خاطرات هاشمی ۱۰ آذر سال ۷۹ | دكترها مرهون كمكهای دوران سازندگی
انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیتالله اکبر هاشمی در 10 آذر سال 1379 را در ادامه میخوانید:
پنجشنبه 10 آذر 1379 | 3 رمضان 1421 30 نوامبر2000
رفتيم تا كرج، براي شكستن روزه در سفر و بدون توقف برگشتيم و يكسره به بيمارستان قلب [شهیدرجایی] رفتيم. دكترها حاضر بودند. خون گرفتند و روي برانكارد، به اتاقعمل بردند. درمسير، ملحفهاي روي صورتم انداختند كه مردم حاضر در مسير نشناسند. همه چيز براي آنژيوگرافي آماده بود.كار اصلي را آقاي دكتر [مجید] ملكي انجام داد؛ به كمك آقاي دكتر [سیفالله] عبدي و آقايان دكتر [احد] ميلانينيا و دكتر [سیدمحمود] طباطبایي و دكتر [باقر] لاريجاني و دكتر [ایرج] ناظری، نظارت ميكردند. عفت و فاطي و مهدي و بعضي از محافظان هم حضور داشتند. بیهوش نكردند و از صفحه تلويزيون، جريان را ميديديم.
سيم مربوطه را از بالاي ران، وارد رگ شريان كردند و براي پيدا كردن رگ موردنظر، مقداري سوزنكاري كردند كه كمي سوزش داشت. سيم را تا آئورت در بالاي قلب بردند و ماده رنگين حاجب را از طريق همان سيم كه توخالي است و در قسمت بالاي آن چند سوراخ است و رأس آن حلقوي است، وارد خون كردند تا خوني كه از آن نقطه در قلب پخش ميشود، رنگين و قابل رويت شد. خودم حركت و مسير حركت خون را ميديدم. سراسر قلب، داراي رگهاي باز و سالم بود و در هيچ نقطهاي، گرفتگي وجود نداشت. هنگام ريختن ماده رنگين،كميگرم شدم. همينكار را با ريههايم انجام دادند و حدود نيم ساعت، جمعاً طول كشيد. دكتر [ایرج] ناظري كه استاد همه است و دكترها و پرستاران و تكنيسينها، اظهار شادماني كردند.
دكتر [فریدون] نوحيگفت، در اين سن، داشتن قلبي با اين سلامتي و قدرت، نادر است و درست مثل قلب جوانهاست. به همان وضع، براي استراحت به بخش برگشتيم. محل زخم پانسمان شده بود و براي جلوگيري از خونريزي و نيز مصرف مايعات براي شستشوي مواد رنگين، احتياج به مراقبت داشت. براي تزريق مايعات، سرم وصل كردند. تا عصر چندين بار ادرار آمد. پرستارها گفتند، معمولاً مريضها براي ادرار در اين شرايط، دچار مشكل ميشوند كه براي من پيش نيامد.
آماده رفتن به خانه بوديم. دكترها توصيهكردند كه شب بمانم. براي مراقبت، دستگاه كنترل فشارخون و نبض و نوار قلب را به بدن متصل كردند. در آنجا وضع را زير نظر داشتند. خود من هم ميديدم كه همه چيز طبيعي است. فائزه و محسن و ياسر و بچهها هم آمدند و تا آخر شب بودند. مهدي و عفت و فاطي، شب را هم ماندند. غذا از منزل ميآوردند. براي جلوگيري از شايعات، بستگان را خبر نكرده بوديم.
عصر دكتر [مجید] ملكي و دكتر [فریدون] نوحي، براي توضيح بيشتر آمدند. گفتم، چند نمونه از فيلمهاي قلبهاي سالم و بيمار را آوردند و نشان دادند و فيلم آنژيوي خودم را هم نشان دادند و اعضاي خانواده هم ديدند. در مجموع از پيشرفتهاي مهم علوم پزشكي زمان ماست و در ايران هم در سطح خوبي عمل ميشود و دكترها خودشان را مرهون كمكهاي دوران سازندگي ميدانند. گفت، هر دكتر در اين بيمارستان، روزانه تعداد زيادي بيمار را آنژيوگرافي ميكنند. براي هر مريض، حدود 800 هزار تومان هزينه دارد. عصر براي استفاده از دستشويي، از تخت پايين آمدم. عفت هم مراقبت ميكرد. شب هم راحت خوابيدم. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاي ديروز را روي تخت و با تيمم خواندم.
بالاخره مسأله مهم برايم اين است كه چرا دكترها از روي نوارهاي متعدد و تستهاي متعدد ورزش و تاليوم و عكس و مشاهدات امآرآي [= تصویربرداری پزشکی]، نتوانستند سلامت قلب را درك كنند و خودم هم كوچكترين اثري از مشكل قلب نميديدم و به آنها ميگفتم و جواب ميشنيدم كه فراواناند، افرادي كه احساس ناراحتي قلبي ندارند، ولي مشكل هم دارند!
منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال 1379؛ «اصلاحات در بحران»
انتهای پیام