منظر و تفاوت دیدِ انسان
روبر مک کارتر و یوهانی پالاسما، مطلبی با عنوان «منظر و تفاوت دیدِ انسان» نوشتهاند که با ترجمهی اشکان قشقایی در ماهنامهی مدیریت ارتباطات منتشر شدهاست. بخشی از این مطلب را در ادامه میخوانید.
ما تمایل داریم که اهمیت منظر (landscape) و محیط انسانساخت در شخصیت، رفتار و افکار انسان را دستکم بگیریم. منظر معمولاً بهعنوان یک صحنه خالی برای وقوع رویدادها، یا موضوع زیبایی طبیعی یا مصنوعی، تحسین زیباییشناختی و تفکر معنوی در نظر گرفته میشود. منظر یک جزء کلیدی از تجربه ماست. ما همانطور که جغرافیای فرهنگی تثبیت کرده است، منظر را بهصورت استعاری درک میکنیم و تناظری ناخودآگاه بین بدن خود و منظر احساس میکنیم.
منظر بهعنوان یک بدن استعاری و بدن به منظر تعبیر میشود. در نتیجه، منظر صرفاً بستر زندگی نیست؛ بهعنوان یک منظر ذهنیِ درونیشده، تجارب و فرایندهای فکری و احساسات ما را سامان میدهد.
چشمانداز همچنین زمینههای فضایی، شکلی، ضرباهنگ، مصالح و رنگ را برای ساختمانهایی که معمولاً بهعنوان اشیایی در مقیاس بزرگ تصور میشوند، فراهم میکند. ساختمانها با چشمانداز اطراف خود، چه طبیعی و چه ساختۀ دست انسان، در یک گفتوگو و کنترپوان هستند و این گفتوگو میتواند اشکال مختلفی داشته باشد.
با هر میزان تضاد بین منظر و بنا، یک اثر معماری عمیق همیشه خوانش چشمانداز اطراف خود را تقویت و شفاف میکند و به آن معانی خاصی میبخشد. چشمانداز و ساختمان درهمتنیده شدهاند. معماری قابهای منظر را قاب کرده و بر آن تأکید میکند. گاهی اوقات معماری میتواند شکل خود را مستقیماً از چشمانداز بگیرد.
اغلب ساختمانها به واسطۀ حیاطها و باغها به چشمانداز طبیعی بزرگتر خود مربوط میشوند و این رابطه میتواند قلمرو هندسی معماری را گسترش دهد یا واسطهای بین معماری و طبیعت باشد.
باغها و طراحیهای منظر نقشی فراتر از میانجی بین معماری و طبیعت دارند. معماری استعارههای ساختهشده و زندهشده از جهان و هستی انسان را خلق میکند. همانطور که در مورد تمام آثار هنری عمیق صادق است، آثار مهم معماری، جهانهای کوچک، جهانهای کامل و مستقل از خود هستند.
رابطه بین طبیعت و معماری نیز فراتر از مقیاس فضای پانتئیستی (pantheistic) است. معماری مراکز شهری سنتی اروپا تا حد زیادی بهعنوان ادامۀ پیکربندیهای هندسی ساختۀ دست بشر، روستاها، شهرها و شهرهای توسعهیافته است، در حالی که معماری نوردیک عمدتاً پاسخی به چشمانداز طبیعی توپولوژیک است.
میتوان تصور کرد که تفاوتها در این انواع اولیه منظر، در نهایت حساسیتهای معماری متفاوتی را از نظر فضا، هندسه و فرم ایجاد کرده است. فراتر از ترجیحات زیباییشناختی صرف، مناظر همچنین باعث ایجاد تفاوت در جهانهای ذهنی میشوند. دو منظرۀ متضاد نیز شاید در ویژگیهای گورستانها در فرهنگهای شهری و جنگلی به شکلی تلخ دیده شوند. در اولی، گورستانها معمولاً بهعنوان شهرهای متراکم مردگان در نظر گرفته میشوند، در حالی که در دومی، گورستانهای جنگلی معمولاً در زمینههای طبیعی قرار میگیرند که بهطور مشخصی فراتر از مقیاس فضای پانتئیستی است.
چشمانداز، آبوهوا و ریتمهای چرخهای فصول نیز مستقیماً شخصیت و رفتار انسان را شکل میدهد. همانطور که تحقیقات تأیید کرده است، حتی حواس با ویژگیهای خاص محیط کودکی فرد با تفاوتهای ظریف محیط زندگی هماهنگ میشوند. برای مثال، باز بودن یا بستهبودن دیدها و مناظر، بهطور نامحسوس راههای ادراک بصری را مشروط میکند. ما بسته به ویژگیهای منظر محل سکونت خود، متفاوت میبینیم.
انتهای پیام