تحقق آرمانها روش دارد
«رضا نصری»، کارشناس حقوق بین الملل در صفحه ی شخصی خود نوشت:
آقای دکتر جلیلی گفتهاند «عدهای مردم را از حاملان تفکر انقلابی میترسانند و میگویند اگر اینها روی کار بیایند جنگ می شود»! اما حقیقت این است که اگر بپذیریم که تفکر انقلابی در حوزه سیاست خارجه مبتنی بر اصول «عزت، حکمت، مصلحت» و استقلال کشور است، قطعاً هیچیک از حامیان دولت روحانی و مسئولین دستگاه دیپلماسی آن، چنین حرفی نزدهاند. صحبت حامیان دولت این است که تحقق آرمانها و گفتمان انقلابی در حوزهٔ سیاست خارجه و ترجمان آن به اقدامات عملی در عرصهٔ بینالمللی نیازمند «به روز رسانی» ابزار سیاستورزی است؛ و انتقادشان به آقای جلیلی و طیف فکری ایشان این است که آنها هنوز نتوانستهاند – از زمان انقلاب تا کنون – با این فنون و ابزار جدید آشنا و بر آن مسلط شوند.
وقتی در ایران انقلاب شد، بسیاری از معتبرترین دانشگاههای دنیا هنوز رشتهٔای به اسم «روابط بینالملل» تدریس نمیکردند. امروز چهل سال است که مراکز علمی غرب در حال نظریهپردازی و طراحی سازوکارها و ابزار جدید در حوزهٔ سیاست خارجه هستند. وقتی انقلاب شد، «بازیگران پیرامونی» در روند تصمیمگیری دولتها نقش برجستهای نداشتند. حتی برخی از مهمترین و تاثیرگذارترین لابیهای واشنگتن در زمان انقلاب ایران وجود خارجی نداشتند. امروز همین لابیها – برای تحقق بخشیدن به اهداف راهبردی برخی کشورهای رقیب منطقه – عملاً وزیر و سناتور تعیین میکنند، به جای وزارتخانهها «توصیهنامه» و گزارشهای کاربردی به دولتها تحمیل میکنند، خط به خط «طرح قانون» و «لایحه» مینویسند و بدون کمترین مقاومت به تصویب کنگرهٔ آمریکا و پارلمانهای ملی کشورهای غربی میرسانند.
وقتی انقلاب شد، میزان نفوذ و بُرد استراتژیک کشورها تابع توان «سختافزای» و نظامی آنها بود. امروز، کشور کوچکی مانند قطر – بدون کوچکترین توان سختافزاری – عملاً صحنهگردان کشورهای مهمی مانند فرانسه در دلِ اروپا شده است. وقتی انقلاب شد، «افکار عمومی» هیچ نقش تعیینکنندهای در تصمیمات استراتژیک قدرتهای جهانی نداشت. امروز، هر تصمیم مهم راهبردی این کشورها مستلزم ماهها زمینهسازی و میلیونها دلار هزینه برای کمپینهای «متقاعدسازی» افکار عمومی است، به نحوی که هر دولت غربی دها «شرکت روابط عمومی» در استخدام دارد. وقتی انقلاب شد، دولت آمریکا یک یا دو مشاور حقوقی در حوزهٔ حقوق بینالمللی داشت. امروز، کشور قدرتمندی مانند آمریکا بر خود لازم و واجب میداند که برای سیر در فضای بینالمللی کنونی فقط «وزارت امور خارجهاش» به تنهایی بالغ بر چهارصد حقوقدان مجرب در استخدام دائم داشته باشد.
آقای جلیلی از خود بپرسند که جریان سیاسی متصل به ایشان واقعاً تا چه میزان با این تحولات آشناست، چقدر بر ابزار و سازوکارهای جدیدش مسلط است یا اصولاً تا چه میزان حتی موضوعیت این تغییر و تحولات را به رسمیت میشناسد؟
واقعیت این است که حرف حامیان دولت این نیست که «تفکر انقلابی» موجب جنگ خواهد شد. حرفشان این است که جریان فکری متصل به آقای جلیلی – هرچند صادقانه در پی تحقق آرمانهای انقلاب باشد – اما خودش را برای اجرای آن و رویارویی با فضای جدید بینالمللی «به روز» نکرده؛ با ابزار مُدرن سیاستورزی در عرصهٔ جهانی هنوز آشنا نیست؛ تعامل با «افکار عمومی» جهان را – ولو بخاطر مقاصد استراتژیک – بلد نیست؛ سازوکارهای حقوقی و سیاسی کشورهای رقیب را نمیشناسد؛ از جریانشناسی و نهادشناسی سایر کشورها (به ویژه ایالات متحده) بیبهره است؛ و به همین خاطر هم مستعد هزینهسازی برای کشور است. گواه این ادعا هم کارنامهایست که در زمان زمامداری خود، این جریان سیاسی به یادگار گذاشته است.
حال اینکه دولت روحانی – بدلیل تسلط بر ابزار جدید سیاستورزی در عصر کنونی – در برچیدن سایهٔ «شورای امنیت» از سر ایران، خنثیسازی و کاهش توان آسیبرسانی کنگره، شکستن اجماع ضدایرانی در واشنگتن، ایجاد شکاف میان آمریکا و متحدین منطقهای، شکستن اجماع فراگیر و میان-حزبی علیه ایران در کشورهای اروپایی، برچیدن ائتلاف تحریم، بازسازی وجههٔ ایران، تجهیز نیروهای مسلح کشور به نرمافزای دیپلماسی و ایجاد ظرفیت «میانجیگری» در نزاعهای منطقهای بسیار موفق بوده است. به همین خاطر هم صلاحیت اخلاقی و سیاسی آن را یافته تا نسبت به شیوهها و سیاستهای مورد پسند جریان متصل به آقای جلیلی انتقاد کند.
چهار سال پیش که زمام سیاست خارجه در دست این جریان بود، در چنین روزی، ملاقات با یک وزیر ایرانی برای هر سیاستمدار خارجی «هزینهٔ حیثیتی» و سیاسی داشت و همین وضعیت هزنیههای سنگین امنیتی و اقتصادی بر دوش ملت گذاشته بود. اما امروز ایرانیان، شهروندان کشوری هستند که وزیر امور خارجهاش به نحوی با دنیا تعامل کرده که نامزد دریافت جایزهٔ صلح نوبل میشود و به همین خاطر هم دیگر هیچ لابی و سازمان متخاصمی نمیتواند افکار عمومی جهان را قانع کند که چنین کشوری سزاوار حملهٔ نظامی است!
آقای جلیلی قضاوت کنند کدام رویکرد در حفظ امنیت ملی و تحقق اصول انقلابیِ «عزت، حکمت و مصلحت» موثرتر و هوشمندانهتر است؟
انتهای پیام
در حق جلیلی کم لطفی نکنید ، ایشان کلیه روشهای کشور داری را در محضر استاد مصباح آموخته اند ، بی جهت که کسی اصلح نمیشود !