خرید تور تابستان

خلوص از نظر کی‌یرکگور

صدیق قطبی، نویسنده، در کانال تلگرامی‌اش (عقل آبی) نوشت:

«اما خلوص دل بسته به تمنای تنها یک چیز است. این قضیه موضوع صحبت ما بود که ما آن را به گفته‌های رسولان مرتبط کرده‌ایم: «به خداوند نزدیک شوید تا خدا نیز به شما نزدیک شود، دستهایتان را بشویید ای گنه‌گاران و دلهایتان را پاک و منزه کنید ای تردیدکنندگان!» زیرا التزام به خیر تصمیمی تمام‌عیار است. و انسان نمی‌تواند با زبان‌بازی و چاپلوسی به خداوند تقرّب جوید و همزمان دل در گروِ چیز دیگری در دوردست‌ها داشته باشد. نه، چون خدا روح و حقیقت است، انسان تنها با اخلاص است که می‌تواند به او نزدیک شود، با خواستِ مقدس بودن، همان‌طور که مقدس نیز هست: با خلوص قلب. خلوص قلب: این صیغه‌ای است که دل را به دریا تشبیه می‌کند، و چرا فقط به آن؟ صرفاً به این دلیل که اعماق دریاست که خلوص آن را تعیین می‌کند و خلوص دریاست که شفافیتش را مشخص می‌کند. زیرا دریا تنها زمانی پاک است که عمیق باشد و تنها زمانی شفاف است که پاک باشد، به محض آلوده شدن دیگر عمیق نیست بلکه فقط آبی سطحی است و به این دلیل که آبِ سطحی است شفاف نیست.

برعکس، هنگامی که عمیقاً و آشکارا پاک باشد، مهم نیست که چه‌قدر کسی به آن نگاه می‌کند، پس خلوصِ آن همین ثبات در عمق و شفافیت آن است. با این حساب ما دل را با دریا مقایسه می‌کنیم، زیرا پاکی دریا در پایداری عمق و شفافیت آن نهفته است. هیچ طوفانی نمی‌تواند موجب آشفتگی‌اش شود، هیچ وزش ناگهانی بادی نمی‌تواند سطح آن را به هم بزند، هیچ مه غلیظی نمی‌تواند روی سطح آن پخش شود؛ هیچ حرکت مشکوکی نمی‌تواند درون آن به جنب و جوش درآید؛ هیچ ابر در گذری نمی‌تواند تاریکش کند: بلکه باید آرام و تا اعماق خود شفاف باشد. و امروز اگر در او چنین نظاره می‌کردی، با تأمل در پاکی دریا به بالا کشانده می‌شدی. اگر هر روز آن را می‌دیدی، پس آنگاه اعلام می‌کردی که برای همیشه پاک است_ مانند پاکی قلبِ آن کس که تنها یک چیز را می‌خواهد. همان‌طور که دریا وقتی آرام و عمیقاً شفاف است مشتاق بهشت است، قلب پاک نیز زمانی که آرام و عمیقاً شفاف است، مشتاق رسیدن به خیر است.

همان‌طور که دریا تنها با اشتیاق به بهشت پاک می‌شود دل نیز با اشتیاق صِرف به خیر پاک می‌شود. همان‌طور که دریا در اعماق پاک خود رفعت بهشت را انعکاس می‌دهد، قلب نیز در زمان آرامش و شفافیت عمیق‌اش اعتلای الهی خیر را در اعماق پاکش بازتاب می‌دهد. اگر کمترین چیزی در این میان بیاید، بین بهشت و دریا، بین قلب و خیر، آنگاه طمع ورزیدن به انعکاس آن بی‌تابی محض خواهد بود. زیرا اگر دریا نجس باشد، نمی‌تواند تصویری و بازتابی شفاف از بهشت عرضه کند.»

▪️(خلوص دل تمنّای یک چیز است، سورن کیرکگور، ترجمه پوریا پرندوش، ص۲۱۵_۲۱۷، نشر آشیان، ۱۴۰۲)

کی‌ یرکگور خود نیز کوشید تا چنین زندگی کند و به نظر می‌رسد درخشش دگرگون‌کننده‌ای که در نگاه او بود و در ساعات پایان زندگی‌اش چنین تأثیر ژرفی بر حیاتِ «ترولس» بر جای نهاد ناشی از این خلوص و یکدلگی بود:

{در ساعات پایانی عمر کی‌یرکگور، ترولس فردریک ترولس_لوند، از خویشاوندان سببی، در معیّت دیگر خویشاوندان، در بیمارستان به ملاقات او رفت. آن لحظات پایانی که نزد کی‌یرکگور بود عمیقاً بر او اثر گذاشت:

«وقتی که دیگران به طرف در رفته بودند و ما گویی تنها بودیم، دستم را به طرفش دراز کردم. دستم را میان دو دستش گرفت_چقدر دستانش کوچک، لاغر، و سفید و رنگ‌پریده بودند. و فقط گفت: «ممنونم که به دیدنم آمدی ترولس! شاد باشی!» اما این کلمات عادی با نگاهی توأم بود که هرگز چنان نگاهی ندیده‌ام. نگاهش تابناک بود و درخششی فرازمینی، رحمت‌بار، و دیگرگون داشت.، چنان‌که به نظرم آمد برق نگاهش همه‌ی اتاق را روشن می‌کند. برق چشمانش همه‌چیز را غرق نور می‌کرد: عشقی عمیق، غمی مبارک، شفافیّتی نافذ، و لبخندی بازیگوشانه. به‌نطرم چون مکاشفه‌ای آسمانی بود، فیضی که از روحی به روحِ دیگر می‌رسید، و رحمت، رحمتی که به من شجاعت، قوّت، و احساس مسولیتی تازه بخشید.»}
▪️(فلسفهٔ کی‌یرکگور، سوزان لی اندرسون، ترجمهٔ خشایار دیهیمی، ص۲۸، فرهنگ نشر نو، ۱۴۰۰)

جانِ یکی‌شده

خلوصی که کی‌یرکگور با اینهمه تأکید از آن یاد می‌کند یادآور اشاراتی از قرآن است. آنجا که شیطان در مکالمه با خدا می‌گوید تنها کسانی که برای تو خالص می‌شوند و خود را تماماً به یک چیز می‌سپارند از اِغوای من در امان خواهند بود: «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»(حجر، ۴۰) و آنجا که خداوند در وصفِ رسولانِ گزیده‌ٔ خود آورده است: «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»(ص، ۴۶)؛ «همانا ما آنان را با خلوصی [ویژه] که یادکردِ [سرای] آخرت است، خالص گرداندیم». و در شرح حال ابراهیم آورده است: «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»(صافات،۸۴)؛ «آنگاه که با دلی پاک رو به پروردگارش آورد.»

این یکدله شدن و صافی گشتن همانی نیست که بر زبانِ حافظ رفته؟:

پاک و صافی شو و از چاهِ طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب‌آلوده

و ما که به خود می‌نگریم جز «آبِ تراب‌آلوده» چیستیم؟ آبِ صافی‌نگشته، آبِ از تیرگی نرَسته.

آیا وقتی ابوالحسن خرقانی می‌گفت:

«همه [عُمر] من مرا یک سجده است.»
(تذکرة‌الاولیا، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۷۳۲)

چیزی جز این خلوص دل را در نظر داشت؟ یا وقتی خود را نه زاهد و عابد و عالم و صوفی که «یکی‌شده» می‌خواست و می‌دانست:

«من نه عابدم نه زاهد و نه عالمی نه صوفی، الهی! تو یکی. من از یکی تو یکی‌ام.»(همان، ص۷۳۹)

«روز قیامت من نگویم که «من عالم بودن یا عابد بودم» گویم «تو یکیی، من زان یکیِ تو یکی بودم.»(همان، ص۷۴۰)

دریافته بود که در آن پیشگاه، آنچه به کار آید «یکی بودن» است نه عالم و عابد بودن. رستگاری در پاکی، خلوص و صافی داشتن دل برای خداست و نه هیچ چیز دیگر:

«عالمْ علم را برگرفت. زاهدْ زهد را برگرفت. عابدْ عبادت، و با آن وا پیش او شد. تو پاکی برگیر و با پاکی پیشِ او شو که او پاک است.»(همان، ص۷۶۵)

به همین دلیل بود که می‌گفت نه خانقاهی دارم و نه مُریدی، چرا که نه عابدم و نه عالم:

«هرگز مرا مُرید نبود، زیرا که من دعوی نکردم، من گویم: «الله و بس!»»(همان، ص۷۵۰)

این خلوص و تمنّای یک چیز، همان به وحدت رسیدن است. یگانه شدن، متّحد گشتن و به تعبیر مولانا «خود را جمع کردن». مولانا می‌گفت اگر بخواهی نیوشای کلام من باشی باید خود را جمع کنی. در تمنّای یک چیز باشی:

جمع کن خود را، جماعت رحمت است
تا توانم با تو گفتن آنچه هست
زآن‌که گفتن از برای باوری‌ست
جانِ شرک از باوریِّ حق بَری‌ست
جانِ قسمت‌گشته بر حَشوِ فَلَک
در میان شصت سودا مشترک
(مثنوی، ۴: ۳۲۹۵_۳۲۹۷)

دقّت کلام او حیرت‌آور است. می‌گوید باور به خدا نصیبِ «جانِ قسمت‌گشته» نمی‌شود. جانی که شصت سودا و تمنّا دارد از ایمان بی‌نصیب می‌مانَد. از حقیقت شعله‌ورِ کلام من محروم می‌مانَد. تیر کلام من بر دلی می‌نشنید که خود را آماده کرده است تا «در تمنّای یک چیز» باشد. مولانا می‌گفت تنها متاعی که در دکانِ مثنوی عرضه می‌شود متاعِ وحدت است. می‌خواهم تو، ای خواننده‌ٔ من، به خلوص دل برسی. به تمنّای یک چیز:

هر دکانی راسْت سودایی دگر
مثنوی دکّانِ فقر است ای پسر
مثنویّ ما دکانِ وحدت است
غیرِ واحد هر چه بینی، آن بت است
(مثنوی، ۶: ۱۵۵۴ و ۱۵۵۷)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا