«وقتی بازی مهمتر از درس است»
هادی صمدی، مدرس فلسفه در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) دربارهی «آموزش کودکان برای ورود به جهانی یکسره در حال تغییر» نوشت:
چشمانداز آیندهی کودکان در سایهی تغییرات بزرگی که پیش رو داریم، از تغییرات اقلیمی گرفته تا گسترش روزافزون اتوماسیون و هوش مصنوعی، و نیز افزایش شکافهای سیاسی و اجتماعی، چگونه است؟ یافتههای تجربی نشان میدهند که کودکان نسبت به این حجم از بیثباتی و عدماطمینان به آینده نگراناند.
چه باید کرد و نحوهی آموزش مدارس چگونه باشد تا زندگی کودکان در آینده بهتر شود؟ مقالهای که اخیرا در نشریهی «مهارتهای فکری و خلاقیت» نگاشته شده درصدد پاسخ به این پرسش بودهاست.
این پژوهش که در بریتانیا انجام شده شیوههای تدریس رایج در مدارس را نقد میکند و آنها را متناسب با جهان پیش رو نمیداند. در بخشی از مقاله به این نکته اشاره میشود که هرچند برنامهی دروس طی یک سدهی اخیر بسیار متحول و بهروز شده است اما این تحول بههیچوجه متناسب با جهان یکسره در حال تغییر پیش رو نیست. در این مقاله به پژوهشهای دیگری اشاره میشود که نشان میدهند معلمان بریتانیایی درک درستی از چیستی جهان پیش رو ندارند.
از کاستیهای نظامهای آموزشوپرورش کنونی فردگرایانه بودن آن است. مدرسه بر آموزش و پیشرفت تکتک دانشآموزان تأکید دارد. این در حالیست که بسیاری از مسائل، در محیطهای کاری، فعالیتهای تیمی را میطلبند. مدرسه خلاقیت فردی را آموزش میدهد درحالیکه، مثلا، ما از یک تیم طراحی اتومبیل میخواهیم خلاقیت جمعی داشته باشد و میان خلاقیت فردی اعضای گروه همافزایی ایجاد کند تا به نتیجهای بالاتر از خلاقیت تکتک افراد برسد. فرض کنید در چنین تیمی یکی از افراد خلاقیت فردی بالایی داشته باشد اما برای نشان دادن برتریِ طرح پیشنهادی خود به دیگران، مهارت گفتوگو نداشته باشد؛ یا سایر افراد تیم مهارت گوش کردن به طرح بدیع او را نداشته باشند. در چنین شرایطی، که در واقع شرایط کنونی عموم تیمهای کاری است، به احتمال زیاد آن طرح نوآورانه به هدر میرود. آنچه مهم است خلاقیت جمعی است و این چیزی نیست که در مدارس آموزش داده شود.
در این پژوهش که به مدت ۱۸ ماه ادامه پیدا کرد، معلمان با کمکگرفتن از آموزش نمایشی و با شرکت دادن دانشآموزان در کارگاههای کار گروهی، نشان دادند که شرکت در فعالیتهای عملی، بحثها، و انجام کارهای تیمیِ معطوف به حل مسائل، اثرات مثبتی در افزایش خلاقیت گروهی و بهزیستی دانشآموزان دارد. به عبارتی در مقایسه با آموزش رایج، پژوهش از راه نمایش، و شرکت در بازیهای تیمی، کودکان را برای آیندهای مبهم آمادهتر میکند.
متناظر با شرایط جهانی دائما در تغییر، آموزش و پرورش در سطح جهانی آبستن تغییرات بزرگی است. مهارتهای نرمی مانند انجام کارهای تیمی و برقراری گفتوگوهای موفق میان افراد، تحلیل و حل مسئله به صورت گروهی، مهار و مدیریت هیجانها، تفکرهای انتقادی و خلاقانه، برخورداری از خلاقیت جمعی و نحوهی راهبری چنین گروههایی از مهمترین بخشهای آموزشوپرورش نوین خواهند بود.
مهندسی را در نظر آورید که به دلیل بهرهگیری مکرر از ماشین حساب برخی عملیات ریاضی مانند جذرگرفتن را فراموش کرده اما در هدایت تیم، فرد بسیار قابلی است. دیگری مهندسی است که در جذرگرفتن مهارت خاصی دارد اما قابلیت هدایت تیم را ندارد. شما بهعنوان کارفرما کدامیک را استخدام میکنید؟ انتخاب مهندس اول به این معناست که در جهان پیش رو، با گسترش روزافزون هوش مصنوعی و اتوماسیون، برخورداری از مهارتهای نرم بر مهارت سخت برتری مییابند و نظامهای آموزشی نیز باید متناظر با آن آموزشهای خود را طراحی کنند.
نکتهی مهم دیگر اینکه بسیاری از افراد بزرگسالی که اکنون در بازار کار هستند نیز به زودی زیستن در جهان جدید را تجربه خواهند کرد. آموزش “مهارتهای نرم”، که در آیندهای نزدیک هرچه بیشتر در مدارس کشورهای توسعهیافته رایج خواهد شد، برای بزرگسالان نیز لازم است.
در عرصهی رقابتی بازار، تغییرات پیش رو کسانی که طی سالهای گذشته این آموزشها را جدی نگرفتهاند کنار مینهد.»
انتهای پیام