تاریخ هم شهرزاد را نیک نمیداند
«رضا غیبی»، روزنامه نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز گذاشت، نوشت:
شهرزاد، سریالی حالا آمیخته با ابهام و اتهام فساد. سریالی که این روزها شاهد لشکرکشی ذینفعان آن در برابر پرسشگران هستیم. یارگیری از نیویورک و لندن تا ریزه خواران وطنی. تاریخ را اگر ورق بزنیم عجیب نخواهد بود این ایستادن در برابر پرسشگری و دادخواهی. دادخواهی فرهنگیانی که صدای آنها در برابر ارتزاق کنندگان از ثروت ملی، نجوا هم نیست. آنهایی که به لطف پاسخگو نبودن مسوولان در برابر حیف و میل منابع ملی در برابر دوربین ها گلو صاف می کنند و گلایه می کنند از دردهای جامعه. جامعه ای سرخورده که روشنفکرانی در آن شریک دزد و رفیق قافله هستند. تاریخ را اگر تورق کنید خواهید دید آنچه که برجای مانده آه مظلوم و شرح ستم است. شنیده ایم که می گویند تاریخ را فاتحان می نویسند، امروز هم شاید این سلبریتی های وطنی خود را فاتح بدانند و با لشکرکشی و نطق های گاه و بیگاه اما سازماندهی شده در صدد نوشتن تاریخ باشند اما فراموش نکنیم آه مظلوم گریبان تاریخ را هم میگیرد، تاریخ نویسان که جای خود دارند.
تاریخ را بنگریم و البته آموزه های دینی را. آنهایی که تاریخ را گواه میگیرند و مردم پرسشگر را بی ارزش می خوانند گویی نمی دانند “نرون” و “ولاد دراکول” ( شخصیت دراکولا از ولاد دراکول الهام گرفته شده است) و حتی “نمرود” که ادعای خدایی میکرد، چه بر سرشان آمد و آنچه از آنها در تاریخ بر جای مانده است جز ستمکاری و لعن و نفرین نیست. خداوند نیز در آیه ی 39 سوره ی یونس می فرماید: «ببین سرانجام و عاقبت کار ستمکارها چه شد؟».
داستان شهرزاد و شهرزادی ها را شاید در تاریخ بنویسند اما قطعا قاضی آیندگان هستند و نه ما. ظلمی که در ماجرای اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان بر این قشر زحمتکش روا داشته شده است را تاریخ فراموش نخواهد کرد و البته ظالم و همراهان ظالم را. خواسته ی این روزهای مردم و فرهنگیان از هنرمندانی که همواره خود را در کنار مردم می دانند، چیزی نیست جز برائت از مفسدان اقتصادی، آنهایی که با فساد اقتصادی، ظلم روا داشته اند بر فرهنگیان. برائت و دوری از ظلم و فساد دستور خداوند نیز هست و م یفرماید: «و به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش دوزخ به شما می رسد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.» (هود، آیه ۱۱۳).
جان کلام اینکه پرسشگران به دنبال شفافیت و قرار گرفتن مدعیان روشنفکر در جایگاه درست است و به قول شیخ اجل، من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. و باز به قول شاعر، خانه ی ظلم خراب است تو هم می دانی / مثل کف بر سر آب است تو هم می دانی.
انتهای پیام