نظر کانت، گادامر، هابرماس و فوکو درباره علوم پزشکی
«یکی از موسسین حلقه فلسفه پزشکی در نشست تاملات چهار فیلسوف درباب پزشکی گفت: گادامر معنای سلامت را دگرگون و آن را از انحصار پزشکی خارج میکند.به عقیده او مراقبت از سلامت دلمشغولی و دغدغۀ هر انسان است.»
به گزارش مهر، به مناسبت روز جهانی فلسفه، حلقه فلسفه پزشکی در نشستی به تأملات هابرماس، فوکو، گادامر و کانت در باب پزشکی پرداخت.
در ابتدای نشست علیرضا منجمی، از موسسین حلقه فلسفه پزشکی به عنوان سخنران افتتاحیه مراسم گفت: سلامت و بیماری چنان با زندگی انسان در هم آمیخته است که همواره موضوع جذاب و چالشبرانگیزی برای تأملات فلسفی نیز بوده است. با آنکه تا پیش از برآمدن فیلسوف-پزشکان و قوام یافتن حوزۀ پژوهشی فلسفه پزشکی در سده اخیر، تأملات نظاممند و ساختاریافته در باب پزشکی و طبابت وجود نداشته است، اما فیلسوفان همواره عنایتی به پزشکی داشتهاند. این تأملات بیتردید میتواند فلسفه پزشکی را غنی کند و در یافتن راهها و پرسشها نو و گشودن افقهای تازه یاری رساند. تأمل در آثار فیلسوفانی که به پزشکی پرداختهاند اما فیلسوف پزشکی محسوب نمیشوند و بهرهگیری از آنها در فلسفه پزشکی مستلزم دانستن مسألۀ اصلی آن فیلسوف و فهم جایگاه پزشکی در آن چارچوب است.
سپس غلامحسین مقدم حیدری، دانشیار گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی تأملات فوکو در باب پزشکی پرداخت.
او گفت: میشل فوکو جامعه شناس، فیلسوف و مورخی است که آرای وی درباره پزشکی نه از روی تفنن بلکه بصورت یکی از محورهای اصلی پژوهش وی بر روی علوم پزشکی و روان شناختی است. پژوهشهای فوکو در حوزه علوم پزشکی و روانشناختی چنان بینش عمیقی نسبت به این حوزهها ارائه میکند که فهم جامعی از این علوم و نهادهای مرتبط با آن بدون درک آرای فوکو امکان پذیر نیست. البته این پژوهشها را نمیتوان صرفاً در مقوله فلسفه پزشکی قرار داد بلکه باید آنها را تحت عنوان علوم انسانی سلامت طبقه بندی کرد.
مقدم حیدری اضافه کرد: کتاب mental illness and psychology(1954) و کتاب معروف تاریخ جنون (۱۹۶۱) به چگونگی پیدایش بیماریهای روانی میپردازد. در کتاب نخست دو پرسش مهم طرح میکند: «تحت چه شرایطی میتوان از بیماری در حوزۀ روانشناختی سخن گفت؟ چه رابطهای میان آسیب (شناسی) روانی و آسیب (شناسی) جسمی میتوان مشخص کرد؟»فوکو در سراسر کتاب میکوشد با تحلیلهای مختلف به این دو پرسش مبنایی پاسخ دهد. این کتاب را میتوان طرحنامه ای دانست که چهارچوب پروژه مهم و عظیم وی را در کتاب تاریخ جنون تعیین میکند. پس از این دو اثر فوکو کتاب تولد کلینیک (۱۹۶۳) را منتشر میکند. تولد کلینیک -چه در ایران و چه در خارج ایران- به ندرت مورد توجه بوده است. بنظر میرسد که دلیل این امر در شیوه فنی نگارش این کتاب از نظر علوم پزشکی است. بطوریکه این کتاب را به یکی ازمغلق ترین آثار فوکو تبدیل کرده است. حتی در اندک آثار خارجی که به بررسی این کتاب پرداخته میشوند باز جنبههای مربوط به مقوله قدرت مورد توجه قرار میگیرد و نه جنبههای پزشکی کتاب.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان اشاره کرد: میتوان گفت که کتاب «تولد کلینیک» حول گذر از طب اخلاطی به پزشکی کلینیکی نگاشته شده است. یکی دیگر از موضوعات مهمی که فوکو بدان میپردازد بیماریهای همه گیر ، بهداشت عمومی و قدرت است. او در فصول ابتدایی تولد کلینیک و دو مقاله The politics of health in the eighteenth century و The birth of social medicine نشان میدهد که همه گیری ها سه موضوع مهم در رابطه با جمعیت را برجسته کردند: کاهش نرخ مرگ، افزایش طول عمر و افزایش امید به زندگی.
سخنران بعدی این مراسم رضا ماحوزی دانشیار فلسفه مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و مترجم کتاب «نزاع دانشکدهها» کانت بود که به تأملات کانت در باب پزشکی پرداخت.
