مصائب زن بودن در بازار کار
سوگل دانائی در روزنامه هممیهن نوشت:
«زنان حاضرند با درآمدهای پایینتر کار کنند.» صحرا، جملههای زهرا کریمی، اقتصاددان را زندگی کرده است. او حدود دو سال در یک مشاور املاک در پردیس تهران کار میکرده: «حقوق وزارت کار الان حدود 7 میلیون تومان است، به ما هفتگی با این شرط که جمعهها هم کار کنیم، ماهانه دو میلیون تومان میدادند و حق کمیسیون، روی هر ملکی که بتوانیم بفروشیم.» حق کمیسیون و قدرت چانهزنی زنان در بخش مشاور املاک به گفته صحرا وضعیت مطلوبی ندارد: «به من میگفتند اگر یکبار با مشتری صحبت کردی و قرار شد ملک معامله شود، شمارهاش را بده و درنهایت خود مدیر املاک یا مشاور آقا، پای میز قرارداد مینشستند. من اصلاً نمیفهمیدم که آیا ملک معامله شده، اصلاً با چه مبلغی معامله شده، حق و حقوقی که به من دادند و قانونی است یا نه؟» صحرا به تماسهای شب و نیمهشب مشتریان و مشاوران هم اشاره میکند و از آنها بهعنوان توقعات بیجا یاد میکند؛ توقعاتی که ترجیح میدهد در گفتوگو به جزئیات آنها اشاره نکند. صحبتهایش را روی حقوق و دستمزد متمرکز میکند. او میگوید، حقوقش ماهانه به زحمت به 5 میلیون تومان میرسیده و این برای او، این معنی را دارد که زنان زیربار حقوق اندک و بدون مزایا میروند، چون اجبار دارند. محدثه، معلم یک دبیرستان هم معتقد است با اینکه شغل زنانهای دارد اما سقف پیشرفت کاریاش بلند نیست. او که در مدرسهای فعال است که معلم زن و مرد دارد، میگوید سرعت پیشرفت مردان و حتی ارتقای شغلیشان بالاتر است. آنها آمارهای مرکز آمار و گزارش خبرگزاری دولت درباره افزایش مشارکت اقتصادی زنان را نشنیدند، اما تصور میکنند که شرایط حضورشان در بازار کار هنوز هم مطلوب نیست.
بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی زنان بالای 15 سال در سال 1401، 6/13درصد بوده است که نسبت به سال 1400، 3 دهمدرصد بالاتر رفته است. بهار امسال نرخ مشارکت اقتصادی زنان به 1/14درصد رسیده است. دادههای گزارش وضعیت فرهنگی-اجتماعی مرکز آمار ایران نشان میدهد که بهار سال 1401 نرخ مشارکت اقتصادی زنان 8/13درصد بود و بهار سال 1400، 7/13درصد.
بررسیها نشان میدهد، سال 1401 بیش از 3میلیون و 600 هزار زن بالای 15 سال شاغل بودند که نسبت به سال 1400 قدری بیشتر بوده است. رشد آمارها البته هنوز به سالهای پیش از کرونا نرسیده است. در سال 1399 جمعیت زنان شاغل بالای 15 سال، 3 میلیون و 658 هزار نفر بود و در سال 1398 بیش از 4 میلیون زن شاغل بودند. در سال 1401 نسبت اشتغال زنان حدود سه دهمدرصد نسبت به سال قبلتر بالاتر رفته است اما حدود دو دهمدرصد هم نسبت اشتغال ناقص زنان افزایش داشته است. بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد، نرخ بیکاری جمعیت بالای 15 سال زنان حدود دو دهمدرصد کمتر شده و از 16درصد به 8/15درصد رسیده است. اعداد و ارقام در گزارشهای رسمی مثبت شده است، خبرگزاری دولت هم در گزارشی چندی پیش از رشد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و کسبوکار خبر داد و نوشت: «تعداد زنان شاغل در سال جاری نسبت به سال گذشته با حدود یکدرصد رشد روبهرو بوده است.» اما آیا باید به این اعداد و ارقام خوشبین بود؟ زهرا کریمی، اقتصاددان و مدرس دانشگاه نگاهی خوشبینانه به این آمار ندارد. او به «هممیهن» میگوید: «وقتی شما گرفتار رکود میشوید، گویی در یک چاهی فرو رفتهاید، وقتی شما از چاه بیرون میآیید، همه اعداد نشان از افزایش دارد، اما وقتی آمارها را با سال 90 مقایسه کنید که فرورفتن در چاه آغاز شده است، متوجه میشوید که ما حدود 10سال را از دست دادیم و تازه داریم تلاش میکنیم تا به سال صفر برگردیم.» او تاکید میکند که با احتساب آمارها، مقدار اشتغال و نرخ مشارکت اقتصادی مقداری افزایش پیدا کرده است: «حتی اگر به حسابهای ملی هم نگاه شود، متوجه رشد اندک در بخش صنعت و خدمات هم خواهیم شد.» این مدرس دانشگاه میگوید، رشد اشتغال معانی منفی هم میتواند داشته باشد: «رشد اشتغال به سرعتی که ما داریم به قیمت کاهش بهرهروی هم است، الان میبینیم عرضه نیروی کار بیش از آن چیزی است که در دوره کرونا بوده است، بخش بزرگی