زندگی ولتر از کودکی تا دوران شهرت
در کودکی مادر خود را که زنی هوشمند و هنردوست بود، از دست داد… به سبب اشعار هجوآمیز و بسیار گستاخانهای که دربارهی وضع حکومت انتشار میداد، ناچار به ترک پاریس گشت… به انگلستان تبعید شدو مورد لطف و محبت اهل ادب و فیلسوفان و دانشمندان قرار گرفت، زبان انگلیسی آموخت و آثار شکسپیر را خواند… با شهرتی بیش از هنگامی که از پاریس تبعید میشد، به آنجا بازگشت و مردم فرانسه او را به عنوان شاعر حماسی و نمایشنامهنویس بزرگ بهگرمی پذیرفتند.
زهرا خانلری در سایت کتاب نیوز نوشت: «فرانسوا ماری آروئه ولتر، Voltaire, Francois- Marie Arouet شاعر، نویسنده و فیلسوف فرانسوی (1694-1778) در پاریس زاده شد، پدرش محضردار معتبری بود که ثروتی قابل توجه، وضع اجتماعی آبرومند و استعدادی فطری به پسر خود به ارث داد. فرانسوا در کودکی مادر خود را که زنی هوشمند و هنردوست بود، از دست داد و در مدرسهی لوئی لوگران Louis-Le-Grand و زیر نظر فرقهی یسوعیان به تحصیل پرداخت و علاوه بر کسب معلومات اجتماعی و ادبی و معانی و بیان، آموزشی مذهبی آمیخته با منطق و دور از تعصب یافت و با وجود اعمال گستاخانه و گاه پرهیاهو، به سبب تیزهوشی و استعداد فراوان در زبان و بیان، شاگردی کمال طلب بهشمار آمد. پس از آن به صومعهی تامپل Tample، اقامتگاه پدران روحانی و اندوم VendÔme که اهل ادب را میپذیرفت، وارد شد و با محیطی آشنا گشت که در آن اصول فلسفهی ابیقوری Epicurisme و آزادی اندیشه که گاه تا قعر لذات جسمانی و هوای نفسانی فرو میرفت، حکمفرما بود. ولتر اگرچه خود در این بیبند و باریها شرکت نمیکرد، اما ذوق و قریحهی خود را با ظرافت و لطافت طبع استادانش که در شعر اصل لذت و بهرهوری از احساسهای شهوی و حتی شرب خمر را مبنا قرار میدادند، میآراست.
فرانسوا آروئه از هیجده تا بیست و دو سالگی به سبب اشعار هجوآمیز و بسیار گستاخانهای که دربارهی وضع حکومت انتشار میداد، ناچار به ترک پاریس گشت و به هلند سفر کرد، در آنجا بود که به آزادی مطبوعات پی برد و خود به تاریخ گذشته روی آورد و خاطراتی از دورهی سلطنت لوئی چهارده و هانری چهار فراهم آورد. بهتدریج استعدادش در ادب تثبیت گشت، اشعاری ظریف و زیبا و قطعههایی بنا بر اقتضای وقت سرود، اما بلندهمتی و شهرتطلبی او را قانع نمیکرد که مانند شاعران آشنای دیگر تنها به رفت و آمد به محافل ادبی اکتفا کند، پس به قصرها اعیان و اشراف کشیده شد و به سبب هوشمندی و درایت مورد پذیرایی و استقبال گرم قرار گرفت و بدینطریق به محیط آشناییها و دوستیهای خود وسعت بخشید. در این دوره بود که خود را «ولتر» نامید و با انتشار آثار بدیع و برجسته، نویسندهای درجهی اول معرفی گشت. بار اول که ولتر به سبب نوشتهای هجوآمیز و توهین به زندان افتاد، نمایشنامهی اودیپ Oedipe را نوشت که در هیجدهم نوامبر 1718 بر صحنه آمد و پیروزی بزرگی بهدست آورد. منظومهی حماسی اتحاد La Ligue (اشاره به اتحاد کاتولیکها) در 1723 به طور پنهانی انتشار یافت که ولتر پس از حک و اصلاح فراوان در 1728 آن را با عنوان آنریاد La Hanriade منتشر کرد.
آنریاد منظومهای است در ده بند، در قالب شعر دوازده هجایی (آلکساندرن)؛ قهرمان اصلی آن هانری چهارم است که پس از حوادث فراوان بر تخت مینشیند و به نزاع شدید مذهبی پایان میدهد و به تاج و تخت کشور فرانسه استحکام میبخشد. آنریاد نشانههایی از اندیشهی تازهی سیاسی ولتر را در بردارد و از تصویرهای اساطیری و نکتههای تاریخی و مذهبی برخوردار است. در 1726 میان ولتر و یکی از نجیبزادگان نزاعی درمیگیرد و منتهی به مضروبشدن او میگردد، پس برای اعادهی شرافت، نجیبزاده را به دوئل دعوت میکند و همین گستاخی موجب میگردد که به زندان بیفتد و پس از آن به انگلستان تبعید گردد و از این حادثه نتیجه گیرد که طبقهی اشراف، که پیش از آن از او پشتیبانی میکرده، تا چه حد ممکن است که قهر و خشونت و تحقیر را در زیر نقاب لطف و خوشایندی پنهان داشته باشد. ولتر سه سال در انگلستان بهسر برد و مورد لطف و محبت اهل ادب و فیلسوفان و دانشمندان قرار گرفت، زبان انگلیسی آموخت، آثار شکسپیر را خواند، با نویسندگانی چون سویفت و پوپ آشنا شد و با فیلسوفانی چون لاک و هیوم دوستی یافت، تئاترهای انسانی و دور از قوانین رایج را شناخت، بر وسعت دانش و تازگیهای آن پی برد، به روشهای تجربی در دانش و فلسفه که مبدأ کار آیندهاش میگشت، آگاهی یافت و آزادی اندیشه و بیان را که نویسندگان بیپروا از آن بهرهمند بودند، ستود.
پس با اندیشههای تازه در 1729 به فرانسه بازگشت و زندگی تازهای را آغاز کرد که با فعالیت شدید در راه خلق آثار ادبی و فلسفی و تاریخی همراه شد. آنگاه بهطور نسبی از جامعه کناره گرفت و در دورهای که گاه در پاریس و گاه در شهرستانها میگذراند، تراژدیهای متعدد خلق کرد، از آن جمله است تراژدی بروتوس Brutus که در یازدهم سپتامبر 1730 در پاریس بر صحنه آمد و حوادث مهمی از زندگی بروتوس بنیانگذار جمهوریت را در رم نشان میداد. بروتوس دو فرزند خود را به اتهام خیانت به حکومت جمهوری به مرگ محکوم میکند و بههنگام اجرای حکم حضور مییابد. قطعهی کشمکش میان احساس و عواطف پدری و وظیفهی میهنی که مورد توجه بسیاری از نویسندگان عهد رنسانس قرار گرفته بود، در نمایشنامهی ولتر جای خود را به عشق یکی از پسران بروتوس یعنی تیتوس Titus میدهد که قهرمان اصلی نمایشنامه است. ولتر نخواسته است عشقی لطیف را در موضوعی چنین سنگین و باشکوه وارد کند و در این تراژدی عشقی آراسته و ظریف را پیش چشم گذارد، بلکه به عشق آن مقام عالی را بخشیده که تیتوس، که موجب افتخار ارتش جمهوری و میهن است، تحت تأثیر آن به صورت شومی به خیانت روی میآورد و پیش از اجرای فرمان مرگ، از آن شرمنده میشود و وجدانش دچار شکنجهی ندامت میگردد.
تراژدی منظوم زائیر Zaïre در پنج پرده نخستینبار در 1732 بر صحنه آمد. این اثر مشهورترین و پایدارترین تراژدیهای ولتر است که در آن تا حدی تحت تأثیر تراژدی اتللو اثر شکسپیر قرار گرفته است. زائیر دختری اسیر و زیباست که مورد عشق اوروسمان Orosmane، سلطان اورشلیم قرار میگیرد و به سبب بدگمانی و حسادت و خشم بیاندازهی او با خنجر کشته میشود و سلطان که پس از مرگ دلدار به اشتباه خود پی میبرد در کنار جسد او خود را میکشد. نمایشنامهی زائیر که از پیروزی بسیار برخوردار گشت، سبک خاص ولتر را در زمینهی وسیع نمایشی و آزادی اندیشه و استادیش را در تنظیم حوادث نشان میدهد. از تراژدیهای دیگر ولتر در این دوره مرگ قیصر La mort de César و مدرسهی آرکور College d’ Harcourt است که مورد توجه فراوان قرار گرفت. تاریخ شارل دوازدهم L’Histoire de Charles XII (1731) اولین توجه ولتر را به تاریخنویسی نشان میدهد. معبد ذوق و سلیقه Le Temple du goût (1733) مقالهای است از نقد ادبی که میان اهل ادب مخالفتها و کینهورزیهایی پدید آورد. ولتر نامههای مربوط به ملت انگلستان Letters concerning the English nation یا نامههای فلسفی Lettres philisophiques را هنگامی که در حال تبعید در انگلستان بهسر میبرد، نوشته است و در آنها اطلاعاتی از ادبیات انگلستان و علوم و جامعه و مذهب بهدست میدهد که در واقع حملهای غیرمستقیم است به آیینهای مذهبی فرانسه. این اثر به فرمان پارلمان فرانسه محکوم شد و ولتر ناچار گشت از حوزهی اختیارات پارلمان پاریس خارج شود، پس به مرزهای لورن Lorraine رفت و در سیره Cirey، در قصر دوستش مادام دوشاتله Mme du Châtelet بانوی دانشمند و فیلسوف، اقامت گزید.
ولتر در این زمان چهل ساله بود و از ثروتی قابل ملاحظه و شهرتی فراوان در نویسندگی برخوردار. دوستداران و پیروان بسیار به گردش جمع آمدند و میان او و فردریک پادشاه پروس روابط دوستانه برقرار گردید. ولتر در مدت ده سال از 1734 و 1744 با وجود سفرهای متعدد و مشغلههای مختلف، در سیره آرامش و امنیتی بهدست آورد که برای خلق آثاری در علوم ریاضی و فیزیک و فلسفهی اخلاقی و فلسفهی نیوتن و همچنین آثار پرارزش نمایشی و شاعرانه بسیار گرانبها بود، از آن جمله است: تراژدی منظوم آلزیر Alzire که در 1736 بر صحنه آمد. حوادث این تراژدی در لیما پایتخت کشور پرو و در دورهی تسلط اسپانیا و مبارزهی مردم برای بهدستآوردن آزادی میگذرد. ولتر در این نمایشنامه، در خلال عواطف و عشق، روح عمیق مذهبی و دور از هرگونه تعصب و خرافه را در وجود قهرمان نمایشنامه جای داده. از این نمایشنامه چندین آهنگ ساخته شده است. تراژدی محمد Mahomet در پنج پرده در 1741 بر صحنه آمد، ولتر بهوسیلهی این تراژدی خواسته است اثری مبنی بر تعصب مذهبی و انقلابی پدید آورد. نمایشنامهی مروپ Mérope (1743) سرگذشت غمانگیز ملکهی اساطیری است که الهامبخش بسیاری از نویسندگان بوده است. ولتر در این دوره چند اثر مهم تاریخی نوشت که بعدها انتشار یافت.
دورهی تبعید پرثمر ولتر در سیره در 1844 پایان پذیرفت. در پنجاه سالگی و با شهرتی بیش از هنگامی که از پاریس عزیمت میکرد، به آنجا بازگشت و مردم فرانسه او را به عنوان شاعر حماسی و نمایشنامهنویس بزرگ بهگرمی پذیرفتند. دربار نیز او را مورد حمایت قرار داد و سال بعد به عضویت آکادمی فرانسه برگزیده شد. نمایشنامهی سمیرامیس Sémiramis در 1748، اورست Oreste و رم نجاتیافته Rome sauvée در 1750 نوشته شد. دعوت فردریک دوم پادشاه پروس را پذیرفت، به دربار او رفت و مورد پذیرایی گرم قرار گرفت، اما بر اثر سخنچینی حاسدان، دوستی آن دو دوامی نیافت و ولتر دوست پادشاه خود را ترک کرد. اقامت در دربار پروس بر وجود ولتر نفوذ عمیقی بر جای گذارد و از نظر فلسفی به این نکته پی برد که مردم بزرگ و اصیل کمتر از مردم طبقهی عادی از ثبات و وفاداری برخوردارند. رمان زادیگ Zadig (صادق) (1747) پیروزی بسیار بهدست آورد، چندینبار چاپ آن تجدید شد و هربار فصلهایی بر آن افزوده گشت.
فرانسوا ماری آروئه ولتر، Voltaire, Francois- Marie Arouet
زادیگ رمانی فلسفی است و قهرمان آن مردی است بافضیلت و تقوا و از نظر معلومات و خردمندی برتر از دیگران، اما در زندگی با مصائب گوناگون و خارج از قدرت و اختیار خود گرفتار میشود. در واقع زادیگ خود ولتر است که پیوسته دچار بلاهایی گردیده که از جانب دشمنان و حسودان بر او وارد آمده است. اشخاص داستان زادیگ بیشتر کسانی زنده و معاصر نویسنده بوده که در قالب داستانهای شرقی و به نامهای مختلف درآمدهاند. پس از زادیگ منظومهی دوشیزهی اورلئان La Pucelle d’Orléans (ژاندارک) در 1755 منتشر شد. منظومهی ژاندارک شاهکاری است برخوردار از هجوی ممتاز و طنزی دلنشین و روان که اگرچه عدهای را خشمگین ساخت و مورد داوریهای گوناگون قرار گرفت، مورد ستایش کسانی چون گوته یا مونتی Monti که آن را به ایتالیایی ترجمه کرد، واقع شد.
ولتر پس از آن به تألیف فرهنگ فلسفی Dicionnaire Philosophique پرداخت که ابتدا بهصورت کتاب جیبی منتشر شد و بهتدریج بر وسعت آن افزوده گشت. این فرهنگنامه در نظم الفبایی شامل مقالههای کوتاهی دربارهی موضوعهای گوناگون است که عنوان آنها خود مبین مطلب است. مقالهها گاه به صورت بحث جدی و مکالمه است میان یک انگلیسی با یک اسپانیایی دربارهی آزادی اندیشه، یا میان فیلسوف یونانی و مردی از قوم سکایی یا میان درویش و مردی چینی یا دو ترک یا دو چینی که در هرحال و در هرملیتی که باشند از خصوصیتهایی یکسان برخوردارند، یعنی یک طرف جاهل با شوق فراگیری و طرف دیگر فضل فروش با ادلهی گوناگون.
ولتر در این مقالهها نهتنها به مقامات روحانی و کلیسایی حمله میکند، بلکه مستقیماً به مذهب و قوانین خشک آن میتازد و کتابهای مقدس را دور از اخلاق میداند. تعدادی از مقالهها به سیاست اختصاص مییابد که در آنها ولتر خود را مدافع آزادی اندیشه و حکومت مشروطه نشان میدهد و در پاسخ این پرسش که کدام کشور بهتر اداره میشود میگوید: «کشوری که در آن فقط قانون حکومت میکند» و بعد میافزاید: «چنین کشوری وجود ندارد». در فرهنگ مقالههایی نیز در تحلیل روانی، زیباییشناسی و آداب و رسوم وجود دارد. فرهنگ فلسفی شهرتی عظیم یافت و پس از آن «شیوهی تفکر ولتری» پدید آمد. اثر عظیم دیگر ولتر قرن لویی چهارده Le Siecle de Louix در 1751 بهپایان رسید که بنایی عظیم بود دربارهی شاه پرعظمتی که بنیانگذار تمدن واقعی بهشمار میآمد. ولتر در این اثر نخستینبار عوامل اجتماعی و اعمال شاه را در تاریخ وارد کرده است. ادراک ولتر از تاریخ، ادراکی تازه است. تاریخ در نظر او تنها ذکر زندگی یا مرگ شاه یا وصف جنگها نیست، بلکه باید روح قرن و چیزهای مورد توجه بشر را منعکس کند، خاصه مسائل هنری و ادبی و حتی اقتصادی و بهطور کلی تصویری از جامعهی انسانی، از اولین دورهی تاریکی تا زمان روشنی فکر و وضع مادی که ما آن را تمدن مینامیم.
ولتر در سفری طولانی به برلن و استراسبورگ به تنظیم و چاپ تاریخ مشترک اروپا و آسیا از آخر قرون وسطی تا عصر خود پرداخت و آن را با عنوان مقاله دربارهی آداب و رسوم Essai sur les moeurs در 1756 انتشار داد و او اولین کسی است که چنین چشماندازی از توالی قرون و ملتها عرضه کرده است. ولتر در 1754 در شصتسالگی به ژنو رفت و در فرنه Ferney در مرز خاک فرانسه- سوئیس ملکی خرید و بیست سال آخر زندگی را که دورهی پرثمری بود، در آنجا گذراند و داستان کاندید Candide را در 1759 منتشر کرد. کاندید بیشک شاهکاری است که ولتر در آن اصول عقیدهی خوشبینی را رد میکند و عالم خلقت را که خدا به کاملترین شکل خلق کرده، سرشار از عیب و نقض میشمارد و در همهجا خوبی و بدی را در رقابت با یکدیگر مییابد و در حوادث زمان خود جز نمایش بدترین وقاحتها، ریاکاریها، حماقتها، بینظمیها و پوچی دستگاههای حکومت چیزی نمیبیند و بهطور ضمنی خوشبینیهای فیلسوفان را به مسخره میگیرد.
کاندید فلسفیترین رمان ولتر است و از انشایی استادانه و شیوهی نگارشی متعادل و با ظرافت و فصاحت برخوردار. دیگر از آثار این دوره شاهزاده خانم بابل La Princesse de Babylone، تراژدی تانکرد Tancrède، منظومهی فلسفی دربارهی فاجعهی لیسبون Sur le Désaatre de Lisbonne و مانند آن است. ولتر به جنبههای علمی زندگی نیز علاقه داشت و به کارهای قضایی میپرداخت و در این زمینه نوشتههایی منتشر میکرد که از پیروزی بسیار برخوردار میشد. در فرنه به کارهای عامالمنفعه دست میزد، کارخانه تأسیس میکرد، وضع اقتصادی پررونقی بهوجود میآورد و بدینطریق بر ساکنان شهر میافزود، چنانکه او را «شاه ولتر» Roi Voltaire مینامیدند و رجال ادب، شاهزادهها و بانوان متشخص و هنرپیشهها به دیدنش میرفتند. در واقع قصر ولتر به دربار اهل ادب و هنر تبدیل شده بود. در هشتاد و چهار سالگی به پاریس بازگشت، در حالیکه افتخار و شهرتش همهی کینهها و عنادها را از میان برده بود، به افتخار او ضیافتها ترتیب یافت و بههنگام نمایش تراژدی او به نام ایرن Irène مجسمهی او را در صحنهی نمایش با تاج افتخار برافراشتند، اما ولتر فرتوت که بار خستگی عمر پرمشقت را بر دوش داشت، در برابر آن همه ستایش و هیجان از پای درآمد و سه ماه بعد درگذشت. جسد او از ترس مخالفت روحانیان در کلیسای کوچکی به امانت گذارده شد و در 1791 به پانتئون Panthéon، مقبرهی بزرگان در پاریس انتقال یافت.
مکاتبات Correspondance ولتر شامل در حدود هیجده هزار نامه است که نمودار دورههای مختلف زندگی اوست. ولتر از حیث ظاهر مردی لاغراندام، زشتروی و لنگ بود، پیوسته بر عصا تکیه داشت و بهطور شگفتانگیز دارای تناقض اخلاقی بود، خودپسند، تندمزاج، کینهور، جاهطلب و در عین حال جوانمرد و مدافع پرشور ستمدیدگان و دارای خصلت انسانی. از قدرتی عجیب در کار برخوردار بود، چنانکه در هشتاد و سه سالگی هنوز از نظر فکری فعال مانده بود. از بیست سالگی به شهرت رسید و تا دم مرگ از محبوبیتی درخشان بهرهمند بود. از میان آثار او آثار فلسفیاش شهرت بیشتری داشت که اندیشههای او را در مدت عمر دراز نمایان میساخت، از خوشبینی دورهی جوانی تا بدبینی سالهای بعد. مذهب واقعی او تقوایی بود آمیخته با وجدان و براساس اغماض مذهبی، به امور ماوراءالطبیعه جز به قدرت الهی به چیزی عقیده نداشت و مذهب کاتولیک را سدی برای تجلی روح بشر میپنداشت. ولتر که به آزادی اندیشه و بیان و اصول حقوق انسانی پایبند بود، مصلح و پیشوای جامعه و یکی از ارکانی معرفی شد که جامعه را برای انقلاب فرانسه که یازده سال پس از مرگش بهوقوع پیوست، آماده کرد. شیوهی انشای ولتر ممتاز بود. هیچکس روشنتر، زیباتر و صحیحتر از وی به زبان فرانسوی ننوشته است و نهتنها در نثر بلکه در شعر نیز از ظرافت طبع برخوردار بود، همچنین بهعنوان تراژدینویس بزرگ زمان شهرت داشت.»
انتهای پیام