نامهی یک دانشجو به رهبری: از سیستان و بلوچستان، استان ثرومند اما محروم
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (س) علوم پزشکی زاهدان در نامهای به رهبری، ضمن درخواست کمک برای رفع برخی موانع فعالیت دانشجویی در آن دانشگاه، نوشت: امروز ما با همهی توان برای رشد، تعالی و شکوفایی نظام و انقلاب و آباد کردن کشور خود تلاش میکنیم، نظامی که پایه و اساس آن را جوششهای اجتماعی ساختهاند. اما امروز عدهای به اشتباه دارند با بستن دهانها، شکسن قلمها و محدودیت ایجاد کردن فقط و فقط به بیگانگان کمک میکنند که وجههی نظام را خدشهدار کنند.
متن کامل نامهی «امین اله ریگی» که برای انتشار در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته در پی میآید:
بسم تعالی
“وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً “(اسراء 70)
“به راستی ما فرزندان آدم را به موهبت عقل و خرد گرامی داشته و آنان را در دریا بر کشتیها و در خشکی بر مرکبها سوار نموده و از خوراکیهای مطبوع به آنان روزی داده و آنان را بر بسیاری از کسانی که آفریدهایم چنان که باید برتری بخشیدهایم”
حضرت آیت الله خامنهای مد ظله العالی
رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
احتراماً پس از برخی از حوادث دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و پیگیری از مسولان استانی و عدم نتیجه پیگیریها برآن شدیم تاگلایه خویش را به شما که تنها حامی جامعه دانشجویی هستید برسانیم، شاید که شما صدای ما رابشنوید.
حضرت آیت الله خامنهای؛ حقیر بسیاری از کتب شما را مطالعه کردهام و کمتر سخنرانی عمومی شما را نشنیده یا نخواندهام به همین دلیل شناخت نسبتاً خوبی از شما دارم، شما همواره در خصوص حقوق مدنی جامعه به چند مورد تاکید داشتهاید.
از جمله آنها میتوان به (آزادی بیان و البته پس از بیان، آزاد اندیشی، عدالت، مطابه گری، نقد، انصاف، اخلاق مداری، کرامت انسانها و…) تاکیدات فراوان داشتهاید اما متاسفانه برخی از کارگزاران نظام در بعضی ساختارها نه تنها به فرمایشات، توصیهها و دستورات حضرت عالی توجه ندارند که گاها خلاف آن نیز عمل میکنند.
اما در مورد دانشجویان و جوانان که حضرت عالی بیشتر از هرکسی به این قشر توجه دارید توصیهها و تاکیداتی داشتید که مهمترین آنها «آزاد اندیشی، مطالبهگری، نقد (سازنده)، تحمل نظرات متفاوت، تحلیل کردن و…» است، خوشبختانه سعادت داشتهام در چند مجلس که حضرت عالی حضور داشتهاید حقیر هم آنجا باشم، آخرین بار مراسم افطاری امسالتان با دانشجویان بود.
آن لبخندی که برلبان دانشجوی دکترای حقوق که انصافاً در آن مراسم هم حق گفت، پس از جواب پدرانهی شما که فرمودیند مخالف من حرف زدن جرم نیست آنچنان دل نشین بود که لحظهای احساس کردم دارد در فکر و ذهن خود از پدرش که برای بقای این نظام خود را فدا کرده است برای این کار تشکر میکند.
اما باید خدمتتان عارض شوم، در حال حاضر در دانشگاههای کشور آن فضایی که شما میخواهید حاکم نیست، نه تنها خبری از کرسی آزاد اندیشی نیست که هر روز شاهد دخالت نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و حقوقی در امور دانشگاه هستیم آن هم با نگاه تهدید و تهمت که در این نظام که به نام سیدنا علی (ع) بنا شده است جایی ندارد.
حضرت آیت الله؛ حقیر جوانی از این آب و خاک هستم که قلبم برای کشورم میتپد و نمیتوانم نسبت به اوضاع جامعهی خود بی تفاوت باشم، در امور اجتماعی از سرورمان علی (ع) یاد گرفتهام که مردم یا برادران دینی من هستند و یا در خلقت با حقیر برابر هستند و این موضوع را همواره سرمشق و اساس روابط اجتماعی خود قرار دادهام.
رهبر انقلاب؛ این نامه از استان ثرومند اما محروم سیستان و بلوچستان برایتان نوشته شده است و شاید خاطرات دوران تبعید را که شناخت خوبی به شما در خصوص مردم این منطقه داده است برایتان زنده کند.
رهبر انقلاب؛ شرح مختصری از اتفاقاتی که در چند سال گذشته و به ویژه در چند ماه گذشته افتاده است را برایتان بازگو میکنم؛
پس از انتخابات خرداد 92 که ما خود شبها و روزها نخوابیدیم تا بتوانیم مردم را به پای صندوق رأی بیاوریم و این را وظیفهی خود میدانیم، با جمعی از دوستان برای ایجاد فضای گفتمان میان تفکرات متفاوت و فعالیت برای رشد اجتماعی خود و سایر دانشجویان تصمیم به تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان گرفتیم.
درخواست اولیهی ما در سال 92 بدون هیچ دلیلی شفاهاً اعلام شد رد شده است اما از آنجا که نا امید شدن را همواره برای خود تباه شدن تعریف کردهام تصمیم گرفتیم باز اقدام کنیم. به همین منظور خرداد 93 مجدداً درخواست تشکیل تشکل انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام خمینی رضوان الله تعالی را دادیم و همه روزه پیگیر بودیم تا این که پس از یک سال اردیبهشت 94 مجوز اصولی دریافت کردیم. ناگفته نماند به دلایل قومیتی و مذهبی رد صلاحت شدم که پس از پیگیری و بررسی مجدد صلاحیتم تایید شد.
پس از تشکیل تشکل همواره شعار و عمل ما قانونمداری و اعتدال بوده است و تا به امروز هم به حمد خداوند این رویه ادامه داشته و در آینده نیز چنین خواهد بود.
اما در این میان برخی مسولین دانشگاه و حتی شهرستان زاهدان نمیتوانستند ببیند افرادی که متفاوت با آنان فکر میکنند در دانشگاه فعالیت کنند.
ما از ابتدا اعلام کردیم نگرش و تفکر ما اصلاحگری در جامعه است که یکی از زیباترین تحلیلها را حضرت عالی در این باره داشتهاید و مهتر و بالاتر از آن سیدنا امام حسین (ع) در نامهی خود به محمد حنفیه میفرماید:
«من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواستهام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب علیه السلام است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد (و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند (و از من پیروی نکند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنی امیه حکم کند که او بهترین حاکم است. و برادر! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست. بر او توکل میکنم و برگشتم به سوی اوست.»
مهمتر از این خداوند در آیات متعددی به این موضوع اشاره میکند از جمله «طه 43 و 44 و 24، توبه 12 و 73، بقره 11 و 220، یونس 81، اعراف 70، نساء 75»
ما بر اساس قانون اساسی و وظیفهی شرعی و اجتماعی خود هرجا که احساس کنیم حقی ضایع شده است دفاع میکنیم، حتی اگر آن انسان دشمنترین دشمن ما باشد.
و البته هرجایی که احساس کنیم عملی به نظام ضربه میزند هم با همهی توان وارد میشویم.
در همین راستا در کنار همهی فعالیتهای خود یک موضوع را مطرح کردم، خواستار بودم و هستم که محصوران یا با رأفت اسلامی رفع حصر شوند یا طبق قانون هر دو طرف انتخابات سال 88 محاکمه شوند و همگان نیز به نتیجهی محاکمه تن دهند.
چون ادامهی حصر و اتفاقات احتمالی را به صلاح نظام نمیدانم و معتقدم میتواند به نظام ضربه بزند همانطور که اشتباهات پس از انتخابات 88 به تعبیر خود حضرت عالی نظام را تا لبهی پرتگاه برد.
برای اینها به اطلاعات و دستگاه حقوقی و نیز حراست دانشگاه احضار و حتی از طرف افرادی ناشناس تهدید شدم.
رهبر معظم انقلاب؛ از نهاد خارج دانشگاه که بگذریم به دانشگاه میرسیم، امروز کسی بر صندلی معاونت دانشگاه ما تکیه زده است که در جلسهی شورای فرهنگی ادعا میکند رهبری و ریاست جمهوری تقابل دارند، با دروغ به دانشجویان تهمت فعالیت مذهبی و قومیتی میزند، و با نامه نگاری به داستانی دخالت دستگاه قضایی در امور دانشگاه را خواستار میشود و …
آنچه قلب ما را به درد آورده این است که در دانشگاه ما امروز 16 آذر 95 دانشجو در مراسم روز دانشجو حق صحبت کردن ندارد.
رهبر انقلاب؛ ما از بسیاری از امور زندگی خود گذشتهایم که فعالیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انجام دهیم تا شعاری که از اول دبستان در ذهن ما نقش بسته است (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما) را عملی کنیم.
امروز ما با همهی توان برای رشد، تعالی و شکوفایی نظام و انقلاب و آباد کردن کشور خود تلاش میکنیم، نظامی که پایه و اساس آن را جوششهای اجتماعی ساختهاند.
اما امروز عدهای به اشتباه دارند با بستن دهانها، شکسن قلمها و محدودیت ایجاد کردن فقط و فقط به بیگانگان کمک میکنند که وجههی نظام را خدشهدار کنند.
از شما خواهشمندیم از مسوولین اجرایی مرتبط از جمله استاندار سیستان و بلوچستان و ریاست دانشگاه علوم پزشکی زاهدان که انصافاً هر دو چهرههای مؤمن، انقلابی و توانمدی هستند، بخواهید که یا نگذارند حقوق دانشجویان و جوانان که آیندهی این کشور را خواهند ساخت، ضایع شود و یا استعفا دهند.
همچنین از نمایندهی خود در این استان که از معتدلترین عالمان دینی هستند که تاکنون دیدهام بخواهید ارتباط بیشتر با اقشار دانشجویان و جوانان داشته باشند.
و به دستگاههای خارج دانشگاه دستور فرمایید در مسایل دانشگاه وارد نشوند البته که آنان هم وظایفی دارند که باید انجام دهند اما فعلاً رویهی مناسبی را در پیش نگرفتهاند.
در پایان از خداوند رحمان برایتان طول عمر با عزت و همراه با سلامتی را خواستارم و امیدوارم همهی کارگزاران نظام شما را الگو قرار دهند.
و البته امیدوارم نوشتن این نامه برایم خیلی سنگین تمام نشود اما هرچه که شود با جان و دل در راستای اهداف نظام و جامعهام پذیرا هستم.
وسلام علیکم و رحمت الله
به امید آبادانی ایرانم
با تشکر
فرزند کوچکتان
امین اله ریگی
16 آذر 1395
انتهای پیام