سید محمد خاتمی: اگر جامعه مدنی و دموکراسی می خواهیم، باید اصناف به رسمیت شناخته شوند
جماران نوشت:
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از دانشگاهیان تاکید کرد: با کسانی که میخواهند جمهوری اسلامی را براندازند، به صورت منطقی مقابله کنید و اگر حاکمان نیز از موازین جمهوریت و اسلامیت سازگار با آن عدول کرده یا منحرف شده اند، بیان کنید، تذکر دهید و حتی راههای بازگرداندن آنها را به موازین جمهوریت اسلامی جست و جوکنید و در تحقق ان بکوشید.
رئیس دولت اصلاحات خطاب به دانشگاهیان گفت: امروز جامعه به لحاظ معیشت، امید به زندگی و برخورداری از یک زندگی قابل قبول، محیط زیستش و.. با مشکلات بزرگی رو به روست. شما باید اولین کسانی باشید که این مسائل را می شناسد و به آنها توجه دارد. و همچنین از آنچه در دنیای ما میگذرد نظیر آنچه امروز بر فلسطینیان مظلوم و مردم بی پناه غزه می رود، (گرچه در جریان هستم در این زمینه نامه ای با امضاهای زیاد تهیه شده که کار خیلی خوبی است ولی کافی نیست)
سخنان حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از دانشگاهیان، امروز در نوزدهمین مجمع عمومی و پنجمین کنگره سه سالانه انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها منتشر شد.
مشروح این سخنان در پی می آید:
از دیدار با عزیزان خشنودم، امیدوارم نشست سراسری عزیزان با خوبی و موفقیت برگزار شود
بعد از انقلاب، ایجاد تشکل ها رسما و قانونا منع نشده است، ولی عملا تشکل های کار آمدی به وجود نیامده است. آنچه در عمل پدیدآمده، انجمن های اسلامی است که متأسفانه برای بسیاری از آنها نیز محدودیتها ایجاد شده است و اگر حاکمیت آنها را نپسندیده است، یا تعطیل شده یا با محدودیت ها وفشارهای زیاد مواجه شده اند.
به هرحال انجمن های اسلامی جای اصناف را نمی گیرند. اگر جامعه مدنی و دموکراسی را می خواهیم، پیش از هرچیز(حتی احزاب) باید اصناف به رسمیت شناخته شوند. در شرایطی که صنف و سندیکا به معنای واقعی نداشته باشیم، حزب واقعی و فراگیر هم پدید نخواهد آمد یا کارآیی لازم را نخواهد داشت. در یک جامعه آزاد و مردمسالار، همه بخش های مختلف جامعه باید نمایندگان واقعی خود را داشته باشند تا از حقوق خود دفاع کنند و در سرنوشت جامعه حضور و مشارکت داشته باشند.
البته در مورد دانشگاهیان(اساتید و دانشجویان) شاید تعبیر «صنف» درست نباشد، ولی می توانند نهاد یا تشکلی چون باشگاه داشته باشند که در آن امکان هم صحبتی، همدلی و همکاری پدیدآید. (فکر می کنم قبل از انقلاب چیزی به نام «باشگاه مهرگان» برای معلمان وجود داشت که کارهای مهمی هم کرد) در بخش دانشجویی هم چنین امکانی می تواند پدید آید که البته در شرایط و موقعیت فعلی بعید وحتی غیرممکن به نظر می رسد. من از ایده آل ها که باید برای رسیدن به آن کوشید صحبت میکنم.
حالا اینکه چنین امکانهای نیست وظیفه تشکل هایی چون انجمن شما بیشتر وسنگین تر می شود. انجمن شما باید از حقوق و حرمت همه مدرسان، استادان و حتی دانشجویان با گرایش های مختلف دفاع کند. اگر مشکلات و تنگناهایی برای آنها پدید می آید و نیز برای کل جامعه، باید آنهارا شناخت، بیان کرد و برای رفع آنها پیشقدم شد حتی هزینه هایش را هم پرداخت کرد.
اگر حقوقی سلب می شود و برخوردهای ناروایی صورت می گیرد، انجمن اسلامی نسبت به آن به شیوه مدنی واکنش داشته باشد.
این کار را از موضع اسلامی انجام دهید؛ مگر اگر اسلام و اسلامی که با جمهوریت سازگار است بر کرامت انسان( هر انسانی) پا فشاری نمی کند؟ و حقوق دگر اندیشان را به رسمیت نمی شناسد؟ شما میتوانید به رغم محدودیت ها، بیانگر درد ها باشید و برای رفع آنها چاره جویی کنید و در این صورت است که جایتان در میان جامعه و بخصوص اصحاب دانشگاه باز می شود. حتی در برابر دردها و مشکلات عموم مردم مسولید.
امروز جامعه به لحاظ معیشت، امید به زندگی و برخورداری از یک زندگی قابل قبول، محیط زیستش و.. با مشکلات بزرگی رو به روست. شما باید اولین کسانی باشید که این مسائل را می شناسد و به آنها توجه دارد. و همچنین از آنچه در دنیای ما میگذرد نظیر آنچه امروز بر فلسطینیان مظلوم و مردم بی پناه غزه می رود، (گرچه در جریان هستم در این زمینه نامه ای با امضاهای زیاد تهیه شده که کار خیلی خوبی است ولی کافی نیست)
شما عنوان «اسلامی» دارید، به همین دلیل باید در شناخت اسلام و تبیین درست نسبت آن با جمهوری و دفاع از همه وجوه آن پیشتاز باشید. با کسانی که میخواهند جمهوری اسلامی را براندازند، به صورت منطقی مقابله کنید و اگر حاکمان نیز از موازین جمهوریت و اسلامیت سازگار با آن عدول کرده یا منحرف شده اند، بیان کنید، تذکر دهید و حتی راههای بازگرداندن آنها را به موازین جمهوریت اسلامی جست و جوکنید و در تحقق ان بکوشید.
باری وظیفه عزیزانی چون شما و دیگر تشکل های موجود در این موقعیت های خاص دشوار تر و سنگین تراست، موفقیت شما را در طی این مسیر دشوار آرزو می کنم.
سید محمد خاتمی
انتهای پیام