چرا ضدیت با شما تبلیغ است؟
«محمد جواد روح»، روزنامه نگار، در یادداشتی در تلگرام نوشت:
✍ محمد یزدی، رییس پیشین قوه قضاییه، رییس سابق مجلس خبرگان رهبری، عضو فقهای شورای نگهبان و رییس جامعه مدرسين حوزه علمیه قم بوده و هست.
✍ یزدی از جمله روحانیونی است که به صراحت بیان شهرت دارد و این صراحت، زمانی که از اتفاق یا گفتاری عصبانی شود؛ افزایش می یابد و واکنش های صریحی را بروز می دهد.
✍ این واکنش ها در سال های اواخر دولت هاشمی و اوایل دولت خاتمی بارزتر بود؛ زمانی که او بر مسند قاضی القضات تکیه زده بود و درعین حال، از خطبای نمازجمعه تهران بود.
✍ آن زمان، حضرت یزدی در خطبه های نماز به موافقان خود رهنمود و به مخالفان خویش هشدار سیاسی می داد و در مسند قضا، ابراز بیطرفی می کرد.
✍ رویکردی متناقض که البته در ساختار موجود و میان صاحبان گفتارها و مناصب رسمی، نه فقط به آقای یزدی اختصاص دارد و نه استثناء که رویه شده است.
✍ از همان زمان، البته آقای یزدی و دیگر سخنگويان گفتار رسمی خود را با پديده ای مواجه ديدند که می توان آن را به “گریز مخاطب” و یا فراتر از آن، “بازتاب واژگونه پیام” تعبير کرد.
✍ یزدی و دیگر خطبای نمازجمعه، مهمانان دائمی برنامه های تلویزیون، روزنامه ها و نشریات حامی گفتمان رسمی و دیگر تریبون ها و تریبون داران از اواسط دهه هفتاد، درباره هر شخصیت یا جریانی که هشدار می دادند؛ نه تنها اکثریت مردم از او تبری نمی جستند؛ که بالعکس، طرفدار پیدا می کرد.
✍ سيدمحمد خاتمی بارزترین نمونه در این میان بوده و هست. وزیر فرهنگ پیشین که در واکنش به فشارها و گفتارهای جریان رسمی قدرت، استعفا کرده و به انزوا رفته بود؛ از زمان طرح کاندیداتوری ریاست جمهوری در زمستان 1375 تا امروز که 20 سال از آن زمان می گذرد، تقريبا هر روز سوژه هشدارها و گفتارهای “خاتمی هراسانه” بوده است.
✍ حاصل آن گفتارها در همه این سال ها، نه انتقال نگرانی مشروعه خواهانی از قبیل محمد یزدی و مهدوی کنی به جامعه در قبال هشدارهایی از قبیل “تکرار داستان مشروطه” که ظهور و بروز جنبشی در جامعه ایران بوده که هر روز صریح تر از روز قبل، خود را “مشروطه خواه” می نامد و مطالبات بر زمین مانده 110 سال قبل را پی می گیرد.
✍ هشدارهای روحانیونی همچون یزدی نه تنها 20 سال قبل، مانع از دوم خرداد نشد؛ که طی دو دهه همراهان و متحدان شاخص خود همچون ناطق نوری، حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی را به اردوی رقیب فرستاد. چهره هایی که گرچه در حد یزدی، جنتی و مهدوی کنی شهره به “مشروعه خواهی” نبودند، اما در دهه هفتاد و حتی تا میانه های دهه هشتاد، متحد مشروطه خواهان هم تلقی نمی شدند.
✍ انتخابات اخیر مجلس خبرگان گرچه با محدوديت های بسیاری برای طیف مشروطه خواه همراه بود و عملا این جریان، هیچ روحانی اصلاح طلبی را در لیست نامزدهای خود در کل کشور نداشت؛ اما دست کم در تهران و علیرغم ترکیب ضعیف لیست مورد حمایت خاتمی، هاشمی و روحانی، با پیروزی مشروطه خواهان و راه نیافتن مشروعه خواهان شاخصی چون محمد یزدی و مصباح یزدی به مجلس خبرگان همراه بود.
✍ پیروزی مشروطه خواهان در انتخابات تهران در حالی صورت گرفت که آنان از رسمی ترین تریبون ها بعنوان “لیست انگلیسی” معرفی شدند و در روزنامه های مخالف دولت، به طعنه و کنایه از “دیگ پلوی سفارت انگلیس” در دوران مشروطه سخن می رفت.
✍ مجادله “مشروطه خواهی- مشروعه خواهی” اما با انتخابات هفتم اسفند نود و چهار پایان نیافت؛ همچنان که در یک سده اخیر با انقلاب مشروطه و نهضت ملی و انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحی خرداد هفتاد و شش و برخوردهای پس از انتخابات هشتاد و هشت هم پایان نیافته بود.
✍ انتشار منشور حقوق شهروندی از سوی حسن روحانی گامی تازه بود در ادامه این راه صد و ده ساله.
✍ این منشور چنانکه روحانی خود گفت؛ اعلاميه ای بود از سوی مشروطه خواهان ایرانی که از تداوم این خواست و گفتمان ریشه دار می گفت.
✍ روحانی در خطابه اش به هنگام امضای این منشور، صراحتا از خواست “حاکمیت قانون” گفت و اینکه اجرایی شدن آن، نه صرفا مسئولیت دولت یا خواستی از سایر ارکان حکومت است که تنها در صورتی شدنی است که “همه بخواهیم”.
✍ گفتار روحانی دقیقا به این معناست که “مشروطه خواهی” باید ذات جنبشی خود را تداوم و تحکیم بخشد و به پایگاه اجتماعی خود تکیه کند و اگر در این میان، دولت او هم گامی برداشته و منشوری منتشر کرده؛ بیشتر در مقام نمایندگی و سخنگویی آن جنبش اجتماعی درون ساختار سیاسی است تا آنکه منشور آن، همچون بخشنامه ای اداری، یک شبه روندها و روال های حاکم را در هم ريزد.
✍ این، دقیقا نکته ای است که مشروعه خواهانی چون یزدی از درک آن عاجز هستند. همچون همه روحانيون مشروعه خواهی که در یک سده اخیر، هيچگاه درکی از مقوله ای به نام جنبش ها و مطالبات اجتماعی نداشته اند و هيچگاه نیز، در مقام رهبری چنین حرکت هایی قرار نگرفته اند.
✍ اگر در یک سده اخیر، جنبش های اجتماعی ایران با روحانیونی چون آخوند خراسانی، نایینی، مدرس، کاشانی، امام خمینی، طالقانی، سيدمحمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی همراه شده است؛ نه به جهت مشروعه خواهی آنان که به دلیل همراهی آنان با گفتمان مشروطه خواهی و تعارض و احساس تقابل میان آنان با گفتمان های استبدادی و انحصاری بوده است.
✍ امروز هم و با انتشار منشور حقوق شهروندی، محمد یزدی به درستی انتقاد می کند که آنچه منتشر شده نه لايحه است و نه طرح و نه مصوب شورای نگهبان که در نتیجه، قانون باشد و بنابراین، فاقد ضمانت اجرا.
✍ گفته یزدی با نگاه و گفتمان “بالا به پایین” مشروعه خواهان البته درست می نماید؛ اما از منظر جنبش و گفتمان “پایین به بالا”ی مشروطه خواهی، اتفاقا انتشار این منشور یک اعلاميه پیروزی است.
✍ منشور حقوق شهروندی اعلاميه ای است که نشان می دهد جنبش مشروطه خواهی، پس از گسستی هشت ساله دیگربار توانسته سخنگویی در سطوح بالای قدرت بیابد و او مانیفستی صادر کند که پشتوانه و ضمانت اجرایی واقعی آن، همان جنبش اجتماعی است.
✍ یزدی البته این را هم گفته که انتشار این منشور، “صرفا تبلیغات انتخاباتی” است. فرض کنیم که این حرف درست باشد. سوال تاریخی پیش روی مشروعه خواهان این است که چرا شما مانيفست خود را در مقام مقابله با این منشور منتشر نمی کنید؟
✍ شاید پاسخ این باشد که: اولا، گفتارهای مشروعه خواهان فاقد چنان انسجامی است که در هیات یک مانیفست و منشور درآید. ثانیا، مشروعه خواهان خود نیک می دانند که اگر هم منشور خود را منتشر کنند، نه تنها کارکرد تبلیغات انتخاباتی برایشان نخواهد داشت که همچون کل 20 سال گذشته و فراتر از آن، کل سده اخیر جز “ضدتبلیغ” نخواهد بود و حاصلی الا “گریز مخاطب” در پی نخواهد آورد.
✍ مشروعه خواهان به جای تکرار ایرادهای خود در کل یک سده اخیر علیه مشروطه خواهان و اعلام تعارض گفتار مشروطه خواهی با متن دینی، بهتر است یک بار از خود بپرسند: “چرا ضدیت با ما برای آنان تبلیغ است؟”
✍و مهمتر اینکه از خود بپرسند: “چرا دین در صدر اسلام کارکرد جنبش آفرین، جذاب و اجتماعی داشت؛ اما اسلامی که ما ارائه می دهیم، جز اندکی از متشرعان را همراه نمی کند؟”
انتهای پیام