از کارخانهها تعدیل شدهاند و افراد به مشاغلی با بهرهوری پایینتر روی آوردند، اکنون گروههای زیادی سراغ اسنپ و تپسی رفتند، خیلیها مشغول خریدوفروشهایی هستند که اساساً تولید را بالا نمیبرد. خیلیها در بازار بورس فعال هستند و کسانی که در بازار ثانویه فعال هستند، یعنی سهام شرکتها بین مردم خرید و فروش میشود، این موضوع اثری روی ارزش افزوده کل کشور ندارد.» او نتیجه میگیرد که برخی از مشاغل ایجادشده، ضرورتاً افزایش تولید و ارزشافزودهای برای کشور ندارند. او معتقد است، درباره اشتغال باید میزان مطلق سرمایهگذاری در کشور را بررسی کرد: «باید ببینیم رشد سرمایهگذاری در کشور چقدر است، منطقاً باید گفت برای ایجاد فرصت شغلی تازه یا باید بنگاهها فرصت شغلی بیشتری ایجاد کنند یا بنگاه جدید شکل بگیرد و برای هر دو حالت هم سرمایهگذاری لازم است و اگر شما سرمایهگذاری جدید نداشته باشید، همین ماجرایی است که ما به آن دچار هستیم، مردم مجبورند چیزهایی بخرند و بفروشند، به قول معروف میگویند، دستگردانی کالاها. مردم که نمیتوانند مدتی طولانی بیکار بمانند، مجبورند، چیزهایی بخرند و تلاش کنند تا آن را بفروشند، کمااینکه دستفروشها شهرهای بزرگ ما را قرق کردهاند. خیلی وقتها تهران این روزها من را بهیاد تهران دهه 60 میاندازد، ما بهسرعت به همین سمتوسو میرویم.»
فقر به زنان تحمیل میشود
کریمی سال 93 پژوهشی درباره اشتغال غیررسمی زنان نوشته، در این پژوهش با عنوان: «عوامل مؤثر بر اشتغال غیررسمی زنان جوان در ایران» در سال 93 تاکید شده است: «امروزه باتوجه به وضعیت نامناسب بازار کار ایران اشتغال غیررسمی بهویژه در میان زنان جوان افزایش یافته است. لذا بررسی وضعیت اشتغال آنها حائز اهمیت است. در این پژوهش از حداقل مزد بهعنوان شاخصی برای برآورد اشتغال غیررسمی استفاده شد. نتایج نشان میدهد که در سال 1390 سهم زنان در اشتغال غیررسمی بالا و نسبت به مردان بیشتر است. شهریبودن، تحصیلات دانشگاهی و متاهلبودن، احتمال اشتغال غیررسمی را کاهش میدهد.» او حالا میگوید، براساس گزارشهای رسمی که حتی مرکز پژوهشهای مجلس هم بر آنها صحه گذاشته است، سهم زنان در اشتغال غیررسمی بیشتر و در اشغال رسمی کمتر است: «در بین زنان شاغل، سهم بیشتر زنان در اشتغال غیررسمی است.» دلیل آن؟ این اقتصاددان میگوید، دلیل آن روشن است، زیرا؛ «هم فرصتهای شغلی برای زنان محدودتر از مردان است و هم زنان، مشاغل با مزدهای پایین را ـ حتی بدون بیمه ـ میپذیرند.» کریمی به خوداشتغالی اشاره میکند، زنانی که مجبورند گوشهای از هزینههای زندگی را بگیرند و در خانه اجناسی تولید کنند و بفروشند؛ مشاغل خانگی در رده اقتصاد غیررسمی حساب میشود: «نهتنها کارهای خانگی، بلکه زنان زیادی هستند که در مطبهای شیک کار میکنند و ممکن است بیمه نباشند، یا اگر بیمه باشند، حقوق کامل نگیرند یا حتی زیر حداقل مزد رسمی را دریافت کنند.» او میگوید به این دلیل فرهنگی که برخی میگویند زنان نانآور خانواده نیستند، فقر به زنان تحمیل میشود: «درحالیکه شمار خانوادههای زن سرپرست، بیشتر میشود. موضوع دیگر این است که فرصتهای شغلی زنان محدود است؛ ببینید بهطور سنتی بسیاری از زنان از کارهای فنی یا کارهای ساختمان محرومند.» کریمی میگوید، در همه نقاط دنیا زنان در رده دوم کاری هستند و دیر استخدام میشوند و زودتر هم کارشان را از دست میدهند. او تاکید میکند که در دوره کرونا یک میلیون و دویست هزار شغل از بین رفت و بخش اعظمی از این مشاغل متعلق به زنان بودند: «وقتی هم که مشاغل احیا میشوند، زنان بهتدریج و با سرعت کمتری میتوانند به بازار کار بازگردند. سقوط اشتغال زنان، شدیدتر از مردان بود و خیلی هم به کندی به آمار قبل برمیگردند. مثلاً سال 1401 اشتغال زنان به سال قبل از کرونا نرسیده بود.» کریمی در میان صحبتهایش به یک شرکت لبنیاتی اشاره میکند که به زنان شاغل در آن مجموعه گفته بود، به خانه بروند: «مدیران کارخانه گفته بودند، دو هفته بروید خانه و وضع که خوب شد دوباره شما را صدا میکنیم. خانمها گفته بودند، میآیم ولی حقوق به ما ندهید، چون میدانستند وضع که بد شود، آنهایی که به خانه رفتند، اولین کسانی هستند که اخراج میشوند.»
فرهنگ مقابل زنان؟
ناهید 10سال است که سالن زیبایی در شرق تهران دارد. آرایشگاهی که بهقول خودش با دوندگیهای زیادی توانست آن را اجاره کند و البته در وهله اول باید همسرش را راضی میکرد. او میگوید، با اینکه شغلش در رده مشاغل خدماتی است اما بسیاری مثل همسرش بهدلایل فرهنگی نسبت به آن نگاه خوبی ندارند. ناهید سالهای ابتدایی کارش در خانه مشغول به فعالیت بود، چون باید هم به فرزندانش رسیدگی میکرد، هم به فعالیتی که دوستش داشت و میخواست از راه آن درآمد داشته باشد. ناهید بعد از مدتی که آخرین فرزندش به قول خودش «از آب و گل درآمد»، به فکر اجاره یک سالن زیبایی مستقل با تعدادی نیرو افتاد؛ در 45 سالگی. او میگوید غیر از سرمایه اولیه، او باید با مشکلات کسبوکار شخصی داشتن هم کنار میآمد. مثل راضیکردن همسر و اعضای خانواده و تضمین بازگشت سرمایهی اولیه که آنها در تامین آن مشارکت داشتند. او معتقد است، بخش زیادی از محدودیتهایی که زنان بهخصوص زنانی که کسبوکار خودشان را با آن دستوپنجه نرم میکنند، فرهنگی و ناامیدی آنها از داشتن کسبوکار مستقل است. کتایون سپهری، فعال حوزه کسبوکار و استارتآپها میگوید، این موضوع ریشه در این موضوع دارد که زنان کمتری تصور میکنند که میتوانند از ابتدا کسبوکار خودشان را داشته باشند و این موضوع شاید در نگاه اول به ریشههای تفکر آنها باز گردد: «شاید نسلهای قبلی کمتر به این فکر میکردند که میتوانند کارآفرین باشند. موضوع دیگر این است که زنان تصور میکنند، باید پول زیادی داشته باشند که بتوانند کسبوکار راه بیندازند و تا زمانی که پول نداشته باشند، نمیتوانند کسبوکار شخصی راهاندازی کنند ولی مردان اینگونه فکر نمیکنند. میخواهم بگویم یکسری از موانع به نحوه فکر و رویکرد آنها باز میگردد.» سپهری در گفتوگو با «هممیهن» تاکید میکند که بخش دیگری از محدودیتها در محیط وجود دارد: «قبل از اکوسیستم استارتآپی میزان کارآفرینی زنان 10درصد بود، اما الان بهواسطه اکوسیستم استارتآپی این موضوع به ۲۰درصد رسیده است. این موضوع نشان میدهد، زنان فهمیدهاند که کسبوکار راهانداختن سخت نیست، بنابراین راحتتر وارد فضا میشوند. البته هنوز هم اگر زنان میخواهند وارد بازار کسبوکار شوند، مثلاً یکی از موانع این است که باید دید که زنان میخواهند محصولشان را به چه کسی بفروشند. پذیرش زنان و محصول آنها در بازارهای سنتی، هنوز هم دشوار است.» سپهری به مانع دیگر هم در مسیر فعالیت زنان صاحب کسبوکار اشاره میکند، موضوعی که شاید صاحبان کسبوکار با تعداد بیشتری نیرو با آن دستوپنجه نرم میکنند: «تیمسازی برای زنان، هنوز هم کار راحتی نیست. هنوز هم زنان اگر قرار باشد کسبوکارشان را توسعه دهند و نیرو جذب کنند، بسیاری از آقایان دوست ندارند که رئیس یا کارفرمای زن داشته باشند.»
زنان در کدام قسمتها فعالند؟
سمیه توحیدلو، جامعهشناس است. او میگوید درباره وضعیت اشتغال زنان باید به موضوع جمعیت فعال توجه داشت، همچنین در بخش جمعیت فعال اقتصادی، براساس تعاریف آماری، محصلان دانشگاهی و زنان خانهدار در جمعیت فعال به حساب نمیآیند. موضوعی که به عقیده او در همهجای دنیا وجود دارد و زنانی که پذیرفتند خانهدار باشند، در چرخه اقتصادی جایی ندارند و جمعیت فعال اقتصادی به افرادی گفته میشود که یا جویای کارند یا کار دارند. این جامعهشناس معتقد است، در سالهای اخیر باتوجه به رشدی که زنان در بخشهای مختلف داشتند، بخش زیادی از آنها فعال شدند و حتی اگر زنی در خانه هم باشد، علاقهمند به داشتن شغل است، اما این موضوع در آمارها برجسته نمیشود تا جمعیت بیکاران افزایش پیدا نکند، مگر اینکه فرد خودش اعلام کند که جویای کار است.
این جامعهشناس به افزایش حضور زنان در بخش خدمات اشاره میکند. بررسیهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که سهم زنان از بخش خدمات در سال ۱۴۰۱ به 6/59 درصد رسیده است. درحالیکه این سهم در سال ۱۴۰۰ حدود دودرصد کمتر بوده است. سهم اشتغال زنان در بخش صنعت هم حدود یکدرصدی نسبت به سال ۱۴۰۰ بیشتر شده و از 3/25 درصد به 6/26 درصد رسیده است. سهم شاغلان زن در بخش کشاورزی اما افت جدیای داشته است. بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد، در سال ۹۶ که سهم شاغلان زن در بخش کشاورزی حدود 2/21 درصد بود به 8/13 درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است. توحیدلو میگوید، در فضاهای روستایی نسل جدید هم تمایل کمتری به فعالیت در بخش کشاورزی دارد: «در سالهای اخیر خریدوفروش در پلتفرمهای اینترنتی بالا رفته است و البته بعد از فیلترشدن اینستاگرام، در یکسال اخیر با افتی مواجه شدیم.» اسنپ، تپسی و فروشندگی ازجمله فعالیتهای خدماتی هستند که شغل محسوب نمیشوند، اما براساس تعریف مرکز آمار ایران تمام افراد ۱۵ ساله و بیشتر که در طول هفته حداقل یکساعت کار کرده یا بهدلایل موقت ترککار کرده باشند، شاغل محسوب میشوند. توحیدلو میگوید، باید توجه داشت که سهم زنان در بخش نفت و گاز باتوجه به تغییر و تحولات اخیر و رشدی که در تابستان شاهد آن بودیم، همچنان به زنان سهمی نمیدهد: «این بخش بالاترین میزان رشد را داشته است و زنان از آن سهم ندارند؛ چه در حوزه کارگری و مهندسی و چه حتی در پالایشگاهها.»
پرند، یکی از ۴۸۷ هزار زنی است که در سال ۱۴۰۱ در آمار جمعیت زنان بیکار و فارغالتحصیل دانشگاهی بهحساب آمدند. زنانی که جمعیتشان نسبت به سال ۱۴۰۰ که ۴۸۰ هزار نفر بود، بیشتر شده است. پرند در فضای اینستاگرام، کسبوکاری آنلاین داشت. تصور میکرد که میتواند از فضای کارمندی خارج شود، وسیلههای تزئینی از بازار عمده بخرد و در پلتفرم اینستاگرام، آنها را بفروشد. او چهار سال بدون داشتن زمان کاری خاص و حقوق مشخصی فعالیت کرد، اما پارسال همزمان با فیلترینگ گسترده اینستاگرام کسبوکارش را تعطیل کرد: «از روشن و خاموشکردن مدام فیلترشکن، خسته شده بودم. از چککردن مدام اینستاگرام، موبایلبانک و تطبیق فیشها.» او درنهایت همین دوهفته پیش بهقول خودش: «عطای کار را به لقایش بخشید». پرند میگوید، مشکلات کسبوکارهای اینترنتی که اغلب آنها در بخش فروش محصولاتند و در رده مشاغل خدماتی، برای زنان و مردان توأم با همدیگر بوده است: «اما این را در نظر بگیرید که زنان زیادی بهواسطه اینکه بچه داشتند و نمیتوانستند فعالیت تماموقت داشته باشند یا حتی شوهر و پدرشان به آنها اجازه فعالیت در یک شرکت را نمیداد، در اینستاگرام مشغول بودند، اما حالا این فرصت از آنها گرفته شد.»
انتهای پیام