او گفت: اصل ماجرای رابطه فلسفه و پزشکی و متعاقب آن رابطه دانشکده فلسفه و دانشکده پزشکی نزد کانت بازمیگردد به دانشگاه مطلوب نزد این فیلسوف و نزاع مشروعی که باید بین دانشکدهها برقرار باشد. در این تصویر انقلابی و کاملاً متفاوت با وضعیت موجود، دانشکده فلسفه میبایست مبانی پیشینی دانشکدههای الهیات و حقوق و پزشکی را واکاوی کند تا آنها را از نفوذ و تسلط دولت و کلیسا، که به قوانین و مقررات تجربی این سه دانشکده متوسل شدهاند نجات دهد و در نتیجه این آزادسازی و گفتگوهای تند و دوستانه دروندانشگاهی با یکدیگر، هویتی بنام «دانشگاه» ساخته شود؛ در چنین کلیتی است که دانشکده فلسفه و دانشکده پزشکی نیز نزاع مشروعی را آغاز میکنند و تداوم آن را به نیت تقویت عقلانیت و علم و معرفت، تضمین میکنند. در این مسیر، پزشکی چون با فیزیولوژی آدمی سروکار دارد و این تن، تحت قوانین طبیعت حیات دارد و عمل میکند، لذا پزشکی و دانشکده پزشکی خیلی جدیتر و سریعتر از دو دانشکده دیگر الهیات و حقوق میتواند به طرح و برنامه فلسفه که آن هم از «خواست طبیعت» سخن میگوید نزدیک شود.
این نویسنده و مترجم افزود: درون همین رابطه آکادمیک جدی و دوستانه، پزشکی تجربی تلاش میکند خود را به توصیههای عقل (فلسفه) تجهیز کند؛ تجهیزی که میتواند آن را به سطح پزشکی معقول یا همان هنر پزشکی ارتقا دهد. برای این کار، ضمن تأیید ضرورت پزشکی تجربی، لازم است بیمار نیز- که تا پیش از این همچون ابژه مطالعه و درمان پزشک منظور میشد و پزشک بر اساس قوانین پزشکی داروهای تجویز کرده را به وی میخوراند و یا او را مورد جراحی تجربی قرار میداد- وارد فرآیند درمان شود. درواقع دو وجه تجربی و عقلانی پزشکی در الگوی جدید مکمل هم خواهند بود. این رابطه مبتنیبر هم را میتوان همچون وابستگی شهودها و فاهمه برای رسیدن به معرفت معتبر نیز دانست. کانت این پزشکی عقلانی را لازمه تحقق دو مطلوب، یعنی هنر طولانیتر زندگی کردن و هنر لذت بردن از زندگی بهعنوان دو لازمه طرح روشنگری و مدرنیته معطوف به آینده دانسته است. چرا که درواقع این نوع آدمی است که رو به سوی کمال و آینده دارد و اتصال نسلها و انتقال تجارب زندگی و خردورزیها در کنار امید به تحقق چنین چیزی میتواند لذت زندگی را برای آدمیان حاصل آورد.
حمیدرضا نمازی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران از دیگر سخنرانان این مراسم بود که در مورد تأملات هابرماس در باب پزشکی سخنرانی کرد. وی با تاکید بر این که بسیاری از ایدههای هابرماسی در سلامت، نتیجه غیر مستقیم آرای اوست، به مفاهیمی پرداخت که جامعه شناسان و فلاسفه با الهام از هابرماس، آنها را به سلامت پیوند زدهاند.
نمازی گفت: تعریف حوزه عمومی و تفکیک آن از دولت و خانواده و برساخت حوزه عمومی پروژه هابرماس برای ایجاد عقلانیت ارتباطی در برابر عقلانیت ابزاری است. به تعبیری هابرماس برای برون رفت از قفس آهنین وبر که معطوف به عقلانی کردن قدرت است در پی آن است تا فرهنگ و اخلاق را نیز عقلانی کند. زیست جهان آدمها در حوزه عمومی با مفاهمه محقق و پایدار میشود. از اینجا میتوان به مفاهیمی میان رشتهای نیز اشاره کرد. تخصصی شدن پزشکی به مثابه عقلانیت ابزاری و نمود او به مثابه عقلانیت ارتباطی، امری ست که طب را در جهت مشروعیت منافع سرمایه داری به کار میآورد. هم چنین زبان فنی و مغلق پزشکی در حوزه عمومی مانع مفاهمه و کنش ارتباطی میشود.
در ادامه نمازی با اشاره به مناقشات هابرماس و رالز در باب عدالت، ایدهی عدالت گفتگویی(argumentative )را از منظر هابرماس طرح و نقد کرد و توضیح داد: مثالی از کاربست گفتگو در تنظیم عدالت را با نگاه به رویکرد پزشکی به سالمندان میتوان دید. آنجا که پیچیدگی تکنولوژیهای مداخلهای معنای مراقبت را در ذهن و ضمیر سالمندان تغییر میدهد و مساهمتی را با ایشان نمیآفریند.
