریق قوایی یکسان با دسترسی به شواهدی تقریباً برابر به دست آوردهاند. این شرایطی است که میتوانیم آن را اختلافنظر ایدئال بخوانیم.
اینک، پرسش این است که با در نظر داشتن این شرایط، با اختلافنظر چه باید کرد و آیا خود اختلافنظر میتواند شاهدی باشد بر اینکه باید در صحت دیدگاه خود تردید کنیم، از اطمینانمان به آن بکاهیم یا حتی از آن دست بشوییم؟ یا، برخلاف آن، مجاز و موجهایم همچنان بر دیدگاه خود پای بفشاریم و آن را حفظ کنیم؟ بحث مقدماتی ما به طرح و توضیح این پرسشها و پاسخهای محتمل به آنها اختصاص خواهد داشت.»
انتهای پیام
سلام این الان دقیقا چی بود این که ناقصه