خرید تور تابستان

نقد عبدالکریم سروش به هابرماس و نوح هراری |نشانه‌های شکست اسراییل چیست؟

اسراییل برای مبادله اسرا، پای میز مذاکره با کسانی نشسته است که آنان را تروریست می نامید، و این که خواستار ریشه کن کردن آنها بود، این امر نشانه قوی برای شکست اسراییل در این جنگ نامتقارن ستم کارانه، دغلکارانه، سفاکانه و ضحاکانه بود… با کمال تاسف هنوز آن لشکر عظیم از دانشگاهیان و آکادمیسین ها که باید به میدان بیایند و سهم خودشان را ادا کنند، و د‌ر مقابل این جنایت عظیم صدای خودشان را به اعتراض بلند کنند، و به گوش همه جهانیان برسانند، هنوز آن اتفاق چنان که باید و شاید رخ نداده است.

فروزان آصف نخعی در خبرآنلاین نوشت: «دکتر عبدالکریم سروش فیلسوف و متفکر اصلاح طلب ایرانی، طی یک سخنرانی، کشته شدن 15 هزار فلسطینی به دست ارتش اسراییل را «سفاکانه و جنایت آمیز» نامید و از نامه یورگن هابرماس، متفکر آلمانی به همراه سه استاد دانشگاهی دیگر و همچنین اظهارات نوح هراری، در اعمال جنایت اسراییل علیه مردم فلسطین انتقاد شدید و اظهار تاسف کرد.

او ضمن «اظهار شادمانی از اتفاق تازه ای که در حمله اسراییل به غزه رخ داده یعنی وقفه موقتی که فعلا به مناسبت یا به بهانه مبادله اسرا، حاصل شده» افزود: این چندروزه، این دو بیت جناب آقای استاد شفیعی کدکنی از خاطر من عبور می کرد، که :

بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب که باغ ها همه بیدار و بارور گردند

بخوان دوباره بخوان تا کبوتران سپید به آشیانه خونین دوباره برگردند

سروش افزود: «من بازهم تکرار می کنم که اسراییل برای مبادله اسرا، پای میز مذاکره با کسانی نشسته است که آنان را تروریست می نامید، و این که خواستار ریشه کن کردن آنها بود، این امر نشانه قوی برای شکست اسراییل در این جنگ نامتقارن ستم کارانه، دغلکارانه، سفاکانه و ضحاکانه بود، و امید می بریم که این آتش بس، یا این وقفه انسان دوستانه ادامه پیدا کند، و دست این ظالمان بشکند، و کوتاه شود، و فلسطینی یان به زندگی خود با سرافرازی، با عزت، و بارفاه، بتوانند بازگردند، و سایه اشغالگران از سر آنان برداشته شود… واقعا تلخ کامیم، من تلخ کامم، و تلخ کام تر به خاطر این که کاری هم از دست ما برنمی آید. و مشاهده این حوادث ، با این که من پرهیز می کنم از این که صحنه های تلویزیونی را ببینم، ولی آنقدر که به علم اجمالی می دانم که چه جنایت هایی در جریان است، حقیقتا روح من را آسوده نمی گذارد، خواب را از من ستانده است. و امیدواریم، که همه همدلان هم دعا کنند که این شر، از سر این منطقه برکنده شود و چه اسراییلیان منظورم یهودیان است و چه فلسطینی یان در کنار هم ، بتوانند به راحتی زندگی کنند و این گونه آتش مخاصمت میان آنان افروخته نباشد و دست در خون یکدیگر نبرند.»

نقد سروش به هابرماس و نوح هراری / سروش: لشگر عظیم آکادمیسین ها علیه جنایات اسراییل به میدان بیایند/ از نظر سروش نشانه های شکست اسراییل چیستند؟

بیداری جهانی و آبروی بربادرفته اسراییل

این فیلسوف ایرانی افزود: با اندوه بسیار کشته شدن سفاکانه و جنایت آمیز 15 هزار نفر یا بیشتر به دست ارتش اسراییل را نظاره می کنیم. ولی اکنون نیم برق امیدی در دل ها می جهد. که مگر این جنگ نامتقارن، و این نسل کشی جنایت کارانه خاتمه پیداکند. و فلسطینیان دوباره روی آرامش و آسایش ببینند. اگر چه در این 75 سال گذشته هیچگاه آرام و آسوده نبوده اند. همواره مورد تهدید و حمله بودند و جان می باختند. به امید یک آینده روشنتری به صبوری نشسته بودند و در مقابل متجاوزان گاه دفاع و گاه پس می نشستند و گاه، دست صلح دراز می کردند، وعده هایی را باور می کردند و بعدها دریافتند که آن دست صلح دراز شده ، و آن وعده ها را همه خلف و نقض کردند و شکستند، و چاره ای برای آن ها باقی نماند جز این که از جان خودشان مایه بگذارند.»

سروش در ادامه با اذعان به این نکته که «از مبادله اسرا و از آزادی پاره ای از فلسطینی یانی که بدون محکومیت و بدون دادگاه به طور نامحدود سال های سال در زندان های اسراییل بودند، ابراز شادمانی می کنیم» افزود: « همچنین ابراز شادمانی می کنیم که طلیعه شکست ارتش اسراییل و دولت جنایتکار راستگرای اسراییل آشکار شده و این هایی که دنبال برکندن ریشه های به قول خودشان تروریست ها بودند، اکنون بر سر میز مذاکره با آن ها نشسته اند، نشانی روشن تر از این برای این که برنامه های جنایتکارانه شان به هدف نرسیده است، نداریم.»

سروش ضمن اشاره به رسوایی اسراییل در افکار عمومی جهان، همچنین بیداری جهانی حاصل از عملیات 7 اکتبر گفت: «علاوه بر این که آبروی نداشته شان (اسراییل) را در دنیا باختند، علاوه بر این وجدان های بسیاری از جوان ها که شاید از چند و چون ماجرا خبر نداشتند، بیدار کردند، علاوه بر این همه جا کووس وحشیگری آن ها را بر بام تاریخ به صدا درآوردند، علاوه بر همه این ها، به مقصود خودشان هم نرسیدند. می خواستند فتح نمایانی بکنند، دولت راستگرای جنایتکار می خواست به مردم اسراییل بگوید کاری کرده است به درخشندگی خورشید، اما در تاریکی این شب ظلمت فرورفت، و به جز کشتن، غارت کردن، یتیم کردن فرزندان و ویران کردن خانه ها، و به جز حمله کردن به بیمارستان ها و کشتن بیماران هیچ کاری نکرده و کاری از پیش نبردند. بلکه می توان گفت فلسطینی یان را در مقام اقدام برای احقاق حقوق شان مصمم تر کرد.»

سروش و جبهه بندی فیلسوفان در تفسیر عملیات «توفان الاقصی»

این فیلسوف مسلمان، با اشاره به این که «اتفاقات میمون دیگری در این میان افتاد یعنی زمستان گذشت و سیاهی به ذغال ماند» سپس به رخدادها و جبهه بندی های عالم فرهنگ و در مقام آکادمی که چشم گشا و عبرت آموز است پرداخت و گفت:«از یک طرف فیلسوف مشهور آلمانی را داریم؛ آقای یورگن هابرماس که در دهه نهم عمر خویش است، یعنی عمر بلندی را پشت سرنهاده و نزدیک به صدسالگی است، و با این که توجه به آزادی و به جامعه ما بعد سکولار و مابعد دینی، در آثار او نمود بسیار دارد، و یک جامعه خوب را جامعه ای می داند که در آن مجال گفت و گو بین گروه های مختلف باشد، با همه این احوال با سه تن دیگر از دانشگاهیان نامه تاسف آمیزی را امضاء کردند، و در آن علی الاصول حق را به اسراییل دادند که به فلسطین و به غزه حمله کند و چنین جنایت هایی را به بار بیاورند.»

او همچنین به انتقاد از اظهارات نوح هراری دیگر متفکر جهانی پرداخت و گفت:«همچنین آقای نوح هراری که در این اواخر شهرت بسیار پیدا کرده بود و به صورت مورخ فیلسوف او را معرفی می کردند، باز هم همان تعصب های نژادی و قومی و قبیله ای او بیدار شد و بدون آن که ذره ای حق را به طرف مقابل بدهد، تمام حقوق را متوجه به اسراییل کرد و ارتش اسراییل را به خاطر جنایت هایش ستود.»

در برابر مواضع فیلسوفانی چون نوح هراری، هابرماس که به حمایت جنایت وحشیانه اسراییل اقدام کردند، سروش به مواضع بیش از 400 فیلسوف جهانی در جبهه مقابل آنان پرداخت و گفت: «ولی از آن طرف خانم فیلسوفی به نام خانم جودیس باتلر که استاد فلسفه دانشگاه برکلی است، همراه با 400 و اندی فیلسوف دیگر از دانشگاه های مختلف سراسر جهان نامه بسیار صریحی را به امضاء رساندند و از همکاران و هم کسوتان خودشان هم دعوت کردند تا پای نامه را امضاء کنند؛ نامه بسیار صریحی که بدون اما و اگر و بدون قید و شرط، این نسل کشی نژاد پرستانه ارتش جنایتکار اسراییل را محکوم کردند؛ این موجب شادمانی است.»

نقد عبدالکریم سروش به هابرماس و نوح هراری |نشانه‌های شکست اسراییل چیست؟
جودیش باتلر همراه با 400 فیلسوف دیگر اسراییل را محکوم کردند

سروش افزود: در کشوری مثل ایران یا عربستان و …. محکوم کردن اسراییل و جنایت های او کار آسانی است و پاداش هم به دنبال دارد، اما در کشوری مثل آمریکا، انگلستان و یا فرانسه، محکوم کردن اسراییل کار بسیار پرهزینه ای است و آن هایی که پا پیش می گذارند، از همه چیزشان می گذرند؛ از آسایششان، شغلشان، و درآمدشان. چون همه این ها می تواند مورد تهدید قرار بگیرد. و آن ها را در تنگنای آبرویی و معیشتی قرار بدهد.

مواضع فیلسوفان فوت شده در باره اسراییل

سروش با تاکید بر این که «حتی به فیلسوفان گذشته که مراجعه می کنم باز همین دوگانگی را مشاهده می کنم» به تضاد فکری دو فیلسوف بزرگ «لویناس و پوپر» پرداخت و گفت: «فیلسوف مشهور فرانسوی و یهودی به نام لویناس که اکنون از دنیا رفته ، او را فیلسوف «دیگری» می شمردند. لویناس همیشه در تئوری پردازی های خودش، به دیگری به other توجه داشت، به این معنا که به چهره آنان (دیگری) که نظر می کنیم، باید خویشتن را در آن ها ببینیم. با این همه این جناب فیلسوف، در بخش از افاضات خودش در گذشته به صراحت گفته بود که فلسطینی ها «دیگری» اسراییل نیستند، و همان تز نژاد پرستانه ای که فلسطینی ها زیردست هستند، توسط این جناب فیلسوف هم ابراز شد.»

سروش سپس به طرح نظریه «کارل ریموند پوپر» در مقابل لویناس پرداخت و گفت: «در سوی دیگر به یک فیلسوف یهودی الاصل دیگری برخورد می کنیم به نام کارل پوپر، که فیلسوف علم، و در اصل اتریشی آلمانی بود. گرچه پدر و مادر او از یهودیت بازگشته و اعتنا به دین مسیحیت کرده بودند، با این همه پوپر به زبانی که صریح ترین از آن سراغ ندارم، صهیونیزم، و نژاد پرستی را محکوم کرده بود. به هر صورت این اتفاقات هم نیکوست، دیدنی و شنیدنی است، و باید دانسته شود که در حوزه فرهنگ چه می گذرد.»

آکادمیسین هایی که سهم شان را در برابر جنایت اسراییل ادا نکرده اند

سروش در ادمه با اظهار تاسف از دانشگاهیانی که سهم شان را نسبت به جنایت اسراییل ادا نکرده اند گفت: «اما با کمال تاسف هنوز آن لشکر عظیم از دانشگاهیان و آکادمیسین ها که باید به میدان بیایند و سهم خودشان را ادا کنند، و در مقابل این جنایت عظیم که در زمان ما رخ می دهد، سکوت نکنند و صدای خودشان را به اعتراض بلند کنند، و به گوش همه جهانیان، و به گوش همه نسل های آینده و تاریخ برسانند، هنوز آن اتفاق چنان که باید و شاید رخ نداده است.»

او افزود: «تنها در خبرها دیدم که 300 نفر از وکلای فرانسوی به فلسطینیان مظلوم و وعده داده اند که چون ارتشی پشت سرآنان خواهند ایستاد، و در مجامع بین المللی و دادگاه های بین المللی از حقوق آنان دفاع خواهند کرد.» سروش ادامه داد:« باید به آنان آفرین و دستمریزاد گفت، و باید خوش بود که چنین وجدان های بیداری در زمانه ما هستند که پروای نام و نان ندارند و به محض انسانیت و وجدانی که دارند در کنار مظلوم می ایستند.»

عدم تعرض ایرانیان و عرب ها به یهودیان مستقر در کشورشان

این فیلسوف ایرانی و مسلمان در ادامه با ذکر این که «خیلی خیلی خشنودم وقتی می بینم در کشورمان ایران هیچ تعرضی نسبت به یهودیان صورت نگرفت» افزود: «خوشبختانه این نقطه روشن و امیدی است برای این که بدانیم می توان میان نژادپرستی و دین صهیونیست با دین یهود، تفاوت نهاد. و این که مردم مسلمان ما به خوبی این را دانستند که نه هر کسی که یهودی است دل با ارتش اسراییل و با نژادپرستی و نسل کشی دارد که در جای خود بسیار نیکوست.»

او در ادامه به «روابط حسنه ایرانیان با یهودیان در طول تاریخ » اشاره کرد و گفت: «بارها برای شما گفته ام که 12 یا 13 پیامبر از پیامبران بنی اسراییل در ایران مدفون هستند؛ در تویسرکان، در شوش، در دانیال ، در نهاوند و جاهای دیگر. و قدیمی ترین مراکز یهودیان در همدان است. روابط همیشه نیکو بوده است. هیچوقت یهودیان در ایران آن سرگذشتی را نداشته اند که یهودیان در اروپا داشته اند؛ آنطور که ذلیل و زیر دست و خانه به دوش بوده اند، و در نهایت هم که به سوزاندن و اعدام چندین میلیون آن ها انجامید. آن هم به دست همین اروپایی ها، و اکنون تاوان آن ها را متاسفانه باید فلسطینی های مظلوم بپردازند.

این اتفاقی که در ایران افتاد، بسیار نیکوست، و در کشورهای عربی دیگر هم ما نشانی نیافتیم که چنین خصومت کوری با یهودیان برود. بسیار بسیار عالی است و همین توازن را باید نگاه داشت، باید قدر دانست و از این حیث هم باید اندیشه های نژادپرستانه اسراییلی را منزوی کرد. بنابراین ادیان می توانند اگر این جباران نباشند کنار هم به نیکی و مسالمت زندگی کنند. اما همین که پای این قدرت های شیطانی در میان می آید آن جاست که ادیان هم در ورطه خشونت می افتند و پیروان ادیان هم گاهی دست تعرض به سوی دیگری دراز می کنند.درحالی که این پیامبرانشان همواره در حال صلح بودند. لا نفرق بین احد من رسله. نه موسی(ع) با عیسی(ع) ، نه عیسی(ع) با موسی(ع)، و نه محمد(ع) با عیسی(ع) و موسی(ع) هیچکدام مشکلی نداشتند، خصومت که هیچ، بلکه برادران یکدیگر بودند، همه قطره هایی متعلق به یک دریا، همه ستاره های متعلق به یک کهکشان بودند اما متاسفانه وقتی که این متاع نفیس آسمانی، یعنی دیانت، به دست آلودگان افتاد، آنگاه آن را آلوده کردند. و مهر خباثت خود را بر آن ها زدند و روزگار مردم را تباه و سیاه کردند. آرزو می کنیم برافتادن این تباهی ها و سیاهی ها و این تبهکاران و سیاه کاران را.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا