غم و غرورِ صنعت فولاد؛ تولید زیر فشار بیبرنامگی، قیمتگذاری، تحریم
نگاهی به بیستمین نمایشگاه ایران متافو
سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: بیستمین نمایشگاه ایران متافو جلوهای از غرور و غم در صنعت مادر فولاد را به نمایش گذاشته؛ ایران حالا یک تولیدکننده فولاد در مقیاس جهانی است که کمر تولیدگرانش زیر فشار بیبرنامگی، مجوزهای فراوان، قیمتگذاری و تحریم خم شده است.
بیستمین دوره نمایشگاه ایران متافو با حضور شرکتهای بالادست و پاییندست صنعت فولاد، شرکتهای بالادست و پاییندست صنعت فلزات غیرآهنی، شرکتهای فعال در صنایع معدنی، ریختهگری و قالبسازی، ماشینکاران، کورهسازان، آهنگران صنعتی و نسوزسازها در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران در حال برگزاری است.
صنعت فولاد و زنجیرههای تامین و تولید آن یکی از صنایع مادر در جهان تلقی میشوند که توسعه صنعتی را ضمانت میکنند. ایرانیان در نخستین تجربههای خود در مواجهه با غرب، کشتیهای انگلیسی را تجربه کردند که تمام چوبی نبودند و کمی بعدتر، آتش توپهای روسیه بود که اهمیت فلز و فولاد را به ایرانیان ثابت کرد و از این رو، آرزوی تولید فولاد به فهرست نداشتههای عباسمیرزا، ولیعهد کاردان فتحعلی شاه قاجار اضافه شد. بعد میرزاتقیخان فراهانی، امیر کبیر، با جدیت احداث کارخانههای آهنکاری را دنبال کرد اما عمرش به دنیا نبود و آرزوی تولید آهن به دل ایرانیان ماند و تا تحولات جهان پس از جنگ جهانی دوم، جامه عمل نپوشید. تازه در این دوره بود که با چراغ سبز بلوک غرب و همراهی بلوک شرق، نخستین مجتمع فولادسازی ایران تاسیس شد.
از آن روزهای دهه 1340 تا امروز، صنعت فولاد به همت تولیدکنندگان و صنعتگران راهی دراز را پیموده است. حالا ایران در زمره تولیدکنندگان بزرگ فولاد در دنیاست و بخش عمده این مسیر را نه بیهمراهی و کمک، که زیرفشار و توام با سنگاندازی دشمنان ایران توسعهیافته به دست آوردهایم و به این اعتبار، داشتههای صنعت فولاد با هر متر و معیاری، غرورآفرین است؛ غروری که غم هم دارد:
تولید فولاد در گستره ایران
در هر سالن نمایشگاه ایران متافو تعدادی از شرکتهای مرتبط مستقر هستند اما آنچه بیش از هر چیز دیگری جلب توجه میکند این است که در هر سالن، میتوان یکی دو تولیدکننده بزرگمقیاس فولاد را سراغ گرفت.
موضوع وقتی عجیبتر میشود که به یاد بیاوریم فولاد صنعتی به شدت آببر است و اینجاست که دیدن غرفه شرکتهای فولادی شهرهای کویری، تکاندهنده میشود. حالا غیر از ذوبآهن و فولاد مبارکه در اصفهان حاشیه کویر، آذربایجان و کرمان و خوزستان و فارس، سمنان و خراسانات، یزد و هرمزگان، لرستان و تهران و دیگر استانها؛ پر آب و بیآب و کویری و کوهستانی هم کارخانههای بزرگ فولادسازی دارند.
نمایشگاه ایران متافو را که به چشم خریداری بگردید، اطمینان مییابید هیچ نقشه راهی و هیچ طرح آمایش استقرار صنایع بالادست و پاییندست فولادی در وزارت صمت وجود ندارد.
تولید بر اساس مد روز!
تعدد تولیدکننده یک مسئله است، شباهت تولید یک مسئله دیگر. فهرست شرکتهای فعال صنعت را بر اساس سال فعالیت که مرتب کنیم، نکات قابل توجهی به دست میآید؛ قدیمیترها، عمدتا تولیدکننده نورد بودهاند و جدیدترها بیشتر سراغ تولید آهن اسفنجی رفتهاند.
به این ترتیب به نظر میرسد در هر دوره زمانی، نوعی از تولید در بالادست فولاد در بورس قرار داشته و وزارتخانه هم بر اساس مد روز، تعداد زیادی مجوز صادر کرده است؛ روزی برای تولید نورد، روزی برای گندلهسازی، روزی برای تولید آهن اسفنجی و روزی برای تولید شمش فولاد.
بررسیهای خبرنگار انصاف نیوز نشان میدهد حاشیه سود نیز نقش پررنگی در تغییر مدهای تولید فولاد داشته است. یعنی هر زمان حاشیه سود نوعی از تولید بالاتر بوده، تقاضا برای آن بیشتر و مجوزهای صادره هم بیشتر بوده است. این هم شاهد دیگری برای اثبات این مدعا که صنعت فولاد نه طرح آمایش دارد و نه نقشه راه.
