خرید تور تابستان

«داروغه ناتینگهام و مالیات پزشکان»

دکتر شهاب دانشور
دندان پزشک و انسان‌شناس پزشکی در پایگاه دندانه نوشت:

بچه‌های دهه ۱۳۶۰ به یاد دارند که تقریبا هر سال در تعطیلات نوروزی، کارتون رابین‌هود از شبکه یک پخش می‌شد و به خاطر ماجراهای جذاب و دوبله بسیار زیبا، حذفیات آن زیاد به چشم نمی‌آمد. یکی از شخصیت‌های جالب این کارتون داروغه ناتینگهام بود که به هیأت یک گرگ بدجنس و چاق تصویر شده بود که کارش مالیات جمع کردن برای پرنس جان بود. مالیاتی که از فقرا و یا حتی صندوق اعانه کلیسا دزدیده می‌شد تا پرنس جان شب‌ها آنها را بغل بزند و از فرط شادکامی خواب‌های طلایی ببیند. در دوگانه‌های خیر و شر کودکی، کسی که مالیات می‌گرفت شر مطلق بود و دزدی که مالیات‌ها را به صاحبان واقعی‌اش می‌رساند، صاحب خیر و برکت. با همه سانسورها و حذفیات هم، مخاطبان می‌دانستند که ماریان زیبا و جذاب نصیب عیار جوانمرد می‌شود! و البته کور شود هر آنکس که نتواند دید!

این‌طور به نظر می‌رسد ساختار مالیاتی از چشم ما پزشکان (و دندان‌پزشکان) به همان سبعیت و تیرگی است که در آن کارتون تصویر می‌شد و ممیزان مالیاتی هم احتمالا شبیه به داروغه ناتینگهام هستند که سکه‌ها را بو کشیده و از جیب ما «پول زور» بیرون می‌کشند. حال اگر دندان‌پزشکی مهاجرت به بلاد کفر پیشه کرده باشد، با مالیات و مالیات‌گیران چنین برخوردی ندارد. در کانادا گاه تا نیمی از درآمد پزشکان به پای مالیات می‌رود و از کسی صدایی در نمی‌آید. طرفه آنکه وقتی این دندان‌پزشکان مهاجر در جمع‌های خانوادگی شرکت می‌کنند، همواره در حال سخن سرایی در منقبت کانادا و دیگر کشورهای شمال اروپا هستند و از نظام مراقبتی و حمایتی این کشورها تعریف می‌کنند؛ به خصوص رفاه و آسایشی که کودکان و نوجوانان از آن برخوردارند، در گفتار آنها سهم بزرگی را اشغال می‌کند. این دوستان می‌دانند که سهم بزرگی از درآمدشان به پای مالیات می‌رود و البته این را هم می‌دانند که مالیات پرداختی صرف رفاه و آبادانی کشور می‌شود.

دومین نکته‌ای که این دوستان بر آن تأکید دارند، برابری در زمینه پرداخت مالیات است. آنها می‌دانند که نظام مالیاتی همچون عقابی است که بر سر همه فرود می‌آید (مثل آن شتری که در ایران بر در هر خانه‌ای می‌خوابد!) و مثلا آقازاده جاستین ترودو با پسر مهاجر هندی تبار فرقی ندارد و هر دو باید مالیات تعیین شده را بپردازند و به همان میزانی بپردازند که قانون تعیین کرده است و پارتی و رشوه و من بمیرم- تو بمیری تأثیر چندانی ندارد (انصافا تأثیر که دارد ولی قابل اغماض است) و مردم اعتمادشان به دستگاه دولت تا حد زیادی محفوظ می‌ماند.

سومین نکته‌ای که این دوستان می‌بینند و ذکر می‌کنند، پاسخ‌گویی و شفافیت در اخذ و خرج مالیات مردم است. هر دولتی باید به صورت شفاف بگوید که پول‌های مردم را کجا و چگونه هزینه کرده است و به واسطه این هزینه‌کرد چه مازاد اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی تولید کرده است. مالیات دادن این حق را در مالیات‌دهندگان ایجاد می‌کند که خواستار شفافیت کامل در امر هزینه کردن پولشان بشوند و دولت‌ها را به چالش بکشند و از آنها حساب پس بخواهند.

این سه نکته که ذکر شد، باعث می‌شود که پزشکان مهاجر اولا نتوانند از بار پرداخت مالیات شانه خالی کنند و دوم اینکه مالیات دادن را کار شاقی ندانند. در ایران به علت آنکه مالیات پرداختی مودیان صرف کارهای عمرانی و صحیح نمی‌شود، در اخذ مالیات عدالت رعایت نمی‌شود و شفافیت و پاسخگویی چندانی از سوی دولت وجود ندارد، مالیات دادن بدل به کاری شاق شده و پزشکان [همچون بیشتر صنوف] از تمامی توان خود برای فرار از مالیات استفاده می‌کنند. به نظرم منطقی است که جامعه پزشکی همزمان دولت را در سه زمینه شفافیت، عدالت و کارآمدی به چالش بکشد و از دیگر سو آماده شود تا با پرداخت مالیات عادلانه در توسعه جامعه خویش مشارکت کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا