خرید تور نوروزی

وضعیت بحرانی سگ‌های خیابانی در نوشهر و چالوس

امیر هاشمی مقدم، دانش‌آموخته‌ی دکترای انسان‌شناسی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

وضعیت بحرانی سگ‌های خیابانی در نوشهر و چالوس

چهارشنبه دو هفته پیش بود که سرِ شب مانند خیلی از شب‌های دیگر رفتم پارک هلستان نوشهر برای ورزش. شهرداری کمی وسیله ورزشی آنجا نصب کرده که البته من بیشتر برای دویدن به آنجا می‌روم. کنار خیابان اصلی و به نوعی وسط شهر است. چند دکه جگرکی هم شب‌ها بساط‌شان را آنجا پهن می‌کنند و با حضور مشتریان از یک‌سو و کسانی که برای ورزش یا قدم زدن می‌آیند از سوی دیگر، پارک نسبتا شلوغ می‌شود.

همین‌طور که داشتم می‌دویدم به یک‌باره سگی از پشت حمله کرد و ساق پای چپم را گاز گرفت. برگشتم و برای دور کردنش لگد نسبتا آرامی به او زدم. اما عصبی شد و این بار پای راستم را محکم‌تر گاز گرفت. چند نفر که در آن نزدیکی بودند به طرفم دویدند که سگ فرار کرد و رفت. با آنکه درد خفیفی در پاهایم احساس می‌کردم، به ورزش کردن ادامه دادم. وقتی به خانه برگشتم و لباسم را عوض کردم که بروم حمام، متوجه شدم شلوارم در اثر گاز گرفتگی پاره شده. تازه متوجه شدم که هر دو پایم زخمی شده و از پای راستم کمی هم خون آمده.

چون بخش هاری مرکز بهداشت فقط ساعات اداری باز است، آن شب جای زخم را با آب و صابون شستم و فردا برای واکسن هاری به مرکز بهداشت چالوس مراجعه کردم. تا هنوز ادامه داستان را تعریف نکرده‌ام توضیح دهم که پس از سه روز، همانگونه که در عکس‌ها مشخص است هر دو پایم کبود شد و اکنون که بیش از ۱۰ روز از آن رویداد گذشته، همچنان پاهایم کبود است.

وقتی در شبکه‌های اجتماعی داستان را تعریف کردم و از لزوم سامان‌دهی این حیوانات نوشتم، برخی هم‌دردی کرده و خاطرات مشابه‌شان را نوشتند، برخی هم انتقاد کردند که با این نوشته‌ها به موج حیوان‌هراسی دامن می‌زنم. همان‌گونه که پیش از این هم نوشتم، شوربختانه یک فضای احساسی در میان بخش غالب حیوان‌دوستان ایجاد شده که هیچ‌گونه انتقادی از وضعیت موجود را نمی‌پسندند و گاه با ادبیات تند به هر نوع انتقادی پاسخ می‌دهند. البته زیر نوشته من طرفین (طرفداران و منتقدان حضور انبوه سگ‌ها در سطح شهر) اگرچه بعضا عصبانی، اما با ادبیات نسبتا محترمانه بحث می‌کردند. اما فضای طعنه‌زنی و تکه‌پرانی چیره بود. مثلا با توجه به عکس جای گاز سگ روی پایم، می‌گفتند این مقدار سگ‌گزیدگی ارزش چنین مطلبی را نداشت. گویا باید یک شخص را سگ‌ها تکه و پاره کنند تا بتوان درباره‌اش حرف زد. برخی هم مرا متهم می‌کردند به نفرت‌انگیزی علیه سگ‌ها. این را به شخصی چون من می‌گفتند که نزدیک ۱۵ سال است در رسانه‌ها در دفاع از حقوق حیوانات و از جمله مقابله با کشتار سگ‌ها توسط شهرداری مطلب می‌نویسم (از جمله در همین انصاف نیوز) و زمان دانشجویی در ترکیه، یک روز از هفته را به‌صورت داوطلبانه به امور پناهگاه سگ‌های خیابانی در آنکارا رسیدگی می‌کردم. اما اکنون به نظرم باید درباره ازدیاد سگ‌های خیابانی و حمله گاه و بی‌گاه‌شان به انسان‌ها نوشت و پیگیری کرد، پیش از آنکه چنین رویدادهایی پر تکرار شده و تبدیل به مسئله‌ای فراگیر شود.

