خرید تور نوروزی

۱۰ واقعیت تلخ که سریال انیمیشنی «بوجک هورسمن» به ما می‌آموزد

دیجی کالا مگ نوشت: انیمیشن «بوجک هورسمن» در طی ۶ فصلی که منتشر می‌شد، تمایزش را حفظ کرد. چرا که میل داشت برخلاف سریال‌های تلویزیونی معمول، نوعی واقع‌گرایی خشن را در داستانش دنبال کند و آموزه‌هایی تلخ برای دنبال‌کنندگانش داشته باشد. «بوجک هورسمن» هیچ‌گاه این تصمیم را کنار نگذاشت و همیشه به نشان‌دادن اینکه واقعیت تا چه حد می‌تواند خشن باشد، پایبند ماند و عمده‌ی این کارها را از طریق کاراکتر اصلی‌اش، یعنی بوجک انجام داد. اما دیگر کاراکترهای سریال «بوجک هورسمن» هم از طریق خط داستانی خودشان، واقعیت‌های تلخ متناسب با شخصیت خودشان به مخاطب‌ها آموختند.

اکثر مجموعه‌های تلویزیونی پایان خوشی دارند. تا کاراکترهایشان پاداش کارهای خوبی را ببینند که در طی سریال کرده‌اند. سریال «بوجک هورسمن» اما مسیر متفاوتی داشت و به چیزی کاملاً مخالف این الگو بدل شد. این سریال همچنین در مسیر پیشرفتش، توضیح داد که چرا کاراکترهایی مانند بوجک، لیاقت یک پایان خوش را نداشتند. «بوجک هورسمن» شهرتش را از برانگیختن هم‌ذات‌پنداری مخاطبانش به دست آورد و گاهی این کار را به بدترین شکلش انجام داد.

۱۰- آقای پینات‌باتر نشان داد که چرا خوب‌ بودن دائمی، لزوماً خوب نیست

آقای پینات‌باتر در سریال بوجک هورسمن

آقای پینات‌باتر ساده‌گیرترین کاراکتر سریال بود و به نوعی رقیب و مخالف بوجک بود. گرچه در نهایت با وجود طبیعت ساده‌گیر او، این ساده‌گیری‌اش نتایجی منفی به دنبال داشت. اینکه او سه ازدواج ناموفق داشت، دلیلی بر همین نکته بود که او هرگز از اشتباهاتش چیزی نمی‌آموزد و رشدکردن و بزرگ‌شدن را پس می‌زند. با وجود اینکه آقای پینات‌باتر شخصیتی بسیار مهربان و حامی داشت، اما هرگز به همسرانش و نیازهای آن‌ها توجهی نمی‌کرد و همین باعث شد که آن‌ها او را ترک کنند.

آقای پینات‌باتر یکی از شخصیت‌های انیمیشن «بوجک هورسمن» است که بسیاری از مردم دوست داشتند با او رفاقت کنند. اما هیچکس به او به چشم کسی نگاه نمی‌کرد که بتوان از نظر احساسی بر او اتکا کرد. مثبت‌نگری دائمی او به روابطی ناموفق ختم شد و نشان داد که انسان‌های مثبت‌نگر، لزوماً بهترین افراد برای دنبال‌کردن نیستند. همچنین نشان داد که حتی خوش‌حال‌ترین آدم‌ها هم با مشکلاتی جدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

۹- داستان پرنسس کارولین نشان داد که چه‌طور زندگی می‌تواند سیل حوادث را بر اشخاص روانه کند

پرنسس کارولین در سریال بوجک هورسمن

نقطه‌ای از سریال رسید که از پرنسس کارولین انتظار می‌رفت مادر شود. یکی از قسمت‌های سریال که با محوریت پرنسس کارولین بود، تصویری از آینده را نشان می‌داد. در این قسمت، «روتی» که وارث پرنسس کارولین بود، درباره‌ی اینکه چگونه جد مادری‌اش توانسته نسلش را ادامه بدهد صحبت می‌کرد. اما درست در همین لحظه، یکی از تلخ‌ترین اتفاقات کل سریال رخ می‌داد و مشخص می‌شد که روتی چیزی جز یک فانتزی در ذهن پرنسس کارولین نبوده و پرنسس کارولین این فانتزی را برای تسکین خودش پس از بارداری ناموفق خلق کرده.

این شوک پیش‌بینی‌نشده و ناگهانی باعث خلق یکی از غم‌انگیزترین پایان‌بندی‌ها در میان تمام قسمت‌های سریال شد. چیزی که پذیرش این اتفاق را سخت‌تر کرد این بود که پرنسس کارولین با مراقبتی که از بوجک می‌کرد، نشان داد چه‌قدر می‌تواند مادر خوبی باشد. این داستان اثباتی بر این بود که حوادث زندگی چقدر پیش‌بینی‌ناپذیر و عجیب است.

۸- هرب کزاز و شارلوت کارلسون نشان می‌دهند که چرا باید گذشته را در گذشته رها کرد

بوجک و هرب کزاز در سریال بوجک هورسمن

یکی از بزرگ‌ترین پشیمانی‌های بوجک، پشت‌کردن به بهترین دوستش، هرب کزاز بود. و همچنین عدم‌ابرازعلاقه به شارلوت کارسون، در زمانی که فرصت آن را داشت. در هر دوی این تجربه‌ها، بوجک تلاش کرد که اشتباهاتش را جبران کند اما تلاش‌هایش نتایج عکس داشتند و باعث رخ‌دادن اتفاقات وحشتناکی شدند. هرب از بخشیدن بوجک امتناع می‌کند و او را بابت خودخواهی‌هایش ملامت می‌کند. شارلوت هم بوجک را طرد می‌کند و تمام راه‌های ارتباطی‌اش را با او قطع می‌کند.

این دو اتفاق، دو تا از شوکه‌کننده‌ترین لحظات انیمیشن «بوجک هورسمن» هستند. مهم‌تر از همه، در حالی که بوجک همچنان خودش را در گذشته حبس کرده بود و به این فکر می‌کرد که چیزها چه‌طور می‌توانستند رخ دهند، شارلوت و هرب از گذشته گذر کرده‌بودند و به زندگی‌شان رسیده بودند. بوجک باید این را می‌دانست که پنجره‌ی فرصت‌هایش با هرب و شارلوت، سال‌ها پیش بسته شده. این ممکن است برای هر کسی پیش بیاید که در نقطه‌ای از خود بپرسد «چه می‌شد اگر؟» و به موقعیت‌هایی خیالی فکر کند. بوجک هورسمن نشان داد که فکرکردن به این مسئله بی‌معناست. چرا که آدم‌هایی که در آن موقعیت درگیر بوده‌اند، از مسئله گذر کرده‌اند و مشغول زندگی خودشان هستند.

۷- رفتارهای بوجک نشان می‌دهد که چطور زندگی واقعی با چیزی که تلویزیون نشان می‌دهد فرق دارد

رفتارهای قهرمان قصه نشان می‌دهد که چطور زندگی واقعی با چیزی که تلویزیون نشان می‌دهد فرق دارد

در طی سریال «بوجک هورسمن»، بوجک کارهایی می‌کرد که کاراکترهای سریال‌های تلویزیونی انجام می‌دهند. اما هدف این کار، چیزی بر ضد طبیعت این سریال‌ها بود. رفتارهای بوجک، نتایجی مغایر با آن چیزی که در سریال‌ها می‌بینیم داشت. بوجک این کارها را انجام می‌داد تا تلخی واقعیت بر مخاطبان نمایان شود. یکی از شوکه‌کننده‌ترین این اتفاقات، هنگامی بود که بوجک باعث اخراج کلسی جنینگز شد. این اتفاق در یک سریال عادی تلویزیونی در نهایت به پایانی خوش ختم می‌شود. اما اینجا خبری از اتفاق خوب نیست.در عوض، باعث می‌شود که لنی کلسی را اخراج کند.

سریال «بوجک هورسمن» از خلل این ماجرا یک واقعیت تلخ را به مخاطبینش آموخت و نشان داد که حتی کارهایی که با بهترین نیت‌ها انجام می‌شوند هم ممکن است به نتایج ناخواسته‌ی بدی منجر شوند. بوجک هرگز قصد نداشت به کلسی آسیبی بزند. چرا که پس از هرب، او اولین کسی بود که به بوجک اعتقاد قلبی داشت. برای اینکه تلخی واقعیت بیشتر به چشم بیاید، بوجک چند بار تلاش کرد که برای کلسی جبران کند. اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه ماند تا بار دیگر ثابت شود که زندگی عادی همیشه مانند سریال‌های تلویزیونی پیش نمی‌رود.

۶- تاد و هالی‌هاک نشان می‌دهند که حذف اطرافیان سمی چه‌قدر در بهبود وضعیت زندگی مهم است

بوجک هورسمن و هالی‌هاک

بوجک هیشه عادت داشت رفتارهایی از خود نشان دهد که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به اطرافیانش آسیب می‌رساند و این خصوصیتش بخاطر ویژگی خودتخریب‌گری‌اش بود. کاراکترهای مختلفی بوجک را در طول سریال از زندگی‌شان حذف کردند اما هیچ‌کدام به تلخی و اهمیت زمانی نبود که تاد این کار را کرد. چرا که تاد نزدیک‌ترین فرد به بوجک بود و بوجک برایش بهترین دوست محسوب می‌شد. وقتی که تاد متوجه شد که بوجک به او خیانت کرده، عذرخواهی او را نپذیرفت. او به بوجک گفت که بهانه‌هایش هیچ اهمیتی ندارد و او در هر صورت باید مسئول رفتارهایی که از خود نشان می‌دهد باشد. تاد و بوجک در ادامه با هم آشتی کردند اما تاد همیشه فاصله‌اش را با بوجک حفظ کرد، چرا که دیگر به سمی‌بودن او پی برده بود.

هالی‌هاک هم کاری مشابه می‌کند. اما تفاوت عمده‌ی کار او با تاد این است که او پیش از آسیب‌دیدن به دست بوجک، از او فاصله می‌گیرد. در واقع، بوجک در فصل ۵ نشان داد که به رابطه‌اش با هالی‌هاک، بیشتر از هر کس دیگری اهمیت می‌داد. اما هالی‌هاک در مقابل، وقتی متوجه نقاط تاریک شخصیت بوجک شد، فاصله‌اش را به مرور با او زیاد کرد تا آن‌جا که پس از مصاحبه‌ی معروف بوجک، به کلی از او فاصله گرفت. هالی‌هاک در ابتدا محبتی بی‌قیدوشرط نسبت به بوجک داشت، اما هنگامی که نواقص برادرخوانده‌ی بزرگ‌ترش را فهمید، به این پی برد که محدودیت‌هایی در محبت‌ورزیدن دارد.

۵- زندگی بوجک نشان می‌دهد که چگونه مشهوربودن می‌تواند باعث بدبختی یک شخص شود

زندگی قهرمان قصه نشان می‌دهد که چگونه مشهوربودن می‌تواند باعث بدبختی یک شخص شود

این رویای بوجک بود که بتواند تبدیل به یک سلبریتی شود و به محبوبیت فراوان برسد. او در نهایت به این رویا رسید اما با وجود این، باز هم احساس خوش‌حالی نداشت. مهم نبود او چقدر توسط مردم شناخته می‌شود یا مورد ستایش قرار می‌گیرد. در نهایت همه او را به عنوان اسبی می‌شناختند که در سریال «هورسین اراوند» بازی می‌کرد و کسی برای شخصیت حقیقی او اهمیت قائل نمی‌شد.

این مسئله زندگی عاطفی بوجک را هم تحت‌الشعاع قرار داده‌بود. چرا که همه بخاطر شهرتش جذب او می‌شدند و کسی به توانایی او در خلق یک رابطه‌ی واقعی توجه نمی‌کرد. نارضایتی بوجک از زندگی‌اش نشان داد که شهرتْ به خوش‌بختی ختم نمی‌شود. بوجک با وجود اینکه به هرآنچه که می‌خواست، رسیده بود، باز هم احساس نارضایتی می‌کرد. او ثروت‌مند بود و می‌توانست هر آنچه می‌خواست را داشته باشد، اما با این وجود هیچکدام این‌ها او را خوش‌حال نمی‌کرد و این مسئله نشان داد که زندگی در شهرت لزوماً بهترین اتفاق نیست.

۴- سارا لین نشان داد که چگونه بازیگران خردسال در هالیوود دچار بحران می‌شوند

سارالین و بوجک هورسمن

انیمیشن «بوجک هورسمن» از همان لحظه‌ای که کاراکتر سارا لین را به مخاطبان معرفی کرد، نشان داد که او چه کاراکتر بحران‌زده و تراژیکی دارد. او بخاطر شهرت بی‌حدوحصری که داشت، به دام اعتیاد، بی‌ثباتی و تنهایی افتاد. با اینکه سریال شوخی‌های بسیاری با شخصیت بی‌پروای سارا لین کرد، اما به خوبی واضح کرد که چه‌قدر زندگی او غم‌انگیز بود. چرا که بزرگ‌شدن در هالیوود باعث شده‌بود او نتواند یک زندگی عادی تجربه کند و حتی پس از مرگ وحشتناکش مورد هیچگونه حمایتی قرار نگیرد.

۳- تکاپوهای بوجک نشان می‌دهد که چرا تبدیل‌شدن به یک فرد خوب، نیازمند تلاش است

تکاپوهای قهرمان قصه نشان می‌دهد که چرا تبدیل‌شدن به یک فرد خوب، نیازمند تلاش است

در طی سریال، بوجک دائما تلاش داشت تا تبدیل به فردی بهتر شود، اما خودخواهی و خودویران‌گری‌اش همیشه مانع رخ‌دادن این اتفاق می‌شد. او بخاطر اینکه یک سلبریتی بود، می‌توانست هر کاری را بدون فکرکردن به عواقبش انجام داد. اما خیلی زود به این پی برد که تنها در صورتی احساس خوشحالی می‌کند که فرد بهتری هم باشد؛ چیزی که برای او چندان ساده نبود.

یکی از بهترین نقل‌قول‌های انیمیشن «بوجک هورسمن» آن‌جایی‌ست که میمون همسایه‌اش به او می‌گوید که «هر روز کمی آسان‌تر می‌شود. ولی نکته این‌جاست که باید هر روز انجامش بدهی. این بخش سخت ماجراست». در حالی که اشاره‌ی میمون به ورزش‌کردن بوجک بود، اما این نکته استعاره‌ای کلی‌تر بود که می‌توان به تمام زندگی تعمیمش داد. بوجک بدون‌شک تلاش کرد که فردی بهتر باشد و رفته‌رفته، این اتفاق هم برایش افتاد. اما تبدیل‌شدن به فردی بهتر نیازمند احساس مسئولیت و همچنین تکرارنکردن اشتباهات گذشته و پذیرفتن چیزهایی‌ست که برای یک شخص رخ می‌دهد. و بوجک در این مسائل چالش‌هایی جدی داشت.

۲- سرنوشت بوجک نشان می‌دهد که اعمال بد همیشه عاقبت‌هایی دارند

بوجک هورسمن و تاد

از قسمت هشتم فصل یک، بوجک همیشه با این مسئله مواجه بود که انجام‌دادن اعمال بد، به نتایجی بد هم منجر می‌شوند. بوجک با اعمالش به افراد زیادی صدمه زد. اما یکی از بدترین آن‌ها، کاری بود که با سارا لین کرد. او اجازه دد سارا لین بمیرد تا خودش را نجات دهد. وقتی همه چیز بدتر شد که مشخص شد سارا لین در بیمارستان مرده. و این بدان معنا بود که بوجک می‌توانست با رساندن او به بیمارستان، از مرگش جلوگیری کند. او هر چیزی که می‌توانست داشته‌باشد را با اعمالش از دست داد.

سریال تلاش کرده‌بود که تصویری انسانی از بوجک نشان دهد چرا که کارهایی که او می‌کرد دلایلی انسانی داشتند. اما سریال این را هم تصریح کرد که گرچه نیت‌های بوجک قابل‌درک بودند، اما این قابل‌درک‌بودن به هیچ وجه رفتار فجیع او را توجیه نمی‌کند. او فرصت این را داشت تا کاراکتری که برای او مانند فرزند می‌مانست را نجات دهد اما تصمیم گرفت او را برای حفظ چهره‌ی اجتماعی خودش رها کند و صحنه را ترک کند.

۱- قسمت پایانی «بوجک هورسمن»، مهم‌ترین درس کل سریال را می‌آموزد

قسمت پایانی مهم‌ترین درس کل سریال را می‌آموزد

قسمت پایانی سریال در حالی رخ می‌دهد که بوجک تقریباً همه چیزش را از دست داده؛ به زندان افتاده و زندگی حرفه‌ای‌اش نابود شده و هنوز در تلاش برای ترک اعتیاد است. با وجود همه‌ی این اتفاقات تلخ، اما چندان هم از رسیدن به رستگاری دور نیست. بوجک در فصل ۶ نشان داد که در حال رسیدن به صلح درونی است و در حالی که زندانی‌شدنش کمی زیاده‌ازحد بود، اما این کمک را کرد که راحت‌تر با اشتباهات پیشینش کنار بیاید.

پیامی که این قسمت در خودش دارد، می‌تواند تمام سریال را در بر بگیرد و این قسمت را به یکی از بهترین قسمت‌های پایانی در میان سریال‌های تلویزیونی تبدیل کند. بوجک لزوماً لایق یک پایان خوش نبود. با این وجود، سریال «بوجک هورسمن» درباره‌ی این بود که چه‌طور آدم‌ها باید فارغ از وضعیتی که در آن گیر کرده‌اند، به زندگی ادامه دهند و از تلاش دست نکشند و قسمت پایانی سریال، به خوبی توانست تمرکزش را روی همین نکته منعطف کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا