لباس شخصیهای تئاتر شهر | محسن صالحیخواه
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «لباس شخصیهای تئاتر شهر» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
روز قبل از نوشتن این یادداشت، یکی از دوستانم برخوردهایی که آن روز در ایستگاه متروی تئاتر شهر دیده بود را در استوری اینستاگرام نوشت:
«خانم شالت رو سرت کن.
مقنعهت رو سرت کن.
سرت کن بعد برو تو.
خانوم سرت کن بعد دوربین میگیرتت میگی ببخشید.
مگه نمیگم سرت کن.
خانم مقنعهت رو بنداز سرت.
سرت کن.
تونل وحشتی به اسم مترو تئاتر شهر.»
این وضعیتی است که طی چند وقت گذشته، به طور ثابت در متروی مرکز پایتخت به چشم میخورد. دوست خبرنگار دیگری که باحجاب است، از این ایستگاه به عنوان اتاق فرار یاد میکرد. دوست دیگری که اتفاقا او هم محجبه است نیز، به جو بدی که در ایستگاه تئاتر شهر وجود دارد، اعتراض میکرد. البته چنین وضعیتی به طور پراکنده در ایستگاهها و مراکز تجمع دیگر شهر هم دیده شده است؛ اما پوشش حدود ۱۵۰ ایستگاه مترو و کنترل بیش از ۲ میلیون جابجایی مسافر، چیزی نیست که توان آن وجود داشته باشد. نگارنده نیز چند شب پیش اکیپی از لباس شخصیها را در چهارراه ولیعصر تهران دید. تمام این واکنشها و مشاهدهها، دستمایه نوشتن این چند خط شده است.
اول؛ نیروهای لباس شخصی نماد برخورد امنیتی هستند. نماد این که تو ندانی با چه کسی طرف هستی. سوال مهم این است که آنها چه کاری باید بکنند یا به روایتی دیگر، چه کاری میتوانند بکنند که تا کنون نیروهای دیگر از پس انجام آن بر نیامدهاند. قرار است زنان و دختران را «قانع» یا «مجبور» کنند که از ترس برخورد حجاب بر سرشان بگذارند؟ گردانهای یگان امداد که از یک سال قبل تقریباً به طور مداوم در خیابانهای مرکز پایتخت مستقر بودهاند، گشتهای هنجار اجتماعی، سفیران هدایت، آمران به معروف خودجوش مردمی و هر عامل دیگری که به کار گرفته شده، نباید تاثیر مد نظر حاکمیت را بر این مساله میگذاشت؟ حالا نیروهای تنومند بلند قد لباس شخصی با کلاه لبهدار و ماسک میخواهند این کار را انجام دهند؟
دوم؛ نمیدانیم این لباس شخصیها مرتبط با کدام نهاد هستند. اما میدانیم که برخورد امنیتی یا انتظامی با یک مساله اجتماعی جواب نخواهد داد؛ همانطور که گشتهای کمیته و منکرات و ارشاد و هر چه در این سالها بوده و هست، بینتیجه جایشان را به جایگزینشان دادند. همچنین میدانیم که برخورد انتظامی با این مساله اجتماعی – که ریشه در یک قانون غلط دارد – سال گذشته فاجعه آفرید.
سوم؛ استفاده از لباس شخصیها، توزیع کننده ترس است. نیروهای انتظامی و نظامی یونیفورمپوش در هنگام بحران در محل درگیری مستقر میشوند اما زمانی که برخوردها بالا بگیرد، وارد عمل میشوند. یا اجازه نمیدهند که اصلاً تجمعی شکل بگیرد. اما نیروی لباس شخصی، همه چیزش متفاوت است. این نیروها – درست یا غلط – نماد نهادهای امنیتی هستند که ترسهای مخصوص به خود را برای افراد عادی ایجاد میکند.
چهارم؛ چندی پیش آقای اژهای گفت وزارت کشور و فراجا منتظر تصویب لایحه حجاب نمانند و به میدان بیایند. نمیدانیم این حضور لباس شخصیها در مرکز پایتخت به گفتههای رئیس قوه قضائیه بر میگردد یا نه. اما در دل این سخن، این حقیقت نهفته است که همانطور که انتظار میرفت، این لایحه حجاب که همه میدانند در چه وضعیتی بررسی شد و به شورای نگهبان رفت، به احتمال زیاد دست آخر تصویب خواهد شد و فعلا در گیر و دار بوروکراسی مجلس است. این لایحه اگر به قانون تبدیل شود، اتفاقات بدی را در بدنه جامعه ایران رقم خواهد زد که ناظران و دلسوزان در خصوص آن هشدار دادهاند.
آخر؛ پاسخ مساله حجاب، بگیر و ببند و درگیری توسط نیروهای سیستم و آمران به معروف نیست. پاسخ آن مراجعه به آرای مردم و به رسمیت شناختن حق انتخاب است. ۴۴ سال از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی گذشته. اگر ارادهای برای «نخواستن» حجاب اجباری به وجود آمده، قصور و تقصیر سیستم است. آنهایی که امروز دست به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی در زمینه حجاب اجباری میزنند – که مشاهدات حقیر در مناطق مختلف پایتخت نشان میدهد کم نیستند، در این سیستم بزرگ شدند و آموزش دیدند. باید دید که چرا این تربیت مد نظر مقامات، تاثیری نداشته یا تاثیر خود را از دست داده است. پاسخ به سوالهای این یادداشت و خواست عمومی که در حال حاضر نشان دهنده مخالف عده نه چندان کمی از زنان با اجبار حجاب است، لباس شخصیها نیستند. در یک حاکمیت مردمی، اکثریت حقوق اقلیت را نیز به رسمیت میشناسد. چه برسد به این که عده نه چندان محدودی، به امری اعتراض داشته باشند.
انتهای پیام
مگر شکی هم وجود دارد که این ماموران نفرت آور از کجا آب میخورند ؟ مضحک ترین کشور دنیاییم تحمیل حجاب با ترس بعد نفرت از حجاب بعد نفرت از سرزمین مادری بعد تلاش و تقلا برای رفتن همیشگی از کشور برای آنهایی که میتوانن و کمی بعدتر ترس به شجاعت تبدیل میشود و کمی بعدتر ….. اگر دقت کرده باشید در اکثر کشورهای مسلمان زنان مسن تر حجاب دارند این میتونه به این معنی باشه که پذیرفتن حجاب در نسل نوجوان و جوان زمان بر است یعنی تو ایران دارن کاری میکنند که این نسل تا ابد از حجاب بیزار شود یعنی نفرت از دین و حجاب را در ضمیر ناخودآگاه میکارند واقعا دستمریزاد…..
البته لباس شخصی نیستند، بیشتر نیروهای خودجوش مردمی هستند که توسط نهاد های امنیتی ساپورت می شن و خطر واقعی هم اینجاست که وارد می شن به حریم خصوصی افراد و معلوم نیست فیلم هایی که با دوربین کوچک می گیرند به کجا ختم می شه، ته این مسئله مقابله کردن با تونل وحشت به وسیله تونل وحشت مردمیه وقتی یه عده به صورت خودجوش و نه سازمان یافته شرول به وارد شدن به حریم خصوصی دیگران می کنند، دیگران هم دیگر برای شادی و خوشگذرانی به تئاتر شهر نمیان، با کلت و کوکتل مولوتوف و قمه میان، جلوی این جماعت خودجوش موش صفت که هیچ چیزی از مفاهیم فلسفه اسلامی نمی فهمند و بی تاریخ تر از تینیجر های گل کش پارک لاله هوچی گری می کنند
دقیقا درسته؛ اینا بجای اینکه تلاش کنند قلب ملت ایران را به دست بیاورند با کمک امتی قلیل و خود فروخته سعی دارند به زور پوشش ظاهری را بر مردم قالب کنند؛ این جماعت تتمیع شده به باور من نه به اسلام نه به حجاب و نه به انسانیت اعتقاد دارند اونا حتی به نظام باور ندارند به پول نظام باور دارند؛ اگر انقلابی میرود بشه هین جماعت رنگ عوض می کنند
اون جماعتی که تو اسمش میزاری قلیل برای نظام فرزندانی بار می اورند که سرباز اسلام میشند و در کل منطقه میجنگند و اون مردم مدنظر تو با بی حجابی اساس ایران با خطر فروپاشی مواجه خواهند کرد
اتفاقا خانه امثال عجمیان نشون میده کم برخوردار ترین ادمهای این انقلاب و وفادارترینشون همین باحجابها هستند نه امثال شماها