این استاد دانشگاه تهران سپس به نظرات هابرماس در کتاب «مهندسی ژنتیک و آینده سرشت بشر» که توسط یحیی امامی ترجمه شده پرداخت و گفت: هابرماس مهندسی ژنتیک را امری میداند که صلاحیت تشخیصی و در عین حال صلاحیت پیش بینی به حوزه سلامت میدهد و هم چنین مفهوم اراده را دستخوش تغییر میکند. او به خطر مستعمره شده زیست جهان توسط این امر اشاره میکند.
نمازی در پایان درباره مفهوم «سراسر بین» و «جامعه انضباطی» فوکو توسط شارحان هابرماس و مفاهیمی همچون «هم بینی» یا synopticon سخن گفت و درباره مواضع اخیر هابرماس در حوزه سیاست و نقدهای افق محور و تاریخی نگر گادامر بر هابرماس توضیحاتی ارائه داد.
سخنران پایانی این جلسه علیرضا منجمی، دانشیار گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی بود که به تأملات گادامر در باب پزشکی پرداخت.
وی در ابتدا گفت: کتاب «رازوارگی سلامت» مهمترین کتابی است که در آن گادامر به پزشکی پرداخته است. این کتاب مجموعه سخنرانیهای هانس گئورگ گادامر برای پزشکان و روانپزشکان است. اینکه فیلسوف معتبری چون گادامر به سراغ مسائل پزشکی و سلامت رفته است کنجکاویبرانگیز و مغتنم است. رازوارگی سلامت در سپهر آثار گادامر، ادامه کوشش اوست برای پاسخ دادن به پرسشی که در تمامی آثارش دنبال میکرده است. گادامر فلسفه امروز را در پرتو علوم جدید میفهمد و کار اصلی فلسفه را از سدۀ هفدهم به این سو وساطت میان روش علم نوین از سویی و تمامیت تجربۀ ما از زندگی از سوی دیگر میداند. البته پرسش اصلی گادامر نه فهم چیستی روش علمی، بلکه این است که دستاوردهای علمی چه ربط و نسبتی با تجربۀ زندگی ما دارد. به بیان دیگر، چگونه چشمانداز طبیعی ما از جهان، یعنی تجربۀ ما از جهان در در گذر زندگی کسب میکنیم، با اقدار خدشهناپذیر علم پیوند برقرار میکند؟ از همین رو گادامر صراحتاً میگوید: «یگانۀ دغدغۀ من این بوده است که بنیانی نظری استوار کنم تا بتوانیم بر اساس آن، با عنصر بنیادین فرهنگ معاصر، یعنی علم و کاربردی تکنولوژیک مواجه شویم.»
وی افزود: صورتبندی دیگری از همین پرسش در جایجای کتاب رازوارگی سلامت آمده است که در جستجوی گشودن امکانی برای پیوند تجربۀ زندگی و تجربۀ پزشکی است. گادامر نشان میدهد که کار ما، امروزه، ایجاد ارتباط مجدد میان جهان عینی تخصصیشدهای است که پزشکی در اختیارمان میگذارد و سلامت به مثابه مراتب بنیادین هستیمان است. سلامت نه دلبخواهی است و نه دستکاریکردنی، بلکه صرفاً توجه ما را میطلبد.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: گادامر پزشکی را برگزیده است چرا که به زعم او رسوباتی از خرد کهن را میتوان در آن ردیابی کرد. به باور گادامر در این عصر علمیتکنیکی که همه چیز به سمت تخصصیشدن و تکنولوژیکشدن مفرط پیش میرود پزشکی هنوز ویژگیهایی از خود بروز میدهد که از برنتافتن این هژمونی دارد. یکی از مهمترین این ویژگیها جایگاه قضاوت و داوری در پزشکی است که مورد محور (case-based)، نیازمند تفسیر و مبتنی بر گفتگو است. گادامر با ردیابی همین عناصر اصلی در پزشکی، نشان میدهد ارتباط نظر و عمل که به باور او تنش میان آنها ذاتی هر موقعیت مدرن است، چگونه پزشکی دیگرگونه است و تأمل دربارۀ آن بصیرتهای تازهای بر ما عرضه میکند.
منجمی در پایان تاکید کرد: گادامر معنای سلامت را دگرگون و آن را از انحصار پزشکی خارج میکند. «مراقبت از سلامت دل مشغولی و دغدغه هر انسان است». اگر این گفته گادامر را سرلوحۀ کار قرار دهیم، علومانسانی پزشکی نه صرفاً متعلق به پزشکان بلکه حوزهای انتقادی است که هر شهروند میتواند وظیفه خود را به انجام برساند.
انتهای پیام
فلسفه درباره بمب اتم و هیروشیما چه نظری دارد؟
درباره نسل کشی مسلمانان بدست صهبون ها چه نظری دارد؟
درباره تجاوز و کتک خوردن یک سوم از جمعیت زنان انگلیس چه نظری دارد؟
درباره برده داری انسان بدست انسان با قلاده همین امروز چه نظری دارد؟
درباره استعمار کشورهای افریقا و آسیا و هر دو سال یکبار حمله و درباره تجاوز امریکا به یک کشور جدید چه نظری دارد؟