اصلاحات در سایهی اعتدال
به گزارش انصراف نیوز، سایت اصولگرای «برهان» در گزارشی نوشت: اعتدال واژهای است که این روزها از سوی گروههای مختلف اصلاحطلب و حامیان آقای روحانی بسیار شنیده میشود. سؤال اینجاست که به واقع منظور اصلاحطلبان از این واژه چیست؟
البته میبایست بین بهرهگیری اصلاحطلبان از این مفهوم و استفادهی آقای روحانی و اطرافیانش تفاوت قائل شد؛ چرا که تجربه ثابت کرده جریان اصلاحات در کار خود هیچ گاه رفتاری معتدل و میانهرو نداشته، بلکه دچار افراطیگریهای لجامگسیخته نیز شده است. از این رو، طرح بحث اعتدال از سوی چنین جریانی جای سؤال و ابهام است و میبایست با بررسی دقیق، مشخص شود که منظور اصلاحطلبان از اعتدالی که این روزها صحبت از آن رایج شده چیست؟
در تعریف این واژه، گروهی از اصلاحطلبان اعتدال را به معنای بیتوجهی به نگاههای سیاسی و توجه ویژه به خرد جمعی[1]و حرکت خردورزانه[2] میدانند و گروهی دیگر آن را مترادف با فراجناحی بودن نمیدانند که چون سفرهای گسترده شده و هر کس با تفاسیر افراطی و تفریطی سهمی برای خود مطالبه کند.[3]
عدهای نیز اعتدال را به همان معنای آشنای همیشگی آن، یعنی پرهیز از افراط و تفریط و رعایت حد وسط در امور، تعریف میکنند و داشتن تفکر خاکستری را یکی از شاخصهای مهم اعتدال معرفی مینمایند؛ به این معنا که باید با حالت بینابینی به مسائل نگریسته شود؛ نه مطلقاً سیاه و نه مطلقاً سفید.[4]
نکتهی قابل توجه در این میان، معادلسازی مفهوم «اعتدال» با «اصلاحات» توسط برخی از اصلاحطلبان است. آنها که پس از اجماع بر کاندیداتوری آقای روحانی و پیروزی وی در انتخابات، به هر طریق سعی دارند خود را به او بچسبانند، در تلاشاند تا از واژهی اعتدال نیز بهره جسته و منظور و مفهوم مد نظر خود را در قالب این واژه بیان دارند. از این روست که اصلاحات را تعبیر دیگری از اعتدالگرایی معرفی میکنند. به عقیدهی این گروه، اصلاحات در راستای حاکمیت بخشیدن به عدالت و انصاف و میانهروی حرکت کرده و در مسیر، این هدف با هر گونه افراط و تفریط مقابله میکند. لذا نتیجه میگیرند که اعتدالگرایی یعنی اصلاحات و اصلاحات هم یعنی اعتدالگرایی.[5] به باور اصلاحطلبان، آنها با رأی دادن به این اعتدال، طلب اصلاح دارند و معتقدند که نمیتوان با نام این اعتدال، طلب را خفه کرد.[6]
از همین روست که این گروه معتقدند اعتدال به معنای محافظهکاری یا نادیده گرفتن میل به تغییر نیست.[7] به نظر میرسد اصلاحطلبان در تلاشاند تا از روحیهی محافظهکارانهی آقای روحانی، که سبب گشته واژهی اعتدال را شعار خود قرار دهد، بکاهند و وی را به سمت تغییر و اصلاحات سوق دهند تا از این نمد کلاهی برای خود بسازند.
نکتهی قابل توجه در این میان، معادلسازی مفهوم «اعتدال» با «اصلاحات» توسط برخی از اصلاحطلبان است. آنها که پس از اجماع بر کاندیداتوری آقای روحانی و پیروزی وی در انتخابات، به هر طریق سعی دارند خود را به او بچسبانند، در تلاشاند تا از واژهی اعتدال نیز بهره جسته و منظور و مفهوم مد نظر خود را در قالب این واژه بیان دارند.
اما به واقع منظور اصلاحطلبان از مفهوم و واژهی «اعتدال» چیست؟ آنجایی که دم از خرد جمعی میزنند و اعتدال را حرکت خردورزانه تعبیر میکنند، آیا خود قائل به این امر هستند؟ اگر این طور است، پس تکلیف سهمخواهی آنها از دولت آقای روحانی چیست؟ آیا آنها با رویکردی که نسبت به اصولگرایان دارند، حاضر هستند که نظرات آنها را بنا بر همان احترام به خرد جمعی برتابند؟
این دقیقاً همان مسئلهای است که در تعریف گروه دوم به آن اشاره شده است. آنها اعتدال را به معنی فراجناحی یا به عبارت بهتر، مشارکت از هر جناح نمیپذیرند. آنها معتقدند که روحانی باید دولت را از افراد همفکر خودش انتخاب کند؛ کسانی که با گفتمان اعتدال و اصلاحطلبی مورد نظر ایشان همخوانی داشته باشند و به لحاظ فکری بتوانند با ایشان کار کنند. لذا نتیجه میگیرند که به هر حال، اصولگرایان نباید سهم خاصی را از دولت مطالبه کنند.[8] پس میتوان گفت که طرح بحث خرد جمعی از پایه بیاساس است.
همچنین گروه چهارم، که اعتدال را به معنای اصلاحات میدانند، مشخص نیست که این نسبت را با کدام معیار سنجیدهاند؟ این گروه مدعی است که اصلاحات در راستای حاکمیت بخشیدن به عدالت و انصاف و میانهروی حرکت کرده است! پُرواضح است که اصلاحات نه تنها در راستای میانهروی حرکت ننموده، بلکه دچار تندرویهای بسیاری نیز بوده است که منجر به خروج بسیاری از آنها از دایره نظام شده است؛ به گونهای که حتی تبدیل به اپوزیسیون نظام شدهاند. حال چگونه است که مدعی میانهروی هستند؟ پس بجاست که این سؤال از آنها پرسیده شود که هدف شما از مترادف قرار دادن دو مفهوم اعتدال و اصلاحات چیست؟
اعتدال، هدف یا وسیله
در این میان، نکتهی حائز اهمیتی وجود دارد و آن این است که اعتدال مطرحشده از سوی اصلاحطلبان موضوعیت دارد یا طریقیت؟ گروهی از اصلاحطلبان با بیان اینکه اعتدال یک وسیله است، نه هدف،[9] تکلیف پاسخ این سؤال را روشن کردهاند. آنها در واقع اعتدال را وسیلهای کمهزینه برای رسیدن به هدف میدانند. بنابراین واضح است که اعتدال مطرحشده از سوی اصلاحطلبان دغدغهی اصلی آنها محسوب نمیشود.
اما اهداف جریان اصلاحات چیست که برای رسیدن به آن حاضر شدهاند به کاندیدایی معتدل چون آقای روحانی اقبال نمایند و با بهرهگیری از شعار اعتدال، وی را دستمایهی صعود خود قرار دهند و عرصه را به نفع خود رقم بزنند.
به نظر میرسد اصلیترین هدف آنها، بازسازی بدنهی جریان اصلاحات و حضور مجدد در عرصهی سیاسی کشور باشد. لذا این عده با حمایت خود از روحانی در انتخابات و ریختن رأی خود به پای وی، قصد دارند با نفوذ در بدنهی قدرت اجرایی کشور، فضا را برای حضور مجدد در سپهر سیاسی فراهم نمایند و از این طریق، اهداف خود را با شعار اعتدال به پیش ببرند. همان طور که اکنون برای رسیدن به این نقطه، مفهوم اعتدال و اصلاحات را در کنار هم قرار میدهند و کارکرد این دو واژه را یکی میبینند.
لذا میتوان گفت تمامی اهداف این جریان را میتوان در ذیل این هدف اصلی قرار داد؛ چون با محقق شدن هدف اصلی، که همان به قدرت رساندن اصلاحطلبان است، مابقی منویات آنها نیز محقق خواهد شد و از این طریق میتوانند مطالبات خود را برای آنچه از وقایع انتخابات 88 به این سو خواهان آن بودند، پیگیری نمایند و همچنین با بازسازی توان سیاسی و اجتماعیشان، خود را برای دور بعدی انتخابات مهیا کنند.
با توجه به اینکه اصلاحطلبان سعی دارند با بهرهگیری از واژه و مفهوم اعتدال، خود را میانهرو نشان دهند و از افراطیگریهایی که خصوصاً پس از انتخابات 88 از خود بروز دادهاند فاصله بگیرند، باید از این فرصت بهره جست و این اعتدال را به مثابهی خطکش و میزانی برای سنجش عملکرد آنها قرار داد تا بتوان از این مدعای خودشان، به عنوان فرصتی برای پاسخگویی بهره جست.
به نظر میرسد نمیتوان از واژهی اعتدال به عنوان یک کلیّت بهره جست. اصلاحطلبان میبایست تعریف خود را از اعتدال در حوزههای مختلف، اعم از حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… مشخص کنند و بیان دارند که منظورشان از اعتدال مثلاً در حوزهی سیاست چیست؟ یا اعتدال در حوزهی فرهنگ به چه معناست؟ تنها با تبیین دقیق اعتدال در حوزههای مختلف است که میتوان به کارکرد این واژه در آن حوزهها پی برد و صحت و سقم این اعتدال ادعاشده توسط اصلاحطلبان را تشخیص داد.
شایان ذکر است اعتقاد به اصل نظام، قانون اساسی و همچنین ولایت فقیه، از شاخصهای لازم و ارزشی نظام است. لذا اصلاحطلبانی که با شعار اعتدال سعی دارند از طریق دولت آقای روحانی وارد عرصهی سیاسی و اجرایی کشور شوند، باید بدانند که سه شاخص فوق، از ملزومات این امر است و خود را با این شاخصها بسنجند و ببینند که آیا با این معیارها منطبق هستند یا خیر؟ البته پُرواضح است که گروههایی از اصلاحطلبان، پس از انتخابات 88، از دایرهی این معیارها خارج شدهاند؛ اما مشخص نیست بر اساس چه منطقی اکنون خواهان بازگشت به عرصهی سیاسی کشور و ورود به یکی از مهمترین ارکان نظام هستند.
آنها گمان کردهاند که با در پیش گرفتن شعار اعتدال و پنهان شدن پشت سر روحانی میتوانند چهرهی واقعی خود را پنهان کنند. اما طبق تعریف خود اصلاحطلبان، اعتدالگرایی به معنی پرهیز از افراط و تفریط است. لذا با استناد به همین تعریف، میتوان گفت که افراطگرایان و ساختارشکنان جایی در دولت اعتدال نخواهند داشت.
پینوشتها:
[1]محمدرضا خباز: «گفتمان اعتدالگرایی توجه به امر کارشناسی و استفاده از خرد جمعی و بیتوجهی به نگاههای سیاسی است.» (خبرگزاری تسنیم، 9 تیر 92)
[2] هادی خانیکی: « اعتدال به معنای حرکت خردورزانهی بردبارانه است.» (روزنامهی اعتماد، 31 خرداد 92)
[3]رضا رئیسی: «اعتدال و فراجناحی اندیشیدن بدان معنی نیست که هر کسی سهمی از قدرت را طلب کند و خود را ذینفع بداند؛ چرا که اعتدال هم مترادف با ائتلاف نیست؛ گزارهای است همپوشان و روادارانه که عدالتورزی را پارادایم خود قرار داده و از تندرویها و حذفهای بیمورد بری است و افراد را به واسطهی شایستگیشان مرجح میداند، نه آنکه خوان نعمتی باشد باز و فراخ که هر کسی میل حضور بر سر آن را در سر بپروراند و چون دولت را فراجناحی میداند، با تفاسیر افراطی و تفریطی، سهمی برای خود مطالبه کند.» (روزنامهی آرمان، 6 تیر 92)
[4] داریوش قنبری: «در مجموع باید به مسائل یک نگاه خاکستری وجود داشته باشد تا با حالت بینابینی به موضوعات نگاه شود و مسائل را نه مطلق سفید و نه مطلق سیاه تلقی کرد و در واقع بحث بینابینی، اعتدال را نشان میدهد… اعتدال در مجموع به معنای پرهیز از افراط و تفریط است و در این شاخص نگاه افراطگونه وجود ندارد.» (روزنامهی آرمان، 9 تیر 92)
محمد شریعتمداری: «اعتدال به معنی میانهروی و رعایت حد وسط در امور است…» (روزنامهی اعتماد، 30 تیر 92)
رسول منتجبنیا: «اعتدال به معنای میانهروی، حد وسط و مرز بین افراط و تفریط است. به معنای آنکه هر شخصی و هر چیزی در جایگاه مناسب و شایستهی خود قرار بگیرد. نقطهی مقابل اعتدال، افراط و تفریط است.» (روزنامهی اعتماد، 11 تیر 92)
[5] مسعود پزشکیان: «اگر قرار است که آقای روحانی اعتدال ایجاد کند، اعتدال به معنی اصلاحات است. حرکت از وضعیت موجود به وضعیتی که آقای روحانی تعریف میکند به معنای اصلاحات است.» (خبرگزاری فارس، 3 تیر 92)
رسول منتجبنیا: «اصلاحات تعبیر دیگری از اعتدالگرایی است؛ چرا که بدترین و خطرناکترین تهدید علیه نظام، حرکتهای افراطگرایانه تحت عناوینی همچون گروههای فشار و حتی تحت عنوان حزباللهی و امثال ذلک بود و اصلاحات در راستای حاکمیت بخشیدن صلاح و شایستگی، عدالت و انصاف و اعتدال و میانهروی حرکت میکند و در مسیر این هدف مقدس، با هر گونه افراط و تفریط مقابله میکند. پس اعتدالگرایی یعنی اصلاحات و اصلاحات هم یعنی اعتدالگرایی.» (روزنامهی اعتماد، 11 تیر 92)
[6] تایماز عظیمی: «این نباید از یاد برود که گفتمان اعتدال پیروز شد برای بازپسگیری حقوق حقهای که جهادیها ازمان سلب کرده بودند. برای بازپسگیری این حقوق راهی جز مطالبهمحوری نیست. گفتمان اعتدال آمده تا فضایی را محیا کند برای طرح سؤال و مطالبه. نمیتوان با نام این اعتدال، طلب را خفه کرد که ما رأیدهندگان به این اعتدال ذاتاً طلبکاریم. ما طلب اصلاح داریم. ما اصلاحطلبیم.» (سایت جرس، 3 تیر 92)
[7]هادی خانیکی: «اعتدال در گفتمان به معنای محافظهکاری یا نادیده گرفتن میل به تغییر نیست.» (روزنامهی اعتماد، 31 خرداد 92)
[8] داریوش قنبری: «بنابراین حق آقای روحانی است که دولت را از افراد همفکر خودش انتخاب کند. کسانی که با گفتمان اعتدال ایشان و اصلاحطلبی مورد نظر ایشان همخوانی داشته باشند و به لحاظ فکری بتوانند با ایشان کار کنند. به هر حال، اصولگرایان نباید سهم خاصی را از دولت مطالبه کنند.» (روزنامهی آرمان، 9 تیر 92)
[9] ماشاءالله شمسالواعظین: «موضوع اعتدال و پدیدهی اعتدال یک وسیله است، نه یک هدف؛ وسیلهای برای رسیدن کمهزینه و با سلامت به هدف.» (روزنامهی آرمان، 8 تیر 92)
انتهای پیام