مصطفی ملکیان چگونه مسایل را در ذهن خود نظم می دهد؟
بخشی از گفتگوی استاد مصطفی ملکیان با ماهنامه ی «اندیشه پویا» در پی می آید:
1⃣ هر وقت با موضوع و مساله و مشکلی مواجه می شوم، اول آن را در قالب یک مفهوم در می آورم. به محض این که در قالب مفهوم درآمد، سه کار با آن می کنم؛ اول این که می بینم آن مفهوم چه مفاهیم نزدیک به خودش دارد.
2⃣ دوم این که می بینم چه چیزهایی با آن مفهوم ناسازگار است. کار سوم هم این است که این مفهوم به چه موصوف هایی قابل اطلاق است. مثلا اگر بخواهم درباره مفهوم امید بیندیشم، اول می بینم مرزهای نزدیک به امید چیست و بعد این که آیا امید چیزی از نقیض خودش یا از اضدادش در خودش دارد یا ندارد، و سر آخر هم این که امید را در چه کانتکس هایی می شود به کار برد و یا نمی شود به کار برد. این سه از جمله راه هایی است که خیلی به من کمک می کند.
3⃣ نکته دیگری که خیلی برای من مهم است این است که وقتی برای یک موصوف، صفتی و یا برای مضافی مضاف الیهی می آورند همیشه حساسیتم را بر می انگیزد. مثلا می گویم چرا صفت زمینی را درباره سیب به کار می برند. این صفت، موصوف را از سیب های دیگر جدا می کند . بعد می روم ببینم که آن سیب های دیگر با این سیب زمینی چه وجوه اشتراکی دارند و چه وجوه افتراقی. با این شیوه و شگرد است که همه چیز را می شود در ذهن فایل بندی کرد.
انتهای پیام