رحمت خدا کجاست | سیمون وی پاسخ میدهد
صدیق قطبی، در صفحه شخصیاش (عقل آبی) نوشت:
سیمون وی معتقد است نمیتوان طبیعت و جهانِ مادی را شاهدی مستقیم بر رحمت خداوند دانست. طبیعت، پردهای است که خداوند میان خود و آدمی کشیده است. این فاصله، خود گواهِ رحمت اوست، چرا که به عشق، امکان روییدن و بالیدن میدهد. اگر فاصلهای برای درنوردیدن نبود، عشق چه معنایی داشت؟ عشق، درنوردیدن فاصله است. خدا میان خویش و ما فاصله افکنده است. اما اگر خوب بنگریم این فاصله، نمود عشق و زادهٔ عشق است.
«برای اینکه بتوان برای [اثبات] این رحمت شاهدی مستقیم از طبیعت به دست آورد باید کور، کَر و بیشفقت بود تا مگر در آن صورت بتوان چنین چیزی را باور کرد…
برای همین است که عرفان یگانه سرچشمهٔ فضیلت برای بشریت است. زیرا انسانها، چه آنگاه که باورشان به وجود رحمتی بینهایت در پسِ پردهٔ این جهان را از دست میدهند، یا آنگاه که خیال میکنند این رحمت در جلوِ پرده قرار دارد، سنگدل میشوند.»(جاذبه و رحمت، سیمون وی، ترجمهٔ بهزاد حسینزاده، ص۱۹۴، نشر نی)
با اینهمه، و به رغم اینکه رحمتِ کامل خداوند در این جهان غایب است، اما در همین جهان نیز به باور او چهار گواه بر رحمت خدا میتوان یافت:
«در این جهان چهار گواه بر رحمت الهی وجود دارد: [اول] الطاف خداوند نسبت به مخلوقاتی که قدرت مراقبه دارند (این حالات حقیقتاً وجود دارند و بخشی از تجربهٔ این مخلوقات را تشکیل میدهند)؛ [دوم] بهجت این مخلوقات و شفقت ایشان که همان شفقت الهی است در ایشان؛ [سوم] زیبایی جهان؛ و چهارمین گواه فقدان کامل رحمت در این جهان است.»(همان، ص۱۹۵)
نظر سیمون وی میتواند مبنایی برای بازیابی و حفظ ایمان باشد. اگر در دل خویش تمنایی به رحمتِ بیکران داریم، ناگزیریم توجه خود را پیوسته به این چهار گواه، معطوف کنیم:
یک. احوالی که لطفِ خداوند ارزانی اهل مراقبه میکند و خجستگی و برکتِ آن احوال در کلماتِ گرمابخش و دلافروز آنان انعکاس مییابد.
شب مردان خدا روز جهان افروزست
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
سعدی
بَررفت و بَرگُذشت سَرِ ما زِ آسْمان
کَزْ ذوقِ عشقْ از سَر و دَسْتار فارغیم
مولانا
همنشینی و همنفسی با اهل مراقبه یا سخنانی که از آن احوال لطیف و ناب میتراود، دل ما را به رحمتِ بیکران خداوند مؤمن میکند. الطافی که نصیب اهل مراقبه میشود، گواه رحمت اوست.
دو. توجه عمیق به محبتهای خُرد و کلانی که در میان مخلوقات است و بهجتی که این محبت در فاعلان و ناظران رقم میزند و آب و هوای معطّر و مبارکی که نیتی پاک و عملی محبتآمیز پدید میآورد، واجد قدرتِ گواهیبخش است. گواهی بر رحمتِ بیکران خداوند.
رسانههای خبری به ناگزیر اخبار منفی را بازتاب میدهند و چون ذهن و ضمیر خود را به آنان بسپاریم جهان را تنها در وجهِ غیبت خدا تجربه میکنیم. اگر جویای ایمان به رحمتِ پروردگاریم، باید چشم دل بر محبت و شفقتی بدوزیم که اصحابِ معنا و مراقبه دارند. محبتِ فراگیر، ماندگار و بیغرضِ آنان، بر وجودِ رحمتی بیکران گواهی میدهد.
محبت و بهجت عارفان، گواه رحمت اوست.
سه. شناور شدن در افسون زیبایی جهان.
هر گلِ نو که شد چمنآرای
ز اثر رنگ و بویِ صحبتِ اوست
حافظ
زیباییِ طبیعت و نظم حاکم بر آن به باور سیمون وی بر وجود رحمتی بیانتها گواهی میدهد. رسانههای خبری ما را از جدی گرفتن زیبایی طبیعت و غوطه خوردن در آن دلسرد میکنند. گویی زیبایی طبیعت، چیزی پیشپاافتاده و فاقد اهمیت اساسی است. گویی چیزی حاشیهای و فرعی است که به کار بیدردان و عافیتطلبان میآید و برازندهٔ اهل تأمل و اندیشه نیست. سیمون وی اما توجه میدهد که ایمان ما در گروِ توجهی ژرف و پیوسته به زیبایی جهان است. زیبایی گواه رحمت اوست.
چهار. فقدان کامل رحمت در این جهان، خود گواهی بر رحمتِ بیکران خدا است.
از دستِ غیبتِ تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نَبُوَد لذّتِ حضور
حافظ شکایت از غمِ هجران چه میکنی؟
در هِجر وصل باشد و در ظلمت است نور
اگر رحمت بیکران خداوند در طبیعت ظهور کامل داشت، ایمان و عشق به او ممکن نمیشد. از اینرو، فقدانِ کاملِ رحمت، خود گواهی بر رحمت الهی است. توصیه سیمون وی این است که بکوشیم فقدان رحمت کامل را نشانهای از رحمت کامل تلقی کنیم. به ظاهر مشکل است. چرا که خودمحوری و نزدیکبینی ما اجازه نمیدهد. کسانی میتوانند از موهبت این گواهی برخوردار شوند که از شأن و ضرورت فاصله آگاهی یابند. فاصله، دردناک اما ضروری است. فاصله، گواه رحمت اوست.
انتهای پیام