ضد بازار؛ اینجا عرضه و تقاضا به هم نمیرسند
دیگر اینکه بخش بزرگی از شرکتهای فعال در صنعت فولاد، در بالادست فعال هستند و به عبارت دیگر، سنگ آهن را به شمش تبدیل میکنند.
بنابراین در حالیکه ظرفیت تولید اسمی فولاد در کشور همتراز نیاز صنعت یا کمی کمتر از آن است، بسیاری از محصولات فولادی را باید وارد کنیم. از جمله ورقهای مورد نیاز صنعت خودرو و ورقهای مورد نیاز صنعت لوازم خانگی عمدتا از خارج وارد میشوند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که متولی صنعت در تنظیم بازار عرضه و تقاضا به شدت ناموفق عمل کرده و برای مثال نتوانسته تقاضای ورقهای فولادی خودروسازان را با عرضه محصول فولادسازان جواب دهد.
غم بزرگ دیگر، بیاعتنایی کامل به اقتصاد مقیاس است. ما تعداد زیادی فولادساز داریم که مجموع تولیداتشان به اندازه یکی از سایتهای تولید فولاد پوسکو در کره جنوبی نیست.
از منظر اقتصادی، ایراد شرکتهای تولیدی کوچکمقایس تنها این نیست که توان هزینهکرد سنگین برای تحقیق و توسعه را ندارند یا هزینههای سرباری قیمت محصولشان را بالا میبرد و توان رقابتشان را در بازارهای جهانی کاهش میدهد، در کنار همه این ایرادات، بزرگترین ایراد شرکتهای کوچکمقیاس این است که امکان انباشت تجربه و ذخیره دانش را از دست میدهند در حالیکه گفته میشود بزرگترین ضامن توسعه، وجود سازمانهای بزرگ یادگیرنده است که دانش ضمنی بنگاه را سینه به سینه منتقل میکنند.
فولادکاران چینی و تحریم و باقی قضایا
گوشهای از سالن ملل را شرکتکنندگان چینی نمایشگاه ایران متافو در اختیار گرفتهاند؛ چندین و چند شرکت چینی که از تصاویر و کاتالوگهای به نمایش درآمدهشان معلوم است در زمینه استخراج، ذوب و تولید انواع فلز فعالیت میکنند، غرفههایی را به خود اختصاص دادهاند تا هم صفت بینالمللی نمایشگاه را معنا دهند، هم یادآوری کنند که بخش بزرگی از تخممرغهای صنعت ایران در سبد چین چیده شده است.
در نمایشگاه ایران متافو هم مانند دو نمایشگاه قبلی، نمایشگاه تحول صنعت خودرو و نمایشگاه صنعت ایران، حد و اندازه حضور چینیها در بازار مربوطه مشخص نیست. معلوم نیست این شرکتها، شریک ایرانی دارند یا خود به تنهایی در حال بازاریابی هستند، قرار است دانش یا فناوری به ایران منتقل کنند یا آمدهاند که تنها از این بازار سود ببرند.
نکته مهم دیگر که نیازمند شفافسازی است ماجرای ارتباط شرکتهای چینی با طرفهای ایرانی زیر سایه تحریمها و چالشهایی مانند اف.ای.تی.اف است؛ نمیدانیم شرکتهای چینی چگونه با طرفهای ایرانی خود تسویه میکنند؟ این ارقام بر مبنای دلار محاسبه میشود یا یوآن؟ از طریق شبکه بانکی جابهجا میشود یا چمدانی؟ سازوکار مالی ویژهای بین ایران و چین برقرار شده است؟ حد مبادله مشمول تحریم نمیشود؟ مطالبه شرکتهای ایرانی از طرف چینی در قالب کالاهای وارداتی شرکت بازرگانی دولتی ایران تسویه میشود؟ و…
به هر حال چند نمایشگاه اخیر نشان داده است وزارت صمت دولت سیزدهم در همکاری با شرکتهای چینی کوچکترین تردیدی ندارد. از آن سو، حضور پررنگ و پرتعداد شرکتهای چینی در سه نمایشگاه اخیر نشان میدهد آنان بازار ایران را مستعد فعالیت و سودآور میدانند. در نتیجه فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان و تجار و افکار عمومی باید بدانند دوستان چینیمان با چه شرایط و ذیل کدام پروتکلهایی با شرکتهای ایرانی مبادلات مالی دارند و چگونه از سد تحریم و توقف سوئیفت گذشتهاند؟
فضای خصولتیزده فولاد
احتمالا برای بسیاری از بازدیدکنندگان نمایشگاه ایران متافو که بعدازظهر یکشنبه، 5 آذر 402 در آنجا حاضر بودند، خیرمقدمی که از بلندگوهای نمایشگاه پخش شد، تعجبآور و سوالآفرین بود؛ بلندگوی نمایشگاه به آقای عسگریان معاون رفاه وزیر رفاه خیرمقدم گفت. بله، بخش بزرگی از معدنکاران و صنعتگران فعال در حوزه فولاد، ابوابجمعی شرکتهایی هستند متعلق به بخش عمومی یا به عبارت دیگر شرکتهای متعلق به صندوق بازنشستگی کشوری و سازمان تامین اجتماعی.
سهام تعداد زیادی از شرکتهای کوچک و بزرگ فعال در صنعت فولاد و زنجیرههای وابسته، به سازمانهای زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعلق دارد و این تعدد، فضای حاکم بر صنعت فولاد را خصولتیزده کرده است. بر این مبنا، شرکتهای فولادی بخش عمومی در فضای بین بخش خصوصی و بخش دولتی بازی میکنند و آنگاه که دولتیبودن به سودشان است، خود را دولتی میخوانند و وقتی خصوصیبودن مزیت است، خود را به بخش خصوصی منتسب میکنند.
در این فضا بخش خصوصی قادر به چانهزنی برای شفافسازی نظامهای تخصیص انرژی، فروش مواد اولیه، فروش محصول نهایی، صادرات و شیوه محاسبه ارز ناشی از آن نیست.
نمونه اعلای خصولتزدگی، وضعیت و کارکرد شرکت فولاد مبارکه است؛ این شرکت هم اکنون یکی از شرکتهای متعلق به بخش عمومی تلقی میشود و دولتی نیست اما هم وزارت صمت و ایمیدرو (سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران) در تعیین مدیرعامل و اعضای هیات مدیرهاش نقشآفرین هستند، هم استانداری اصفهان و مجمع نمایندگان استان درباره مدیران نظر میدهند، هم وزارت اقتصاد و سازمان بورس، هم وزارت تکرا تلاش میکنند نیروهای نزدیک به خود را در ساختار مدیریت فولاد مبارکه بگنجانند. در نتیجه، مجلس از شرکتی تحقیق و تفحص میکند که دولتی نیست، بخشی از گزارش تحقیق و تفحص به رسانهها درز پیدا میکند، در پارلمان جنجال میشود، چند روزی بحث بالا میگیرد و بعد، بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی رخ دهد یعنی ساختارها یا رویهها دگرگون شود، با جابهجایی حداکثر یکی دو نفر، همهچیز بر مدار سابق میگردد!
غم قیمتگذاری
از میان همه فولادکاران، تولیدکنندگان محصول نهایی در پاییندست زنجیره را باید غمگینترینها دانست. اینجا به میانجی بورس کالا، فرمولی برای قیمتگذاری تعیین شده که شرکتها را به آستانه توقف فعالیت کشانده است. طبق این فرمول، شرکتهای پاییندست حق دارند 10 درصد روی قیمت شمش بکشند و محصول بفروشند! در این 10 درصد باید هزینههای حمل، هزینههای نیروی انسانی، هزینه استهلاک، هزینههای سرباری و هزینه سرمایه را منظور کرد و بنابراین اگر شرکتی اعلام کند حاشیه سودش حداکثر 2 درصد است، چندان نباید تعجب کرد.
تا جایی که به علم اقتصاد مربوط است و تجربه کشورها در مدیریت اقتصادشان ثبت شده، قیمتگذاری در شرایط خاص و به منظور حمایت از مصرفکننده توسط دولتها انجام میشود و با برطرفشدن اضطرار یا تغییر شرایط، قیمتگذاری به بازار یا حداکثر صنف احاله میشود.
حالا اما چندین و چند سال است که دولت برای محصولات فولادی قیمتگذاری میکند اما این قیمتگذاری نه توانسته محصول را از امواج تورمی در امان نگه دارد و نه تولیدکننده را راضی کرده است. حالا هم که برآوردها حاکی از برابرشدن میزان تولید و مصرف است، قیمتگذاریای که هیچکس از آن راضی نیست و به سود هیچیک از طرفین معادله نبوده است، چه سود و منفعتی دارد خدا عالم است.
طبق یافتههای خبرنگار انصاف نیوز، تولیدکنندگان پایین دست محصولات فولادی شرکتکننده در نمایشگاه ایران متافو در تلاشاند با یک حرکت جمعی صدای خود را به گوش مسئولان وزارت صمت برسانند. در دیدارهای چندجانبه چند نفر از مدیران بزرگترین شرکتهای تولیدکننده تیرآهن نبشی، پروفیل و سایر محصولات نهایی، ایدههای مختلفی مطرح شده است تا سیستم قیمتگذاری این محصولات تغییر کند. گفته میشود ادامه روند فعلی به تعطیلی یا تعدیل نیروی گسترده در این شرکتها منجر میشود.
بیستمین دوره ایران متافو اگر زمینهساز همین اقدام اصلاحی برای تولیدکنندگان پاییندست فولاد باشد، موفقیتی بزرگ را به نام خود ثبت کرده است.
انتهای پیام