فردا که برای واکسن رفتم، مسئول بخش هاری می‌گفت سگ‌های خیابانی اگر تنها باشند به کسی حمله نمی‌کنند. حمله‌شان یا زمانی است که گله‌ای باشند یا زمانی که کسی با دوچرخه و موتور از کنارشان بگذرد. مرا هم احتمالا چون داشتم می‌دویدم فکر کرده در حال فرار هستم و برای همین تحریک شده.

پس از واکسن با چند مسئول مرکز بهداشت، شهرداری، پناهگاه سگ‌های خیابانی نوشهر، فعالان حقوق حیوانات در چالوس و نوشهر و… گفتگو کردم.

در هر یک از شهرهای کوچکی همچون چالوس و نوشهر، ماهانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ مورد سگ‌گزیدگی داریم که برای واکسن زدن به مرکز هاری مراجعه می‌کنند. طبیعتا شماری از افراد هم هستند که اهمیتی نمی‌دهند یا فکر می‌کنند در حدی نبوده که نیاز به واکسن داشته باشند. اما بر پایه تصاویری که از برخی مراجعه‌کنندگان دیدم، برخی موارد زخم‌ها و جراحت‌های بسیار حادی در بدن افراد ایجاد شده بود. مثلا پیرمردی که گوشت بازویش به دلیل سگ‌گزیدگی کاملا پاره شده و صحنه دل‌خراشی آفریده بود.

آمار سگ‌گزیدگی در ایران سالانه بیش از ۳۰۰ هزار مورد است که شوربختانه برخی از این موارد به مرگ آنی (در اثر شدت جراحات) یا مرگ در اثر هاری می‌انجامد.

چهار دوز باید واکسن هاری بزنم که تا این لحظه سه دوز آن را زده‌ام. به گفته شیرزادی، رییس گروه مدیریت بیماری‌های قابل انتقال بین انسان و حیوان وزارت بهداشت در گفتگو با ایسنا، هر دوز واکسن هاری پنج یورو برای شبکه بهداشت هزینه دارد. یعنی مجموعا برای هر سگ‌گزیدگی دولت ۲۰ یورو هزینه می‌کند. البته اگر شرایط سگ‌گزیدگی حاد باشد باید سرم هم تزریق شود که هر سرم هاری هم ۵۰ یورو هزینه دارد. [لینک]

چه شهرداری چالوس و چه شهرداری نوشهر پناه‌گاه‌هایی برای سگ‌های خیابانی درست کرده‌اند. در پناهگاه نوشهر بیش از ۴۳۰ سگ خیابانی نگه‌داری می‌شود. مسئول زنده‌گیری سگ‌های خیابانی نوشهر می‌گفت در سال‌های اخیر هیچ سگی توسط شهرداری کشته نشده؛ بلکه همه زنده‌گیری و تحویل پناهگاه می‌شود. با این حال گلایه داشت که گاهی در پی تماس مردم که از حضور سگ‌ها در نزدیکی خانه‌شان شکایت دارند، به آنجا مراجعه می‌کنیم برای زنده‌گیری، اما برخی دیگر می‌آیند و مانع می‌شوند. تا اینجا هم به نظرش مشکلی نیست و احساسات حیوان‌دوستی مردم قابل درک و تحسین است. مشکل آنجاست که خیلی اوقات این افراد اقدام به فحاشی به کارکنان شهرداری کرده و حتی آنان را تهدید می‌کنند. برای اثبات این ادعا، گوشی تلفن همراهش را نشانم می‌دهد که یکی از همین افراد به او کلی پیامک توهین‌آمیز و تهدیدآمیز فرستاده. احکام دادستان شهرستان را هم نشانم می‌دهد که بر تامین امنیت کارکنان شهرداری هنگام جمع‌آوری سگ‌های خیابانی و برخورد با کسانی که در این کار اخلال ایجاد کنند تاکید کرده است. اما تاکنون هیچ حمایت عملی‌ای ندیده‌اند و حتی پس از چند ماه دوندگی در دادگستری، هنوز نتوانسته با فردی که او را مکرر تهدید کرده، برخورد کند.

شهرداری تاکید دارد که وظیفه اصلی‌اش در این زمینه فقط زنده‌گیری است و از اینجا به بعد نهادهای دیگر باید وارد عمل شوند. مثلا جلساتی که گاه ماهانه در فرمانداری‌ها در همین باره برگزار می‌شود و از نهادهایی همچون محیط زیست، منابع طبیعی، شبکه بهداشت و… نیز شرکت می‌کنند. اما عملا بار همه مسئولیت بر دوش شهرداری‌هاست که باید برای‌شان پناهگاه هم درست کرده، آنجا واکسن هاری بزند، روزانه خوراک‌شان را تامین کند و برای نظافت و درمان و… هم هزینه کند.

سری به پناهگاه نوشهر می‌زنم. در جاده معدن و تقریبا به فاصله یک کیلومتری کمربندی نوشهر است. همین که نزدیک دروازه فلزی‌اش می‌شوم، سگ‌ها به طرف دروازه حمله کرده و ابتدا پارس می‌کنند. نزدیک‌تر که می‌شوم دم تکان می‌دهند و منتظرند کسی در را باز کند تا یا من وارد شوم یا آنها بیایند بیرون و بازی کنند. برخی‌شان بیماری پوستی دارند، برخی‌شان سگ نژاد دار هستند، یکی‌شان یک دست ندارد، چند تا توله هم لابلایشان این سو و آن سو می‌دوند. با مسئول نگهداری‌شان صحبت می‌کنم. می‌گوید شهرداری روزانه سیصد تا نان بربری داغ و صد کیلو پای مرغ برای خوراک‌شان می‌آورد. اما باز هم کم است برای ۴۰۰ تا سگ. پای مرغ هم خیلی اوقات کمتر از صد کیلو می‌آید. مرغ‌فروشی که با شهرداری قرارداد بسته، خیلی روزها کشتارش کمتر است. از طرف دیگر زمستان دارد نزدیک می‌شود و سگ‌ها نیاز به غذای بیشتری دارند تا بدن‌شان گرم‌تر بماند. وگرنه ممکن است یکدیگر را بخورند. می‌پرسم سابقه هم‌نوع‌خواری هم در اینجا داشتند؟ می‌گوید پارسال زمستان یکی‌شان را خوردند. هر کدام که ضعیف‌تر باشد سرش به خطر است. کافی است یکی از سگ‌ها به او حمله کند تا بقیه هم تحریک شده و او را تکه پاره کنند.

آقای سام‌دلیری که فعال حقوق حیوانات است و کارهای پناهگاه نوشهر را به نوعی او پیگیری می‌کند، صحبت‌های دیگری دارد. می‌گوید شهرداری‌ها برای این کار بودجه جداگانه دریافت می‌کنند، اما به اندازه آن بودجه هزینه نمی‌کنند. از سوی دیگر می‌گوید شهرداری‌ها گاهی سگ‌هایی که زنده‌گیری می‌کنند را به جای تحویل به پناهگاه، می‌برند در شهرها یا روستاهای اطراف رهاسازی می‌کنند. همین اتفاق برای نوشهر و چالوس هم می‌افتد. یعنی سگ‌های شهرهای دیگر را شهرداری‌ها یا مردم می‌آورند چالوس و نوشهر رهاسازی می‌کنند و یک چرخه باطلی شکل گرفته است. وگرنه به باور او سگ چندانی در سطح شهرهای نوشهر و چالوس نیست و دست بالا به بیست قلاده برسد. این گفته او با مشاهدات میدانی نویسنده مطابقت ندارد. تقریبا در هر کوچه و بازاری یک یا چند سگ در حال پرسه‌زنی است که گاه موجب ترس و وحشت اهالی می‌شود. از شما چه پنهان، از آن شب کذایی که سگ به خودم حمله کرد تا امروز دیگر جرأت نکردم برای ورزش به پارک بروم. می‌ترسم هنگام دویدن دوباره سگی در آن نزدیکی تحریک شده و حمله کند. هرچند می‌دانم بخش عمده این ترس نابجا است و احتمالا حمله آن سگ استثنا بوده. سام دلیری نکته وحشتناک دیگری هم بیان می‌کند: اینکه سال پیش برخی سگ‌ها در پناهگاه نوشهر را با تزریق اسید می‌کشتند. نهایتا با حکم دادستانی آن شخص را از آنجا بیرون و شخص دیگری را جایگزین کردند.

شهرداری چالوس هم با شهرهای اطراف مشترکا یک پناهگاه درست کرده‌اند که وضعیتش به خوبی پناهگاه نوشهر نیست. سام‌دلیری باور دارد برخورد با سگ‌ها در آن پناهگاه هم چندان مناسب نیست.

چه شهرداری، چه شبکه بهداشت، چه مسئول پناهگاه و چه فعالان حقوق حیوانات در یک دیدگاه مشترک هستند: اینکه سگ‌ها باید عقیم شوند. مشکل اصلی اما هزینه عقیم‌سازی است. برای عقیم کردن هر سگ حدود یک و نیم میلیون تومان باید پرداخت شود. یک دامپزشک در رویان (حدودا ۴۰ کیلومتری نوشهر) پیدا کرده‌اند که برای هر سگ اگر به مطبش ببرند، ۷۰۰-۶۰۰ هزار تومان دریافت می‌کند و اگر قرار باشد خودش بیاید نوشهر، حدود یک میلیون تومان. شهرداری همین را هم می‌گوید توان پرداخت ندارد. برای همین شمار سگ‌هایی که سالانه در هر یک از این شهرها عقیم می‌شود گاهی به ۱۰ قلاده هم نمی‌رسد و هزینه همین‌ها را هم حامیان و اشخاص پرداخت می‌کنند. با این اوضاع سگ‌ها همچنان زاد و ولد می‌کنند و جمعیت‌شان بیشتر می‌شود. دقیقا شب قبل از مراجعه‌ام به پناهگاه نوشهر، یکی از سگ‌ها ۷ توله زاییده بود.

مشکل دیگر در این زمینه، بحث غذادهی به سگ‌های خیابانی است. به باور نویسنده این کار باعث تجمع سگ‌ها از یک‌سو و افزایش جمعیت‌شان از سوی دیگر می‌شود. با این کار نظم طبیعت به هم می‌خورد و افزایش شمار سگ‌ها می‌تواند نه تنها برای انسان‌ها، بلکه برای دیگر گونه‌های جانوری در طبیعت هم خطرناک باشد. این دیدگاه را بسیاری از طرفداران حقوق حیوانات و نیز منتقدان هم‌زیستی انسان و سگ باور دارند. اما از سوی دیگر بسیاری از طرفداران حقوق حیوانات هم هستند که این مسئله را رد کرده و میان غذا دهی به سگ‌ها و افزایش جمعیت‌شان هیچ نسبتی نمی‌بینند. این گروه از افراد بیان چنین ادعاهایی را غیرعلمی می‌دانند و ریشه‌اش را در حیوان‌هراسی افراد جستجو می‌کنند. این افراد حضور بیشتر سگ‌ها در سطح شهرها را نتیجه تعرض انسان به زیستگاه این جانوران می‌دانند که باعث شده آنها به ناچار به حریم شهرها وارد شوند. حتی سام‌دلیری باور دارد جمع‌آوری همه سگ‌ها از سطح شهرها کار درستی نیست؛ چرا که در نبود سگ‌ها شمار شغال‌ها که بیماری‌های واگیردار خطرناک‌تری دارند، در شهرهای شمالی بیشتر شده است. در حالی‌که سگ دشمن شغال است و اجازه حضور این جانور را در جایی که باشد نمی‌دهد.

البته باستان‌شناسان و انسان‌شناسان نشان داده‌اند که سگ‌ها از چند هزار سال پیش که اهلی شدند همیشه در نزدیکی محل زندگی انسان‌ها بودند و جای جداگانه‌ای در طبیعت نداشتند که اکنون تخریب آن توسط انسان‌ها باعث کشانده شدن‌شان به شهرها شده باشد. به نظر می‌رسد در گذشته سگ‌ها برای به دست آوردن اندک خوراکی که در حاشیه شهرها و زباله‌ها پیدا می‌کردند، به نزاع با یکدیگر پرداخته و گونه‌های قوی‌تر باقی می‌ماندند. اما امروزه با غذا دهی به همه آنها، حتی نسل خود این جانوران هم در معرض ضعیف شدن قرار گرفته است. این دیدگاه هم البته مورد تایید همگان نیست و همچنان محل مناقشه است.

از هر زاویه که نگاه کنیم، وضعیت سگ‌های خیابانی در نوشهر و چالوس (و بیشتر نقاط ایران) بحرانی است. از نظر منتقدان، حضور این سگ‌ها مایه ترس و وحشت مردم و خطر سگ‌گزیدگی و هاری است. از نظر طرف‌داران حقوق این حیوانات، سگ‌های خیابانی مورد آزار قرار گرفته، خیلی اوقات پس از زنده‌گیری معدوم شده یا در پناهگاه‌هایی با وضعیت اسف‌بار محبوس می‌شوند.

آنچه تا اینجا مشخص است اینکه:

۱- سیاست کشتن سگ‌های خیابانی هم غیرانسانی و غیراخلاقی است، هم چهره نامناسبی از شهرداری‌ها به نمایش گذاشته؛ به گونه‌ای که اکنون حتی مردم در برابر زنده‌گیری سگ‌ها توسط شهرداری هم مقاومت کرده و با این تصور که قرار است آنها کشته شوند، از سگ‌ها دفاع می‌کنند.

۲- عقیم‌سازی اولویت برنامه‌ها باید باشد. کاری است که تقریبا در همه کشورهایی که در این زمینه پیش‌رو هستند انجام می‌شود. حتی کشور مسلمانی همچون ترکیه نیز سال‌هاست این سیاست را در پیش گرفته است.

۳- پس از عقیم‌سازی می‌توان درباره میزان حضور آنها در فضاهای شهری و عمومی یا محدود کردن قلمروشان به برخی فضاهای شهری تصمیم‌گیری کرد. در این زمینه نیز بی‌تردید در کنار توجه به حساسیت‌های جامعه می‌توان از تجربیات جهانی سود جست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. مقاله خوب و جامعی بود. در شرایط بحرانی چاره ای جز معدوم کردن بی سر و صدای سگ ها نیست و این کار غیراخلاقی نیست بلکه ضرورتی اجتماعی است. همین چند ماه پیش دو بچه در قم توسط سگ های ولگرد تکه پاره شدند! مهر بیجا، عواقب جبران ناپذیر دارد. بایستی جامعه را نسبت به عواقب امور آگاه کرد. پس از عبور از شرایط بحران، موضوع عقیم کردن و کنترل جمعیت سگها که زاد و ولد زیادی دارند مطرح است.

    11
    3
  2. هیس الان صدای حامیان حیوانات علی الخصوص سگ به اسمان می رود
    جان سگ از انسان عزیز تر است

    5
    2
  3. از گردش مالی گروهک های حمایت از سگ ها بی خبرید.
    یک همکاری بسیار تنگاتنگی بین مدیران شهرداری و گروه های حامی شکل گرفته است. به این صورت که یک گروه اینستاگرمی حدود ۱۰۰ هزار عضو دارد و پول جمع می کنند. بخشی از این مبلغ هنگفت صرف تهیه غذا و حمل و نقل و کارگر می شود و بخشی دیگر به همان شخصی که پیمانکار کل تهران برای جمع آوری است، پرداخت می شود. البته مدیران پایین دستی نیز بی نصیب نمی مانند. و در آخر سود سرشاری نصیب مدیر آن گروه اینستاگرامی می شود. البته که این وسط هزینه های تبلیغات نیز لحاظ شده است. گردش مالی حامیان سگ ها فراتر از حد تصور من و شماست.

    4
    1
  4. از همین سه کامنتی که منتشر کردین که هرسه موافق سگ کشی و مخالف حامیان حیواناتن مشخصه موضع خودتون چیه ! (البته منکر وجود یه تعداد حامی نمای کاسب نیستم )
    به نظرم منتقدان همکارتون کاملا به حق به ایشون خرده گرفتن که نتیجه مطرح کردن اتفاقی که براشون افتاده [[و خوشبختانه اصلا چیز مهمی نبوده]] در” فضای مجازی” ، تشدید سگ ستیزی و عقده گشایی دشمنان قسم خورده این زبان بسته هاست و بهانه دادن به دست مخالفان که آی مردم ! ببینید حتی کسی که ادعای علاقمندی به سگهارو هم داره از وضعیت شاکیه .
    به اون آقای امیر هم که نوشته چون دوتا بچه در قم کشته شدن ( که البته خدا میداند واقعا ماجرا چه بوده ) پس کشتن سگها اخلاقیه، خواستم بگم احیانا در مورد بچه هایی که در ارابه های مرگ ایرانی در جاده ها کشته میشن ، بچه هایی که پارسال در اعتراضات……. کشته شدن ، بچه های فقیری که از گرسنگی و بیماری در نقاط محروم مرزی میمیرن و….. نظری ندارن؟؟! با قاتلین اینها باید چه کرد ؟؟؟ آهان؛ به اینها که زورتون نمیرسه ، میمونه سگها که اگر برحسب اتفاق یا به خاطر کتک خوردن از انسان یا در معرض خطر بودن توله هاشون احیانا خطایی مرتکب شدن !! سریعا باید معدوم بشن ، اگه این از نظر شما اخلاقه که وای به حالتون و به حال ما که هموطنانی مثل شما داریم.
    یاد کشتار سگهای بیگناه شاهین شهر در دوسال پیش افتادم که عقیم شده و نشده ، بچه دار و باردار در دوشب قتل عام شدن ، چون یه جوان معتاد در حاشیه شهر به دست دوستانش با چاقو کشته شده بود و تعدادی سگ به خاطر بوی خون بالای سرش رفتن و همین شد که متهم شدن به قتل !! با جنجال بی بی سی و بقیه رسانه ها بلوایی به پا شد اون سرش ناپیدا و به دستور نماینده بی …. شاهین شهر کشتار سگهای اطراف شهر در سریعترین زمان انجام شد ولی بعدها اصل ماجرا برملا شد ولی دیگه دیر بود

    3
    5
    1. اصل ماجرای کشته شدن آن جوان گیتاریست شاهین‌شهری (که شما برچسب معتاد به او می‌زنید تا لابد مرگش را بی‌اهمیت جلوه دهید) که می‌فرمایید به دست دوستانش کشته شد و نه سگ‌ها، کجا منتشر شده؟

  5. ما عادت داریم باید و حتماً سرمان به سنگ بخورد و بعد دنبال علاج و راه چاره باشیم
    خیلی تاسف آوره که برای بسیاری از موضوعات دیگر نیز همینگونه در جامعه رفتار میشود و معلوم نیست چه موقع به واقعیت پی ببرند و حرف درست بخشی از جامعه که واقعیت و عاقبت آنرا میگویند به سُخره نگیرند و با کلمات جامعه مدنی و برخی کلمات دیگر بازی نکنند

  6. باید سگ ها قطع نسل کنند جای سگ درشهر نیست بچه ها خیلی میترسند . من ازبیماری هاری بسیار وحشت دارم یاداینکه سگ حمله کند سیر کردن سگ ها نیز جای بحث دارد . به هرحال انها زا یا باغ دارها قبول کنند. درهرحال باید زاد ولد سگهای ممولی را کم کنیم

    3
    2
  7. عقیم کردن مال کشورهایی هست که جمعیت سگ های ولگردشان را به صفر رسانده اند نه کشور ما که ده ها ملیون سگ ولگرد دارد و پناهگاه های شهرداری هم حداکثر ۲ هزار سگ نگه میدارد. تمام یارانه گوشت و نهاده های دامی و عملا تمام اقتصاد ایران و ارزهای نفتی در خدمت پرورش سگ و گربه قرار گرفته. وای به حال روزی که انجمن حمایت از موش ها و سوسک و مار و عقرب تشکیل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا