«تحلیلی آسیبشناسانه درباره کتب منتشرشده با موضوع شهید سلیمانی»
«حال چهار سال از آن روزی که ایران داغزده شد، گذشته است. مدتی است این بحث در میان اهالی قلم و ادب گرم شده که انتشار هشتصد عنوان کتاب حرفی برای ما دارد؟ اگر این رقم و این اتفاق مثبت است، چرا انتقاداتی را به دنبال داشته؟ و اگر منفی و نقدبرانگیز است، دلیل منتقدان چیست؟»
سیدهنرگس نظامالدین در سایت اصفهان زیبا نوشت: «هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشمنواز و دلنواز است.
یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد، ولی ما هم هرکدام وظیفهای داریم .(یادداشت رهبر انقلاب پیش از مطالعه کتاب زندگینامه خودنوشت شهید سلیمانی، ۱۳۹۹/۱۰/۱۴ )
13 دی 1398 داغی بر دل ایران و جهان مقاومت گذاشته شد. چهار سال پیش بود که سرمای زمستان از هر زمستانی گزندهتر شد و تا دنیا دنیاست، این داغ زمستانه بر دل ملت ایران پابرجاست.
از همان روزهای شهادت سردار رشید اسلام و ایران، حاج قاسم سلیمانی، بسیاری از نهادهای فرهنگی و مردمی آستین بالا زدند تا از زوایای مختلف شخصیت چندوجهی و عمیق سردار سلیمانی را ثبت و ماندگار کنند.
در آن روزها، چنان موجی در کشور به راه افتاد که گویا هر شخص حقیقی و حقوقی وظیفه خود میدید در هر مسیری که منتهی به ماندگاری شخصیت حاجقاسم و رسیدن آن به دست آیندگان میشد، قدم بردارد.
هنر بهترین راه برای این هدف بود و از میان شاخههای هنر، ادبیات و کتاب فوریترین و کمهزینهترین شاخه. اهالی قلم، نویسندگان، ناشران و نهادهای فرهنگی دستبهکار شدند و از همان روزهای ابتدایی که داغها تازه بود، جلسات برگزار شد و ایدهها مطرح و طرحها بیان شد و سیل نوشتن و انتشار کتب در سراسر کشور به راه افتاد.
اما شاید کسی پیشبینی نمیکرد طی چهار سال، تعداد عناوین نگاشتهشده با موضوع سردار قاسم سلیمانی به هشتصد عنوان برسد! این رقم در کتابچهای که بنیاد حفظ و آثار سردار سلیمانی چند روز پیش منتشر کرده، ذکر شده است.
بر اساس گزارشها و اطلاعات موجود در کتابچه مذکور و منابع خبری، سالهای 1398 و 1399 اوج فعالیت ناشران در این خصوص بوده است؛ بهطوری که در این دو سال 42 عنوان کتاب وارد بازار نشر شد.
وجه دیگر این اطلاعات نشان میدهد خاطرهنگاری و زندگینامه و شعر بیشترین حجم آثار انتشاریافته را تشکیل داده و تهران و قم و مشهد پرکارترین استانها در انتشار آثار بودهاند.
حال چهار سال از آن روزی که ایران داغزده شد، گذشته است. مدتی است این بحث در میان اهالی قلم و ادب گرم شده که انتشار هشتصد عنوان کتاب حرفی برای ما دارد؟ آیا باید از این تعداد کتاب منتشرشده برای سردار رشید اسلام ذوقزده شویم یا آن را زنگ خطر بپنداریم؟ اگر این رقم و این اتفاق مثبت است، چرا انتقاداتی را به دنبال داشته؟ و اگر منفی و نقدبرانگیز است، دلیل منتقدان چیست؟
انتشارات مکتب حاج قاسم زیر نظر بنیاد حفظ و نشر آثار سردار سلیمانی فعالیت میکند و رصد کل عناوین منتشرشده با موضوع حاج قاسم جزوی از برنامههایش است.
به گفته سیده فاطمه مطهری، مدیر این انتشارات، کارشناسان انتشارات مکتب حاج قاسم تمامی کتب منتشرشده در ایران و منطقه را رصد و بررسی کردهاند.
این ناشر در آخرین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در غرفهاش بخشی را قرار داده بود و با معرفی چهل اثر برتر از میان کل آثار، مخاطبان را با این آثار آشنا میکرد و آنها را به غرفههای مربوط ارجاع میداد.
انتخاب چهل اثر از میان هفتصد اثر (این عدد مربوط به اردیبهشت امسال است) خود گویای حرفهایی است. اخیرا نیز این بنیاد کتابچهای با هدف معرفی آثار برتر تولیدشده منتشر کرد که در ادامه به آن بهطور کوتاه اشاره میشود.
اینها مقدمهای بود تا در حد اختصار و بضاعت این کاغذ، با استفاده از نظرات قلمبهدستان و دانایان و اهالی فن نگاهی بیندازیم به چند و چون انتشار هشتصد عنوان کتاب با محوریت حاجقاسم سلیمانی و گوشهچشمی داشته باشیم به آسیبشناسیها و جنبههای مثبت این مقوله فرهنگی و چرایی و معایب این تعدد عناوین را بررسی کنیم.
مخاطب را باید سیراب کرد
در همین خصوص جواد کلاتهعربی، عضو هیئتمدیره انتشارات ایران و از مستندنگاران عرصه دفاع مقدس، مخالفت خود را با این تعدد آثار ابراز کرده و ریشه این مسئله را اینطور شرح میدهد:
نویسندگان و ناشران به منابعی برای پژوهش درباره سردار دسترسی ندارند؛ البته گاهی این مسئله به کمهمتی خودشان بازمیگردد؛ زیرا در حوزه مسائل غیرامنیتی دسترسیها آزاد است؛ اما به دنبالش نمیروند.
از سوی دیگر، در حوزههای امنیتی مثل قضایای مربوط به جنگهای افغانستان و بوسنی و سوریه و عراق دسترسی به منابع برای کسب اطلاعات بسیار محدود است.
به همین دلیل، با وجود تولید کتابهای فراوان، عطش کسی برطرف نمیشود. همین برآورده نشدن نیاز واقعی مردم و مخاطبان و در اختیار نگرفتن محتوای درخور، باعث ادامه روند صعودی آثار چاپی در این حوزه شده و این آسیب است.
او که در جایزه پاسداران اهل قلم برای کتاب «هیاهوی سکوت» برگزیده شد، با ذکر خاطرهای از هنگام دریافت جایزه از دستان سردار قاآنی میگوید: به آقای قاآنی گفتم شما فرمودید از دو نکته درباره حاج قاسم نگرانیم؛ یکی غلو، یکی تحریف؛ اما وقتی جلوی منابع تحقیقی را میگیرید، هر دو اتفاق میافتد.
مدیر نشر 27 بعثت درصد زیادی از تولیدات این حوزه را کتابسازی میداند و میگوید: ما با فقر کتاب درباره حاج قاسم سلیمانی روبهرو هستیم و اکثر تولیدات کتابسازی بودهاند. چون میان مردم درباره زندگی و شخصیت سردار سلیمانی عطش وجود دارد، کتابسازیها هم افزایش یافته و بخش زیادی از این 700 عنوان کتاب، کتابسازی است و کارهای شایسته اعتنایی نیستند.
اغراق و تحریف، دامهای پهنشده پیش پای نویسندگان
مدیر سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس استان اصفهان نیز همنظر با مدیر انتشارات ایران، بر معضل غلو و اغراق اشاره و بیان میکند: فضایی که بعد از شهادت سردار سلیمانی در کشور شکل گرفت، به نوعی باعث ایجاد سوءاستفاده از سوژه شد.
بعضی از روی ارادت به این موضوع پرداختند و برخی نیز با هدف بازارگرمی و بهصورت کلی، در این خصوص شتابزده عمل شد. مدتی پیش، کتابی برای ممیزی رسید که شامل دو خاطره از سردار سلیمانی بود.
این دو خاطره در کتابهای دیگری هم آمده است که مستند نیست. با دو نفر از همرزمان سردار این خاطرات را مطرح و آن را صحتسنجی کردم و ایشان تأکید کردند که اینها غلو و اغراق است. این خطاها باعث میشود مباحث صحیح و واقعی درباره زوایای زندگی حاج قاسم نیز تحتالشعاع قرار گیرد.
یوسف علایی با اشاره به بنیاد حفظ و نشر آثار شهید قاسم سلیمانی، تأسیس این نهاد را مایه امید دانست و نظر خود را درباره تعدد آثار به این شرح توضیح داد: تعدد کتاب بهخودیخود زیباست؛ به شرطی که بهطور تخصصی به مباحث پرداخته شود.
سردار سلیمانی شخصیتی چندگانه و چندوجهی دارد و این در صحبتهای حضرت آقا نیز مشخص است. راجع به شهید بهعنوان یک گنجینه هرچه کتاب کار شود، ارزشمند است و باعث تبیین هرچه بیشتر شخصیت ایشان برای مردم میشود.
حتی میشود کتابها را به دستههای مختلف تقسیم کرد؛ اما باید دقت کرد شخصیت ایشان تحریف نشود و کار، تخصصی انجام شود.
علایی اقتصاد نشر را موضوعی مهم دانسته و میگوید: نمیشود گیشه را درنظر نگرفت. اقتصاد نشر میطلبد ناشر با سوژههای جدید وارد بازار شود. وقتی مخاطب طلب خواندن دارد، کتاب نیز باید تولید شود؛ در عین حال، باید برای شعور و حق معنوی مخاطب احترام قائل بود.
مراقبت از جایگاه اسطوره ملی با جلوگیری از انتشار آثار ضعیف
در کتابچهای که انتشارات مکتب حاجقاسم ارائه کرده است، پنجاه عنوان کتاب به عنوان آثار برتر و شایان اعتنا معرفی شده که بخشی از این آثار از نشر راهیار بیرون آمده است.
یاسر عسگری، مدیر این انتشارات فعال در عرصه تاریخ شفاهی، نظر خود را درباره تعدد آثار اینطور شرح میدهد: این تعداد کتاب جالب نیست؛ حتی کتابهای نشر راهیار هم کتابهای ضعیفی است.
کتابهایی که منتشر کردهایم، مستقیما درباره خود سردار نیست؛ درباره موجی است که بعد از شهادت ایشان در میان مردم ایجاد شده.
ما در انتشارات ردهای را تحتعنوان «آیین انقلاب» تعریف کردهایم و درصددیم یوماللههای انقلاب اسلامی را طی این 45 سال ثبت کنیم. بخشی از این یوماللهها مربوط به شهادت سردار سلیمانی است و سعی کردیم از استانهای مختلف این کارها را تولید کنیم. بعضی از این کتابها خوب است؛ ولی خودم منتقد این تعداد و تنوع در نشر راهیار هستم.
این کتابها میتوانست در مثلا سه جلد خلاصه و روایتهای مردمی خاصتر و باکیفیتتر در آن سه جلد منتشر شود.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان اصلیترین نهاد در خصوص تأیید و رد کتابها در همه ردهها و اعمال ممیزی بر آثار، در انتشار این عناوین پرشمار نقشی تعیینکننده داشته است.
درخصوص اینکه چه تعداد از آثار مربوط به شهید قاسم سلیمانی دچار ممیزی شده است، به جز کتاب «بدون مرز»، اثر گلعلی بابایی که با دریافت مجوز از سوی وزارت ارشاد منتشر و بهدلایل نامعلوم توقیف شد و «نامزد گلولهها» اثر مرتضی سرهنگی که این هم با دریافت مجوز وزارت ارشاد منتشر شد، اما به دلیل نداشتن مجوز از سوی بنیاد مکتب حاجقاسم از نمایشگاه کتاب سال جاری جمع شد، اطلاعاتی در دست نیست.
اما شواهد نشان میدهد در حداقل دو سال ابتدایی پس از واقعه فرودگاه بغداد، همه آثار این حوزه بدون مانع راهی بازار نشر شدهاند؛ بنابراین شاید بشود وزارتخانه را یکی از مسببان این تعدد آثار دانست.
عسگری درباره نقش وزارت ارشاد میگوید: ارشاد ارزیابی محتوایی ندارد و من به این موضوع نقد دارم. در زمان شهادت حاج قاسم، فضای جامعه جوری بود که منجر به تولید کتابهای ضعیف بسیاری شد؛ با این حال، ارشاد میتوانست جلوی این تولیدات را بگیرد. در این زمینه ارشاد ضعیف عمل کرده و نگاهی راهبردی در صدور مجوزها ندارد. شاید در آن یکی دو سال ابتدایی در این خصوص سختگیری نکرد؛ اما در سالهای بعد میتوانست کتابها و رویکردهایشان را بررسی کند.
او به حفظ این اسطوره در اذهان مردم تأکید میکند: شهید سلیمانی اسطوره ملی برای ماست؛ اما با این دستفرمانی که ارشاد پیش گرفته، جایگاه اسطورههایی همچون سردار با تولید کتب ضعیف در ذهن مردم تضعیف شده و موجب بدبینی میشود. به همین دلیل، ارشاد باید سختگیری بیشتری کند و به هر کتابی مجوز ندهد. باید مواظب باشیم با نگاههای بازاری اسطورههایمان آسیب نبینند. بعضی از آثار صرفا ترکیب چسب و قیچی است و کتابسازی است و نوآوری ندارد.
عسگری نیز همچون علایی تأسیس بنیاد حفظ و نشر آثار سردار سلیمانی را اقدامی مثبت در جهت کنترل اوضاع دانسته و اظهار میکند: اتفاق خوبی که افتاده، تأسیس بنیاد حاج قاسم است و ارشاد باید تأیید انتشار کتابهادر این زمینه را از بنیاد نیز بگیرد.
همین مانعی برای انتشار کتابهای ضعیف است. حاج قاسم سرمایهای ملی است و با این کتابهای ضعیف ابهت و جایگاه واقعیاش نزد مردم دمدستی شده و جایگاه ایشان را نزد آیندگان تضعیف میکند.
سادهانگاری چند برابری در حوزه کودک و نوجوان
سعید معتمدی، مدیر دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری اصفهان، با دیدگاهی متفاوت به این موضوع مینگرد.
او نظر اولیهاش را درباره تعدد آثار اینگونه بیان میکند: من این موضوع را تماما منفی نمیدانم. تا اثر تولید نشود و تا وقتی مسئولان فرهنگی ندانند که اثر باید تولید کنند، ما یک نقطه عقبیم.
مدیران با شهادت حاجقاسم متوجه شدند که باید اثر هنری و اثر مکتوب تولید شود و من این را به فال نیک میگیرم تا اینکه صبر میکردند یک اثر عالی و پخته و فاخر منتشر شود؛ در واقع تا وقتی چیزی تولید نشود، به اثر عالی نمیرسیم.
معتمدی اما به ضعف بخشی از این آثار تولیدشده و دلیلش اشاره میکند.آنجا که میگوید: ضربه شهادت سردار سلیمانی بسیار سنگین بود و همه احساس وظیفه کردند تا کاری کنند و به همین دلیل، مراحل فنی و فرایند تخصصی برای تولید آثار طی نشد.
این همان نقطه اشتباه است. هرچقدر این کار ارزشمند باشد، این بخش از کار اشتباه بود و به همین دلیل بسیاری از این آثار به زمین خورد.
بخشی از آثار تولیدشده در این حوزه برای مخاطب کودک و نوجوان تولید شده است.
آثار خوبی در این میان دیده میشود؛ با این حال، ضعف آثار نیز بهشدت مشهود است. نکته مهم این است که مخاطب کودک و نوجوان از لحاظ تأثیرپذیری از موضوعات بسیار حساساند و باید روحیه اثرپذیر آنها را در نظر گرفت. تولید آثار ضعیف نتیجه معکوس دارد و بهجای جلب توجه این طیف سنی به جایگاه والای سردار دلها، آنها را از هدف اصلی تولید این آثار دور میکند و به مسیر انحرافی میبرد.
شاید مهمترین بخش از نظرات معتمدی، ضعف شدید در حوزه آثار تولیدشده برای مخاطب کودک و نوجوان باشد. او ابراز میکند: ضعیفترین آثار در حوزه کتاب کودک است.
چون کارها تصویرسازی و طراحی و قصه نداشت. بسیاری نوشتن کتاب کودک را ساده میپندارند؛ در حالی که نوشتن این دست از کتابها بسیار سختتر از نوشتن کتاب بزرگسال است.
وقتی بخواهیم درباره موضوعی مثل اسطوره ملی برای این طیف سنی بنویسیم، کار بهمراتب سختتر میشود. در حوزه کودک این سادهانگاری چند برابر بوده است. از سوی دیگر، نوشتن آثار خاطرهمحور برای مخاطب بزرگسال کمخطرتر است. ممکن است آن کتابها نیز ضعیف باشد؛ اما پایه اصلی مطالب خاطرات واقعی است و با توجه به سن، خطر کمتری دارد.
او نیز همچون یوسف علایی به موضوع اقتصاد نشر اشاره میکند و میگوید: اقتصاد نشر در جای خودش فاکتور مهمی است؛ با این حال، به دنبالش بخشی از آثار با هدف کسب بازار نشر تولید شد و بسیاری از کتابها در حد کتابسازی بود.
شخصیت بزرگ نیاز به تولید اثر در تراز خودش را دارد
غلامحسین قاسمی، مسئول مرکز حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه صاحبالزمان استان اصفهان، اظهار میکند: تعدد آثار نشاندهنده دو چیز است؛ مواجهه با شخصیتی بزرگ و لزوم پرداختن به ابعاد مختلفش و نیز ابراز ارادت هرکس به اندازه خودش به این شهید عزیز؛ اما وقتی آثار زیاد باشد، قاعدتا بعضی از آنها کیفیت پایینی خواهند داشت.
باید کوشید کارهای قویتر تولید شود؛ چون شخصیت وقتی بزرگ است، نیاز به تولید اثر در تراز خودش را دارد. کار ضعیف باعث میشود شخصیت بهطور کامل بیان نشود و از طرفی به او ضربه بزند.
اینکه هرکسی دوست داشت به اندازه توانش به ساحت سردار عرض ارادت کند، موضوع شایسته تحسینی است؛ اما ماجرای تعدد آثار از همین جا شروع شد. باید کیفیت کارها نیز در نظر گرفته میشد.
مطلب حاضر بررسی تخصصی و کارشناسانه در خصوص جریانی جدید و بیسابقه در حوزه نشر است؛ در عین حال، این نوشتار قصد نادیده انگاشتن زحمت تولیدکنندگان آثار برای ماندگار کردن و زنده نگه داشتن یاد و نام سردار رشید اسلام را ندارد.
ناگفته پیداست که ناشران و نویسندگان همگی از سر عشق و علاقه و احساس مسئولیت هرکدام قدمی در این راه برداشتهاند و چنین اقدامی در حوزه نشر کشور بیسابقه بوده است.
با این حال، طبق نظرات بیانشده در این گزارش، این حرکت آسیبهایی را نیز با خود به دنبال داشته که آنها را از زبان فعالان عرصه نشر دفاع مقدس شنیدیم.
امید است در سالهای آینده، با نظارت بیشتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تیزبینی بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی شاهد آثاری درخور و فاخر و جاندار درباره شخصیت سردار دلها باشیم.»
انتهای پیام