فلسفه اعتراض و مهارتِ جنایت | مهدی رزاقی طالقانی
مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان «فلسفه اعتراض و مهارتِ جنایت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اکثر انسانها در تمام طول زندگی در پی کسب توانايي با يك يا چند مهارت خاص هستند. سیاست و تلاش برای کسب قدرت، تحصیل و علم آموزی، ورزش و تلاش برای نیرومندی، کار و تلاش برای ثروتمند شدن، آرایش و تلاش برای زیباتر شدن بخشی از تلاشهای انسان برای تواناتر شدن است. بدون پيوست فضيلت توانایی بيشتر انسانها اما بیش از ناتوانیشان براي جامعه خطرناک است.
بیشتر انسانها توانایی خود در يك حوزه خاص را در نسبت با دیگران تعریف میکنند. انسانها توانا میشوند تا بر دیگری غلبه کنند نه اينكه آن توانايي را در خدمت اخلاق و فضيلت دربياورند و این مصیبت اصلی بشر امروز است.
توانایی هر فرد میبایست در خدمت ارتقا آرامش و پيشرفت و سعادت خود فرد و جامعه و به طور کلی ارتقا اخلاق در ارتباط میان فرد و جامعه باشد. با اين نگاه، دانشگاهها، آموزشگاهها، بنگاههای اقتصادی، باشگاههای ورزشی، سالنهای آرایشی و مکانهایی از این دست هر کدام محلی برای توانایی انسانهایی هستند که در بهترين حالت، مشخص نیست قصد دارند پس از توانا شدن با این توانایی چه کنند. هر تواناییای یک ابزار است و انسان توانا ابزاری در اختیار دارد که غالبا بهرهبرداری از آنها را در برابر دیگران تعریف میکند در حالیکه از فضیلت در این میان بی بهره است.
فضیلت چیست؟ فضیلت یک الگوی فکری و رفتاری است که بر استانداردهای اخلاقی رفیع استوار است و اغلب انسانها نه این استانداردهای اخلاقی رفیع را میشناسند و نه مایل به شناختن آنها هستند، چرا که فضیلت توانایی انسان را مدیریت، کنترل و مهار میکند، به عنوان مثال، فردي كه حقوق ميخواند، اگر بخواهد اخلاق مدارانه و فاضلانهدبه دنبال حقوق محرومان باشذ، مهارت و توانایی خود را در خدمت شناخت روزنههای قانون گریزی در میآورد تا از این طریق کسب منفعت کند، و یا این مهارت را به صورت مشاوره در اختیار فرد سودجویی میگذارد تا به وسیله آن از مالیات بگریزد و معاف شود.
درست است که حاکمیتها و قانونگذارها باید منافذ عبور از قانون را ببندند اما آنها هم یا به دليل كم كاري و عدم شايستگي و يا به دليل در نظر گرفتن منفعت خود و شركاري خود اين منافذ را باز ميگذارند. به هر ترتیب انسان دارای توانایی و فاقد اخلاق، به زبان نمیآورد اما به خود میگوید من این همه تلاش نکردم که به این نقطه برسم و این توانایی را با اخلاق مهار کنم. او علم آموخته تا اظهار فضل کند، او نیرمند شده تا شکست دهد، او ثروتمند شده تا بالاتر از دیگران باشد، او قدرتمند شده تا دیگران را تحت سلطه خود داشته باشد.
کارکرد اخلاق و فضیلت اما با یک نه به خود آغاز میشود، اگر انسان با یک نه، حدودی برای عمل خود مشخص کند و گستره عمل خود را محدود به حقوق حقه خود و دیگران سازد، آنگاه است که میتواند افسار تواناییها و مهارتهای خود را در دست گیرد و آن را در مسیر منافع مشروع اخلاقی قرار دهد.
نمونه چنین نههایی به صورت ساده و ملموس در میان پهلوانان ورزشی قابل مشاهده است، هنگامی که غلامرضا تختی در رقابتی ورزشی که توجیه هم دارد از پای آسیب دیده رقیب خود زیر نمیگیرد، یک نه اخلاقی به خود گفته است و زمام مهارت خود در زیر گیری را بر اساس یک فضیلت اخلاقی در دست گرفته و آن را محدود میکند. در زندگی روزمره هم هر غلبهای بدون در نظر گرفتن فضایل اخلاقی، ارزش محسوب نمیشود و برای زیست اجتماعی یک جامعه خطرناک است.
بر اساس همین ملاک ارزیابی گستره عمل اهالی قدرت را میتوان مورد سنجش قرار داد، سیاستمدار، صاحب منصب یا رهبر سیاسی که افسار توانایی خود را در اختیار نداشته باشد، توانمندی او برای جامعهای که او در آن مسئولیت دارد خطرناک است. برای اثبات این گزاره که توانایی برای اغلب انسانها یک ابزار خطرناک است که قدرت کنترل و مهار آنرا ندارند همین بس است که بشر قانون را آفرید تا دایره توانایی فرد را کنترل کند.
در سطحی کلانتر، دموکراسی ابزاری برای کنترل اهالی قدرت در بهرهگیری از تواناییهایشان در جهت استثمار و استحمار جامعه است. بنابراین، انسانی که توانایی بدنی، ذهنی، تخصصی و مالی و اعتباری دارد لاجرم این توانایی را در برابر انسانی یا حمعی دیگر به کار میگیرد که ممکن است به قدر او توانا نباشد و ظلم دقیقا در میانه این دو یعنی یک انسان توانا و فاقد فضیلتهای اخلاقی و یک انسان ناتوان رخ میدهد.
«نه» بر اساس یک اصل اخلاقی، یک اعتراض به خود است، تا فرد دامنه توانایی خود را محدود به یک خیر فردی و جمعی کند و در جامعهای که فرد فرد آن در اعتراض و عصیانی نسبت به خود قرار داشته باشند، استبداد شکل نخواهد گرفت؛ چرا که این نه به توانایی کنترل نشده خود، به نه بزرگتری در برابر ساختار ظلم و استبداد جمعی تبدیل خواهد شد.
جامعهای ذیل ساختار ظالمانه زندگی خواهد کرد که در وهله اول نتواند یک نه معترضه به استفاده غیر اخلاقی به توانایی خود بگوید. چنین جامعهای طبعا قادر نخواهد بود، نه اعتراضی به سواستفاده اهالی زر و زور بگوید، که از امکانها و توانمندیهای خود به شکل منفعتطلبانه استفاده میکند.
در ایران امروز معترض فردي تعريف نميشود که نسبت به امری یا عملی معترض است، غالب حاکمیتها چنان حیات وممات خود را با ثبات انجمادی گره زدهاند که حقوق و از حقوق بالاتر، ارزش معترضی كه يك نه را نمايندگي ميكند، درك نميکنند، آنها به معترضین به منزله فرد قانونگریز یا بی ثبات کننده نگاه میکنند که نه او را باید خفه کرد، در حالیکه نه بیش از بله به ساختارها، حامل فضیلت و اخلاق است. در تاریخ بشر این معترضین بودهاند که انسان را از حیات حیوانی به مدنیت امروز رسانیدهاند. آنها بودهاند که در برابر ظلم توانای بی فضیلت ایستادهاند تا حقوق اقلیتها و ضعفا را استیفا کنند، عدالت امروز در نظامهای دموکراتیک، ناشی از نههای پر هزینه معترضین تاریخ بوده است.
در نظامهای توتالیتر، اعتراض با همه منفعت جمعی که دارد و امری اخلاقی به شمار میآید به نوعی راه رفتن روی طناب است، قدم زدن در جایی میان مرگ و زندگی و تنفس در دوگانه آزادی و زندان است. در چنین نظامهایی چنان اعتراض، امری غیر منطقی به شمار میرود که با مخالفان مانند مجانین رفتار می کند.
میگویند در اتحاد جماهیر شوروی، هزاران هزار مبارزه را با همین استدلال، به تیمارستانها، زندانها و گولاگها میبردند. به واقع خیلی هم این لفظ اشتباه هم نیست، هزینه امر اخلاقی مبارزه و نه گفتن به قدرت فاقد فضیلت آنقدر بالاست که انجام مبارزه چیزی شبیه جنون ورزی است، اما در حقیقت معترضان در انجام عمل خود محاسبه سودگرایانه را در نظر نمی گیرد.
حاکمیتها اگر به نسبیت عمل خود معتقد باشند و خود را حامل خیر مطلق نشمارند، معترض حامل نه به تصمیمات آنها، گامی در جهت فضیلت، اخلاق و حقوق انسانی بر میدارند و از این حیث ارزش وجودی آنها برای جوانع قطعا بیش از چاکرمآبان منفعت طلب است که شر را در جامعه نهادینه میکنند
معترض نه نخست را به خود گفته است که در دو راهی منفعت فردی و خیر اجتماعی، دومی را برگزیده است. بنابراین خودساختگی او از نیروهای ساکت و منفعل در جوانع بیشتر است. از این جهت است که تاریخ نام معترضی تنها در میان انبوه افراد موافق و یا پذیرنده ظلم به خاطر میسپارد. تا راه و مسیر اعتراض در ازمنه مختلف پر رهرو بماند
انصاف نیوز این عکسی برای تبلیغ تحت عنوان تا کی میخوای دعواتو پنهان کنی
خیلی خیلی زننده و افراطی هست ،دعوای زناشویی یعنی کتک خوردن زن!؟؟ ،برای طرح مسائل اینچنینی هم باید حدود اخلاق رو رعایت کرد ،لطفا عکس رو عوض کنین