خرید تور نوروزی

سعادت در نگاه پاسکال و مولانا

صدیق قطبی، نویسنده، در کانال تلگرامی‌اش (عقل آبی) نوشت: رواقیان گویند: «به باطن خود راه یابید، آنجا است که آسایش خود بیابید.» این صحیح نیست.
دیگران گویند: «از خود خارج شوید و سعادت خویش در سرگرم کردن خود جستجو کنید.» این هم صحیح نیست. بیماری‌ها متعاقب آن است. سعادت نه در خارج از ما است، نه در خود ما، سعادت در خداست و خارج و در باطن ما. (ص۴۴۹)

«پس سعادت واقعی و منحصر به‌فرد، منفور داشتنِ خویشتن است(زیرا به علت نفس‌پرستی، قابل نفرت‌اند) و جستجوی موجودی واقعاً محبوب، تا دوستش بدارند. اما چون ما نمی‌توانیم آنچه خارج از خود ماست، دوست بداریم، پس باید وجودی که در درون ما است و خودِ ما نیست، دوست بداریم و این در هر یک از مردم صادق است. اما فقط وجود عام است که صاحب چنین خصلت است. ملکوت خدا در ما است، «خیر عام» در ما است، خود ماست ولی ما نیست.» (ص۴۵۷)

(منبع: پاسکال، اندیشه‌ها و رسالات، جمع‌آوری و ترجمه رضا مشایخی، نشر ابن سینا: ۱۳۵۱)

پاسکال ایمان را در تقابل با دو رویکرد رایج می‌نهد. رویکرد رواقیون که سعادت را در بازگشت به خویش و ساکن شدن در خویشتن می‌جویند (رویکرد سکونت در خود) و رویکرد کسانی که قائلند باید به هر شیوه‌ای خود را سرگرم کرد(سرگرم شدن با چیزها و بیرون آمدن از خود). به باور او سعادت نه در بیرون از ماست و نه در درون ما. در خداست، که هم بیرون از ماست و هم درون ما. این رویکرد نگاه مولانا را تداعی می‌کند. از سویی می‌گوید همه تلخکامی‌ها از «با خود بودن» ناشی می‌شود. وقتی در خود و با خود می‌مانی(آن نفسی که با خودی همچو خزان فسرده‌ای، آن نفسی که با خودی بسته‌ٔ ابر غصه‌ای). و از طرفی تذکرمان می‌دهد که جستجوی سعادت جز در خیر اعلی و عشقِ مجرّد که خداست، تباهی است(هر چه جز عشق خدایِ اَحسن است/ گر شکرخواری است آن جان کَندن است؛ مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم/ نیست نشانِ زندگی تا نرسد نشان تو؛ به جز از عشقِ مجرّد به هر آن نقش که رفتم/ بنَیَرزید خوشی‌هاش به تلخیِّ ندامت).
و هم‌زمان به ما می‌گوید خدا، در ما هست، اما «خودِ ما» نیست:

من چرا گِرد جهان گَردم چو دوست
در میانِ جانِ شیرین من است
و
رهِ آسمان درون است، پرِ عشق را بجنبان
پرِ عشق چون قوی شد غمِ نردبان نمانَد
و
من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عینِ جانم

به نظر می‌رسد حرف پاسکال و مولانا این است که سعادت نه در عشق به خویش است نه در سرگرم شدن به بیرون از خویش. سعادت در عشق به خیر عام و اعلی است که هم در درون ماست و هم در بیرون ما. آنچه شایستهٔ عشق است نه خودِ ماست، نه چیزی بیرون از ما. خدا و خیر اعلی است که هم در ماست و هم در بیرون از ما.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا