اعتراض یک روزنامهنگار حوزه موسیقی به ادعای مطرح شده در «قطار مسیر ۶۰»
آکو شمسالدینی، روزنامهنگار حوزه موسیقی که خود از شاگردان حوزه آواز بودهاست، یادداشتی را در ارتباط با مستند «قطار مسیر ۶۰» به کارگردانی کتایون جهانگیری که در گروه هنروتجربه در حال اکران است،نوشته است که به نقل از وبسایت “هنر و تجربه” میخوانید:
مسلم وبدیهی است که اساسا یکی از ویژگیهای ساخت فیلم مستند، دارا بودن مستندات و مدارک لازم است و اگر قرارباشد کسی فیلم مستندی بسازد، در گام نخست میبایست مستندات لازم را برای ارائه داشته باشد و در اثرش بگنجاند. طبیعتا یکی از علل ماندگاری یک فیلم مستندِ ارزشمند و ماندگار، دارابودن قویترین پژوهشها و مستندات است و بدیهی است هرچقدر سندیت و همه جانبه بودن موضوعات مطروحه کمتر باشد، پای آن فیلم چوبین است و میلنگد و از هدف خود که همانا مستندسازی است، فاصله میگیرد.
تحلیل کلی فیلم را میگذاریم برای زمانی دیگر، اما در این فیلم سکانسی هست که در آن پیرمرد محترمی با اشاره به تصنیف «یاران» از آلبوم «شیدایی» کار مشترک زندهیاد استاد جلال ذوالفنون و استاد صدیق تعریف با قاطعیت واطمینان میفرماید: این تصنیف ساخته و پرداخته سیدعلی اصغر کردستانی ( خواننده نامدار و هم عصر قمرالملوک وزیری ) است؛ بیخبر و بیتوجه به اینکه اساسا سید علی اصغر کردستانی خواننده ارزشمند کردزبان هیچگاه درهیچکدام از صفحاتش به زبان فارسی آواز و یا تصنیفی نخوانده است مگر یک، دوبیتی از باباطاهر در آواز دشتی دریکی ازصفحاتش، با این شعر:چه خوش بیمهربانی هر دو سر بی/ که یکسر مهربانی دردسر بی/ اگر مجنون دل شوریدهای داشت/ دل لیلی از آن شوریدهتر بی. و اساسا در هیچکدام از ۱۳ الی ۱۴ صفحه باقی مانده از ایشان نیز چنین تصنیفی موجود نیست ! هرچند این خواننده بزرگِ صاحب سبک، سبک وسیاق آوازیشان به سبک وسیاق آواز سنتی ایران نزدیک بوده اما موکدا باید بگویم ایشان در همه آثارشان به جز آن مورد کوتاه ذکرشده فقط و فقط از کلام کردی بهره بردهاند و آهنگ و ملودی تصنیف «یاران» هم در هیچ کدام از صفحات ایشان نیست. حالا این آقای محترم که گویا خودشان هم از مدیران یکی از شرکتهای بهنام انتشار موسیقی بودهاند، برچه اساس و منطق و مبنایی و براساس کدام مستندات این فرمایشات را میفرمایند خدا میداند! تازه طرح این موضوع بیپایه و بیاساس و بیربط چه کمکی به روند این فیلم میکند، هم معلوم نیست و اینکه بر چه اساس و مبنایی وارد این بحث شدهاند آن هم معلوم نیست !!
هر مستندسازی برای طرح مباحث، بهویژه مباحث تاریخی میبایست منطقا اسناد متقن را مدنظر قرار دهد نه صرفا به سخنان غیرمسولانه و یکسویه آدمها اکتفا کند. همچنین این آقای محترم اظهارفرمودهاند که استاد ذوالفنون و استاد تعریف هر کدام جداگانه مدعیاند این آهنگ از ساختههای آنها است در حالی که این آقایان هرگز و در هیچ رسانهای چنین ادعایی نداشتهاند و این شخص محترم برای سخن خود سندی هم نمیآورد که در کجا و کِی و درکدام رسانه ویا مجمعی، آقایان ذوالفنون و تعریف چنین ادعایی کردهباشند و احیانا بر سر این موضوع با همدیگر هم دچار مشکل شدهباشند و جالبتر اینکه جناب ایشان پدرمآبانه و مشفقانه این دو بزرگوار را هم نصیحت فرمودهاند که این منازعات را کنار بگذارند و بیایند و بگویند ما صرفا کار استاد کردستانی را بازسازی کردهایم و….
نادرستی و ناراستی همه فرمایشات شبه مستند این جناب من را یاد آن ضربالمثل معروف در زبان فارسی میاندازد که میگوید «خسن و خسین سه دختران مغاویه بودند که درمدینه گرگ آنها را درید و کذا و وکذا….». ….دراینجا ضروری و لازم است، گفته شود که درحقیقت ملودی این تصنیف ابتدا و دراصل تنها از یک فراز تشکیل شده و تا آنجایی که من در جریان بودهام، آقای تعریف این ملودی کردی را بسط و گسترش دادهاند و فرازی به آن اضافه کردهاند و با تنظیمی جدید به شکلی که امروز ما میشنویم در آوردهاند. درحقیقت میتوان گفت آنچه ما امروز از این تصنیف در دست داریم و میشنویم تصنیفی است که براساس یک ملودی قدیمی کردی است که توسط آقای تعریف بازآفرینی و اجراشده و کلام آن هم توسط زندهیاد فریدون مشیری برای این تصنیف سروده شدهاست.
جالب است عرض کنم که کارگردان محترم این فیلم هم بدون توجه به اصول اولیه و قطعی مستندسازی که همانا میبایست لحظه به لحظه یک فیلم مستند دارای دلایل متقن و قطعی باشد و بیتوجه به حفظ حقوق مصنفین و مولفین مطرح شده در فیلم، در پاسخ به اعتراض به موضوع مذکور فرمودهاند که اگر اشکالی هم در فرمودههای آن آقای محترم هست باید از همان آقا شاکی بود و از ایشان پرسید که چرا بدون سند و دلیل این موضوعات را مطرح فرمودهاند! جل الخالق!! پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بیتمکین بود.
انتهای پیام