خرید تور نوروزی

ژیل دلوز و روایت رهایی سوژه‌ بر اساسِ کتاب منطق احساس

داود معظمی، دکترای فلسفه هنر، دانشگاه علامه طباطبائی در صفحه‌ی تلگرامی انجمن علمی فلسفه دانشگاه شهید بهشتی نوشت:

ژیل دلوز در کتاب منطق احساس که شرحی بر نقاشی‌های فرانسیس بیکن است به صراحت و مکرر از نقد روایت می‌گوید. اما حقیقت این است که او نه روایت به طور کلی که روایت فیگوراتیو و بازنمایانه را رد می‌کند و از نحوه‌ی روایتی بدیل در نقاشی‌های بیکن سخن می‌گوید. مسئله‌ی ما آشکار کردن این شیوه‌ی بدیل روایت نه در کار بیکن که در کار خود دلوز در این کتاب است. به زعم ما دلوز در منطق احساس شیوه‌ی روایت بسیار جالب توجهی دارد، او در این کتاب یک کارگردان تئاتر است.

او با زدودن همه‌ی عناصر روایت فیگوراتیو و بازنمایانه به دو عنصر می‌رسد: صحنه و فیگور، صحنه‌ی خالی و فیگور منزوی و میخکوب در صحنه. ما در روایت‌مان تنها به این دو عنصر و نسبت‌های تغییر یابنده‌شان پایبند می‌مانیم. اگر این دو، عناصر اصلی این روایت باشند موضوع روایت از این قرار است: رهایی فیگور منجمد در صحنه‌. اما این آزادی بی‌واسطه رخ نمی‌دهد و شامل پنج مرحله یا پرده است: یک) انزوا و گیرافتادگی فیگور. دو) کژسانی فیگور. سه) متلاشی شدن فیگور. چهار) ناپدید شدن فیگور. پنج) تولد فیگور رهایی یافته به‌منزله‌ی یک بندباز، به بیان دیگر ورزشکارانگی در اتاق خواب. این پنج مرحله پنج پرده‌ی روایت اجرای تئاتری‌اند که در نهایتِ آن رهاییِ فیگورِ در بند محقق می‌شود. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا