خرید تور نوروزی

سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته

نشست سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته با سخنرانی مهدی منتظر قائم و محمد باقر خرمشاد در ساختمان شماره دو جهاددانشگاهی برگزار شد.

معنای مردم از شخصیت تا جمعیت

به گزارش روابط عمومی ایسپا در این نشست ابتدا مهدی منتظر قائم دانشیار دانشگاه تهران گفت: «کلمه مردم و واژه‌هایی که در ذیل این کلمه و به ‌نوعی همسایه‌های این کلمه هستند، از اولین انسان روی کره زمین وجود داشته‌اند و بنابراین امری قدیمی است. سهل و ممتنع بودن این مفهوم نیز بدین خاطر است که همگی ما درگیر آن هستیم، با آن زیست می‌کنیم. این مفهوم مانند همه مباحث، درگیر گفتمان‌سازی می‌شود و در یک منظومه مفهومی که شامل تاریخ، قدرت، ایدئولوژی و غیره برساخت می‌شود. بنابراین در این بستر، مفهوم مردم ماهیت گفتمانی پیدا می‌کند. من در صدد هستم تا در این جلسه، به ماهیت گفتمانی این مفهوم که در طول تاریخ ایران و تمدن غرب چگونه شکل گرفته است بپردازم. در آخر نیز به چهار دهه اخیر در کشور بر‌می‌گردم و نکاتی را پیرامون آن عرض خواهم کرد.

او افزود: مردم هدف غایی اقتصاد سیاسی است و حالا جنبه‌های بسیار دیگری که پیدا می‌کند. مشکل از کجا حاصل می‌شود که ما آن را به مثابه یک مسئله می‌نگریم؟ در مردم یک طیف مفهومی داریم که از ساده، کمی، ظاهری و آشکار شروع می‌شود و تا به کارکردی، محتوایی، کیفی، معناشناختی و مبتنی بر یک رجحان بیرونی، شاخص ایدئولوژیک و مواردی از این دست تبدیل می‌شود. این آن پارادوکسی است که فلاسفه و علما را در طول تاریخ و تا به امروز در عصر جدید به چالش کشیده است.

استاد دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به تفاوت مردم در فرهنگ غربی و ایرانی گفت:

مفهوم مردم در ادبیات غربی اتفاقا از جامعه‌شناسی شروع نمی‌شود بلکه از روانشناسی شروع می‌شود. شما تا زمانی که مفهوم شخصیت را نپذیرید در تمام هستی فردی و جمعی خودتان، معنای مردم مشخص نمی‌شود. چون مردمان برآیند تشخص اجتماعی ما هستند. من اگر فضای درونی خودم را نتوانم از طریق کنش و رفتار به جهان بیرون وصل بکنم، یعنی اگر تشخص را نپذیرفته باشم به‌عنوان یک عنصر وجودی در درون خودم، قطعا آن دیگری و دیگران جهان اجتماعی تشخص پیدا نخواهند کرد. بخش زیادی از بحران‌های اخلاقی و حتی سیاسی که در ایران داریم، برمی‌گردد به اینکه مفهوم شخصیت را در تئولوژی جهان ایرانی بازسازی نکردیم. هنوز مجبوریم بگوییم که رانندگی نشانه شخصیت است. معنای شخصیت در غرب از قرن 16 تا 18، حدود 200 سال طول می‌کشد تا جا بیفتد ولی ما کاری نکردیم.

معنای مردم حاصل مفردات است. معنای مردم از شخصیت شروع و به جمعیت می‌رسد؛ یعنی آن وجه مشترک ما با حیوانات، جمادات و نباتات. جمیعت همان مصداق بیرونی و کاملا کمی است به موضوع خودش یعنی آدم‌ها و خانواده‌هاست. به دنبال این مفهوم جمعیت و حتی قبل از آن است که علم آمار درست می‌شود. علم آمار را جامعه‌شناسان درست نکردند. اساساً علم جامعه شناسی به دنبال آمار رشد کرده. منطق ریاضی و منطق فهم جهان اجتماعی با عدد و رقم و روابط آن توسط مدرسه شروع می‌شود و حدود صد سال بعد به شکل میراث به دست دورکهام می‌رسد. ببینید علم آمار به ما چه می‌گوید؟ علم آمار از ریاضی محض وارد هندسه و روابط می‌شود. در حالیکه تفکر ایرانی ما هنوز در مرحله شمارش عددی است تا روابط و هندسه.

استاد ارتباطات دانشگاه تهران افزود: در غرب، در آن جغرافیا و تاریخ، جامعه شناسی تحت تاثیر روان شناسی و علوم سیاسی بوده. ما نیاز داریم تاریخ تفکر غرب را بخوانیم. ما این را نمی‌دانیم. اشکالات اصلی در نظام ذهنی ما از چنین چیزی است. ما رشته ارتباطات درست کرده‌ایم بدون اینکه رشته رتوریک داشته باشیم. رتوریک ما یک درس دو واحدی در رشته ادبیات است. رشته نیست. در آمریکا 140 سال است که در دانشگاه هایش، Speech Communication و Speech Study وجود دارد. ما معنای سخن و کلام را نمی‌دانیم ولی سخنرانی سیاسی می‌کنیم، بیانیه می‌دهیم و …. درحالیکه نظام تعلیم و تربیت من، یک تعریف از سخن، ارائه نداده است که من معلم یا هرکسی به عنوان کاندیدا، معنای سخن را بداند. ما در ایران بخش بزرگی از معنای سخن و سخن گفتن را بلد نیستیم. موقعی که معنای سخن را بلد نباشی، در این حالت است که کشورداری با خطابه صورت می‌گیرد. جای دستور، خواهش می‌کنیم. این رتوریک، بحث یک دهه و دو دهه نیست. در این وضعیت، استعاره و تمثیل هم با یکیدگر قاطی می‌شود. موقعی که حاکم و معلم جای استعاره و تمثیل را با یکدیگر قاطی کند، به دو پدیده Mis information و Dis information ختم می‌شود. آیا معنای رای در این جامعه مشخص می‌شود؟ رای مگر بیان اراده و رای نیست؟ در این وضعیت آیا معنای انتخابات جا می‌افتد؟

مردم در ایران در نقش بسیج‌شدگی بیشتر از نقش سازمان‌یافتگی حضور دارند
در ادامه این نشست محمدباقر خرمشاد استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدا به ارائه تعاریفی از مردم بر اساس لغتنامه دهخدا، معین، عمید و دانشنامه عمومی پرداخت و گفت:

دهخدا مردم را آدمی، انس، انسان، آدمی زاده، شخص و بشر معنی کرده. فرهنگ معین می‌گوید مردم، انسان و آدمی است. عمید آن را اصطلاحی‌تر به کار می‌برد و می‌گوید کسانی که در یک مکان اقامت دارند، ساکنان جایی، انسان‌هایی که صاحب ویژگی مشترک هستند. دانشنامه عمومی آن را اصطلاحی‌ترش می‌کند و می‌گوید جمعی از شخص‌ها که کل یک قومیت یا ملت را شامل می‌شود. او دو واژه جدید اضافه می‌کند: قومیت و ملت برای معرفی مردم. برای نمونه، ملت ایران با نام مردم ایران شناخته می‌شود. مردم می‌توانند توده‌های مردمی را هم تشکیل دهند. یک واژه دیگری هم تحت عنوان «توده‌های مردمی» هم بدان اضافه می‌شود در کمک به فهم واژه مردم.

دکتر خرمشاد افزود: یکی از جاهایی که مردم بروز و ظهور پیدا می‌کند، مردم در جریان انقلاب اسلامی ایران است. ما در تئوری‌های انقلاب، این موضوع را مطرح می‌کنیم که انقلاب سه عنصر اصلی دارد که جمع آنها موجب انقلاب می‌شود.

محمد باقر خرمشاد افزود: نخستین تصویری که از انقلاب به اذهان متبادر می‌شود، مردم در خیابان یا مردم در عرصه کنشگری سیاسی بی‌واسطه، فریادگر و مطالبه‌گر باشد. در مقایسه با کودتا، شورش و اصلاح، این تصویر برجسته‌ای است که در اذهان متبادر می‌شود. در انقلاب اسلامی برعکس سایر انقلاب‌های جهان، به این شکل، حضور مردم در عرصه سیاست پررنگ نبوده است. در جریان انقلاب اسلامی ایران حضور بی‌واسطه و مستقیم مردم در امور سیاست را مشاهده می‌کنیم. در قرن 20 مردم ایران دو انقلاب دیگر نیز داشتند؛ یکی انقلاب 1905 که انقلاب مشروطه بود و دیگری در سال 1342 که نهضت ملی نفت بوده است. در کتابی به نوشته آبراهامیان، تحت عنوان مردم در سیاست ایران، یکی از محورهایی که آبراهامیان در این کتاب بدان اشاره می‌کند، این است که مردم چگونه در مشروطه و حرکت‌های جمعی دیگر حضور داشتند. البته معنای مردم در نظر او مثبت بوده است. در مورد انقلاب اسلامی ایران، مردم در این انقلاب، وضوح و بروز بیشتری نسبت به سایر انقلاب‌ها داشته اند.

او افزود: مردمی که در انقلاب اسلامی ایران مشاهده می‌کنیم، مردم شوریده و آشفته‌ای نیستند بلکه مردمی هستند که بعد از جریان‌های تاریخی مثل انقلاب‌های نفت و مشروطه، اینگونه ظاهر می‌شوند. در اینکه چه کشورهایی شبیه به مردم ایران در طی این چهار دهه، رفتار سیاسی و بروز سیاسی داشته‌اند، باید گفت که تا حدودی می‌توان گفت فرانسوی‌‌ها در طی این چهاردهه، به رفتارهای سیاسی مردم ایران شباهت داشته‌اند. به قول مرحوم شریعتی، وقتی انقلاب بخواهد به نهاد تبدیل شود، مردم کجا هستند. در اولین نهادی هم که شاید صورتی به خود می‌گیرد، قانون اساسی است.

او در خصوص جایگاه مردم در قانون اساسی ضمن قرائت بخش هایی از این قانون گفت:

جمله دوم پاراگراف اول مقدمه؛ ماهیت انقلاب عظیم اسلامی ایران و روند مبارزه مردم مسلمان، از ابتدا تا پیروزی که در شعارهای قاطع و کوبنده قشرهای مختلف مردم تبلور می‌یافت این خواست اساسی را مشخص کرده و اکنون در طلیعه این پیروزی بزرگ ملت ما با تمام وجود میل آن را می‌طلبد. در یک جمله، 2 بار مردم به‌کار رفته، 1 بار مردم به تنهایی و بار دیگر مردم مسلمان و یک بار دیگر هم ملت ما. در پاراگرف دوم، جمله دوم: ملت مسلمان ایران، پس از گذر از نهضت ضد استبدادی مشروطه و نهضت ضد استعماری ملی شدن نفت، به این تجربه گران‌بها دست یافت که علت اساسی و مشخص عدم موفقیت این نهضت‌ها مکتبی نبودن مبارزات بوده است.

در مقدمه، اگر ادامه بدهیم، این‌ها را خواهیم دید: وجدان بیدار ملت، نهضت اخیر ملت ایران، حرکت یکپارچه ملت، امت اسلامی، یعنی یک جایی به همان چیزی که در جاهای دیگر عنوان ملت و مردم به آن اشاره شده، اینجا به عنوان امت اشاره می‌شود و می‌شود امت اسلامی، ملت مسلمان (3 بار)، خشم انقلابی مردم، مردم مسلمان، خشم مردم، ملت برآشفته، انفجار خشم مردم، حرکت مردم، فداکاری ملت، ملت ایران، ملت هم‌کیش و هم‌فکر، ملت ما، سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان، تمامی عناصر اجتماعی، تمامی افراد اجتماع، از طرف مردم به‌عنوان رهبر شناخته می‌شود و گروه‌های مختلف مردم. در کل در مقدمه، واژه ملت، 13 بار، مردم 11 بار، امت 2 بار، تمامی عناصر اجتماع 1 بار و همه افراد اجتماع هم 1 بار به کار رفته است. بیشترین بسامد که احتمالا در یک سری جاها به معنای مترادف به کار گرفته شده است، مردم و ملت هستند که جمعا 24 بار در مقدمه به کار رفته.

اما در اصول قانون اساسی، در اصل اول، ملت ایران، در اصل سوم، عامه مردم و در اصل هشتم واژه مردم 3 بار تکرار شده است. این 3 دفعه تکرار درجایی است که به مبحث امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شده است و در آن به رابطه مردم نسبت به یکدیگر، رابطه دولت نسبت به مردم و رابطه مردم نسبت به دولت پرداخته شده است. در اصل پانزدهم، مردم ایران، در فصل سوم، حقوق ملت که 24 اصل داره و در آن اصل‌ها از مردم ایران و همه افراد ملت نام برده شده است. در فصل پنجم حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن نام برده شده است که این هم بحث مهمی است.

در این فصل، متن قانون، قوای کشور را ناشی از حاکمیت ملت می‌داند در اصل 56 می‌گوید اشاره می‌شود که ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعدی می‌آید اعلام می‌کند. در اصل 59، مراجعه مستقیم به آراء مردم، در اصل 62، مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت شکل می‌گیرد، در اصل 67 و اصل 121؛ جایی که نمایندگان مجلس سوگند یاد می‌کنند و جایی که رییس‌جمهور سوگند یاد می‌کند به مبحث مردم اشاره شده است. در جایی که نمایندگان مجلس سوگند یاد می‌کنند آورده شده است که نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشند. همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشند، استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها در نظر داشته باشند. اصل‌های دیگر هم هست که در آن‌ها عباراتی مانند تمام ملت، از طریق همکاری مردم، اکثریت قاطع مردم، خبرگان منتخب مردم، امضای حکم ریاست‌جمهوری پس از انتخاب مردم. در آن سوگندنامه چنین آورده شده است: من به عنوان رییس‌جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران و خداوند متعال سوگند یاد می‌کنم: یعنی قرآن و ملت را در یک کفه قرار داده است.

در ادامه می‌گوید: …. خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور کنم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم. حتی در مورد ارتش می‌گوید ارتشِ مکتبی و مردمی. در واقع واژه مردمی بودن را هم در بحث ارتش اضافه می‌کند و بعد هم اعتراضات مردم را مطرح می‌کند. در آنجا وارد حوزه قوه قضاییه می‌شود. در این بخش، تقریباً 15 بار واژه ملت و 15 بار واژه مردم به کار رفته است. البته اگر اصل 8 که در آن‌جا 3 بار مردم تکرار شده را اضافه کنیم، واژه مردم 18 بار و واژه ملت 15 بار تکرار شده است.

خرمشاد در ادامه گفت: اما اگر بخواهیم ردپای مردم را در عرصه عمل بررسی کنیم، شاید در نخستین گام، روزهای منتهی به پیروز انقلاب اسلامی ایران خصوصا در بحث مقابله با گارد شاهنشاهی باشد. در طی این مقابله فراخوانی داده می‌شود که بر مبنای آن، مردم بیایید که گارد شاهنشاهی رها کرده است. به عبارتی کسی‌که آن صحنه را تغییر می‌دهد، یک سری نیروهای آموزش دیده خاص و جدا و این چنینی نیست. آنچه که اتفاق را رقم می‌زند بسیجی است که در واقع توسط مردم شکل گرفته و نتیجه آن عرصه را تغییر می‌دهد.

استاد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: در گامی دیگر که می‌توای ردپای مردم را مشاهده کرد، در ماه‌های نخستین انقلاب است. در انقلاب، ایدئولوژی‌های مختلفی حضور داشت؛ گروه‌هایی بودند که ایدئولوژی‌های لیبرالی داشتند، برخی مارکسیستی بودند و برخی نیز گرایش‌های اسلامی داشتند ولی در واقع از بین این‌ها یک ایدئولوژی عمل می‌کند و پیروز می‌شود. بلافاصله بعد از انقلاب، گروه‌های مسلحی جهت مقابله با این انقلاب شکل می‌گیرند و برای مقابله با همین گروه مسلح، گروه‌هایِ مسلحِ داوطلب ِمردمی شکل می‌گیرند که بعد هم محو می‌شوند بدین شکل که بعد از تمام شدن جریانات، هر عضو تشکیل‌دهنده این گروه، به زندگی شخصی برمی‌گردند.

سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته
سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته

او گفت: گام دیگری که می‌توان ردپای مردم را در آن دید، در تشکیل نهادها و ساختارهای جدید است. به هر حال انقلاب، نهادها و ساختارهای جدیدی را ایجاد می‌کند که مجدداً به یک سری نیروهای از پیش تعیین‌شده، از پیش تربیت شده و خاصی نیاز دارند. در این مرحله مجدداً یارگیری از مردم اتفاق می‌افتد؛ چه در نهادهای انقلابی مثل جهاد و سپاه و چه در جنگ‌ها و درگیری‌های داخلی.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در جریان دفاع 8 ساله نیز همین مساله صدق می‌کند. اگر بخواهیم این دفاع 8 ساله را با یا بدون مردم تصور کنیم، در جنگ بدون مردم قطعا شکست می‌خوردیم.

خرمشاد گفت: در سپردن قوه مقننه و قوه مجریه به جریان‌های مختلف سیاسی، رد پای مردم مشاهده می‎‌شود. از طریق انتخابات، افرادی که انتخاب می‌شوند تفاوت‌هایشان از خاتمی تا احمدی‌نژاد، از احمدی‌نژاد تا روحانی و از روحانی تا رییسی است. یعنی با همه ضعف و قوت‌هایی که می‌توان بیان کرد، این انتخاب به هر حال اتفاق می‌افتد.

او افزود: جای دیگری که می‌توان مردم را دید و مربوط به سال‌های متاخر است، در قهر با صندوق های رای است. در یکی دو انتخابات اخیر، در واقع در یک دوره، مشارکت فعالانه بوده است درحالیکه در دوره بعدی، مردم از طریق رای ندادن و قهر با صندوق‌های رای، قدرت خود را نشان دادند.

او همچنین افزود: در نه گفتن به بازگشت سلطنت به ایران که در سال گذشته اتفاق افتاد، ردپای مردم را می‌توان مشاهده کرد. چیزی که در این رویداد مهم است، تبدیل شدن مردم به کلیدواژه‌ای است که با همه عمق کم و زیادش، به ذهنیتِ ایرانیِ امروز دیگر اجازه بازگشت به سلطنت را که در آن علی‌القاعده از مردم خبری نیست نداده است.

یکی دیگر از نقاطی که می‌توان ردپای مردم را مشاهده کرد، در بسیج شدن توسط انقلاب و ضد انقلاب است. مردم، هم توسط انقلاب و هم توسط جریانات ضد انقلاب بسیج شدند. این اتفاق هم در مرکزیت کشور و هم در مناطق قومی کشور رخ داده است.

واژه مردم یکی از کلیدواژه‌های اصلی مشروعیت بخش و مشروعیت گیری است که در کلام و گفتار نمایندگان مجلس، روسای جمهور، روشنفکران، اندیشمندان و سیاسیون به کار برده می‌شود.

دکتر خرمشاد در جمع‌بندی بحث خود به موارد زیر اشاره کرد:

نکته اول، مردم در ایران در نقش بسیج‌شدگی بیشتر از نقش سازمان‌یافتگی حضور دارند. طبع مردم ایران، طی 100 سال گذشته و حتی طی این 40 سال، بدین شکل بوده است. مجددا تاکید می‌کنم که درصدد ارزش‌گذاری نیستم. فارغ از خوب و بد بودن، این چیزی است که هست.

نکته دوم، اگر مردم در سازمان‌یافتگی حضور دارند، میل آنان به شرکت در گروه‌های کوچک است. یعنی در ایران، حزب بزرگ و تشکل‌های بزرگ هنوز شکل نگرفته است. یعنی از 1285 که مشروطه و پارلمان شکل گرفته، در همان پارلمان هم غالبا فراکسیون‌ها بودند. هیچ‌گاه دو فراکسیون نبوده، حداقل سه فراکسیون بوده و گاهی به 30، 40 و 50 فراکسیون هم می‌رسیده است. در دوره آقای خاتمی که به تشکیل حزب در پروژه توسعه سیاسی اصرار می‌کردند، 248 گروه کوچک شکل گرفت که در وزارت کشور به ثبت رسیدند. بنابراین بیشتر عضویت و مشارکت مردم در گروه‌های کوچک بوده است که از میان آن، اکثرا صنفی با پایه‌های اجتماعی بوده است. در واقع با ماهیت اجتماعی پایه، کار سیاسی می‌کرده است.

نکته سوم، اگر مثبت اندیش نگاه کنیم، در این 40 سال، مردم تبدیل به کلید واژه اصلی در جهان سیاست ایران شده‌اند. اگر جزء نگرانه یا منفی اندیش بخوایم نگاه کنیم، مردم در مواردی عامل سوءاستفاده از گروه‌های سیاسی و فکری شده و آنها را از آنچه باید باشند خارج کرده است. چه در حالت اول یا دوم، مردم به کلیدواژه‌ای اساسی تبدیل شده‌اند و از آن گریزی نیست.

نکته چهارم، مردم تبدیل شده است به مناقشه میان گروه‌ها و گفتمان‌های داخل کشور. مردم، هم توسط کسانی که دموکراسی را با نقطه عزیمت مردم ندا می‌دهند و هم کسانی که دموکراسی را با نقطه عزیمت دین ندا می‌دهند، محل بحث و نزاع سیاسی شده‌اند. شاید نقطه عزیمت به طرح این مسئله، از سال 1376، در دوره اصلاح طلبان شکل گرفته باشد. در این دوره، برخلاف قبل از آن، که نزاع سیاسی در ایران میان دو حزب چپ و راست بود، از سال 76 به بعد نزاع سیاسی در ایران میان دو جناح راست و راست شکل گرفت. یعنی عملاً چپی وجود نداشت. کلیدواژه‌های گفتمان اصلاح‌طلبی با کلیدواژه‌های چپ‌گراییِ قبل از آن دو پدیده متفاوت است. چنانچه این کلیدواژه‌ها را مورد تحلیل قرار دهید، مشاهده خواهید کرد که این نزاع، میان دو جناح راست و راست است. هرچند که در آن دوران، آقای احمدی‌نژاد در سیاست‌هایش به‌گونه‌ای عمل می‌کرد که آقای قوچانی تیتری با این عنوان زد؛ «وقتی که جناح راست از دنده چپ بلند می‌شود». با همه این‌ها خاستگاه آقای احمدی‌نژاد جناح راست بوده و گفتمان مقابل او هم راست بوده است. هر دوی این جناح‌ها از دریچه اقتصادی نسخه‌پیچی می‌کردند که در این بین ممکن است یکی از جناح‌ها بیشتر و یکی کمتر رویکرد لیبرال داشته باشد.

سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته
سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته

ایجاد مراکز رصد توسط جمهوری اسلامی نشانه اهیمت مردم در نظام است
علیرضا کلانتر مهرجردی معاون فرهنگی جهاددانشگاهی در این جلسه ضمن تشکر از حضور اساتید سخنران گفت: یکی از برجستگی‌های انقلاب اسلامی در بحث مردم همین مراکز رصدی است که در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. جهاددانشگاهی مبتکر ایجاد یک مرکز افکارسنجی مبتنی بر نظام فکری و دانشگاهی بوده است و امروزه بسیاری از دستگاه‌های ما مرکز رصد دارند. این نشان می‌دهد که اهمیت نقش، جایگاه و دیدگاه مردم در نظام حکمرانی مهم است. اما این‌که تصور کنیم در مدتی کوتاه به جایگاه آرمانی دست پیدا می‌کنیم، منطقی و دقیق نیست. وی افزود: راه برون رفت از مشکلات نقد ممتد و عالمانه است.

در چهار دهه گذشته دولت‌های مختلف تلقی‌های متفاوتی از مردم داشته‌اند
بر اساس گزارش روابط عمومی ایسپا محمد عاملی دبیر نشست سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته در ابتدای این جلسه گفت:

شاید مفهوم محوری این نشست یعنی مردم برای بسیاری یک مفهوم روشن و بدون مناقشه تلقی شود، اما واقعیت امر چیز دیگری است. این که مردم چیست و چه کسانی مردم نامیده می شوند یکی از موضوعات مناقشه برانگیز علوم اجتماعی است. شاید برای ورود به بحث لازم باشد از مفهوم مردم آشنازدایی کنیم و این مفهوم را از بداهت ظاهری و فریبنده که آن را در برگرفته بیرون بیاوریم.

او افزود: اغلب مفهوم مردم در چهار معنا به کار می­رود:

گاهی منظور از مردم کل جمعیت یک جامعه است. اینجا تعریفی فنی و تکنیکال از مردم ارائه می شود. اینجا مردم عدد هستند. گاهی بخش معمول و بهنجار مردم در برابر مطرودین و نابهنجارهای یک جامعه مردم تلقی می شوند. گاهی نیز مردم اشاره به یک واحد سیاسی است. تلقی که به مفهوم ملت به عنوان یک کلیت یکدست اما فرضی نزدیک است. در نهایت گاهی مردم اشاره به یک پیکره به ظاهر هم‌شکلی است که منشا مشروعیت بخشی به دولت است.

در تعریف چهارم، مردم یک کلیت ارگانیک تصور می­شوند که دارای یک وحدت فرضی هستند. به این معنا مردم اکثریتی فرض می شوند که در برابر قلیلی مطرود به لحاظ ایدئولوژیک قرار می­گیرند. از این منظر بین مردم و دولت این همانی وجود دارد. دولت خود را همان مردم و مردم خود را در دولت تعریف می­کنند. دولت در اینجا تجلی اراده مردمی تلقی­ می­شود. در این شکل مردم جمعیتی برای خود نیستند بلکه «مردم دولت» و برای دولت هستند که به تعبیر آلتوسری توسط حاکمیت فراخوانده شده­اند. در این شکل از مردم­سازی تلقی خاصی از مردم به عنوان نمونه اعلی ساخته می­شود که در حکم گونه‌ای «نسخه‌ی کنشی» و دستورالعمل رفتاری برای شهروندان است. هرگونه تخطی از این واحد معیارین به عنوان رفتار و کردار مختل کننده و ضد مردمی به صورت سیستماتیک طرد می‌شود. بخش مهمی از فرایند مردم سازی از طریق «دیگری سازی» است ایجاد می­شود. این دیگری اهریمنی مرزهای «مردم معیارین» از گونه های نابهنجار آن تلقی می‌شوند.

عاملی گفت: فرایند مردم سازی در ایران پسا انقلابی در ایران فراز و نشیب‌های زیادی داشته است. گفتمان‌های مختلفی که در چهار دهه گذشته شکل گرفته هر یک سعی داشته‌اند مطابق با نظام زبانی خود مردمِ معیارین خاصی را مطرح کنند. در دهه نخست بعد از انقلاب گونه‌ای وحدت ایدئولوژیک بین اکثریت مردم و حاکمیت وجود داشت. مردم «مردم همیشه در صحنه» بودند و سقف حکومت کوتاه بود و فاصله چندانی بین مردم و حاکمیت وجود نداشت. جنگ و انقلاب مردم را به هم نزدیک کرده بود. در دهه دوم و میانه سوم بعد از انقلاب، گفتمان حاکم به سمت و سویی رفت که تلقی فنی و کمی جایگزین تعابیر ایدئولوژیک از مردم شد. مردم در دهک­های مختلف دسته‌بندی شدند و نسبت‌شان با حکومت از طریق سیاست‌های رفاهی و برنامه‌های اقتصادی مشخص می­شد. غفلت از اقشار فرودست در دهه بعد از جنگ باعث سربرآوردن جریانی شد که به دنبال احیای فرهنگ دهه بعد از جنگ بود. اما به نظر می­رسید جامعه و ماهیت دولت در دو دهه گذشته تغییر کرده است.

پژوهشگر ایسپا در پایان گفت: امروز پنجم دی ماه 1402 . 44 سال و 11 ماه و 5 روز و جمعا 16389 روز از پیروزی انقلاب می‌گذرد. 13 دولت روی کارآمدند با گفتمان‌های مختلف، و تلقی‌های مختلف از مردم. سوالاتی که برای ما مطرح است این است؛ دقیقا به افق امروز ایران و با در نظر داشتن تجربیات گذشته «چه تصوری می‌توان از مفهوم مردم داشت؟ تلقی حاکمیت از مردم چیست؟ و مردم خود، خود را چه می نامند؟»، تعبیر اهالی دانشگاه و علوم اجتماعی از مردم چیست؟ پرسش آخر ناظر به دیدگاه مردم در مورد خودشان است که به آنچه افکار عمومی نامیده می شود نزدیک است. موضوعی که برای ما، یعنی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) می‌تواند مساله محوری باشد.

بر اساس این گزارش نشست سیر تطور مفهوم مردم در چهل ساله گذشته از سلسله نشست‌های انتخاتباتی ایسپا بوده و قرار است با حضور سخنرانان دیگر برگزار شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا